پاورپوینت کامل مرز نوآوری و بدعت ۶۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مرز نوآوری و بدعت ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرز نوآوری و بدعت ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مرز نوآوری و بدعت ۶۵ اسلاید در PowerPoint :

۳۹

قسمت دوم

نوآوری

گفتیم که دو واژه­ی بدعت و نوآوری، مفهومی مشترک و واحد دارند، ولی بر اثر کثرت
استعمال لفظ بدعت در معنای منفی، جهت منفی به خود گرفته است و نوآوری وجهه­ای مثبت
پیدا کرده است. برای روشن شدن جایگاه نوآوری و نقش آن در فرد و جامعه سخن را با
تبیین رکن اصلی نوآوری آغاز می­کنیم، آن­گاه به ریشه­ی نوآوری در انسان و آثار آن
در زندگی فردی و اجتماعی و ضرورت توجه به نوآوری می­پردازیم. آخرین فراز این نوشتار
که درباره­ی راه­های رشد و تعالی علمی و ترقی در نوآوری بوده را گشوده و اصول کلی
برگرفته از قرآن را به شماره­ی آینده مؤکول می­کنیم.

تفکر؛ مهم­ترین رکن نوآوری

برای روشن شدن نقش تفکر در نوآوری، ابتدا باید شناخت صحیحی از آن داشته باشیم. چه
بسا کسانی که ماهیت و حقیقت تفکر را نمی­شناسند و هرگونه صورت ذهنی خود را، تفکر و
فکر می­دانند. و در اثر این اشتباه در شناخت از واقعیت­ها دور می­مانند.

تفکر چیست؟

برای روشن شدن به یک مثال اشاره می­کنیم: فردی را در نظر بگیریم که شوق به آخرت و
زندگی بَرین او را واداشته تا از زندگی دنیایی به خاطر رسیدن به منزلت اخروی بگذرد.
که البته این شوق برخاسته از شناخت قبلی او است. چنین فردی دو راه پیش روی دارد:

اول این که از فرد قابل اعتمادی بشنود که آخرت ارزش بیشتری دارد و بخشیدن دنیا برای
رسیدن به آخرت ارزشمند است. در نتیجه سخن او را تصدیق و بدان عمل کند، که این کار
تقلید نام دارد و به آن شناخت و معرفت گفته نمی­شود.

دوم این که خود بفهمد که ارزش در بقا است، پس هرآنچه که فانی نشود و از بین نرود
ارزشمند است. بداند که آخرت، باقی است و هرگز نیستی و نابودی در آن راه ندارد و از
این مقدمات به شناخت جدیدی برسد که: برای رسیدن به آخرت باقی، باید از دنیای فانی
گذشت.

به این کار یعنی از داشتن دو شناخت مفید برای رسیدن به شناخت جدید با استفاده از
روش­های صحیح، “تفکر” گویند. فایده­ی تفکر عبارت است از؛ زیاد شدن علم و به دست
آوردن شناخت­های جدید. ناگفته آشکار است که این ثمره نصیب افرادی می­شود که علم را
به جهت فواید بی­پایانش طلب می­کنند و هرگز از کسب آن باز نمی­مانند. البته بیشتر
انسان­ها به خاطر نداشتن سرمایه­ی اصلی که همان شناخت­های ثمر بخش است، از علم
افزوده محروم می­مانند و همچون کسانی هستند که سرمایه­ی اصلی را نداشته، یا شبیه
تاجرهایی هستند که با بضاعت اندک، قادر به تجارت خوب نبوده و سودی هم عایدشان
نمی­شود. به دیگر سخن هرگاه شخص اطلاعات لازم را داشته باشد ولی راه چگونگی استفاده
از آن را نداند، ثمره­ای عایدش نمی­شود. در مثال ذکر شده ممکن است فرد بداند که
آخرت ارزش بیشتری دارد ولی علتش را نداند و یا این که بداند در آخرت، هرگز نیستی و
فنا راه ندارد ولی از ارزش آن آگاه نباشد. که در هر دو صورت، براساس فکر و بصیرت
عمل نمی­کند. به خلاف کسی که از هر دو مورد، شناخت صحیح دارد و همواره عملش با
بصیرت همراه است. به عبارت دیگر شناخت صحیح یا علم، در قلب انسان تحولی ایجاد
می­کند که بر عمل جوارح نیز اثر می­گذارد، یعنی عمل انسان از حالات قلبی او تأثیر
می­پذیرد و این حالات نیز تابع علم انسان است و علم هم تابع فکر است. از این­رو فکر
می­تواند کلید همه­ی خوبی­ها باشد. همان طور که اوهام و خیالات یا شناخت­های
ناصحیح، کلید همه­ی بدی­ها و گرفتاری­هاست در این صورت می­توان گفت: فکر؛ بهتر از
ذکر است. چه این که فکر، ذکر را هم در بر می­گیرد و به عمل انسان شرافت می­بخشد. پس
تفکر؛ با فضیلت­ترین اعمال است و به همین جهت در اخبار رسیده از معصوم۷ یک ساعت فکر
کردن، بهتر از یک سال یا هفتاد سال عبادت شمرده شده است: عن أبی عبدالله۷ قال:
“تفکر ساعه خیرٌ من عباده سنه”([۱]) [البته عبادتی که همراه با فکر نباشد والاّ
عبادت متفکرانه، ارزشی مضاعف دارد.] و نیز گفته شده که فکر، انسان را از بدی­ها به
سوی خوبی­ها سوق می­دهد: عن امیرالمؤمنین۷: ان التفکر یدعو الی البرّ والعمل
به([۲])

