پاورپوینت کامل بخشش در مثنوی ۷۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بخشش در مثنوی ۷۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بخشش در مثنوی ۷۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بخشش در مثنوی ۷۱ اسلاید در PowerPoint :
۹۴
یکی از اموری که در چگونگی دینداری معتقدان به دین تأثیر شایان دارد، این است که
همیشه بخشی از دارایی خود را به سمت آرمانهای دینی خود هدایت کنند. در منابع دینی
ما واژههایی همچون انفاق، ایثار، احسان، صدقه، زکات، خمس، قرض و … به وفور یافت
میشود. در کنار مهمترین اعمال مذهبی همچون نماز، به نوعی «مردمداری» همراه با
صرف مال توصیه و تأکید شده است. بسیاری از کتابهای دینی و اخلاقی، این بُعد از
دینداری را مورد توجه قرار دادهاند. در یک تقسیمبندی میتوان انفاقهای دینی را
به واجب و مستحب تفکیک کرد. مثنوی معنوی که جایگاهی بسیار رفیع و پیوندی وثیق با
آیات قرآن و روایات معصومان: دارد نکتههای بسیار دقیقی در این حوزه مطرح کرده است.
اگر چه طرح این موضوعات همچون بسیاری دیگر از موضوعات مثنوی بر اساس سیر و تسلسل
منطقی نیست اما به گونهای است که اقناع خوانندگان را در پی دارد.
جهت الهی انفاق
یکی از نشانههای کاملبودن ا یمان آن است که تمامی صفات و افعال مختلف و به ظاهر
متضاد مؤمن، همچون حبّ و بغض، مهر و قهر، عطا و بخل ، انفاق و امساک جهت الهی داشته
باشد. در حدیث آمده است: «من أعطی لله ومَنَعَ لله وأحب لله و أبغضَ لله وأنکحَ لله
فَقَد استکمَلَ الایمان؛ هر کس برای خدا ببخشد و برای خدا امساک کند، برای خدا دوست
بدارد و برای خدا دشمن بدارد و برای خدا نکاح کند ایمانش کامل است.» شعار پرچمدار
توحید و اخلاص حضرت ابراهیم خلیل۷ همین بود )قُل إنّ صلاتی ونسُکی ومَحیایَ
ومَماتی لله رَبِّ لعالَمین(([۱])؛ بگو نمازم، عبادتم، زندگیام و مرگم همه برای
خداست.
مولوی این معنا را در داستان مبارزه ی حضرت علی۷ و عمروبن عبدود بیان کرده است.
آنجا که خشم حضرت هویدا شد، ولی شمشیر را در نیام کرد:
چون درآمد در میان غیر خدا تیغ را اندر میان کردن سز
تا اَحَبَّ لِلهَ آید نام من تا که أبغِض لِلهَ آید کام من
تا که اعطا لِلهَ آید جود من تا که أمسِک لِلهَ آید بودِ من
بخل من لِلهَ، عطا لِله و بس جمله لِلهام، نِیَم من آن کس([۲])
امساک من برای خداست و بخشش من نیز برای خداست. خلاصه همه وجودم سراسر برای خداست و
من مملوک کسی جز خدا نیستم.
بینش الهی در انفاق
قویترین انگیزه، برای اعمال دینداران، اعتقاد به خدای علیم، خبیر، بصیر و سمیع
است. با وجود این باور مستحکم، هیچ مانعی نمیتواند انسان را از کار خیر بازدارد؛
بدیهی است انسان در صورتی به کار خیر مبادرت میکند که معتقد به دیدهای بینا در
عرصه ی آفرینش باشد:
هر چه را خوب و خوش و زیبا کنند از برای دیده ی بینا کنند([۳])
مولوی میگوید: از آن جا که جهانبینی و بینش الهی، موجب سخاوت انسان است؛ خاستگاه
سخاوت، چشم، نگرش و بینش است نه دست.
نتیجه ی چنین باوری این است که بخشندگان بدین خاطر میبخشند که دانستهاند بخشش
آنان حبط و خبط نمیشود و فعل نیک آنان بیپاسخ نمیماند.
چرا که فرآیند مستمر عمل و عکسالعمل از ضروریترین و بدیهیترین باورهای دینی است.
گفت پیغمبر که هر که از یقین داند او پاداش خود در یوم دین
که یکی را ده عوض میآیدش هر زمان، جودی دگرگون زایدش([۴])
اگر کسی بداند که روز قیامت در مقابل هر عمل خیر، ده برابر پاداش دریافت میکند؛ در
هر فرصتی، جود و بخششی دیگر از او متولد میشود.
)مَن جاءَ بالحسنه فله عشر أمثالها ومن جاء بلسیئه فلا یُجزی إلاّ مثلها وَهُم
لایُظلَمُون (([۵])؛ هر کس کار نیکو کند او را ده برابر آن خواهد بود و هر کس کار
زشتی کند جز به قدر آن کار مجازات نشوند و بر آنها ستم نخواهد شد.
