پاورپوینت کامل سید رضی، غزلسرای امامت ۲۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سید رضی، غزلسرای امامت ۲۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سید رضی، غزلسرای امامت ۲۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سید رضی، غزلسرای امامت ۲۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۶

به مناسبت ششم محرم الحرام ۴۰۶ ه . ق درگذشت اسطوره­ی تقوا و دانش سید رضی۱

با قدم­های سنگین در حالی که عبایش مثل بال کبوتری سپید بر اندامش کشیده می­شد از
میان طلاب جوان عبور کرد و بر منبر خویش طوری نشست که گویا بر بال فرشتگان فرود
می­آید.

کمی مکث کرد و در سکوتی زیبا، شروع به سخن نمود، هنوز چند لحظه­ای نگذشته بود که
صدای شیخ مفید۱ به سمت در مسجد چرخید:

سلامٌ علیکم بفرمایید!

و شیخ از منبر بلند شد؛ چشم طلاب به سمت در گردش کرد. بانوی محترم که در حجابی کامل
و روحانی مستور بود دست دو طفل را در دستان خود داشت و به دنبال سخن استاد گفت:

ای شیخ عالی مقام! اینان دو فرزندم سید مرتضی و سید رضی هستند، خدمت شما
آورده­ام که با دست با کفایت خود پرورش این دو را بر عهده بگیرید و فقه­شان
بیاموزید.

چشمان شیخ مفید۱ راه را بر شبنم اشک باز کرد. او به یاد خواب دیشب افتاد و فرمود:

خواب دیدم در همین مسجد نشسته­ام و یگانه بانوی دو عالم با دو نور دیده­ی خود،
امام حسن و امام حسین۸ وارد شدند و فرمودند: ای شیخ! این دو فرزندم حسن و حسین را
پیش تو آورده­ام که به آن­ها فقه بیاموزی.([۱])

خواب شیخ تعبیر شد و زندگی معصومانه و عالمانه­ی سیدرضی و سید مرتضی آغاز گشت.

سال ۳۵۹ ه . ق بود که در کوچه­های کاه­گلی بغداد نوای شیرین کودکی که نامش را
محمد نهادند؛ فضای خانه­ای کوچک را غرق در شادی بزرگ کرد. محمد که بعدها به او
شریف رضی و سید رضی گفتند از خانواده­ای علوی پر و بال گرفت. نسب او از جانب
پدر با چهار واسطه به امام موسی­بن جعفر۷ می­رسید و از جانب مادر با شش واسطه به
امام سجاد۷.

محمد در آغوش پدری بزرگ شد که عالمی فرزانه و مدیری دوراندیش بود. پدرش را الطاهر
الأوحد و ذو المناقب می­نامیدند. نظارت بر دیوان مظالم و سرپرستی حجاج خانه خدا
از مشاغل پسندیده او بود.

مادر محمد، زنی مهربان، با تقوا و صالح بود که شیخ مفید۱ کتاب احکام النساء را به
درخواست ایشان نوشت. محمد هر روز میان باغ کوچک پدر قدم می­زد و آنقدر با گل­های
زیبای باغ مأنوس بود که هر روز ساعتی میان آن­ها می­نشست و به آسمان نگاه می­کرد.
طبع لطیفش کلمات را موزون و هماهنگ بر زبان محمد جاری می­کرد و تمام زیبایی­های
زندگی را با حسن شعر درهم می­آمیخت. هنوز ۹ سالش تمام نشده بود که قصیده­ای زیبا در
مدح خاندان نبوت سرود و چشم شعرا بر اندام کوچک و پر استعدادش خیره ماند.

هنوز بازی­های کودکی­اش پایان نیافته بود که دستان نوازش پدر با ظلم عضدالدوله از
میان انگشتان کوچک محمد کنار رفت و آرزوهای پوشالی خلیفه و مقاومت­های مذهبی طاهر
ذوالمناقب باعث شد میله­های سیاه زندان میان محمد و پدر جدایی افکند.

با این­حال محمد در قرنی زندگی می­کرد که تنش­های مذهبی کم رنگ شده و شیعه و سنی با
هم بر سر یک درس می­نشستند. او از نعمت عمر و درس آنقدر استفاده کرد تا بتواند در
نجوم، صرف، نحو، حدیث، کلام، فقه و اصول، تفسیر و فنون شعر خبره روزگار شود. در
بیست سالگی از نشستن در مقام تحصیل بی­نیاز گشت. او بر سر درس ابراهیم­بن احمد
طبری، فقیه و نویسنده­ی زبردست قرآن ­آموخت و سال­های کودکی­اش را در مکتب او به سر
برد.

محمد از کودکی یاد گرفته بود که چگونه با یاد خدا قلب آزرده­اش را آرام سازد. امّا
روزی که شنید وزیر دون صفت عضدالدوله، اجسام خاندان رسالت را به استخوان­های پوسیده
تشبیه کرده و گفته است: بدن­های پوسیده، در زیر خاک سزاوار افتخار نیستند. همچون
انباری از جرقه­های انباشته آتش گرفت و کلامش تا آنجا شعله کشید که زبانِ یاوه­گوی
وزیر را به ندامت کشاند.

پنج سال از حکومت عضدالدوله گذشت و روزگار او را در روزهای آخر عمرش با خفت و خواری
به زمین پس فرستاد. او با بیماری صرع جان داد در حالی که مرتب این جمله را زمزمه
می­کرد: مالم سودی نبخشید و حکومت و سلطنت از من ضایع شد.

بعد از او صمصمام الدوله پدر محمد را از زندان آزاد ساخت و پس از هشت سال انت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.