بار دیگر مثال ذکر شده را مرور می­کنیم: وقتی برای فرد نسبت به ارزشمند بودن آخرت،
شناخت صحیح حاصل شد و این شناخت در قلب او جای گرفت؛ قلب را نسبت به آخرت مشتاق و
به دنیا بی­میل می­سازد. در حالی که چه بسا قبل از این شناخت، او نسبت به آخرت
بی­میل بود.([۳])

خلاصه این که علم و شناخت، ثمره­ی فکر است و حالات روحی خوب و اعمال شایسته نیز از
فکر نشأت می­گیرد. از این­رو علم نسبت به سایر ثمرات جایگاه برتری دارد. فکر موجب
اراده یا تقویت آن می­شود، به انسان بصیرت می­دهد تا آنچه را که تاکنون نمی­دیده یا
با چشم سر می­دیده، حال با چشم دل ببیند و نور معرفت در قلبش روشن شود. و عجز و
ظلمت از وجودش رخت بربسته و آثار فراوان دیگر ـ که شمارش آن­ از توان این نوشتار
خارج است ـ نصیب او ­گردد.

ریشه­ی نوآوری در انسان

براساس آنچه که گفته شد و نیز توجه به این نکته که انسان به صورت طبیعی و قهری شوق
به کمال دارد؛ می­توان به راحتی نتیجه گرفت که نوآوری ریشه در وجود انسان دارد. به
بیان روشن­تر، شوق به کمال و حقیقت مطلق به عنوان یک عامل روانی در همه­ی انسان­ها
به ودیعه نهاده شده که حداقل ظهور آن در انسان، در به دست آوردن موقعیت برای بهتر
زیستن جلوه می­کند.([۴]) و زیستن نیز مراتب گوناگون دارد، همچنان که هم بر زیست
کودک صدق می­کند و هم بر زیستن فرد خردمند متفکر. تفاوت مراتب با میزان شناخت هر
انسان از هستی و چگونه زیستن، رابطه­ی تنگاتنگ دارد. هرچه شناخت صحیح­تر باشد؛
اراده قوی­تر و کمالِ در عمل، فزونی می­یابد. اینجاست که انسان ایستایی و در جا زدن
را نمی­پسندد، بلکه به سوی کشف “نو”­ها پر می­گشاید و با رسیدن به آن، جان تازه
می­گیرد و آن را پله­ای برای کشف جدید و کشف­های بعدی قرار می­دهد و به این ترتیب
نواندیشی، مرام او و نوآوری روش او می­شود و لحظه­ای از تلاش باز نمی­ماند تا به
وصل مبدأ مطلق و خالق نوآفرین نایل آید. در این صورت است که حقیقت هستی که دائماً
نو می­آفریند: …کلّ یوم هو فی شأنٍ([۵]) در او تجلی نموده و او مظهر خدای نوآور
می­شود.

آثار نوآوری در فرد و جامعه

گفتیم که وقتی انسان به تفکر عشق بورزد و دقایق ظلمانی خود را به نور فکر روشن کند،
توقف و رکود ندارد و پیوسته در مسیر رو به جلو در حرکت است و به “نو”یی دست
می­یابد. اثر قهری و حتمیِ این کنش­ها این است که:

۱. او دائماً در حال شکوفا ساختن استعدادهای خود است، به خلاقیت­های خویش پی می­برد
و توان علمی و عملی­اش را ارتقا می­بخشد.

