پاورپوینت کامل شأن دینی و اجتماعی ازدواج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شأن دینی و اجتماعی ازدواج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شأن دینی و اجتماعی ازدواج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شأن دینی و اجتماعی ازدواج ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۱۳
مرج البحرین یلتقیان بینهما برزخ لایبغیان یخرج منهما الّلولؤء والمرجان[۱]
اهمیّت و شأن والای خانواده به عنوان با هویّتترین نهاد اجتماعی از دیرباز و
خصوصاً قرون اخیر، موقعیت و مقام ممتازی را در بحثهای مختلف حقوقی، اخلاقی،
اجتماعی، تربیتی، پرورشی و… به خود اختصاص داده است.
اصول، ضوابط و راهکارهای مفید و سازندهی مربوط به پیوند مشترک زن و مرد، به عنوان
نخستین هستهی تشکیل دهندهی نهادهای اجتماعی، همواره مورد توجه تعالیم انسان ساز
و سعادتبخش مبشّرین ادیان الهی بوده است و در این میان تعالیم حیاتبخش اسلام از
اهمیت فوق العادهای برخوردار است.
نشریهی نامهی جامعه ضمن گرامیداشت و تبریک پیوند الهی دو دردانهی رسول گرامی۹
در اول ذیحجه که پرثمرترین و با برکتترین کانونها در عالم به شمار میآید؛
امیدوار است بتواند مباحث مربوط به ازدواج و تشکیل خانواده را در قالب پرسش و پاسخ
از محضر اساتید ارجمند تقدیم خوانندگان محترم نشریه بنماید.
چنانچه عزیزان خواننده سؤال و یا مطالب مفیدی ارسال کنند، در رونقبخشی این صفحات
سهیم خواهند بود.
m به عنوان اولین سؤال بفرمایید چرا در کلام معصومین: ازدواج نصف دین معرفی شده
است؟
قبل از پاسخ به این سؤال بهتر است درباره اهمیّتی که اسلام برای امر ازدواج قایل
شده است، صحبت کنیم تا معلوم شود چرا در روایات ما ازدواج، به منزلهی به دست آوردن
نصف دین و یا حتی چنان که در بعضی روایات دیگر آمده به منزله حفظ دو سوم دین معرفی
شده است.
آیه ۲۱ سوره روم میفرماید: و من آیاته أن خلق لکم من أنفسکم أزواجاً لتسکنوا
إلیها و جعل بینکم مودّه و رحمه؛
از آیات و نشانههای خدای تعالی این است که همسرانی از جنس خودتان آفرید تا هر یک
از شما به همسر خود آرام گیرد و نیز موده و رحمت را در میان شما قرار داد. قبل از
این آیه نیز فرموده است: و من آیاته أن خلقکم من تراب ثم إذا أنتم بشر
تنتشرون[۲]؛ از نشانههای خداوند این است که شما را از خاک آفرید و سپس پراکنده
شدید.
این آیه دربارهی مسأله آفرینش انسان سخن میگوید و آن را از آیات و نشانههای عظمت
خداوند میداند. به دنبال آن ازدواج را یکی از نشانهها و آیات عظمت الهی معرفی
میکند. روشن است که اگر ازدواج نبود، آفرینش و خلقت انسان ابتر و بینتیجه
میماند. ازدواج در حقیقت آیتی برای تکمیل و بقای آفرینش انسان و بلکه آفرینش سایر
موجودات است.
از منظر قرآن کریم همهی پدیدههای عالم زوج آفریده شدهاند.([۳])
از آن جهت که آیهی ازدواج بعد از آیهی آفرینش آمده به این نکته میرسیم که فلسفه
و یا یکی از فلسفههای ازدواج، بقای نسل و ادامه حیات انسان و بلکه سایر موجودات
است.
از دیگر سو میفرماید: هوالذی خلق لکم ما فی الأرض جمیعاً([۴]) و نیز …
سخّرلکم ما فی السّموات وما فیالأرض…([۵]) خداوند همه چیز را برای انسان
آفریده و آنچه را که در زمین و آسمان است، مسخر اراده او قرار داده که با تلاش خود
از همه چیز در راستای حیات و سیر تکاملی خود بهرهبرداری کند. پس اگر ازدواجی صورت
نگیرد و نسل بشر استمرار پیدا نکند؛ این همه آثار قدرت و عظمت خداوند به نتیجه
نهایی که مورد نظر دستگاه آفرینش بوده است، نمیرسند.
