پاورپوینت کامل این منظومه را کامل کنید ۴۶ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل این منظومه را کامل کنید ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل این منظومه را کامل کنید ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل این منظومه را کامل کنید ۴۶ اسلاید در PowerPoint :

۱۳

گزیده­ای از سخنان حجهالاسلام والمسلمین حسینی بوشهری مدیر محترم حوزه­ی علمیه­ی قم
و عضو هیأت امنای جامعهالزهرا۳ که در مراسم فارغ التحصیلی جمعی از خواهران طلبه­ی
جامعهالزهرا۳ در تاریخ ۲۸/۹/۱۳۸۴ ایراد گردید.

در رابطه با فارغ التحصیلی شما به سه نکته می­خواهم اشاره کنم:

نکته اول این­که ویژگی­های یک طلبه و حاصل دستاورد دوران طلبگی او چه باید باشد؟

نکته دوم در رابطه با موانعی است که گاهی در مسیر رشد و ترقی و تعالی و کمال آدمی
پیدا می­شود.

و نکته سوم این است: اکنون که به عنوان فارغ التحصیل این حوزه­ی مبارکه بر
می­گردید؛ چه اقدامات اصولی و فوری باید انجام بدهید؟ چه انتظاراتی از شما هست؟
پدران، مادران، بستگان، اهل محل، اهل شهر از شما چه انتظاری دارند؟ چه نگاهی دارند؟
آیا آن انتظارات را می­توانید برآورده کنید یا نه؟

اما در رابطه با مطلب اول؛ کلام بلندی از حضرت علی۷ است که ایشان از رسول گرامی
اسلام۹ نقل فرموده است:

من طلب العلم لله؛ کسی که دانش را به خاطر خدا طلب کند، یعنی برای خدا طلبه شده،
لم یصب منه باباً الاّ زداد فی نفس ذل؛ به بابی از ابواب علم دست پیدا نمی­کند،
مگراین­که خودش را کوچک ببیند. این­گونه نیست که چون درس خوانده­ام، فاضله شده­ام،
بلند پروازانه با قضایا برخورد کنم. نه تازه دانسته­ام که چیزی نیستم. تعبیر جالبی
امیرمؤمنان در نهج البلاغه دارند: عظم الخالق فی أنفسهم فصغر مادونه فی أعینهم؛
خدا در نگاه آن­ها بزرگ جلوه می­کند. غیر خدا کوچک است: الاّزداد فی نفس ذل
هرچه جلوتر رفته؛ مراتب عبودیت، مراتب کمال، مراتب شب زنده­داری، مراتب ادب بیشتر
شده است و در خودش یک احساس کوچکی در مقابل ذات کبریایی حق می­کند.

و فی الناس تواضع فروتنی در میان جامعه؛ یعنی یک رابطه، رابطه خودش و خداست و
یک رابطه، رابطه­ی او و جامعه.

در حالات مرحوم آقا شیخ عبدالکریم حائری۱ مطالعه می­کردم، به نکته­ی جالبی رسیدم.
می­گویند: پاسخ یک استفتا را داده بود، و پس از آن به دیدار یکی از علما رفته بود و
طرح مسأله کرد که آقا این مسأله به نظر شما چگونه می­رسد؟ آن عالم عرض کرد که شما
مرجع تقلید هستید، مردم از شما فتوا می­خواهند، نه از من. حالا من هر اظهار نظری هم
بکنم، راه به جایی نخواهد برد. فرموده بود: شما هم اظهار نظر کنید. موقعی که این
عالم ـ عالم پایین­تر از سطح مرجعیت ـ اظهار نظر کرد، ناگهان مرحوم آقا شیخ
عبدالکریم حائری به کسی که همراه او بود فرمود: استفتا و پاسخ من را بیاور. او سریع
رفت و آورد. مرحوم حاج شیخ به آن عالم فرمود: این استفتا را شما جواب بدهید، آنچه
که شما می­گویید درست است، نه آنچه که من مرجع تقلید در پاسخ این استفتا نوشته­ام.
این­ها حاصل و محصول طلبگی است که آدم به اوج و قله که می­رسد، تازه می­فهمد که در
مقابل کلام حق نباید بایستد، چون لله خوف در وجود او نهادینه شده است. کاغذ و
قلم را به دست این عالم داد و گفت: با دست­خط خودت پاسخ این استفتا را بنویس. این
یک اثر لله خوف. مرحوم آقا شیخ مرتضی حائری فرزند مؤسس حوزه آقا شیخ عبدالکریم
حائری۱، می­گوید: خدمت حضرت آیهالله حجت۱ رسیدم، وضع زندگی این عالم مناسب نبود. به
ایشان عرض کردم: آقا اجازه می­دهید به پدرم حاج شیخ عبدالکریم شرح حال شما را عرض
کنم که توسعه­ای در زندگی شما ایجاد شود؟ مرحوم آقای حجت فرمود: چرا به عبدالکریم
بگویم؟! اگر نیازی بود به خود کریم می­گویم. این روحیات؛ روحیاتی است که برخاسته
از همین حوزه­هاست.