۲. برای چنین فردی، ملالت و افسردگی روحی قابل تصور نیست، زیرا ملالت از یکنواختی
ناشی می­شود و افسردگی از برآورده نشدن حاجات روحی انسان سرچشمه می­گیرد. همچنان که
استاد شهید آیهالله مطهری۱ می­فرماید: انسان حالتی دارد که از یکنواختی ملول
می­شود، طالب تجدد و تنوع است، تجدد و نوخواهی، احتیاجی است در وجود بشر([۶]) نیز
در جای دیگر فرموده است:

به هر حال مسلماً انسان در این دنیا، طالب تجدد و تنوع است، تجدد موجب انبساط و
شکفتگی­ خاطر می­گردد، خصوصاً اگر آن تجدد و تنوع در جهت حیات و تازگی زندگی باشد.
تجدد و تنوع، کدورت و ملال را از خاطر می­زداید.([۷])

حال اگر عوامل تأثیرگذار [که در ادامه بحث به آن­ها خواهیم پرداخت] در ایجاد و
تقویت روحیه­ی نوآوری در افراد جامعه مورد توجه و عنایت قرار گیرد؛ جامعه­ای شاداب،
زنده، پویا، تلاشگر و نوآور به وجود خواهد آمد.

۳. جامعه­ای که توانمندی­های خود را کشف نموده و روی پای خود می­ایستد، هرگز دست
نیاز به سوی بیگانه­ی استعمارگر دراز نخواهد کرد چرا که اولین نشانه­ی استعمار شدن؛
خلط بین تنوع طلبی و نوآوری به معنای واقعی آن و نوآوری به معنای آوردنِ غیر علمیِ
محصولِ نو دیگران است. توضیح اینکه:

هرگاه فرد یا ملتی نوخواه و تنوع طلب باشد، و از کاوش علمی و محصولات فکری دیگران
بهره جوید تا از آن­ها به کمک دستاوردهای اندیشه­ی خود، اثری نو بیافریند، این
بهره­گیری پسندیده و مورد تحسین است. ولی اگر فقط به استفاده از کالاهای نو دیگران
راضی ­شود و خود در پی نوآوری نباشد؛ کاری غیر صحیح و تقلیدی ناپسند، غیر علمی و
کورکورانه کرده است. و هیچ­گاه با فن­آوری­های لازم آشنا نمی­شود تا به مرحله­ی
تولید برسد و حتی به برتر از آن دست یابد. این، همان تجمل­گرایی است که از دیدگاه
اندیشمندان منصف، روشی غیر عاقلانه است. یکی از نویسندگان اروپایی به نام “آنتونی
گیدنز” در این­باره می­گوید: در ادراک فرد غربی، لفظ “مدرن” صرفاً به معنای
امروزین است و نه لزوماً به معنای نو بودن. حاصل کلام این است که لفظ “امروزین”
ممکن است در قیاس با “دیروز” بارقه­ای از تازه بودن را القا کند ولی هر چیز نو،
لزوماً خصلتی امروزین ندارد.([۸]) برخی امروزی بودن مدرن را با نوبودن واقعی
خلط می­کنند، در حالی که چیز امروزی ممکن است در مقایسه با دیروز، جلوه­ای از نو
بودن داشته باشد، ولی هر چیز نو، لزوماً امروزی نخواهد بود. ممکن است پدیده­ای
متعلق به سال­ها یا قرون پیشین و خیلی پیش­تر از امروز باشد ولی همواره زبان حال و
حقیقت او، “نو” است، مانند “عدالت” که گرچه از خواسته­های انسان­های بسیار دور بوده
ولی هیچ­گاه کهنه نمی­شود تا از لیست تازه­های زندگی انسان خارج شود، بلکه هر روز و
در هر نقطه از جهان پهناور تحقق یابد نو خواهد بود. و نیز “امنیت” روحی، اخلاقی و
شخصیتی فرد یا جامعه که در هر لحظه که تأمین شود نو خواهد بود و ملال­آور نیست.
نمونه بارز این مسأله، وجود قرآن کریم است که در گذر قرون متمادی، هرگز غبار کهنگی
بر آن نشسته، بلکه هر روز زبان اعتراف عده­ای را به نو بودن خود می­گشاید.

۴. پاسخ گویی به نیاز فطری کمال­خواهی؛ یکی از ویژگی­هایی که در تمام افراد نوع
انسان وجود دارد، کمال خواهی و حقیقت طلبی است. از این ویژگی باید به عنوان یکی از
ابعاد وجودی انسان که هرگز نیستی به آن راه نمی­یابد و پیوسته آثارش جلوه­گر است
یاد کرد. این ویژگی ه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.