پاورپوینت کامل گفت و گو با سرکار خانم فریبا علاسوند ۹۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گفت و گو با سرکار خانم فریبا علاسوند ۹۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفت و گو با سرکار خانم فریبا علاسوند ۹۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گفت و گو با سرکار خانم فریبا علاسوند ۹۴ اسلاید در PowerPoint :
۴۸
آیین جاودانه اسلام آیینی که نه تنها زنان را از صحنه زندگی طرد نمیکند، بلکه
آنان را در جامعه در جایگاه رفیع خود قرار میدهد([۱])
بزرگان و پیشوایان دینی، دخت نبی مکرم اسلام، حضرت فاطمه زهرا۳ را بهترین الگوی خود
معرفی مینمایند، و اینک ما مفتخریم که پیرو این آیین مقدس و جاودانهایم.
به مناسبت ایام با سعادت میلاد پر خیر و برکت بانوی بزرگ اسلام و بزرگداشت هفته زن
با یکی از اساتید جامعهالزهرا۳ و عضو محترم هیأت علمی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان،
سرکار خانم فریبا علاسوند، گفتگویی صمیمانه داشتیم که مشروح آن از نظرتان میگذرد.
m با تشکر از حضرتعالی که وقتتان را در اختیار ما قرار دادید، بحث را به مناسبت
ولادت بانوی دو عالم با “الگو” آغاز میکنیم. در موقعیت کنونی ما بحث از الگو
تقریباً تبدیل به یک مسألهی کلیشهای شده، واقعاً تأثیر الگو در زندگی چیست و
اساساً الگوی دینی چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
سخن از الگو، به دلیل عدم کاربردی کردن آن تبدیل به یک بحث کلیشهای و در حد شعار
باقی مانده است. توجه به این امر لازم است که در رابطه با الگو دو بحث قابل طرح
است. یک وقت راجع به شخص صحبت میکنیم؛ به این معنا که حرکات و سکنات یک انسانِ به
خصوص برای ما قابل تأسی است؛ که معمولاً تعبیر به أسوه میشود، چرا که یک شخص خاص
در کانون توجه قرار گرفته است.
گاهی الگوی جامع رفتاری و عملکردی در یک موضوع مورد نظر قرار میگیرد؛ مثلاً
میگوییم الگوی دینی مشارکت اجتماعی زنان چیست؟ الگوی روابط محرم و نامحرم در سطح
جامعه چگونه است؟ در اینجا بحث از چیستی الگو است و نه اینکه الگو چه کسی هست؟
بحث دوم خیلی پیچیدهتر از بحث اول و نسبتاً جدید است. بعد از تفکیک این دو بحث،
وقتی راجع به تبعیت از یک شخص در رفتار و ارایه یک شخص به عنوان اسوه و الگو بحث
میکنیم، باید توجه داشته باشیم که الگوی دینی برای ما چند خصوصیت دارد؟ وقتی بنا
هست که از رفتار یک الگو درس بگیریم و آن را در زندگی پیاده بکنیم و یا از سخنان او
در زندگی استفاده بکنیم؛ قطعاً باید اطمینان به عدم خطا در مورد آن الگو و آن شخص
داشته باشیم. یعنی تابعیت محض مستلزم اطمینان به عدم خطاست. لذا از نظر دین، در
وهله اول شرط اساسی، عصمت و یا به تعبیر دیگر بیخطایی است. این مسأله، غیر از
ثمرهی عملی در زندگی ما، یک اثر روانشناختی هم دارد. وقتی انسان مواجه میشود با
یک موجودی که زندگیاش خیلی شفاف و روشن و بدون عیب است، به شدت جذب و علاقهمند به
او میشود و او را به خاطر قداست، پاکی و طهارتش دوست دارد. این مطلب روشن است که
در تأثیر پذیری، آن قدر که دل به کار انسان میآید، عقل نمیآید. یعنی این چنین
نیست که بشود از نظر عقلی ثابت کرد که این آدم خوبی است و تو باید از او الگو بگیری
و او هم از فردا شروع به الگو گرفتن کند. یکی از عناصر مهم مکانیزم الگوبرداری، دل
انسان است. دلها شیفته و علاقهمند میشوند و این روشن است که قلب و دل آدمی که
کانون احساسات او است، بقیهی اعضا و جوارح را هم به دنبال خود میکشد. این کار از
عهدهی عقل خارج است. قرآن در رابطه با انسان و عقل میفرماید )وجحدوا بها
واستیقنتها أنفسهم(؛ اشاره به همین مطلب دارد که گاهی وقتها مطلب کاملاً مبرهن،
مستدل و یقینی است اما انسان انکارش میکند. انسان میتواند به جنگ عقل برود، ولی
نمیتواند در عین شیفته شدن به چیزی یا کسی، با آن مبارزه کند؛ مگر شیفتگیاش تمام
نباشد. چیزی که مهم است این که الگو باید بدون عیب و نقص بلکه دارای یک فوقالعادگی
باشد تا انسان شیفتهاش بشود و در نتیجه تحت تأثیر او قرار بگیرد. کسانی که پیروی
از الگوهای غیر معصوم میکنند در وهله اول آنها را فوقالعاده میبینید. و آن شخص
مسیطر و مسلط بر احساسات او میشود. مثلاً کسی که از یک هنرمند، یا فوتبالیست و یا
هر شخص دیگری در زندگی الگوبرداری میکند، در وهله اول او را موجودی متفاوت از
دیگران میبیند، موجودی فوق حد معمول و نرمال، بعد شیفتهاش شده، و از او تبعیت
میکند. و چنان چه عیوب او را در زندگی بفهمد، این دیوار محبت فرو میریزد و
الگوبرداری تغییر میکند. خداوند با هنرمندی الگوهای ما را معصوم آفریده است که فقط
آنها قابلیت و صلاحیت در الگوگیری و محاکات برای ما دارند.
