پاورپوینت کامل سلمان فارسی؛فرزند اسلام ۹۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سلمان فارسی؛فرزند اسلام ۹۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سلمان فارسی؛فرزند اسلام ۹۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سلمان فارسی؛فرزند اسلام ۹۰ اسلاید در PowerPoint :

۵۵

قسمت اول

دیباچه

برگ­های زرّین تاریخ همواره نام شخصیت­هایی را که با عقاید و افکار دینی خود چهره­ی
ماندگار آن شده­اند، توصیف نموده است و به خوبی آشکار است که اصحاب و یاران پیامبر
آخرالزمان۹ جاودانگان تاریخند که یکی از آن­ها همچون ستاره­ای درخشان چشم انداز
نوشتار ماست.

او از همین جا رفته است؛ صحابی غیر عرب از سرزمین ایران که طالب حقیقت است. و در
جست و جوی حق سال­ها رنج و مشقت برده تا گمشده­اش را بیابد. و عاقبت نیز به مرادش
نایل ­شده است.. برای او که زیباترین صحنه­های زندگی دنیوی در کنار پیامبر۹ بودن
است و این حضور را در صحنه­های مختلف حفظ و دنبال می­کند. و نیز پس از رحلت پیامبر
عظیم الشأن اسلام۹ نقش خود را از دست نمی­دهد و در یاری دین پیامبر۹ کنار
نمی­نشیند. او که دیروز سرباز مطیع و جان بر کف رسالت بود، امروز جان فشان ولایت
است. و عاقبت نیز به فرمان مولایش عازم زمامداری و فرمانداری مدائن می­شود و در
همین مأموریت الهی به دیدار معبود می­شتابد. او کسی نیست؛ جز سلمان فارسی که پیامبر
اکرم۹ از او به عنوان “سلمان محمدی” یاد می­کند. امید است این نوشتار گامی در جهت
پی بردن به راز عزّت و بزرگی او در نزد اهل­بیت: باشد.

نام و نسب

نام سلمان را پیامبر گرامی اسلام۹ برای او برگزید. سلمان در این­باره می­گوید:
اعتقنی رسول الله و سّمانی سلماناً؛ پیامبر۹ مرا از بردگی آزاد کرد([۱]) و نام مرا
سلمان گذاشت.([۲]) قبل از آن نام او روزبه بود.

علت این نامگذاری؛

۱. نام­های مربوط به عصر جاهلیت، شایسته­ی مسلمان نیست و بهتر است نام­های نامناسب
تغییر یابد.

۲. واژه­ی سلمان از سلامتی و تسلیم گرفته شد و در واقع انتخاب این نام زیبا از
جانب پیامبر گرامی اسلام۹ نشانه­ی پاکی و سلامت روح سلمان و تسلیم بودن او در برابر
حق است. و این مدال زیبا جزو افتخارات سلمان است که پیامبر به او عطا فرمود.([۳])

مشخصات دیگر؛ کنیه­ی او ابوعبدالله، معروف به سلمان الخیر و آزاده شده­ی رسول­الله۹
است. از نسب وی سؤال شد، پاسخ داد: من سلمان پسر اسلام هستم.([۴])

زادگاه سلمان

در رابطه با تولد سلمان اختلاف نظر وجود دارد، برخی مورخان او را اهل اصفهان و
عده­ای اهل فارس می­دانند. سلمان خود چنین می­گوید: در رامهرمز از مادر زاده شدم و
پدرم اهل اصفهان است.([۵])

اسلام آوردن سلمان

در خانواده­ای ثروتمند و شریف فرزندی به دنیا آمد که نام او را روزبه
گذاشتند.([۶]) از کودکی پاکی و صداقت او هویدا بود.

پدرش یا جدّش بَدخشان نام داشت و کشاورز بود. او خود می­گوید:

من فرزند یکی از دهقانان برجسته­ی فارس بودم([۷]) پدرم مرا بسیار دوست می­داشت و
خیلی مراقب من بود و مرا در خانه نگه می­داشت؛ به همین علت از هیچ چیز خبر نداشتم.
روزی که پدرم نتوانست به مزرعه برود، من را برای رسیدگی کارها به مزرعه فرستاد. در
مسیر راه کلیسای مسیحیان را دیدم و صحنه­ی عبادت و نماز آنان مرا مجذوب خود کرد.
پرسیدم: چه می­کنید؟ گفتند: ما مسیحی هستیم و اعمال دینی خود را انجام می­دهیم.
همراه آنان مشغول عبادت شدم، زیرا دینشان را بهتر از دین خود دیدم.