آیهی ۲۱ سورهی روم غایت مورد نظر و هدف مطلوب در مسأله ازدواج را “لتسکنوا الیها”
میداند. زیرا زوج شما “من انفسکم” است. پارهای از شما و بلکه عین شماست؛ وقتی
پارهای از شما و از نفس شما بود، معلوم میشود چرا در کنار او آرام میگیرید. به
دیگر سخن؛ اگر موجودی نیمی از خودش را نداشته باشد، وجودش ناقص و بیقرار، مضطرب و
حیران است، و به همین دلیل در مسیری که باید حرکت کند، نمیتواند خوب حرکت کند، یا
اصلاً حرکت نمیکند، و یا ناقص حرکت میکند، میرود و بر میگردد، میرود و متوقف
میشود، و چون نیمی از خود را ندارد اگر با هزار زحمت خود را در مسیر نگهدارد و به
جلو هم برود، در انتهای حرکت باز میبیند آنچه را که دیگران به دست آوردهاند، به
دست نیاورده است. او باید با تکیه بر تکیهگاهی تعادل خود را به دست آورد و آنگاه
با نیروی آن حرکت کند تا در مسیر منحرف نشود.
خیلی از چیزها را که دیگران میفهمند به خوبی درک نمیکند و آن مسؤولیت را که شخص
متأهل دارد، نمیتواند احساس کند، شور و نشاط و انگیزه حرکت و تلاش لازم را ندارد؛
و نمیتواند از حصار خود محوری خارج شود؛ زیرا اولین گام ارادی برای “مشارکت با
دیگران” را بر نداشته است. هرچند در زندگی با خانوادهی پدری و همراه مادر و سایر
بستگان زندگی مشترک داشته باشد و به تمرین “خروج از حصار خودی” تا حدی عادت کرده و
تا حدی توانسته باشد “فردیت” خود را در میان اعضای خانواده تحت الشعاع انگیزهها و
منافع جمعی قرار دهد و “از خود گذشته” شود، اما چون حضور او در خانواده پدری، یک
حضور ارادی و انتخابی نیست؛ نتایج حاصل از تلاش او برای نفی فردیت و خودمحوری، در
حد مطلوب نخواهد بود. از همینرو اولین گام ارادی برای مشارکت با دیگران، ازدواج و
اختیار همسر و تشکیل خانواده است.
در ازدواج علاوه بر تکمیل ذات و یافتن نیمی از خود، مسیر حرکت مشخص و با طراوت
میشود. احساس مسؤولیت و انگیزه کار و تلاش رونق میگیرد، از خودگذشتگی و ایثار،
عفو و خود را فراموش کردن و دیگران را به یاد داشتن، شکل میگیرد؛ اولین توسعه جدّی
در وجود و هستی خود را میآموزد؛ اولین حصارهای خودمحوری را میشکند و در دنیای
دیگران وارد شده و با آنها زندگی میکند و برای دیگران تلاش میکند و در راه رشد و
تعالی دیگران نیز خود را به زحمت میاندازد. در حقیقت چون انسان از ناحیه جسم و روح
محتاج به تکمیل شدن است؛ با ازدواج، این مهمّ، میسّر و محقق میشود. که اگر این
نیازمندی، جدی گرفته نشود، انسان در هر دو بخش از هستی خود دچار مشکل میگردد.
میتوان گفت بسیاری از بیماریهای روحی و جسمی افراد غیر متأهل ناشی از این نکته
است.
این نکته قابل توجه است که از نظر اسلام ترک خودمحوری و هماهنگی و همگامی با دیگران
اهمیت زیادی دارد، به نحوی که بنای بسیاری از احکام دینی بر جمعی و مشترک بودن
آنها است. نماز که ستون دین شمرده شده، از اول تا آخر صورت جمعی دارد. الفاظی
مانند “نستعین” و “نعبد” در سوره حمد ـ که میدانیم هیچ نمازی بدون حمد درست نیست ـ
به صیغه متکلم مع الغیر است. به همین جهت صورت اولیه نماز به جماعت بودن است. سوره
حمد که در شروع نماز خوانده میشود، هماهنگ با پایان نماز است. سلام پایان نماز نیز
با عباراتی چون “السلام علینا… والسلام علیکم…” نشان از جماعت و همراهی
نمازگزاران در اقامه نماز دارد.
