پاورپوینت کامل رسالت در اسارت ۶۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رسالت در اسارت ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رسالت در اسارت ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رسالت در اسارت ۶۰ اسلاید در PowerPoint :
روشنترین و با شکوهترین دوران زندگانی حضرت زینب۳ برههای است که همراه و در کنار
امام حسین۷ کاروان عشق و شهادت را همراهی میکرد و شکوه و عظمت میآفرید.
اگرچه زندگی حضرت زینب۳ را از تولد تا آغاز حرکت امام حسین۷ به صورت پراکنده
میتوان در تاریخ یافت، امّا ناگفتههایی همچنان باقی است. در این میان آخرین
سالهای زندگی حضرت زینب۳ یعنی از زمانی که حرکت خویش را با حضرت اباعبدالله
الحسین۷ آغاز میکند؛ به روشنی در تاریخ ثبت شده است.
گویی نام حضرت زینب۳ در تاریخ، زنده به قیام امام حسین۷ است و قیام امام حسین۷ زنده
به پیام زینب۳.
تاریخ کربلا در حرکت است و تمام حوادث این تاریخ با زینب۳ پیوند خورده است. وجود
دختر امام علی۷ در تمام صحنههای حرکت امام حسین۷ مشهود است. وی با شناختی که از
مقام امامت دارد، میداند که معصوم هیچ کاری را براساس میل و سلیقهی شخصی خود
انجام نمیدهد و جز عمل به وظیفه و دستور الهی کاری از او سر نمیزند، بر این اساس
هنگام هجرتِ سیدالشهدا از مدینه به سوی مکه، با وجود دلسوزیهایی که حتی برخی از
نزدیکان امام میکردند و ایشان را از این سفر منع میداشتند، از حضرت زینب۳ هیچ
مخالفت و حتی پیشنهادی برای بازداشتن امام۷ از مأموریت الهی در تاریخ دیده نشده
است، بلکه وی در این حرکت مطیع محض و تسلیم امامِ زمانش بود.
آنچه قطعی است، این است که حضرت زینب۳ از آغاز حرکت امام حسین۷ در کنار برادر بوده
است و با توجه به اخباری که از جدّ و پدر بزرگوارش شنیده بود قبل از ازدواج پیش
بینی این سفر را کرده بود و همان زمان در قرارداد ازدواجش همراهی با حسین۷ را قید
نمود. و اکنون زمان آن بود که از این شرط در جهت حمایت امام و دفاع از حریم امامت،
استفاده کند.
زینب۳، که در خانواده وحی پرورش یافت، به خوبی میدانست که امام حسین۷ حجت خدا و
جانشین و ولی امر مسلمین از جانب خداست و همراهی او، یعنی همراهی برترین فضیلتهای
انسانی و نیل به سعادت و خوشبختی و سرانجام وظیفهای که بر عهدهی هر فرد مسلمان در
حمایت از امامش میباشد. از این رو زینب۳ خود را برای هرگونه پیشآمدی مهیا
میسازد، حتی اگر این وقایع فجیع و دردناک باشد. او برای هدفی بزرگ از خانه و زندگی
دل میکَند و با قلبی مالامال از عشق به خدا با قامتی استوار در راهی گام بر
میدارد که عزّت و عظمت انسانیت را به همراه دارد.
زندگی حضرت زینب۳ با مقام ولایت گره خورده بود، کودکی و جوانیاش را در خانه وحی و
ولایت گذرانده بود، او در دامان پیامبر، پدر و مادر معصومش: بزرگ شده بود، و در
کنار برادرانی چون امام حسن و امام حسین۸ رشد کرد هر چند زینب، کوچکتر از دو
برادرش بود، ولی از آنجا که دختر فاطمه و دست پروردهی اوست و عطر مهر مادری چون
فاطمه از او تراوش میکرد، علاقه و پیوند روحی و عاطفی میان او و دو برادرش وصف
ناشدنی است، و تا پایان عمر نیز استمرار داشت و زینب نتوانست لحظهای دوری و اندوه
جگرگوشههای فاطمه۸ را تحمل نماید. چنانکه تا آخرین لحظهها چون مادری مهربان به
آنان عشق میورزید و همانند مادرش در دفاع از ولایت از پا ننشست. علاقهی حضرت
زینب۳ ناشی از انس و رابطهی خانوادگی نبود، بلکه وی، پدر و دو برادر بزرگوارش را
خلیفه الله و امام بر حق میدانست و براساس همین بینش مسیر زندگیاش را پیمود.