آن روز نزد مسیحیان ماندم و در مورد دین آن­ها و این­که دینشان در کجاست([۸])
سؤالاتی کردم، گفتند: دین ما در شام است. به خانه که آمدم، پدرم از غیبت طولانی من
نگران شده بود. وقتی دانست به کلیسا رفته­ام و به دین مسیحیت علاقه­مند شده­ام، مرا
در خانه حبس کرد. با زحمت برای مسیحیان پیام فرستادم که هرگاه کاروانی به قصد شام
حرکت کرد، مرا با خبر سازند. مدتی بعد با خبر شدم که کاروانی عازم شام است. از خانه
فرار کرده و خود را به آن­ها رساندم تا راهی شام شوم. در شام به دیدن اسقف رفتم و
داستان خود را برای او توضیح دادم و گفتم که می­خواهم در کنارش بمانم و مشغول عبادت
شوم، او نیز پذیرفت. اسقف مردی دنیاپرست بود و صدقات را برای خود بر می­داشت. پس از
مدتی از دنیا رفت و مردم فرد دیگری را به جای او انتخاب کردند که بی­علاقه به دنیا
بود. من تا آخرین لحظات زندگی او در کنارش بودم. او هنگام مرگ از من خواست که نزد
مردی پرهیزگار در موصل بروم و همان­جا بمانم.

بدین ترتیب نزد کشیشان متعددی رفتم تا سرانجام در عموریه با کشیشی آشنا شدم که
هنگام مرگش به من گفت: به زودی پیامبری به دین حنیف دین حضرت ابراهیم۷ مبعوث
خواهد شد. او به سرزمینی که محصولش نخل و خرماست هجرت می­کند، برای شناختن او چند
نشانه وجود دارد: از جمله میان دو کتفش مهر نبوت قرار دارد، او هدیه می­پذیرد، ولی
صدقه قبول نمی­کند. تصمیم گرفتم این پیامبر را پیدا کنم. به همین منظور خود را به
قافله­ای از عرب رساندم و گاو و گوسفندانم را به آن­ها دادم تا مرا به سرزمین خود
ببرند، آن­ها درخواستم را پذیرفتند، ولی به من ظلم کردند و در بین راه مرا به مردی
یهودی فروختند. مدتی بعد یهودی دیگری از بنی قریضه مرا خرید و به مدینه آورد. در
حالی که من از همه جا بی­خبر بودم و حتی نمی­دانستم پیامبر مبعوث شده یا نه؟ تا این
که شنیدم کسی ظهور کرده و می­گوید از سوی خدا مبعوث شده است. به دنبال فرصت بودم تا
او را ببینم. یک شب مقداری خرما برداشتم و به مسجد قبا رفتم، در آن­جا توانستم
ایشان را ملاقات کنم. خدمتشان عرض کردم: این خرما صدقه است و من دوست دارم که شما و
همراهانتان از آن تناول نمایید. پیامبر به همراهان خود فرمود: “من نمی­خورم، ولی
شما بخورید.” با خود گفتم: این یک علامت. بار دیگر برای پیامبر۹ مقداری خرما آوردم
و گفتم این هدیه است، میل نمایید. این بار پیامبر۹ از آن میل فرمود. با این کار به
علامت دوم نیز پی بردم. تا این که بار دیگر پیامبر۹ را در تشییع جنازه­ی مسلمانی
زیارت کردم. به قصد دیدن مهر نبوت پشت سر حضرت ایستادم. پیامبر۹ که متوجه من شده
بودند عبا را از دوش خود کنار زدند و من مهر نبوت را هم دیدم. پیامبر۹ مرا نزد خود
جای دادند و من تمام ماجرای خود را برای ایشان توضیح دادم و سپس اسلام آوردم.
پیامبر۹ رو به من کرد و فرمود: “با اربابت مکاتبه کن و خود را بخر.” برای اجرای
فرمان پیامبر ماجرا را با مولای خود در میان گذاشتم و در مقابل چهل اوتیه طلا و ۳۰۰
نهال خرمای کاشته شده خود را آزاد کردم. پیامبر۹ نیز خطاب به مسلمانان فرمود:
“سلمان را کمک کنید.” از این­رو آنان کمک نموده تا نهال­ها به ۳۰۰ رسید. سپس
پیامبر۹ نهال­ها را با دست خود کاشت، و همه­ی آن­ها سبز شدند.([۹])

پیامبر به سلمان قطعه­ای طلا داد و به این ترتیب او آزاد شد و به میان مسلمانان
آمد.([۱۰])

فضایل سلمان

۱. سلمان در آیات:

الف. إنّما المؤمنون الّذین إذا ذکرالله وجلت قلوبهم… ([۱۱]) ؛ مؤمنان همان
کسانی­ هستند که چون یاد خدا شود، دل­هایشان بترسد، و چون آیات او بر آنان خوانده
شود بر ایمانشان بیفزاید، و بر پروردگار خود توکّل می­کنند.

