پاورپوینت کامل راه حرکت ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل راه حرکت ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راه حرکت ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل راه حرکت ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
۲۲
امام خمینی(قدس سرّه):
و کدام شخصیت است که میتواند ادعا کند از خردسالی تا آخر عمر رسول اکرم(صلی الله
علیه و آله) در دامن و پناه و تحت تربیت وحی و حامل آن بوده است جز علیبن
ابیطالب(علیه السلام) که وحی و تربیت صاحب وحی در اعماق روح و جان او ریشه دوانده.
پس او به حق عبدالله است و پرورش یافتهی عبدالله اعظم است.
و اما کتاب نهج البلاغه که نازلهی روح اوست برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر
منیّت و در حجاب خود و خودخواهی خود، معجونی است برای شفا و مرهمی است برای دردهای
فردی و اجتماعی و مجموعهای است دارای ابعادی به اندازهی یک انسان و یک جامعهی
بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هر چه تاریخ به پیش رود و هرچه جامعهها به وجود
آید و دولتها و ملتها متحقق شوند و هر قدر متفکران و فیلسوفان و محققان بیایند و
در آن غور کنند و غرق شوند. هان، فیلسوفان و حکمت اندوزان، بیایند و در جملات
خطبهی اول این کتاب الهی به تحقیق بنشینند و افکار بلند پایهی خود را به کار
گیرند و با کمک اصحاب معرفت و ارباب عرفان این یک جملهی کوتاه را به تفسیر
بپردازند و بخواهند به حق وجدان خود را برای درک واقعی آن ارضا کنند؛ به شرط آنکه
بیاناتی که در این میدان تاخت و تاز شده است آنان را فریب ندهد و وجدان خود را برای
درک واقعی آن ارضا کنند؛ به شرط آنکه بیاناتی که در این میدان تاخت و تاز شده است
آنان را فریب ندهد و وجدان خود را بدون فهم درست بازی ندهند و نگویند و بگذرند، تا
میدان دید فرزند وحی را دریافته و به قصور خود و دیگران اعتراف کنند.([۱])
علی(علیه السلام) در وقتی که رسول اکرم، به حسب روایت، فرمود که تو شهید خواهی
شد، به فکر این بود که آیا با سلامت دین یا نه؟ سؤال میکند که من هنگام شهادت دینم
سالم است؟ میفرماید که بله. آن چیزی که اولیای خدا توجه به او داشتند؛ سلامت در
دین و سلامت نفس بود.([۲])
و جناب مولی الموحّدین(علیه السلام)، وقتی که وقت نماز میشد به خود میپیچید و
متزلزل میشد. از آن حضرت سؤال شد: چه میشود تو را یا امیرالمؤمنین؟ میفرمود:
آمد وقت امانتی که حق تعالی عرضه داشت بر آسمانها و زمین و آنها ابا کردند از
حمل آن و بر حذر شدند([۳]) از آن.([۴])
آن سروری که یک ضربت یوم الخندقش به تصدیق رسولالله(صلی الله علیه و آله) افضل
از جمیع عبادات جن و انس است([۵]) با آن همه عبادات و ریاضات که علیّبن الحسین، که
اعبد خلق الله است، اظهار عجز میکند که مثل او باشد،([۶]) اظهار عجز و تذلّلش و
اعتراف به قصور و تقصیرش از ما بیشتر و بالاتر است.([۷])
حضرت امیر(علیه السلام) ابوالائمه، اول شخص اسلام بعد از رسول الله(صلی الله علیه
و آله) در طول مدت عمرشان در جهاد بودند. و در آن مدتی که اختلافات بین دستجات بود،
ایشان آرامش را حفظ کردند. برای اینکه اسلام محتاج به آرامش است.([۸])
مقام معظم رهبری(مدّظلّه العالی):
ماه رمضان، ماه پُربرکتی است و دارای ابعاد گوناگونی میباشد. معارفی که دراین
ماه راجع به قرآن و دعا و ذکر و نماز و مسایل مختلف دینی برای ذهن مسلمین است و در
همه جای دنیا مطرح میشود و مسلمان در این ماه این توفیق را پیدا میکند که به این
مسایل بپردازد ـ چه عملاً و چه اعتقاداً ـ به طور معمول در هیچ ماه دیگری چنین
توفیقی دست نمیدهد.