جود جمله، از عوضها دیدن است پس عوض دیدن ضد ترسیدن است
بخل، نادیدن بود اعواض را شاد دارد دیدِ دُرّ غوّاص ر
پس به عالم هیچکس نَبوَد بخیل زانکه کس چیزی نبازد بیبدیل
پس سخا از چشم آمد نه ز دست دید دارد کار، جز بینا نرست([۶])
اگر انسان نتیجه ی عمل خود را پیشاپیش ببیند، با تمام سختیها دست و پنجه نرم
میکند. همچنان که غواص با اطمینان به یافتن درّ در آب فرو میرود و با شوق دنبال
آن میگردد. در حدیثی از امام صادق۷ آمده است که:
«مَن أیقَنَ بالخَلَف جاد بالعطیّه([۷])؛ کسی که یقین به نتیجه ی بخشش داشته باشد،
به عطا و بخشش مبادرت میکند.» و در حدیث دیگر از رسول خدا۹ چنین آمده است: «مَن
أیقَنَ بالخَلف سَخت نفسُهُ بالنَّفَقه وقال اللهُ عزّوجلّ: )…وما أنفقتُم مِن
شَیءٍ فَهُوَ یخلفُهُ وهو خیرُ لرازقین(([۸])؛ کسی که یقین به نتیجه داشته باشد،
نسبت به انفاق دست و دل باز میشود، هم چنان که خدای عزوجل فرمود: … و شما هر چه
در راه رضای خدا انفاق کنید، به شما عوض میبخشد و او بهترین روزیدهنده است.
مولوی با الهام از این آیه و روایت چنین گفته است:
گفت پیغمبر که جاد فی السلف بالعطیّه من تَیقَّن بالخلف
هر که بیند مرعطا را صد عوض زود در بازد عطا را زین غرض
جمله در بازار از آن گشتند بند تا چو سود افتاد مال خود دهند
زر در انبانها نشسته منتظر تا که سود آید، به بذل آید مصرّ
چون ببیند کالهای در ربح بیش سرد گردد عشقش از کالای خویش([۹])
حضور در بازارهای دنیا نیز تابع همین اصل کلی است که انسان به امید سود بیشتر مال
خود را وارد چرخه ی داد و ستد میکند. اما اگر به کارزدن سرمایه را فاقد ربح و
زیادتی بداند به همان کالای موجود خویش دلگرم و دلبند میماند و از سرمایهگذاری آن
خودداری میکند:
گرم زآن ماندهست با آن، کو ندید کالههای خویش را ربح و مزید([۱۰])
بدیهی است خوف از ضرر و تلف شدن، صاحب مال را به راکد نگهداشتن آن ترغیب میکند:
تاجر ترسنده طبع شیشه جان در طلب، نی سود دارد نی زیان([۱۱])
بخشش کریمانه
یکی از لوازم احسان و اکرام به نیازمندان «حفظ شخصیت» آنهاست. بخشش هرگز نباید
همراه با تحقیر، آزار و منّت باشد. چرا که به تصریح قرآن نبخشیدن و نیازردن بهتر
است از بخشیدن و آزردن! پاداش الهی به انفاق بدون منّت و آزار تعلق میگیرد: )لذین
یُنفقون أموالهم فی سبیل لله ثُمَّ لایُتبعُونَ مآ أنفقُوا مَنّاً ولا أذیً لهم
أجرهم عِندَ ربهم ولا خوفٌ علیهم ولاهُم یَحزنون قولٌ معروفٌ وَمغفِرهٌ خیرٌ مِن
صَدَقهٍ یَتبَعُها أذیً ولله غنیٌّ حَلِیم(([۱۲])؛ آنان که مالشان را در راه خدا
انفاق کنند و در پی انفاق منّتی نگذارده و آزاری نکنند آنان را پاداش نیکو نزد خدا
خواهد بود و از هیچ پیشآمدی بیمناک نباشند و هرگز اندوهناک نخواهند بود. به زبان
خوش و طلب آمرزش، سائل را رد کردن بهتر است تا آن که صدقه دهند و از پی آن آزار
کنند.
از آیات و روایات چنین برمیآید که آفت بخشش، منّت گذاشتن است. درکلام خدا آمده
است: )یا أیها لَّذینَ آمنوا لاتبطِلوا صَدَقاتِکُم بالمَنِّ واذی … (([۱۳])؛
ای اهل ایمان صدقات خود را به سبب منّت و آزار، تباه نسازید.
مولوی میگوید: صدقه دادن با سوزاندن دل تهیدست و کورکردن کسی که به حلم و بخشش تو
چشم دوخته است، سازگار نیست.
صدقه نَبوَد سوختن درویش را کورکردن چشمِ حلماندیش را([۱۴])
علی۷ فرمود: «یا اهل المَعروفِ واحسان لاتمنّوا بإحسانکم فانّ احسانَ والمعروفَ
یُبطِله قُبحُ امتنان([۱۵])؛ ای کسانی که اهل خیر و نیکی هستید، به جهت احسان خود،
بر دیگران منت نگذارید زیرا نیکی و احسان، با زشتی منّت گذاشتن از بین میرود.»
