پاورپوینت کامل شاگرد بی­بضاعت ۱۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شاگرد بی­بضاعت ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شاگرد بی­بضاعت ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل شاگرد بی­بضاعت ۱۵ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

مادر شهید بابایی

من تعداد هفت فرزند دارم و عباس در میان فرزندانم “برترینِ” آن­ها بود. او خیلی
مهربان و کم توقّع بود. با توجه به این­که رسم بود تا هر سال شب عید برای بچه­ها
لباس نو تهیه شود؛ اما عباس هرگز تن به این کار نمی­داد او می­گفت: اول برای همه
برادرها و خواهرانم لباس بخرید و چنان­چه مبلغی باقی ماند برای من هم چیزی بخرید.
به همین خاطر همیشه هنگام خرید اولویت را به خواهران و برادرانش می­داد. او هر وقت
می­دید ما می­خواهیم برای او لباس نو تهیه کنیم، می­گفت: همین لباسی که به تن دارم
بسیار خوب است. و وقتی که لباس­هایش چرک می­شد، بی­آنکه کسی بداند، خودش می­شست و
به تن می­کرد. عباس هیچ­گاه کفش مناسبی نمی­پوشید و بیشتر وقت­ها پوتین به پا
می­کرد. عقیده داشت که پوتین محکم است و دیرتر از کفش­های دیگر پاره می­شود و
آن­قدر آن را می­پوشید تا کف­نما می­شد.

به خاطر می­آورم روزی نام او را در لیست دانش­آموزان بی­بضاعت نوشته بودند. دایی
عباس، که ناظم همان مدرسه بود، از این مسأله خیلی ناراحت شد و به منزل ما آمد. از
ما خواست تا به ظاهر و لباس عباس بیشتر رسیدگی کنیم تا آبروی خانواده حفظ شود. من
از سخنان برادرم متأثر شدم. کمد لباس­های عباس را به او نشان دادم و گفتم:

ـ نگاه کن. ببین ما برایش همه چیز خریده­ایم؛ اما خودش از آن­ها استفاده نمی­کند.
وقتی هم از او می­پرسم که چرا لباس نو نمی­پوشی؟ می­گوید: در مدرسه شاگردانی هستند
که وضع مالی خوبی ندارند. من نمی­خواهم با پوشیدن این لباس­ها به آنان فخر فروشی
کنم.([۱])

خاطره­­ای از آن دوران

دوره خلبانی ما در آمریکا تمام شده بود؛ ولی به خاطر گزارش­هایی که در پرونده
خدمتی­ام درج شده بود تکلیفم روشن نبود و به من گواهی­نامه نمی­دادند؛ تا سرانجام
روزی به دفتر مسؤول دانشکده، که یک ژنرال آمریکایی بود احضار شدم. به اتاقش رفتم و
احترام گذاشتم. او از من خواست که بنشینم. پرونده من در جلو او، روی میز بود. ژنرال
آخرین فردی بود که می­بایستی نسبت به قبول و یا رد شدنم در امر خلبانی اظهار نظر
می­کرد. او پرسش­هایی کرد که من پاسخش را دادم. از سؤال­های ژنرال بر می­آمد که نظر
خوشی نسبت به من ندارد. این ملاقات ارتباط مستقیمی با آبرو و حیثیت من داشت؛ زیرا
احساس می­کردم که رنج دو سال دوری از خانواده و شوق برنامه­هایی که برای زندگی
آین

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.