m به نظر شما اینکه در آیه شریفه سکونت و آرامش به عنوان یک هدف مستقل و مهم مطرح
شده است، دلیل بر اهمیت بیشتر آن از بقای نسل نیست؟
میتوان این مطلب را چنین جمع کرد که تحقق کامل و مطلوب استمرار حیات بشری و بقای
نسل مشروط به سکونت و آرامش در زندگی مشترک است. و با این که هر یک از موضوعات
“بقای نسل” و “سکونت” فلسفهای جداگانه و متفاوت از دیگری دارد، اما یکی بستر و
زمینه ضروری برای دیگری است. یعنی اگر سکونت و آرامش مورد نظر اسلام و قرآن حاصل
نشود، نسل مطلوب حاصل نخواهد شد. چرا که فرزندان برای رسیدن به رشد و کمال به
زمینهی مناسب که همان آرامش و سکونت است نیاز دارند. دور بودن از اضطراب و نا
آرامی، هیاهو و جنجال و پرخاشگری حق مسلّم فرزندان است. باید یک زندگی مشترک، آرام
و دور از نوسانات روحی و رفتاری باشد.
m استدعا داریم نسبت به چگونگی تأثیر “سکونت و آرامش” محیط خانواده در تربیت و
پرورش فرزندان سالم و نسل مطلوب توضیح بفرمایید.
البته این بحث تبیین مفصل لازم دارد، امّا به صورت اشاره میتوان گفت: پدر و
مادری که پیمان همسری بستهاند و خداوند فرزندانی به آنها عطا کرده است، باید
رابطه و زندگیشان براساس “مودت” و “رحمت” باشد، تا هم خودشان بهره و حظ کافی از
زندگی ببرند و هم آثار و شعاع آن، زندگی فرزندانشان را در بر گیرد. به خصوص جنبه
“رحمت” که با پیدا شدن کودکان و اطفال محکمتر میشود و باید نمود بیشتری پیدا کند.
فرزندان نیاز به احساس و کمک والدین دارند و باید زیر سایه رحمت والدین بزرگ شوند و
نیازهایشان برطرف گردد. ایجاد مودت و رحمت موجب استحکام حلقه اتصال زوجین و گرم شدن
کانون خانواده شده و فرزندان که سازندگان فردای جامعه هستند، با برخورداری از چنین
فضای مهرآمیز و سرشار از نشاط و امید آیندهی بهتری خواهند داشت. طبیعی است که این
گونه سلامت اجتماعی تضمین خواهد شد و جامعه به سوی اهداف عالی خلقت حرکت خواهد کرد.
در حالی که کمبودهای عاطفی و فقدان فضای مناسب و صمیمی بین والدین، زمینهساز
بسیاری از بزهکاریهای جوانان و بالاخره نابودی اجتماع است.
m هر یک از همسران برای ایجاد آرامش و سکونت در محیط خانواده چه وظایفی دارند و
چگونه باید عمل کنند تا این فضا حفظ شود؟
کسانی که به فلسفه تشکیل خانواده توجه داشته باشند در ایجاد فضای پر از مهر و
عاطفه که مولد آرامش و راحتی است قطعاً از دیگران موفقترند، به همین جهت پاسخ به
سؤال اول شما را قدری مفصل و مبسوط عرض کردم تا با توجه به ریشه و محور اساسی، هریک
از دو زوج با به کار بستن اصول و فنونی مناسب خود را به هدف ازدواج هر چه نزدیکتر
کنند.
کسی که میداند خانه، کانون عاطفهها و محل پیوند دلها و خاستگاه مواسات و
همگرایی است، نهایت تلاش خود را در جهت تأمین این واقعیت مطلوب مبذول میکند؛ حالا
ممکن است این تلاش به صورت ملایمت در برابر خشم آنی طرف مقابل باشد تا از شعلهور
شدن آن پیشگیری شود و یا به صورت پایین آوردن سطع توقعات و خودداری از طرح برخی
خواستهها و گاهی صرف نظر کردن از همهی خواستها به طور مقطعی و فرا رسیدن فرصتی
بهتر باشد؛ این دیگر بسته به حالات و شرایط متفاوت طرفین است و در عین حال به
اِعمال دقت و ظرافت نیاز دارد و به هوش و ذکاوت و به اصطلاح چیز فهمی هر یک از
زوجین هم مربوط میشود.