m سؤالی که به شکل شبهه مطرح است؛ این که بین ما و الگوها فاصله زیادی وجود دارد و
هر چه سعی کنیم، معصوم نخواهیم شد، در این زمینه چه باید کرد؟
فهم این مسأله مهم است که وقتی خداوند الگوهای دینی را بدین نحو مطرح میکند،
اصرار و تأکید دارد که این الگوها زندگی زمینی دارند و به همین خاطر انسانها باید
آنها را در زندگی الگو قرار بدهند. بعضیها برای اینکه میخواهند الگو را برای
خودشان ملموس بکنند، بحثی را به نام معاصر سازی مطرح کردهاند. منظور این است که
این الگو را مثلاً در قالب فیلم، داستان و یا یک زندگی عصری مطابق امروز به تصویر
بکشیم، تا جوانها حس کنند که میتوانند به این الگو برسند. این یکی از بزرگترین
اشتباهات ممکن در عملیاتی کردن زندگی الگو است. معاصرسازی به این معنا، کوچک کردن
ابعاد وجودی آن الگوی معصوم است. معاصرسازی به این معنا یعنی فاکتور گرفتن از ابعاد
قدسی و طهارت و بزرگی معصوم، و بلکه متنزل کردن آنها در حد زندگی خودمان. در حالی
که در عصر معصومین، برای کسانی که با این عزیزان مراودههای زیادی داشته و اعتقاد
به عظمت و عصمت آنها داشتهاند تأثیر پذیری آنها از زندگی معصومین در بالاترین
سطح ممکن قرار دارد، و به عکس کسانی که جنبه قدسی آنها را باور نداشته یا ادراک
نکردند و آنها را در حد یک انسان، ولو نخبه پایین آوردند، نتوانستند خود را دربست
در اختیار تأثیرپذیری آن بزرگواران قرار دهند. اما حالا چه شده است که ما میخواهیم
این کار را بکنیم؟ باید دقت کنیم که معصوم را نمیتوان پایین آورد، بلکه انسان
میتواند مفتون و شیفتهی همان موجود دوست داشتنی و معصوم، با فاصله هزار و سیصد،
چهارصد سال پیش باشد، و در ضمن روش او را در زندگی خودش پیاده کند. یکی از بحثهای
مهم در این زمینه این است که ما از زندگی معصوم شاخص و معیار بیرون بیاوریم. حیات
بشر دو لایه دارد؛ یک لایه ثابت و لایتغیر است، که از دورهی بشر نخستین در زندگی
انسان بوده و تا به امروز هم تغییر نکرده و براساس همین نیازهای ثابت بشر، ارزشهای
ثابت هم وجود دارد. لایه دیگر زندگی انسان، لایهی تغییر کننده است، لایهای که از
عصری به عصری تفاوت پیدا میکند، طبیعی است که از هزار یا دو هزار سال قبل آن لایه
تغییر کرده است. ما باید اصالتها را در زندگی معصوم پیدا کنیم، معیارهایش را هم
پیدا کنیم، بعد آن معیارها و ارزشها را برای زندگی خودمان ملموس و عادی کنیم.