ره توشه­ی شما چیست؟ اگر این­هاست؛ هنیئاً لکم، و فی الناس تواضعاً ولله خوفاً و
فی الدین اجتهاد به جایی رسیده­اید که قلم به دست بگیرید و بروید کار پژوهشی
بکنید، کار تحقیقی بکنید، نمی­گویم به تمام دیدگاه­ها دسترسی پیدا کرده­اید. ولی
اگر راجع به یک موضوع اسلامی برخورد کنید، می­توانید سخن بگویید، می­توانید قلم
بزنید، می­توانید بررسی و تحقیق کنید، یک کار مناسب با تحصیلاتتان ارایه بدهید:
فی­الدین اجتهاد در دین حالت اجتهاد، تلاش و جدیت داشته باشید. و چه زیبا حضرت
می­فرماید: و ذلک الذی ینتفع بالعلم، فلیتعلمه این آدم، آدمی است که از علم بهره
می­برد، این آدم­ها باید بروند علم یاد بگیرند که پایان راه این دستاوردهای زیبا را
دارند: من طلب العلم لله لم یصب منه باباً الاّ زداد به فی نفسه ذلاً و فی الناس
تواضعاً ولله خوفاً وفی الدین اجتهاداً و ذلک الذی ینتفع بالعلم فلیتعلمه.

این دستاوردی است که شما می­توانید در طول این چند سال داشته باشید که ان­شاءالله
دارید و خوشا به حال شما. پس سؤال اول این بود که دستاوردهای یک دانش پژوه در پایان
راه چه باید باشد؟ که به بخشی از آن اشاره کردم. تقوا، علم اندوزی، رابطه اجتماعی
با مردم، رابطه بین انسان و خدا. این مجموعه یک منظومه­ی زیبایی است که باید ملاحظه
کنید کجایش کمبود دارید، کجایش به کمال رسیده­اید و بقیه را اگر کامل نکرده­اید، از
تلاش و جدیت دست برندارید و این منظومه را کامل­تر کنید.

نکته دوم در مورد موانع بود. البته این موانع تنها در دوره طلبگی نیست، و من آن­ها
را مطرح می­کنم و موانع آینده را هم خدمتتان می­گویم، تا برای رسیدن به کمال به وضع
موجود بسنده نکنید، چون شما اهل علم و طلبه­اید؛ برای تحقق علت تامه از یک سو مقتضی
لازم است و از دیگر سو، این­که مانعی در کار نباشد. مقتضی و عدم المانع دست به دست
هم می­دهند و تحقق بخشِ علت تامه­اند. مقتضی گاهی ممکن است وجود داشته باشد؛ یعنی
شما الآن که از این­جا می­روید، هنوز هم به خاطر ارتباطی که با این­جا برقرار
می­کنید راه برای ادامه تحصیل و کمالات باز است. جامعهالزهرا۳ واحدی به عنوان
فارغ­التحصیلان داردکه قطعاً این ارتباط علمی، عاطفی، معنوی همچنان بین شما و اینجا
برقرار خواهد بود. من پیشنهاد می­کنم سالی یک­بار جامعهالزهرا۳ فارغ التحصیلان خود
را فراخوان و دعوت کند تا علاوه بر ایجاد ارتباط عاطفی بیشتر و تقویت پیوندها و
ارتباط­ها، مشکلاتی که شما در مسیر راه با آن مواجه هستید با مشورت اساتید بزرگوار
و مسؤولان ارجمندی که حق بزرگی به گردن شما دارند، در یکی دو جلسه مطرح و با دست پر
دوباره برگردید و خدمات انجام ­دهید.

جای سؤال است که آیا سر راه شناخت و معرفت مانعی وجود دارد یا ندارد؟

سراغ نهج البلاغه و کلام مولا می­رویم. کلمات نورانی اهل بیت: نورانیت خودش را
ایجاد می­کند و به دل می­نشیند و انسان احساس تشنگی بعد از تشنگی می­کند. حضرت چند
مسأله را به عنوان مانع شناخت مطرح کرده چون علم و معرفت کمال آدمی است و همه
انسان­ها پی­جوی کمال­اند، دنبال کمال­اند تا به جایی برسند. ببینیم از نگاه
امیرالمؤمنین۷ موانع چیست؟

قرآن یک نکته­ای را نسبت به انسان­های هدایت ناپذیر مطرح می­کند: و إن تدعوهم إلی
الهدی لایسمعوا….([۱])؛ و اگر آن­ها را به ‍]راه] هدایت، فراخوانید،
نمی­شنوند… به این معنا که چشم و گوش دارند، ولی گویا نمی­بینند و نمی­شنوند:
… و تراهم ینظرون إلیک و هم لا یبصرون([۲]) خیلی زیباست، آیه قرآن گویا ال