بنا به نظر برخی مفسّرین این آیه در شأن حضرت علی۷ و ابوذر و سلمان و مقداد نازل
شده است.([۱۲])

ب. از پیامبر۹ راجع به معنای آیه­ی ءاخرین منهم لمّا یلحقوا بهم… ([۱۳]) سؤال
شد، ایشان فرمود: در این معنا سلمان فارسی وفا کرد. سپس دست مبارک را روی شانه
سلمان گذاشت و فرمود: لو کانت الدین فی الثریا لنا له سلمان.([۱۴])

ج. درباره­ی آیه­ی … فالّذین هاجروا، و أخرجوا من دیارهم… ([۱۵]) علی­بن
ابراهیم قمی مفسر بزرگ قرآن می­نویسد: آن­ها که هجرت کردند و از وطن خود خارج
شدند، یعنی امیرالمؤمنین۷، سلمان، و ابوذر، آن­گاه که توسط حکومت وقت تبعید شدند و
عمار یاسر هم در راه خدا آزار و اذیت بسیار دید.([۱۶])

۲. سلمان در روایات:

الف. سلمان از اهلبیت: است؛

در سال پنجم هجرت جنگ خندق رخ داد و مدینه به محاصره­ی نیروهای مشرک در آمد و
مسلمانان در پی مقابله با دشمن بودند. در مشورت پیامبر با یاران خود، هر کس نظری
داد. سلمان فارسی پیشنهادی جالب و نتیجه بخش ارایه نمود و گفت: خوب است در نقاط
قابل نفوذ مدینه خندق حفر کنیم. پیامبر۹ نظر او را پذیرفت. در زمان حفر خندق بین
مهاجر و انصار اختلاف پیش آمد و هر گروه می­خواست سلمان با آن­ها باشد. پیامبر۹ نیز
فرمود: سلمان منّا اهل البیت؛ سلمان از ما اهل­بیت: است.([۱۷])

نکته مهمی که در این تعبیر رسول خدا۹ وجود دارد این است که:

سلمان در مسیر تبلیغ و ترویج دین خدا قرار داشت و معرفت او همان معرفت اهل­بیت:
بود. و اطاعت از آنان او را به چنان مقامی رساندکه اطاعت از او همچون اطاعت از
اهل­بیت: محسوب می­شد و معرفت به او نیز واجب بود.

منصور برزخی خدمت امام صادق۷ عرض کرد: یابن رسول­الله۹ چرا شما نام سلمان فارسی را
زیاد می­برید؟ امام فرمود: مگو سلمان فارسی، او سلمان محمدی است. می­دانی چرا او
را یاد می­کنم؟ زیرا او سه خصلت دارد: اول این­که خواسته­ی امیر مؤمنان را
برخواسته­ی خود مقدم می­داشت. دوم این­که فقرا را دوست داشت و آن­ها را بر اغنیا
مقدم می­کرد. سوم این­که علم و علما را دوست داشت. همانا سلمان بنده­ای صالح و مطیع
و تسلیم پروردگار بود، و از مشرکان نبود.([۱۸])

خدمت امام صادق۷ نام سلمان و جعفر طیّار به میان آمد، بعضی از حضار جعفر را بر
سلمان ترجیح دادند.

یکی گفت: سلمان مجوسی بود که اسلام آورد. امام۷ از گفتار این مرد ناراحت شد و
فرمود:

جعله الله علویاً بعد أن کان مجوسیّاً و قرشیّاً بعد ان کان فارسیّاً فصلوات الله
علی سلمان؛ خدا او را از علویان قرار داد پس از آن که مجوسی بود، و پس از آن که
فارسی بود قریشی گردانید، درود خدا بر سلمان([۱۹])

نیز پیامبر اکرم۹ به مرد گستاخی که سلمان را مجوسی خواند، فرمود: نه او مجوسی
نبود، بلکه از روی تقیّه اظهار شرک می­کرد، وی در باطن مؤمن و یکتاپرست بود.([۲۰])

پیامبر به تمام یارانش علاقه داشت، ولی نظرش نسبت به بعضی به گونه­ای خاص بود،
آنچنان که فرمود: إنّ الله عزّوجلّ أمرنی بحب اربعه، فقلنا: یا رسول­الله۹ مَن هم؟
سمهم لنا، فقال: علیٌّ منهم و سلمان و ابوذر و المقداد و أمرنی بحبّهم، و أخبرنی
أنّه بحبّهم؛ خداوند مرا فرمان دستور داده تا چهار نفر را دوست بدارم، پرسیدیم
آنان کیانند؟ آنان کیستند؟ پیامبر۹ فرمود: علی و سلمان و ابوذر و مقداد.([۲۱])