انفاق به جا و مناسب
هدف از انفاق؛ پرکردن شکافها و حفرههای موجود بین فقر و غنا است و باید این بخش
از داراییهای جامعه، به مناسبترین مسیرها هدایت شود. ایجاد مؤسسات تحقیقاتی،
احداث مدارس و کتابخانهها، تأمین هزینه زندگی و تحصیل دانشپژوهان، کمک به اقتصاد
فعّال و ایجاد فرصتهای شغلی و … میتواند با انفاقهای شرعی ساماندهی شود. بذل
و بخششهای کور و بیهدف چه بسا آثاری زیانبارتر از بخل و امساک داشته باشد و موجب
تضییع و اضمحلال ثروتها شود. خدای متعال یکی از این موارد نابهجا را در قرآن ذکر
فرموده است: )ولاتؤتوا لسُّفهاءَ أموالکُم الّتی جَعَلَ الله لَکُم قیاماً(.
چنین بخششهایی به منزله ی پاشیدن بذر در زمین شورهزار و دادن شمشیر به دست راهزن
است.
مال، تخم است و به هر شوره منه تیغ، را در دست هر رهزن مده([۱۶])
ای بسا امساک، کز انفاق به مال حق را جز به امر حق مده([۱۷])
قرار یافتن نیکوکاری در جایگاه مناسب خود، نشان از آن دارد که خدای متعال اموال
بندهاش را در مسیر خیر سوق داده است. رسول خدا۹ فرمود: «اذا أراد الله بعبد خیراً
جعل صنائِعه ومعروفه عند مستحقی الصنائع([۱۸])؛ عمل خیر؛ نیکو و پسندیده است، اما
مشروط به آنکه در جایگاه مناسب خود باشد.»
گفت شه نیکوست خیر و موقعش لیک چون خیری کنی در موضعش
موضع شه رُخ نهی ویرانی است موضع شه، اسب هم نادانی است ([۱۹])
همچنان که در روایتی از امام علی۷ معیار عدل و ظلم، رعایت جایگاه است. ([۲۰])
بر هم زدن این معادله همچون آب دادن به خار است:
عدل چَه بود؟ آب ده اشجار را ظلم چَه بود؟ آب دادن خار ر
عدل، وضع نعمتی در موضعش نه به هر بیخی که باشد آبکش
ظلم چَه بود؟ وضع در ناموضعی که نباشد جز بلا را منبعی([۲۱])
مولانا در تمثیلی کوتاه، کارهای وارونه مردم نادان را چنین توضیح میدهد:
آن یکی در وقتِ اِستِنجا بِگُفت که مرا با بوی جنّت دار جُفت!
گفت شخصی، خوب ورد آوردهای لیک سوراخ دعا گم کردهای
این دعا چون ورد بینی بود، چون ورد بینی را تو آوردی به…؟
ای تواضع برده پیش ابلهان وی تکبّر برده تو پیش شَهان([۲۲])
فقیر و غنی، نیازمند یکدیگر
همان طور که فقیر به بخشنده نیاز دارد، بخشنده نیز به فقیر نیازمند است! پس اغنیا
باید به فقرا، به چشم «ولی نعمتان» خود بنگرند که موجب توفیق آنان شدهاند و هرگز
آنان را به دیده حقارت نگاه نکنند.
بانگ میآید که ای طالب بیا جود محتاج گدایان چون گد
جود میجوید گدایان و ضِعاف همچو خوبان، کآینه جویند صاف
روی خوبان زآینه زیبا شود روی احسان، از گدا پیدا شود
پس از این فرمود حقّ در والضُّحی بانگ کم زن ای محمد! بر گدا([۲۳])
به همین سبب حضرت حق تعالی در سوره والضُّحی فرموده: ای محمد! بر سر گدا و مسکین
بانگ مزن، یعنی گدایان را از حضورت مران.([۲۴])
امام حسین۷ فرمود: «إعلموا انّ حوائجَ الناس إلیکُم مِن نِعَم الله فلا تمَلّوا
النعمَ فَتَتَحَوَّلُ الی غَیرکم([۲۵])؛ نیازمندی مردم به خود را، برای خودتان
هدیهای الهی به حساب آورید و به گونهای برخورد نکنید تا این نعمت الهی از شما سلب
شود و در دست دیگران قرار گیرد.»
چون گدا آیینه ی جود است هان دم بود بر روی آیینه زیان([۲۶])
آثار انفاق
توجه به آثار اعمال، از قویترین انگیزههای آن محسوب میشود. ترازوی عدل الهی،
لحظه به لحظه در انتظار توزین اعمال آدمیان است. )فَمَن یعمل مثقالَ ذرّهٍ خیراً
یره و من یعمل مثقال ذره شراً یره(
مولوی میگوید:
ذرهای گر جهد تو افزون شود در ترازوی خدا موزون بود([۲۷])
رابطه عمل و عکسالعمل همچون رابطه صدا و پژواک آن در کوه است.
این جهان کوه است و فعل ما نِدا سوی ما آید نداها را صدا([۲۸])
این جهان کوه است و گفت و گوی تو از صدا هم باز آید سوی تو([۲۹])
در مثنوی به آثار احسان به طور مستوفی پرداخته شده است که طرح همه ی آنها در ای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 