بدیهی است کسی که به قداست کانون خانواده اعتقادی ندارد و برای خانهای که در آن
زندگی میکند بیشتر از یک پارکینگ و یا هتل ارزش قایل نیست؛ ایثار و گذشت، صبر و
تحمل، رعایت حقوق شریک زندگی، هم برایش مفهوم ندارد! او میخواهد راحت باشد،
میخواهد به خواستههای شخصیاش دست پیدا کند، حالا به هر قیمتی میخواهد باشد برای
او فرقی ندارد! او حتی نمیداند برای راحتی شخصیاش هم باید حقوق دیگران و آسایش
دیگران را، مراعات کند و بدون آن زندگی خودش هم دست خوش ناآرامی و تشویش میشود.
اینجاست که نقش آموزشهای پندآمیز قرآن کریم که با عنوان “آیه” اعلام شده، معلوم
میشود؛ یعنی در حقیقت قرآن کریم کار تربیت را از ریشه و مبنا آغاز میکند، به
پیروان خودش میفهماند که زندگی مشترک باید بر چه پایهای استوار باشد، هدف چیست و
انسان در زندگی خانوادگیاش میخواهد به کجا برسد و به چه مقاصدی دست بیابد؟ وقتی
قلهها را نشان داد در واقع به او میآموزاند که خودت را مهیا کن و ابزار لازم را
به همراه داشته باش! تو که میخواهی در زندگی خانوادگیات احساس آرامش داشته باشی،
میخواهی از عاطفه و محبت شریک زندگیات بهرهمند باشی، باید عاقل باشی باید هوشیار
و مراقب خودت باشی، حق نداری حقوق همسرت را نادیده بگیری، حق نداری حتی عواطف و
احساسات او را بازیچهی هوسهای خودسرانه قرار دهی و حتی بالاتر باید عفو و اغماض
داشته باشی و آنجا که همسرت به دلیل خستگی و یا وقوع حادثهای تلخ ناآرام شده،
خشمگین و عصبی شده، و یا خدای ناکرده حقّی از تو را هم ناخواسته و یا خواسته زیر پا
نهاده، کوتاه بیایی و از حربه بردباری برای آرام کردن او استفاده کنی و عملاً راه و
رسم شکیبایی را به او آموزش دهی.
معیارهایی که در قرآن و روایات برای انتخاب همسر شایسته عنوان شدهاند، آثار خود را
در همین مواضع آشکار میکنند؛ تقوا و ایمان یکی از معیارهاست. فرد با تقوا حریم
همسرش را نمیشکند و روی مرز تعرض هم نمیرود، چه برسد به اینکه تعرض کند و حقی را
پایمال کند، همچنین است سایر معیارها که باید هنگام انتخاب همسر دقت کافی مبذول
بشود تا در مواقع بحرانی و خطرساز، به بحران و خطر، مجال عرض اندام هم ندهند.
m اگر در مواردی سکونت و آرامش دستخوش مشکلات و سختیهای زندگی شد چگونه و از چه
راههایی میتوان دوباره آن را به محیط خانواده باز گرداند؟
در پاسخی که به سؤال قبل داده شد، به بخشی از راهکارها هم اشاره گردید.
یکی از معیارها که خواهیم گفت داشتن روحیه سازگاری است. این یک اصل مهم است. چه کسی
میتواند دارای روحیه سازگاری باشد؟ به نظر میرسد چند عامل مهم در تحقق آن مؤثر
باشند. نخست: عقل و بینش صحیح تا بتواند خوب و بد را از هم تمیز بدهد. چه
بسیارکسانی که موضوع جزیی و پیش پا افتاده را آنقدر بزرگ میکنند که زندگی مشترک
را تا پای طلاق هم میکشانند و یا یک اختلاف سلیقه معمولی منجر به اختلاف اساسی و
بحث برانگیز میشود، ساعتها جدال و اثبات و نفی پیرامون آن، روابط محبتآمیز را
برهم میزند و فضای زندگی را تیره و تار میکند؛ اما فرد عاقل و فهمیده که میداند
این گونه جزییات حتی قابل طرح هم نیستند، نه خودش به آن بها میدهد و نه اگر همسرش
مطرح کرد، دنبال میکند و خانه را به عرصه جدال و کشمکش میکشاند.
دوم: حلم و بردباری است، که از عقل و فهم آبیاری میشود. آبِ ریزانی است که
شعلههای سوزان را اطفاء میکند.
