پاورپوینت کامل حریم روابط زن و مرد ۷۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حریم روابط زن و مرد ۷۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حریم روابط زن و مرد ۷۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حریم روابط زن و مرد ۷۵ اسلاید در PowerPoint :
۵۶
سخن آغاز را با یادآوری دو مطلب آغاز میکنیم:
اول؛ تکامل اختیاری
در نظام آفرینش، پدیدهای فراتر از انسان وجود ندارد. انسان دارای ویژگیهایی است
که جامعیت هستی او را نشان میدهد. عمده امتیاز آدمی، عقل تشخیصگر او است که ملاک
اختیار و انتخاب یا اراده و عمل وی به شمار میآید. به همین دلیل، انسان در مسیر
زندگی، قادر به تغییر و تحوّل خود است؛ او میتواند در راه یا بیراهه قدم گذارد، و
حال آنکه روند زندگی سایر موجودات همان گونه که دست آفرینش رقم زده است ـ بیآنکه
با تغییر و دیگرگونی همراه شود ـ ، پیش میرود و پدیدههای دیگر همواره بر خصوصیات
وجودی خود باقی میمانند، و فقط انسان میتواند در خصلتهایش نوآوری و تغییر به
وجود آورد و از رذایل اخلاقی به فضایل بشری و به عکس بازگردد.([۱])
قرآن کریم به نکوهش بسیاری از دوزخیان پرداخته است که با وجود برخورداری از اسباب
سعادت ـ عقل و فطرت، چشم و گوش ـ کارشان به جایی میرسد که همسان چهارپایان شده و
یا از آنها هم فروتر میگردند: وَلَقد ذرأنا لِجهنّم کثیراً مِّن الجِنّ والإنسِ
لَهُم قُلوبٌ لاَّیفقهُون بِها وَلَهُم أعیُنٌ لاَّیُبصِروُنَ بِهَا وَلَهُم ءاذانٌ
لاَّیَسمعونَ بِها أولئکَ کَالأنعامِ بَل هُم أضلُّ أولئکَ هُمُ الغافِلُونَ.([۲])
امیر مؤمنان۷ ضمن تبیین ویژگیهای خلایق، انسان را به دلیل برخورداری از دو عنصر
عقل و شهوت، موجودی میداند که در صورت حکومت و فرمانروایی عقل و اندیشه بر نفس او
را از فرشته فراتر خواهد کرد و همچنین که اگر شهوات بر عقل و اراده چیره گردد؛ از
حیوان هم فروتر خواهد شد.([۳]) مولانا در مثنوی خود به این حدیث چنین اشاره کرده
است:
در حـدیـث آمـد کــه خـــلاق مـجیـد خـلق عالـم را سـه گونـه آفـریــد
وین بشر هم، زامتحان قسمت شدند آدمی شکلند و سـه امّـت شدنـد
یـک گـروه، مـستغـرقِ مـطلـق شدند همچو عیسی با مَلَک ملحق شدند
قـسم دیـگــر، بـا … مـلحــق شـدنـــد خشم محض و شهوت مطلق شدند([۴])
سخن دوم؛ زندگی هدفمند
از یک سو انسان، دارای حیاتی دامنهدار و هدفمند است، به این معنی که زندگی دنیای
او معیار ارزیابی حیات آینده و آخرتش به شمار میرود؛ بنابراین نمی تواند نسبت به