مثلاً حضرت زهرا۳ در یک مقطع از زندگی دنبال یک جریان را گرفتند، که من اسم آن
جریان را تلاش برای آزادسازی وقت میگذارم. حضرت۳ دو نوبت خدمت پیامبر اکرم۹ رفتند
و درخواست کنیز و کمک کار کردند. قرار است این کنیز کمک حضرت زهرا۳ در امور خانه
باشد. در این رابطه وقتی حضرت زهرا۳ درخواست کنیز کردند، پیامبر در مرحله اول پاسخی
ندادند که مشکل را از اساس حل بکند. آن روز شرایط زندگی مسلمین در حدی نبود که
پیامبر۹ بتوانند به دخترشان کنیز بدهند. کنیزها فروخته میشدند و مخارجشان صرف
زندگی مسلمانها میشد. اما چون پیغمبر اکرم۹ از قصد و منظور حضرت فاطمه۳ آگاه
بودند؛ یک جایگزینِ کنیز به حضرت زهرا۳ ارایه فرمودند. جایگزین؛ ذکری است که به
حضرت زهرا۳ یاد میدهند، همان تسبیحات حضرت زهرا۳ است، که به نظر من یک پیام دارد؛
چون درخواست کنیز به هدف آزادسازی وقت، یک پیام داشت. میتوان گفت که حضرت زهرا۳
میخواستند وقتشان را آزاد کنند تا بیشتر به عبادت بپردازند. و در آن شرایط
پیامبر۹ نمیتوانستند به حضرت زهرا۳ کنیز بدهند. ذکری به ایشان یاد میدهند که این
ذکر متناسب با شرایط زندگی پر مسؤولیت حضرت زهرا۳ است. ذکری که وقت زیادی نمیگیرد
و ویژگیاش هم این است که برای انجام آن نیازی به نشستن سر سجاده نیست، بلکه با
کارهای دیگر قابل جمع است، و در عین حال خیلی پر بار و با اهمیت است. ذکری که از
نظر مقدار و کمیت کوچک و اما از نظر کیفیت خیلی بالا است. همه میدانیم که خواندن
تسبیحات حضرت زهرا۳ بعد از نماز به اندازه هزار رکعت نماز ثواب دارد. به نظر میرسد
که پیغمبر اکرم۹ برای بهرهمندی بیشتر از عبادت، یک برنامه ارایه میدهند. فرض کنید
امروز هم یک خانم شاغل متدین که میخواهد کار خانه خود را نیز انجام دهد، اگر
بخواهد یک برنامه عبادی ثابتی داشته باشد و شلوغی عصر مدرن لطمهای به این جهت
زندگی او وارد نکند، چه الگویی از زندگی عبادی حضرت زهرا۳ میتواند بگیرد؟ نکتهای
که اشاره شد خود یک الگو است که انسان مزبور وقت عبادتش را با این روش و روشهای
مشابه ملحوظ کند. بعد از مدتی که حضرت زهرا۹ دوباره خدمت پیامبر۹ میروند، شرایط
تغییر پیدا کرده است و وضعیت مسلمین کمی روبه راهتر شده است، مجدداً درخواست کنیز
میکنند، پیغمبر۹ مشکلی از این جهت ندارند، فضه را به حضرت زهرا۳ میبخشند. حضرت
زهرا۳ برای کار و فراغت حاصل شده برنامهریزی میکنند. چرا که حضرت هدفشان از
خواستن کنیز فقط خلاصی از کار خانه نیست، بلکه با برنامه میخواستند وقت را آزاد
کنند. حضرت برای فضه هم برنامهریزی میکنند. میفرمایند: یک روز من کار میکنم و
تو به برنامههایت برس، یک روز هم تو کار کن. روزی که نوبت کار فضه است؛ حضرت۳ دو
کار مهم انجام میدهند؛ یکی مادری و دیگری عبادت.
ما میتوانیم از این برنامه چند شاخص در بیاوریم: ۱. اصل در زندگی یک انسان عبادت و
خداپرستی است. ۲. اصل در زندگی زن متأهل، مادری است. ۳. نقش مادری قابل واگذاری
نیست؛ ولی اگر انسان یک جایگزین برای نقش خانگی خودش پیدا کند، اشکالی ندارد و از
الگوی دینی فراتر نرفته است. ۴. انسان باید برای اوقاتش برنامهریزی کند و در پی
آزادسازی وقت باشد، و برای وقت آزاد شده، برنامهریزی کند.
در عصر مدرن، بدون آنکه ما برایش برنامهریزی کنیم، وقتمان را آزاد کردهاند؛
منتها به کمک تکنولوژی. چرا که وقتی یک زن در خانه از ابزار کمکی مختلفی استفاده
میکند؛ مثل: جاروبرقی و ماشین لباسشویی و … ، وقتش آزاد است، ولی برای این وقت
آزاد شده برنامهریزی نکرده، چون اصلاً دنیای مدرن دنبال این قضیه نیست. در حالی که
اگر برای وقت آزاد شده برنامهریزی نشود، به بطالت و معصیت میگذرد. بنابراین
رخدادی در زندگی معصوم رخ داده که میتوان از آن، این همه شاخص و معیار برای زندگی
امروز درآورد. میتوان معیار معصوم را در بحث ارزشها و غیر ارزشها مطابق شرایط
امروز فهمید و بدان عمل کرد. اگرچه قطعاً در بحث عبادت نمیتوانیم مانند زهرای
اطهر۳ عبادت کنیم، ولی باید سهمی از وقت روزانه را برای عبادت بگذاریم.