اگر مرد عصبی شد و پرخاشگری کرد، خوب است زن جواب او را ندهد، یا صحنه را به کلی
ترک کند و یا اگر تقصیری متوجه اوست از همسر عصبانیاش عذرخواهی کند تا او هم کم کم
آرام بگیرد. و اگر زن خشمگین است و فریاد میزند، مرد در برابر او به همان نحو عمل
کند تا او آرام شود. چه خوب است انسان بکوشد بیجهت عصبی نشود و اگر کنترل خود را
از دست داد و عصبی شد، لجاجت نورزد؛ بلکه با روشهایی که برای آرام شدن پیشنهاد شده
عمل کند. مثل اینکه محل منازعه را ترک کند، وضع خود را تغییر دهد، اگر نشسته،
بایستد و برعکس ایستاده بنشیند. آب سر بنوشد، عواقب شوم عصبیت و خشم و نارضایتی
خداوند متعال را در ذهن خود حاضر کند تا از آن وضعیت نامطلوب جدا شود.
فهم انسان از معنای زندگی مشترک و توجه به فلسفه آن در اینکه انسان چگونه با
مشکلات و سختیها کنار بیاید بسیار مهم و مؤثر است. جهانبینی و نحوهی نگاه انسان
به عالم و به زندگی و محدود ندانستن آن به چند روزهی دنیا؛ یعنی داشتن ایمان و
اعتقاد مذهبی، عامل مهم کنترل انسان در همه عرصهها و ایجاد تعادل روانی و رفتاری
اوست.
فرد مؤمن به خدا و آخرت و متوجه به هدف خلقت و آگاه از فلسفه ازدواج، قطعاً با
رفتار مناسب و هدفمند و آگاهانهاش جلوی بحرانها را سد میکند و در هنگام وقوع
حوادث ناخواسته و بحرانی شدن محیط خانواده از دامن زدن به آن خودداری میکند و با
اتکا به ایمان و خردمندی و اِعمال شکیبایی و خویشتنداری بر مشکلات فایق میشود.
اگر زوجین هر دو چنین روحیهای داشته باشند، مسلماً بهترین شکل زندگی خانوادگی را
خواهند داشت و در صورتی که لااقل یکی از آنها با این خصوصیات وارد زندگی شده باشد،
بیشک موجبات اصلاح رفتار همسرش را فراهم خواهد کرد و اگر خدای ناکرده هیچیک نسبت
به عوامل یاد شده در تحقق روحیه سازگاری، توجه نداشته باشند، نمیتوان به پایداری
چنان کانونی امید بست.
m آیا معنای مودت غیر از محبت است؟
“مودّت” عبارت از محبّتی است که ابراز میشود. از اینرو در آیهی “مودّت” به اهل
بیت :، از کلمهی “محبت” استفاده نشده است، زیرا در مسأله ولایت و محبت به اهل بیت:
آن محبتی مورد نظر است که در بیان و عمل و رفتار ظاهر شود. در این جا نیز خدای
تعالی با ایجاد محبّت طرفینی که باید ابراز هم بشود؛ بنیاد خانواده را استحکام
بخشیده است.
m این دو چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟
“مودّت” ریشه در غرایز دارد. یعنی غریزه خاصی که در امر ازدواج مطرح است و آن کشش
طبیعی، محبت و میل خاصی را در طرفین نسبت به یکدیگر ایجاد میکند، یعنی در واقع
ریشه مودّت بیشتر جنبهی غریزی و طبیعی است، امّا در حدّ طبیعی خودش نمیماند، بلکه
رشد میکند و معنوی میشود. عشق غریزی تبدیل به مودّت میشود. این خصوصیت قرآن کریم
است که میخواهد امور طبیعی را بالنده کند و به جنبههای معنوی پیوند بدهد. کششهای
غریزی و طبیعی به صورت شاخصههای معنوی و متعالی جلوهگر میشود و به این ترتیب از
سطح به عمق میرود و از فنا به بقا میرسد. ممکن است کششهای طبیعی و سطحی خیلی زود
جای خود را به بیتفاوتی و بیمهری و یا حتی به تنفر و انزجار بدهد، امّا وقتی به
جنبههای الهی و معنوی و جاودان پیوند خورد، ماندگار و همیشگی میشود و “فنا” لباس
“بقا” میپوشد.