عاقبت ابدی خود بی تفاوت بماند و باید همواره بکوشد تا برای سامان و سعادت هر دو
جهان تلاش کند. از سوی دیگر بر همهی جهان هستی قوانینی دقیق و برنامههایی منظّم و
حکیمانه حکومت میکند به گونهای که هیچ چیز نه بیهوده میآید، و نه بینتیجه
میرود! در چنین موقعیتی وضعیت انسان که منظور و مقصود آفرینش است([۵]) معلوم
میگردد، همچنان که هدف از خلقت انسان را، قرآن؛ عبودیت الهی می داند: وَمَا
خَلَقْتُ الجِنّ والإنسَ إلاّ لِیَعبُدون.([۶])
اینک با یادآوری این دو مطلب میتوان به تحلیل روابط زن و مرد و تعبیر ظریف قرآنی؛
لباس بودن زن و مرد برای یکدیگر …هُنّ لباسٌ لّکم و أنتُم لِباسٌ لّهنَّ…
([۷]) پرداخت:
فطرت یکسان، طبیعت متفاوت
یکی از شاهکارهای حوزهی تکامل انسان، جاذبه و کشش مادی و معنوی زن و مرد به
یکدیگر است که در صورت شکلگیری صحیح آن، در سلامت و سعادت انسانها نقش تعیین
کنندهای دارد. خاستگاه این جاذبه بیانگر نقش متقابل و یکسان زن و مرد است؛ یعنی
مرد به همان اندازه در فراهم سازی کمالِ زن نقش دارد که زن همین سهم را برای او بر
جای میگذارد. جاذبهی یاد شده این نکته را نیز آشکار میسازد که تفاوت بین زن و
مرد یقینی است وگرنه در صورت یکسانی آن دو، جاذبه و کشش معنا پیدا نمیکند. هرچند
بنابر وجه مشترک آنها از نظر انسانیت، سیر کمالات انسانی و راه معنویت به روی هر
دو گشوده است و ملاک حیات طیبه و سعادت ابدی ایمان و عقل صالح است: من عَمِلَ
صالِحاً مّن ذَکَرٍ أو أُنثی وَهُوَ مُؤمِنٌ فلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاه طیّبَهَ
وَلَنجزِینَّهُم أجرَهُم بِأحْسَنِ مَا کَانوا یَعمَلُون([۸]) هر کدام باید در
مدار خویش حرکت کند تا نقش تکمیلی خود را نسبت به دیگری نشان دهد. این نقش که همان
آرامش جسم و جان است، بر پایه دوستی و دلسوزی و به تعبیر قرآن کریم مودّت و رحمت
متقابل میان زن و مرد شکل میگیرد.([۹])
پس نیاز متقابل زن و مرد نمایانگر این است که نه زن میتواند جای مرد را بگیرد و
نه مرد جای زن را و نه یکی بدون دیگری به کمال مطلوب میرسد. رفتارهای زنانه و
مردانه بازتاب عنصر وجودی هر یک از آنها است که حقوق، وظایف و مسؤولیتهای
دوگانهای را پدید آورده است. این تفاوت ـ نه تبعیض ـ عامل بنیادی و سبب ریشهای
پیوند و احساس نیاز زن و مرد به یکدیگر است.([۱۰])
دو هدف اساسی ازدواج
در این نیاز دو هدف دنبال میشود که در طبیعت و فطرت بشر ریشه دارد: یکی آرامش روح
و روان فردی یا انسجام تکامل، و دیگری ادامه نسل و حفظ نوع.