کار و تلاش زینب کبری، نوعی حرکت برای حفظ و تداوم میر ولایت و حکومت حقه بود و
حضرت زهرا۳ نیز چنین بود.
خطبهی حضرت زینب۳ درکوفه
اسیران در حالی وارد کوفه شدند که حاکم کوفه میخواست با نمایش دادن این صحنه، فتح
و پیروزی عظیم خویش را به رخ مردم بکشاند، و در واقع به مخالفان حکومت گوشزد کند که
با حسین که پسر پیامبر بود این چنین معامله شد، پس تکلیف دیگران معلوم است، و از
این راه شورشهای احتمالی را در نطفه خفه کند.
مردان و زنان در خیابان، کوچهها و پشت بامها جمع شده بودند، از شادمانی هلهله و
سر و صدا میکردند و این چنین خوشحالی خود را به دستگاه حکومتی نشان میدادند. مردم
سرگرم شادیها بودند که کاروان اسرا به وسط شهر رسید. آنقدر هیاهو و سر و صدا بود
که صدا به صدا نمیرسید. حضرت زینب۳، در این موقعیت وظیفهی خود دید که با کلام
کوبندهاش حقایق را برای مردم ناآگاه بیان کند.
بشیربن حزیم اسدی میگوید: به سوی زینب دختر امیرالمؤمنین۸ نگریستم، به خدا سوگند
زنی را ناطقتر از او ندیدم. گویا کلمات علی۷ از زبان او فرو میریخت.
و قدأومأت إلی النّاس أن اسکتوا فارتدت الأنفاس و سکنت الأجراس؛ به سوی مردم اشاره
کرد که خاموش باشید. از این اشاره نفسها به سینهها بازگشت و زنگهای شتران از صدا
افتاد. پس از آن شروع به خطبه کرد.([۱])
زینب۳ سخنان خود را آغاز کرد، با حمد و ثنای خداوند که جان و گوشت و خون زینب با آن
روییده بود، و با معرفی خود به عنوان فرزند پیامبر۹ و درود فرستادن به پیامبر و اهل
بیت او، که این روش خود برای بیخبران سؤال برانگیز و هشدار دهنده بود که مگر این
زن از خاندان محمد۹ است؟
سپس به بیان گناه عظیمی که مردم انجام دادند و فهمیده یا نفهمیده به جنایتی هولناک
دست زدند، پرداخت، و آنان را توبیخ کرد که چرا از در مکر و حیله با امام خود
برخورد کردند؟! با اصرار و تمنّا او را به سوی خود کشاندند و پس از اجابت وی، آنان
را که، در برابرش صف آرایی کردند را یاری نمودند. با یادآوری کارها و پیمانهای
مردم، آنان را به اشتباهشان واقف گردانید. کوفیان که تا لحظاتی قبل، از شادی و
خرسندی در پوست خود نمیگنجیدند، اینک با سخنان علی گونهی زینب۳ به خود آمده و
چارهای جز گریه نداشتند، ولی آیا گریه دوای این همه درد و بلا است؟ و آیا گذشته را
جبران میکند؟!
حال که حسین۷ پسر پیامبر۹ را همین افراد شهید کردند، گریه چه سودی به حالشان خواهد
داشت؟
در این حال آنها را چه خوب تشبیه کرد، به مثال پیرزنی که میریسد، ولی قبل از بهره
بردن حاصل زحمات خود رشتهها را باز میکند و جز اتلاف وقت نصیبی نخواهد داشت.
کوفیان که با نامههای فراوان و بستن پیمانهای محکم، با امام خود عهد و پیمان
بستند، خیلی زود رشتهی این میثاق را گسستند و چه بد معاملهای کردند. پس این
گریهها هم نمیتواند واقعی باشد، گریههای آنان از روی مکر و تملّق است و این گونه
میخواهند خود را تبرئه کنند. پس بگریید که مستحق گریستن هستید و چشمتان هرگز خشک
مباد.