و اما “رحمت” بیشتر ریشه در جان دارد، رنگ و بوی معنوی آن بیشتر است، و از سنخ رحمت
الهی میباشد. خدای رحمان و رحیم، انسان را برای فهم و درک مهر ورزیدن و محبت کردن
به دیگران، مستعد کرده است. آغاز زندگی مشترک بیشتر با کششهای طبیعی وغریزی همراه
است. رفته رفته به مودت میگراید و سرانجام رحمت طرفین نسبت به یکدیگر آشکار
میشود.
m آیا تعبیر نیمی از دین یا نیمی از ایمان که در روایت آمده است، خصوصیت دارد؟
همانگونه که اشاره شد؛ در بعضی روایات به جای نصف، دو سوم دین ذکر شده است که
شاید با استفاده از همین اختلاف در تعبیر بتوان گفت که بخش مهم دین به واسطه ازدواج
و همسر گزینی حراست میشود. کسی که ازدواج میکند و غریزه طبیعی خود را در چارچوب
خانه پاسخ میدهد و به آرامش و اطمینان خاطر دست پیدا میکند، بهتر میتواند به
امور دینی خود بپردازد، زیرا جاذبههای متفرقه، حواس و ذهن او را مشوش و پراکنده
نمیکند.
همچنان که در خصوص شرایط قضاوت و صدور حکم به قاضی توصیه شده که توجه به اصول آن
داشته باشد؛ تأکید شده که در زمان قضاوت نباید قاضی گرسنه یا تشنه باشد و جسم او
تحت تأثیر وضعیت نامساعد نباشد، تا بتواند در یک موقعیت خوب و دور از رنج و نگرانی
به امر مهم قضاوت بپردازد و توفیق انجام قضاوتی عادلانه و درست را پیدا کند، همان
طور و برهمین اساس، انسانی که نیازهای طبیعی و اولیهاش پاسخ داده نشود، درگیر
کمبودها شده و نمیتواند به شایستگی وظایف خود ـ از جمله دینداری ـ را انجام دهد.
m اکنون این سؤال مطرح است که چرا بعضی بزرگان دینی ازدواج نکردهاند و افرادی که
فرصت و زمینهی ازدواج برایشان پیش نمیآید، چگونه نصف دینشان حفظ میشود؟
هرچند ازدواج اهمیت بسیار زیادی دارد، اما بیتردید انسان میتواند در سایهی
بزرگی روح و توانایی اندیشه بر خود تسلط یابد و غرایز را مهار کند. ولی باید توجه
داشت که این افراد، استثنایی و بسیار اندکاند و حسابشان از اکثریت جداست. این
نکته را هم باید تذکر داد که اگر بعضی اولیای بزرگ خداوند ازدواج نکردهاند، به
خاطر اعراض و گریز نبوده است، بلکه فرصت برای ازدواج نیافتهاند. در حقیقت شرایط
زندگی و نحوه مبارزات اجتماعی و دینی آنها به گونهای بوده که چارهای جز تجرّد
نداشتهاند.
m با تشکر از توضیحی که دربارهی آیهی شریفهی ۲۱ سوره روم در اهمیت ازدواج
داشتید، مایلیم با روایات هم در این زمینه آشنا شویم.
در خصوص اهمیت ازدواج و بیان فواید آن، روایات ما به نکات و تذکرات ارزندهای
اشاره کردهاند و در این مسأله نیز مانند سایر معارف دینی، اولیای دین: با استفاده
از دانش وحیانی خود اسرار و رموز آن را آشکار نمودهاند.
یکی از روایات مهم همان است که در سؤال شما عنوان شده بود؛ روایت این است: من
تزوجّ فقد احرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الباقی([۶]) طبق این روایت یکی از
فایدههای ازدواج حفظ بخش مهمی از دین است.
حضرت علی۷ فرمودهاند: لم یکن أحد من أصحاب الرسول یتزوج إلاّ قال رسولالله۹،
کمل دینه.([۷])
این روایت نیز مثل روایت پیشین، ازدواج را عامل تکمیل دین شمرده است که تا حدی
پیرامون آن توضیح داده شد.
در بعضی روایات ازدواج عامل فقرزدایی شمرده شده است: الرزق مع النساء
والعیال.([۸])
نیز نبی اکرم۹ فرمودند: من ترک التزویج مخافه العیله فقد ساء ظنه بالله انّ الله
عزوجل یقول …إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله…([۹]) این روایت با تکیه بر
آیه شریفه، بینیازی و غنا را از آثار ازدواج میداند.