برکات عجیبی در این ماه وجود دارد. من در فهرست مسایلی که مناسب با این ماه است،
تأمل میکردم، دیدم که این ماه، ماه دعاهای گوناگون، با مضامین گوناگون است. انس با
قرآن، آشنایی با معارف قرآنی، حفظ کردن قرآن، تکرار کردن قرآن هم که خودش مقولهای
جداگانه و دریایی عظیم است. سایر موارد هم همین طور است.
یکی از موضوعاتی که حقیقتاً از برکات این ماه است، توجه به زندگی امیرالمؤمنین و
مولی المتقین، علی بن ابی طالب(علیه السلام) است. ما هیچ وقت این قدر توفیق پیدا
نمیکنیم که به زندگی امیرالمؤمنین دقیق بشویم و مفاهیم مختلف و ابعاد عظیم این
زندگی را مورد مطالعه قرار بدهیم. نه مردم معمولی، نه گویندگان و بهخصوص مسؤولان
کشور اسلامی ـ که امروز بیش از همه به این مطالعه و شناخت احتیاج دارند ـ این فرصت
را در ماههای دیگر کمتر به دست میآورند. هر کس هر مسؤولیتی دارد ـ از بالا تا
پایین ـ احتیاج دارد که با زندگی امیرالمؤمنین و ابعاد و ریزه کاریهای آن آشنا
بشود.
اگر ما خصوصیات زندگی حکومتی امیرالمؤمنین ـ یعنی علی به عنوان یک حاکم ـ را در
نظر بگیریم، میبینیم که چند خصوصیت عمده در این زندگی هست:
اول، قاطعیت و صلابت در راه حق است. این خصوصیت، اگر نگوییم مهمترین، حداقل
بارزترین خصوصیت زندگی امیرالمؤمنین است. آن چیزی که اول از این دستگاه حکومت
مشاهده میشود، این است که امیرالمؤمنین بعد از تشخیص حق، هیچ چیزی نمیتواند جلوی
راه حق او را بگیرد. پیامبر درباره ی او فرموده است: «خشن فی ذات اللّه».([۹])
امیرالمؤمنین از جمله ی کسانی است که در راه خدا، هیچ کس و هیچ چیزی نمیتواند جلوی
او را بگیرد و مانع او بشود؛ آنچه را که تشخیص داد، بدون هیچ گونه مبالاتی عمل
میکند. اگر به سرتاسر زندگی امیرالمؤمنین نگاه کنید، این خصوصیت را مشاهده
میکنید؛ قاطعیت و صلابت. از اول نشستن بر مسند حکومت، امیرالمؤمنین این قاطعیت و
صلابت را نشان میدهد. یعنی حکومت وقتی که به نام خدا و برای خدا و برای اجرای
احکام الهی است، باید تحت تأثیر هیچ ملاحظهای که مخالف با حق باشد، قرار نگیرد.
این، آن منطقی است که امیرالمؤمنین دنبال میکرد. اگر دشمنان علی بن ابی طالب(علیه
السلام) را مشاهده کنید، میبینید که این قاطعیت چه قدر مهم است…
وضع امیرالمؤمنین، حقیقتاً هم خیلی مشکل بوده است. زمان پیامبر، جنگها، صف
کشیها و جناح بندیها، جناح بندیهای واضحی بود؛ کفر بود و ایمان، شرک بود و
توحید. شرک واضح بود، منافقانی هم که بودند، منافقان شناخته شدهای بودند، پیامبر
منافقان خودش را هم میشناخت؛ منافقانی که در مدینه بودند، منافقانی که از مدینه
فرار کردند و به طرف مکه رفتند؛ فمالکم فی المنافقین فئتین واللّه ارکسهم بما
کسبو.([۱۰]) انواع و اقسام منافقان در زمان پیامبر بودند؛ منافقانی که تا اشتباهی
میکردند، درباره شان آیهای نازل میشد و حقایق روشن میگردید؛ پیامبر بیان
میکرد، همه میفهمیدند؛ اشتباهی در کار نمیماند. اما در زمان امیرالمؤمنین،
بزرگترین مشکل، وجود یک جناح علی الظاهر مسلمان، با همه ی شعارهای اسلامی، اما در
اساسیترین مسألهی دین منحرف بود؛ یعنی همان کسانی که مقابل امیرالمؤمنین قرار
گرفتند.