مسؤولیت مادر بودن ما نیز بیخطا نیست؛ و باید در این رابطه نیز الگوگیری نماییم.
نکته مهم این است که ما میتوانیم فاصله بین زندگی خودمان و زندگی معصوم را تا حدی
طی کنیم، هر چند قطعاً به کرانه عصمت نمیرسیم. به نظر من عصمت معصوم و وجود معصوم
مسیر حرکت را به ما نشان میدهد. مثل اینکه شما را در بیابانی که چراغی در انتهای
آن روشن باشد رها بکنند، این چراغ به شما کمک میکند که در مسیر بمانید و خیلی
اعوجاج به چپ و راست پیدا نکنید و راه را هم گم نکنید. معصوم به واسطهی عصمت و
بینقصیاش یک مسیر و یک بزرگراهی را مشخص میکند و فقط به شما از دور اشاره میکند
که باید توی این بزرگراه بیایی، ولو اینکه هر چه بروی به انتهای این بزرگراه که
خود معصوم است، نخواهی رسید، به آن معنا که مثل او بشوی، بنابراین نیازی نیست که به
قداست و طهارت و بزرگی معصوم برسیم تا بتوانیم او را بفهمیم و از او پیروی کنیم.
ولی باید جزء به جزء زندگی معصوم را خوب بکاویم تا بتوانیم معیارها را برای تأسی
پیدا کنیم.
m به نظر شما مشکل و مسأله اساسی زنان در زندگی امروز چیست؟
شاید یکی از بزرگترین مشکلات زندگی زنان ما این باشد که هیچ وقت در جایگاه
اعتدال برای ارتقای همه جانبهی تمام قوایشان قرار نگرفتهاند. منظورم این است که
زندگی زنها هم مثل مردها دارای ابعاد مختلف است. یک بعد فردی دارد، یک بعد
خانوادگی و یک بعد اجتماعی. اجتماع هم باز خودش یک زیر مجموعهای دارد. تقریباً هیچ
وقت در تاریخ نداشتیم که زنها توانسته باشند در یک موقعیتی، تمام قوای خودشان را
به طور متعادل رشد بدهند و بالا ببرند. همیشه زندگی زن را دوگونه تقسیمبندی
کردهاند، بدین معنا که یا نقشهای خانگی و خانوادگیاش را خیلی متورم کردهاند، به
نحوی که نیمی از فعالیتهای اجتماعی جامعه را فلج کردهاند، و زن نتوانسته از ظرفیت
و توانایی بالفعل و بالقوهاش در رابطه با مسایل اجتماعی استفاده کند، و یا آنقدر
به نقشهای اجتماعی او توجه شده که نقش فردی و خانوادگیاش کاهش یافته است. تورم
شخصیت زن در یک بعد مشکلی است که همیشه وجود داشته است، در حالی که یک انسان دارای
قوای مختلفی است که باید همهی این قوا با هم رشد بکند، در این صورت زن میتواند در
همهی عرصهها فعال بشود. دقیقاً در زندگی الگوهای دینی این اعتدال وجود دارد. به
عنوان مثال، دقت زیاد حضرت زهرا۳ در مورد عفاف و حیا ستودنی است. حضرت به مسألهی
حجاب در زندگی خودشان و نیز در تربیت فرزندی مثل حضرت زینب۳ توجه تام دارند. ولی
هیچ وقت رعایت حجاب، عفت و خویشتنداری در زندگی این معصوم به معنای انزوا،
کمرویی، گوشهنشینی، ترس از مواجه شدن با مسایل اجتماع نبوده است. در حالی که ما
در تربیتهای خودمان هر وقت میخواهیم دخترانمان را خویشتندار، عفیف و با حجابتر
تربیت کنیم؛ خیلی مواقع آنها را منزوی و ترسو میکنیم و متأسفانه این تلقی به وجود
میآید که حجاب به معنای ضعف و زبونی است و آنگاه این ذهنیت به وجود میآید که
بیحجابی به معنای شجاعت و تهور و امکان فعالیت اجتماعی. البته الحمدلله به برکت
انقلاب امام۱ خیلی از این ذهنیتها از بین رفت و امام۱ توانست بخشی از زنان مسلمان
ایرانی را در جمیع نقشهایشان فعال بکند، همانطور که در زمان پیامبر۹ تحت تعالیم
این بزرگوار در مورد بعضی از زنا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 