اینکه چگونه با ازدواج که هزینههای بیشتری را بر شخص تحمیل میکند، فقر از میان
میرود و جای خود را به غنا میدهد سؤالی است که آیه شریفه در مقام پاسخ به آن
فرموده است: یغنهم الله من فضله این از ناحیه فضل خداوند است و به خاطر نظر مساعد
و لطف او نسبت به امر ازدواج است که میخواهد جوانان با دیدن فضل خداوند و تحقق
وعدهی الهی نسبت به آن ترغیب و تشویق بشوند. و البته غیر از امداد غیبی الهی، یکی
دیگر از طرق رسیدن فضل و عطای الهی، پیدا شدن روحیه امید و کار و تلاش است که در
سایه آن، فقر و تهیدستی جای خود را به غنا و بینیازی میسپارد.
در روایتی دیگر به منظور تشویق مسلمانان به ازدواج آمده است: رکعتان یصلّیها
المتزوّج أفضل من سبعین رکعه یصلیها غیر متزوج([۱۰]) و نیز رسول خدا۹ فرمودند:
المتزوّج النائم أفضل عندالله من الصائم القائم العزب.([۱۱])
ملاحظه شود که این تعابیر چه قدر عجیب است! دو رکعت نماز که شخص متأهل میخواند، از
هفتاد رکعت نماز شخص مجرد برتر و با ارزشتر است و خواب متأهل بهتر از روزهداری و
نماز شب شخص عزب است.
همچنین آن حضرت فرمودند:
یفتح أبواب السماء بالرحمه فی أربع مواضع عند نزول المطر و عند نظر الولد فی وجه
الوالدین و عند فتح باب الکعبه و عند النکاح، و نیز فرمودند: من أحبّ أن یلقی
الله طاهراً مطهراً فلیلقه بزوجهٍ([۱۲]) طبق این روایت ازدواج عاملی است برای قرب
به پیشگاه خداوند متعال.
این روایت نیز قابل توجه است که رسولاکرم۹ میفرماید: ما بنی بناءٌ فی الإسلام
أحب إلی الله عزوجل من التزویج.([۱۳])
در هر صورت روایاتی که هر کدام با تعبیری خاص و بیانی جالب در باب اهمیت و فواید
ازدواج وارد شدهاند، بسیار زیادند به حدی که میتوان میزان توجه فوق العاده اسلام
را به امر ازدواج به دست آورد.
m در اسلام چه معیارهایی برای گزینش همسر مطرح شده است؟
در تمام قرآن کریم فقط سه عامل به عنوان مایه آرامش و سکونت انسان معرفی شدهاند:
۱. تاریکی شب: … و جعل اللیل سکناً…([۱۴])
۲. خانههای محل سکونت انسان: والله جعل لکم من بیوتکم سکناً…([۱۵])
۳. همسران: و من آیاته…([۱۶])
اگر شب و استراحت شبانه را از انسان بگیرند و او نتواند به مقدار لازم بخوابد و
استراحت کند، همهی امور روزانهاش مختل میشود و نمیتواند آنها را انجام بدهد.
اگر خانهای نباشد که انسان زیر سقف آن آرام بگیرد و از غوغای محیط به آن پناه
ببرد؛ جسم و جانش نیز بیقرار و سرانجام متلاشی میشود! حال اگر همسری که باید مایه
آرامش او باشد؛ خصوصیات لازم را برای آرام بخشی نداشته باشد و همدل و همراه او
نباشد، چه خواهد شد؟ پیداست که مشکل جدیدی پیش میآید، زیرا با داشتن چنین همسری نه
تنها آرامش و سکون ندارد، بلکه باید همهی تلاش خود را در جهت رفع ناهماهنگیها به
کار گیرد. رها کردن کار و زندگی را به حال خود گذاشتن، محیط خانه را تبدیل به جهنمی
سوزان و فضایی غیر قابل تحمل میکند.
بنابراین انتخاب همسر مناسب درواقع وسیلهای است برای تحقق آرمان وهدفیکه خدای
تعالی در امر ازدواج قرار داده است.
قرآن زن و مردی که با یکدیگر تشکیل زندگی مشترک دادهاند را تشبیه به لباس فرموده
است. زیرا همانگونه که لباس بدن را میپوشاند و او را از خطرات و آسیبه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 