اساسیترین مسأله ی دین، مسأله ی ولایت است؛ چون ولایت، نشانه و سایه ی توحید
است. ولایت، یعنی حکومت؛ چیزی است که در جامعه ی اسلامی متعلق به خداست، و از خدای
متعال به پیامبر، و از او به ولیّ مؤمنین میرسد. آنها در این نکته شک داشتند،
دچار انحراف بودند و حقیقت را نمیفهمیدند؛ هرچند ممکن بود سجده های طولانی هم
بکنند! همان کسانی که در جنگ صفین از امیرالمؤمنین رو برگرداندند و رفتند به عنوان
مرزبانی در خراسان و مناطق دیگر ساکن شدند، سجدههای طولانی یک شب یا ساعتهای
متمادی میکردند؛ اما فایده اش چه بود که انسان امیرالمؤمنین را نشناسد، خط صحیح را
ـ که خط توحید و خط ولایت است ـ نفهمد و برود مشغول سجده بشود! این سجده چه ارزشی
دارد؟!
بعضی از روایات باب ولایت نشان میدهد که این طور افراد اگر همه ی عمرشان را عبادت
بکنند، اما ولیّ خدا را نشناسند، تا به دلالت او حرکت بکنند و مسیر را با انگشت
اشاره ی او معلوم نمایند، این چه فایدهای دارد؟ «و لم یعرف ولایه ولیّ اللّه
فیوالیه و یکون جمیع أعماله بدلالته».([۱۱]) این، چه طور عبادتی است؟! امیرالمؤمنین
با اینها درگیر بود.
این جملهای که امیرالمؤمنین فرمودند، چیز عجیبی است: «ایّهاالناس انّ احقّ
النّاس بهذا الأمر أقواهم علیه و أعلمهم بأمراللّه فیه فان شغب شاغب استعتب»؛([۱۲])
اگر کسی در مقابل این مسیر صحیحی که من در پیش گرفته ام، فتنه گری و آشوبگری بکند،
نصیحتش میکنیم که برگردد؛ اما اگر ابا کرد، رویش شمشیر میکشیم؛ «فان أبی
قوتل».([۱۳]) اگر کسی از این طریق تخطی بکند، با شمشیر علوی مواجه میشود. در همین
خطبه میفرماید: «ألا وإنّی أقاتل رجلین»؛([۱۴]) من با دو کس میجنگم: «رجلا ادّعی
ما لیس له و أخر منع الّذی علیه»؛([۱۵]) یکی آن کسی که چیزی را که متعلق به او نیست
ـ مالی را، مقامی را، حقی را که به او تعلق ندارد ـ بخواهد دست بیندازد و بگیرد؛
نفر دوم کسی است که حقی را که برگردن اوست و باید ادا بکند، ادا نکند. مثلاً باید
به جهاد برود، اما نرود؛ باید ادای مال بکند، اما نکند؛ باید در اجتماع مسلمین شرکت
کند، اما نکند. او قاطعانه این مطالب را میفرمود: «و قد فتح باب الحرب بینکم و بین
أهل القبله و لایحمل هذا العلم إلاّ أهل البصر و الصّبر»؛([۱۶]) باب جنگ با اهل
قبله بر روی شما باز شد. زمان پیامبر، چه موقع چنین چیزی بود؟
عمار یاسر در جنگ صفین ملتفت شد که در یک گوشهی لشکر همهمه است. خودش را رساند،
دید یک نفر آمده وسوسه کرده که شما با چه کسانی دارید میجنگید؛ طرف مقابل شما
مسلمانند و نماز میخوانند و جماعت دارند!
علی ایّ حال، این وسوسه را چند بار در لشکر صفین به وجود آوردند و هر دفعه هم به
گمانم عمار بود که خودش را رساند و فتنه را افشا کرد. عمار جملهای با این مضمون
گفت که جنجال نکنید، حقیقت را بشناسید. این پرچمی که در مقابل شماست، من دیدم که به
جنگ پیامبر آمد و زیر این پرچم، همان کسانی ایستاده بودند که الان ایستادهاند؛ و
پرچمی را دیدم ـ اشاره به پرچم امیرالمؤمنین ـ که در مقابل آن پرچم بود و زیر آن
پیامبر و همان کسانی که امروز ایستاده اند ـ یعنی امیرالمؤمنین ـ بودند؛ چرا اشتباه
میکنید؟ چرا حقیقت را نمیشناسید؟
این، بصیرت عمار را نشان میدهد. بصیرت، چیز خیلی مهمی است.
اگر ملتی قدرت تحلیل خود را از دست بدهد، شکست خواهد خورد.
من از سابق مکرر گفته ام
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 