ب. بهشتی بودن سلمان؛ جابر از رسول خدا۹ نقل می­کند که فرمود: إنّ الجنّه لاشوقٌ
إلی سلمان مِنْ سلمان إلی الجنّه، و أنّ الجنّه لاعشق لسلمان من سلمان إلی الجنه؛
همانا اشتیاق بهشت به سلمان بیش از اشتیاق سلمان به بهشت است، و بهشت به دیدار
سلمان، عاشق­تر از دیدار سلمان به بهشت است.([۲۲])

ج. زهد سلمان؛ یکی از ویژگی­های خاص سلمان زهد و پارسایی او است. او در این زمینه
مقدم بر اهل زمان و مثال زدنی بود. هرگاه می­خواستند تقوای کسی را توصیف کنند
درباره­ی او سلمان عصر به کار می­بردند، چرا که وی از عالی­ترین درجات ایمان
برخوردار بود. امام صادق۷ نیز فرمود:

ایمان را ده درجه است، مقداد در درجه­ی هشتم و ابوذر در نهمین درجه و سلمان به
درجه­ی دهم ایمان رسیده است.([۲۳])

گزارش­های تاریخی نیز زهد سلمان را به تصویر کشیده است:

سعدبن ابی وقاص هنگام بیماری سلمان از او عیادت کرد و در این حال او را گریان دید.
پرسید با این که پیامبر۹ از تو راضی بود و در کنار حوض بر او وارد می­شوی، سبب
گریه­ی تو چیست؟ سلمان گفت:

از ترس مرگ یا علاقه­ی به دنیا نمی­گریم، بلکه از آن جهت که پیامبر۹ از ما پیمان
گرفت تا استفاده ما از دنیا بیش از توشه­ی مسافر نباشد، و حال آن که اطراف من اشیا
زیادی از مال دنیا جمع شده است. سعد وقتی نگاه کرد بیش از یک کاسه، آفتابه و تشت
چیز دیگری ندید.([۲۴])

در زمان خلافت عمر، حکم فرمانداری مدائن به سلمان داده شد،([۲۵]) او در حالی که
سوار الاغی بود وارد مدائن شد. مردم که مدت­ها منتظر ورود حاکم و فرماندار جدید
بودند، به استقبالش رفتند، ولی وضع ساده­ی سلمان باعث شد که متوجه نشوند او همان
فرماندار است. به همین علت از او پرسیدند: از فرماندار چه خبر دارد؟ سلمان گفت: من
فرماندارم.

زمانی که سلمان حاکم مدائن بود، حصیر بافی می­کرد و از دسترنج خویش زندگی را
می­گذراند و از حقوق خود صدقه می­داد. به او گفتند: چرا این کار را می­کنی؟ گفت:
دوست دارم از عمل خود نان بخورم.([۲۶])

بیشتر خانه­های مدائن هنگام طغیان رودخانه­ی دجله ویران شد. همین که آب نزدیک محل
حکمرانی سلمان رسید؛ دوات، عصا و زیرانداز خود را که پوست گوسفند بود؛ برداشت و
بالای بلندی مجاور رفت و گفت: نَجَی المُخففّون.([۲۷])

سلمان با این عمل خود علاوه بر رهایی از خطر مرگ، درس ساده­زیستی و سبک بالی داد.

د. عبادت سلمان؛ رسول خدا۹ به یاران خود فرمود: ایّکم یصوم الدّهر؟ کدام یک از شما
تمام روزها را روزه می­گیرد؟

سلمان عرض کرد: من همه­ی روزها را روزه هستم. پیامبر۹ فرمود: چه کسی از شما همه­ی
شب را به عبادت سپری می­کند؟ بار دیگر سلمان عرض کرد: من یا رسول­الله۹. پیامبر۹
سؤال فرمود: آیا هیچ یک از شما در روز یک قرآن ختم می­کند؟ سلمان عرض کرد: بله من.
در این هنگام فردی برخاست و گفت: سلمان عجمی می­خواهد به ما فخر فروشی کند وگرنه او
کجا و این عبادات کجا؟ من دیده­ام که او بیشتر روزها روزه نیست و بیشتر شب را
می­خوابد و بیشتر روز را ساکت است.

پیامبر۹ فرمود: ای مرد ساکت باش، تو با مثل لقمان حکیم چه کار داری؟ او چون لقمان
حکیم است.([۲۸]) و تو سلمان را نشناخته­ای که به او اعتراض می­کنی، از او بپرس تا
به تو جواب دهد.

آن مرد خطاب به سلمان گفت: ای ابوعبدالله آیا همیشه روزه هستی؟ سلمان گفت: بله همین
طور است.

مرد گفت: ولی من بیشتر روزها تو را در حال غذا خوردن دیده­ام. سلمان گفت: من سه روز
از هر ماه را روزه می­گیرم و ماه شعبان را به ماه رمضان وصل می­کنم با این عمل گویا
همه­ی سال را روزه بوده­ام، مگر نه این که خداوند متعال فرموده است: من جاء
بالحسنه ف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.