استاد مطهری۱ تفاوتهای زن و مرد را تناسب تلقی میکند، نه نقص یا کمال؛ زیرا هدف
قانون خلقت از این تفاوتها آن است که میان زن و مرد برای زندگی مشترک تناسب بیشتری
پیدا شود؛ چرا که مجرد زیستن، انحراف از قانون خلقت به شمار میآید.([۱۱]) ایشان
مینویسد:
اساساً این مسأله تفاوت زن و مرد یکی از عجیبترین شاهکارهای خلقت است، درس
توحید و خداشناسی است… دستگاه عظیم خلقت برای این که به هدف خود برسد و نوع را
حفظ کند، جهاز عظیم تولید نسل را به وجود آورده است… و در آنجا که بقا و دوام
نسل احتیاج دارد به همکاری و تعاون دو جنس، مخصوصاً در نوع انسان، برای این که این
دو را به کمک یکدیگر در این کار وادارد؛ طرح وحدت و اتحاد آنها را ریخته است. کاری
کرده است که خودخواهی و منفعت طلبی ـ که لازمهی هر ذی حیاتی است ـ تبدیل به خدمت و
تعاون و گذشت و ایثار گردد، آنها را طالب همزیستی با یکدیگر قرار داده است و برای
این که طرح کاملاً عملی شود و جسم و جان آنها را بهتر به هم پیوند دهد؛ تفاوتهای
عجیب جسمی و روحی در میان آنها قرار داده است، و همین تفاوتها است که آنها را
بیشتر به یکدیگر جذب میکند، عاشق و خواهان یکدیگر قرار میدهد.([۱۲])
قانون آفرینش، مدار تأثیر تکاملی
حال که معلوم شد راز زن و مرد بودن و تفاوت وجودی آن دو در متن نظام حکیمانهی
آفرینش ریشه دارد، به این نتیجهی مهم و اساسی میرسیم که روابط زن و مرد هنگامی
میتواند تأثیر تکاملی داشته باشد که مطابق با قوانین فطرت و حکمت نظام خلقت باشد.
تمثیل قرآن کریم به لباس از روابط زن و مرد، گویای همین هماهنگی فطری بر پایهی
حکمت آفرینش است. این تعبیر ظریف ـ لباس ـ بیانگر آن است که وجود هر نوع رابطه
میان زن و مرد را نمیتوان لباس کمال تلقی کرد، همانگونه که لباس تن نمایندهی
نظم، اندازه، رنگ، زبری، نرمی، سردی، گرمی، مدل، سلیقه و مانند آن به شمار میرود؛
مشابه آن را در زن و مرد میتوان سراغ گرفت. اخلاق، گذشت، صبر و بردباری، احساس
وظیفهی متقابل، تعاون و همکاری میان زن و مرد از اصول استحکام زندگی زناشویی و
نمادهای لباس خانوادگی به شمار میآید. روشن است که هر نوع رابطهی دیگر میان زن
و مرد که با این اصول استوار نباشد، نتیجهای جز زیان زندگی دو طرف در بر ندارد.
علامه طباطبایی۱کلمهی لباس را در آیه به معنای پوشش برای بدن گرفته و این تعبیر را
استعارهای ظریف میداند که کنایه از دو چیز است:
اول آنکه: پیوند زن و مرد زوجین باعث میشود که هر یک دیگری را از گرایش به فساد
و اشاعه فجور در میان افراد نوع بشر بازدارد، پس هر یک از زن و مرد برای دیگری
لباسی است که او را از بدیها میپوشاند.
دوم این که: همان گونه که لباس، انسان را میپوشاند، زن و مرد نیز نسبت به یکدیگر
چنیناند؛ به این معنا که هر یک از زن و شوهر، لباس یکدیگر و به هم مرتبط
هستند.([۱۳])
به هر حال، تشبیه و تلقّی به لباس([۱۴]) بیانگر حقیقتی آشکار از عمق تأثیرگذاری
پیوند زناشویی در فراهم سازی سعادت زن و مرد و نیز بنیادی مطمئن برای تربیت نسل
جدید به شمار میآید.
با یادکرد نکاتی از این تعبیر میتوان به اعجاز کلام الهی پی برد.
نکتههای آیه
۱. اگر لباسِ تن، عیوب و عورت ظاهری انسان را پوشش میدهد و از خطرات و آسیبها او
را مصون میدارد؛ ازدواج نیز عیوب باطنی و روحی را مانع میگردد، و از هرزگی، فساد
اخلاقی و بحرانهای درونی دیگر پیشگیری میکند.
۲. لباس تن، همهی بدن را میپوشاند و شخص را از لباس دیگر بینیاز میکند؛ لباس
ازدواج نیز کامل است و زن و مرد نیاز جسمی و روحی یکدیگر را تأمین کرده و به فراتر
از پیوند خانوادگی نیازی ندارند.