حضرت زینب۳، کوبنده و با صلابت هشدار میدهد که سرنوشت بدی برای خود رقم زدهاید،
ننگی خریدهاید که هرگز از آن خلاصی ندارید، دامنتان پاک نخواهد شد، زیرا که ننگ
کشتن پسر پیامبر۹ را چه کسی میتواند از بین ببرد؟!
حضرت زینب۳ در غل و زنجیر اسارت افشاگری میکند، حکومت را که ظاهری خوش و درونی
ناپاک دارد را فاسد و ریاکار و فاقد لیاقت برای حکومت داری معرفی میفرماید.
رهبری امت باید در اختیار کسی باشد که پناهگاه مردم و دادرس آنان و چراغ روشن راه
مردم است و باید رأی رهبر، رأی منطق و حجت خدا بر مردم و بر مدار و جایگاه سنت
پیامبر۹ باشد و آیا این خصوصیات جز در حسین۷ بود؟ این است که زینب۳، با دلی سوخته
کوفیان را سرزنش میکند که سید جوانان اهل بهشت را کشتید پناه و سنگر خود را از
میان برداشتید، این جنایت عظیم است، طوری که اگر آسمان خون ببارد سزاوار است، زیرا
که کشتن حاکم بر حق و ایجاد تزلزل در ارکان حکومت اسلامی گناهی بس بزرگ، شگفتانگیز
و تاریکی آفرین است، ولی بدانید خداوند مهلتی که به شما داده، بدان معنا نیست که
شما را عقوبت نمیکند، بلکه سنت الهی این است که کافران را مهلت دهد، و خداوند در
کمین است.
سخنان پرشور و کوبندهی حضرت زینب خیلی زود اثر گذاشت؛ چرا که:
۱. مردم کوفه حضرت علی۷ و خاندان او را به خوبی میشناختند. ۲. سخنی که از دل برآید
لاجرم بر دل نشیند.
از آنجا که مقر حکومتی حضرت علی۷ کوفه بود و فرزندان آن حضرت به مردم همین شهر
خدمت میکردند و هنوز آوای اذان علی۷ در مسجد کوفه طنینانداز بود، هنوز زنان کوفه
درس تفسیر قرآن و جلسات آموزشی حضرت زینب۳ را به یاد دارند. گرچه از زمان حکومت
علی۷ تا زمان اسارت حضرت زینب۳، تقریباً ۲۰ سال گذشته است، ولی هنوز افرادی بودند
که از حشمت و جلال این خاندان و روشی که با فقرا و مستمندان و دردمندان داشتند،
مطلع باشند، از همینرو خبر اسارت خاندان حضرت علی۷ آنان را دچار حیرت نمود و به
فریاد و فغان و گریه واداشت.
زینب۳ بازار تعطیل کوفه را به بازاری دیگر تبدیل کرد، بازار بیداری و آگاهی. پس از
سخنان این بزرگ بانو، مردم دریافتند، که دست به چه جنایت هولناکی زدهاند، و برای
خود چه مصیبت بزرگی فراهم آوردهاند.
و دومین علت تأثیر گذاری سخنان بیمانند حضرت زینب۳، از آنجا ناشی میشود که از دل
مالامال عشقِ به خدا و رسول او و عشق به مولایش حسین۷ که نه تنها برادر، بلکه امام
بر حق زمانش بود، سرچشمه میگرفت و جاری میشد. راوی خطبه میگوید: پیرمردی را که
در کنار من ایستاده بود، چنان تحت تأثیر سخنرانی دختر امیرالمؤمنین یافتم و آنچنان
میگریست که از اشک چشمش محاسنش خیس شده بود و در حالی که دست به سوی آسمان بلند
کرده بود، گفت:
بأبی أنتم و أمیّ، کهولکم خیر الکهول و شبابکم خیرالشّباب و نسائکم خیرالنساء،
ونسلکم خیر النسل، لایخزی ولا ینزی؛ پدر و مادرم فدای شما باد که سال خوردگ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 