۳. لباس تن، براساس قد و قوارهی افراد متفاوت است و هر نوع لباسی برازندهی فرد
نمیباشد؛ همچنان که هر زنی برای هر مردی مناسب نیست، بلکه کفو و همسانی، تفاهم
اخلاقی و اشتراک فرهنگ شرط ازدواج است و هرنوع ارتباط برای مردان و زنان سودمند
نیست.
۴. لباس تن، با اندام انسان یگانگی و یکرنگی پیدا میکند؛ پیوند ازدواج نیز زن و
شوهر را یک دل و یک سو میسازد.
۵ . لباسِ تن، آنگاه ارزشمند است که همواره پاکیزه باشد. لباس کهنه، کثیف و دست به
دست گشته، خواهان ندارد و بیارزش تلقی میشود. لباس ازدواج نیز همین ویژگی را
دارد. پس جلوهگری زن در کوچه و خیابان و چشم چرانی مرد در جامعه، کهنگی و کدورت را
به جای طراوت و تازگی، و عقدهها را به جای شادابی و شوقِ زندگی، نمودار میسازد و
به تباهی هر دو میانجامد.
۶ . افراد برای تهیهی لباس تن حسن انتخاب، سلیقه، هزینه و … را به کار میگیرند؛
در لباس ازدواج نیز باید آگاهی، انتخاب، تحقیق، تشریفات خواستگاری و … را در نظر
گرفت.
۷ . لباسِ تن، اندام آدمی را از سرما و گرما حفظ میکند؛ لباسِ ازدواج نیز از حریم
عِفاف و اخلاق پاسداری میکند.
۸ . همان گونه که لباس تن، را باید همیشه پاکیزه داشت تا مرغوبیت آن از میان نرود،
زن و شوهر میبایست به گرمی روابط اهتمام داشته باشند تا کانون خانوادگی رو به سردی
نگراید.
۹. لباسِ بدن، از وسایل شخصی و خصوصی افراد به شمار میرود وگرنه، بهداشت فردی و
اجتماعی آسیب میبیند و امراض گوناگون پدید میآید. لباس ازدواج نیز به پاکیزگی جسم
و روح میانجامد و چنانچه ارتباط زن و مرد از مسیر ازدواج خارج شود؛ بدون شک هرج و
مرج اجتماعی و پریشانی روانی و اخلاقی به بار میآید و همچون بیماریها و امراض
خانمانسوز میگردد. به اعتقاد پژوهشگران علوم پزشکی و روانشناختی، اگر بی درمان
نباشد، خطرها و آسیبهای جدّی به سامان زندگی وارد خواهد نمود.
۱۰. روابط سالم زن و مرد، لباسی است شبیه جسم و روح که هر کدام نقش خود را بر عهده
میگیرند، چرا که روحِ با نشاط و آرام، جسم را شاداب و تندرست میکند و جسم سالم،
روح را در تمرکز و تسلط بر زندگی یاری میدهد؛ حال اگر روحی، ناتوان و پریشان گردد،
جسم را نیز پژمرده و فرسوده میسازد و جسم سست و کم تحرّک، روح را در روند تکاملش
ناکام میگذارد. داستان زن و مرد هم چنین تصویری دارد؛ اگر روابط بین آنها بر
پایهی اصل ازدواج، درک و دلسوزی و اعتماد برابر پیریزی شود، راه امید و امنیت
خاطر و رشد و کمال برای هر دو فراهم میشود، اما اگر جز این باشد، یعنی زن و مرد به
هر گونه ارتباط و ارضایی تن داده و به هر نوع احساس و جاذبه جنسی آن هم در هر کجا
پاسخ دهند، افزون بر آن که با هیچ تعهد و مسؤولیتی در برابر یکدیگر روبه رو نیستند،
به اضطراب و تشویش و خستگی و ملال جسم و جان مبتلا میشوند. در نهایت، در وادی
بیحاصلی خواهند افتاد که به جز رنج بینظمی در زندگی و بازماندگی از ارکان مادی و
معنوی حیات را بر دوش نخواهند کشید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 