پاورپوینت کامل فضایل علاّمه به زبان نمی­آید ۷۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فضایل علاّمه به زبان نمی­آید ۷۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فضایل علاّمه به زبان نمی­آید ۷۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل فضایل علاّمه به زبان نمی­آید ۷۴ اسلاید در PowerPoint :

۲۲

گزیده­ای از سخنان حضرت آیهالله انصاری شیرازی دام ظلّه در جمع طلاب جامعه
الزهرا(علیها السلام) در تاریخ ۲۴/۸/۱۳۸۵؛ به مناسبت سالگرد رحلت علامه
طباطبایی(قدّس سرّه) و پاسخ معظم له به چند پرسش:

عبودیت و بندگی مقدمه آقایی و مقدمه ربوبیت است. البته، ممکن هیچ گاه به مقام
واجب ترقی نمی­کند و هیچ­گاه عبد، رب نمی­شود. ربوبیت و عبودیت مقابل
یکدیگرند، لکن انسان به جایی می­رسد که خودش را دیگر نمی­بیند و فقط رب را می­بیند.
حضرت صادق(علیه السلام) به عنوان بصری فرمود: إذا أردت العلم فاطلب فی نفسک أولاً
حقیقه العبودیه؛ چنانچه طالب علم و معرفتی؛ نخست در وجود خودت عبودیت را جست وجو
کن.([۱])

زود به سلطنت رسد هر که بود گدای او

امشب که جلسه به یاد استاد عظیم الشأن ما علامه عالی مقام طباطبایی(قدّس سرّه) عبد
صالح پروردگار تشکیل شده، تا حدی که به یاد دارم از ۳۰ سال یا بیشتر که در خدمت
ایشان بودم عرایضی خدمت خواهران محترم و عالی­قدر عرض می­کنم. اولاً فامیل طباطبایی
که نسبشان به امام حسن مجتبی(علیه السلام) می­رسد برای شیعه و برای اسلام فواید
زیادی داشته است. حالا بنده از علمای بزرگی که سابق بودند و یکی از آن­ها سیدمهدی
بروجردی ملقب به بحرالعلوم است که علامه طباطبایی(قدّس سرّه) می­فرمود: من دو نفر
را یقین دارم که به محضر مقدس ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) مشرف شده­اند. یکی سیدبن
طاووس و دیگری بحرالعلوم بروجردی را عرض نمی­کنم، اما از علمایی که خودم بعضی از
آن­ها را دیدم و از محضر مقدسشان کسب فیض کردم، عرض می­کنم:

از شاخه­های این درخت مبارک آیهالله العظمی آقای بروجردی(قدّس سرّه) است که بنده به
یاد دارم و یک سالی از محضر مقدسشان کسب فیض کردم. مرد بزرگی بود. آیهالله العظمی
حکیم(قدّس سرّه) که در عراق مرجع تقلید بود و بنده هم خدمت ایشان رسیده بودم. پیش
از این­ها سیدمحمد کاظم طباطبایی(قدّس سرّه) صاحب عروه الوثقی که فقیهی عالیقدر بود
و همگان با کتاب او آشنایی دارید و بزرگان دیگری که الآن احصء; نام آن­ها برای بنده
مشکل است. یکی از آن­ها علامه عالی مقام علامه طباطبایی(قدّس سرّه) مفسر بزرگ و
فیلسوف بزرگ صاحب تفسیر المیزان که الحق تفسیری است به نام؛ تفسیر المیزان تفسیری
کم نظیر یا بی­نظیر است. اصول فلسفه که در ردّ ماتریالیست­ها و کمونیست­ها در
چهارده مقاله نوشته شده است، از جمله کتاب­های بی­نظیر می­باشد و نیز کتاب­های
دیگر.

آنچه بنده از علامه طباطبایی(قدّس سرّه) مشاهده نمودم، این است که ایشان می­فرمود:

وقتی ما با برادرمان آقا سید محمد طباطبایی وارد نجف شدیم، روزی مرحوم آقای
قاضی(قدّس سرّه) استاد اخلاق حوزه علمیه نجف اشرف ما را در کوچه دیدند ـ بنی عم
بودند با مرحوم قاضی طباطبایی ـ و از آمدن ما به نجف اشرف خوشحال شدند. مرحوم قاضی
یک جمله فرمودند: عزیزان من، پسران من، دنیا می­خواهید نماز شب، آخرت هم می­خواهید
نماز شب. این جمله­ای است که قاضی طباطبایی به مرحوم علامه طباطبایی و برادرشان
فرمودند. وَ مِنَ الّیلِ فَتَهَجّد بِهِ نَافِلهً لَکَ عَسَی أن یَبْعَثَکَ
رَبُّکَ مَقاماً مَحمُود([۲]) شاید در بین مستحبات از نماز شب بالاتر نباشد؛
همان مستحبی که خداوند متعال بر پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) واجب فرمود و
نماز شب چیزی است که یک استاد و شاگرد را به مقامات عالیه رسانید. رهبر راحل
انقلاب(قدّس سرّه) و شاگرد محترمشان آیهالله مطهری نرسیدند به این مقام مگر به
وسیله تهجد و نماز شب. شخصی میهمان رهبر راحل انقلاب شده بود. شب هنگام با مرحوم
آقا مصطفی در بیرونی منزل خوابیده بودند. صدای گریه­ای بلند شده بود، و این میهمان
خیال کرده بود که کسی از اهل خانه از دنیا رفته است. مرحوم آقا مصطفی را بیدار
می­کند که چه خبر است؟! صدای گریه برای چیست؟! آقا مصطفی گفته بود: چیزی نشده
است. با اصرار میهمان مرحوم آقا مصطفی گفته بود: آقا است که نماز شب می­خواند؛
مانند شخص زن و بچه­ مرده، به درگاه الهی تضرع و زاری داشت و با همین گریه­ها و سوز
و گدازها توانست اقدامی بفرماید و کشوری اسلامی به وجود بیاورد که الان در دنیا سر
و صدا دارد. الان غربی­ها در دنیا از این کشور ترسناکند. با این که این کشور با همه
سر صلح دارد، اما می­ترسند که اگر اورانیوم غنی کرد، می­تواند از آن بمب اتمی
بسازد، این­ها ترسشان از این­جاست. مقصود این است که نماز شب انسان ساز است: قم
الّیل إلاّ قلیلاً … ناشئَهَ الّیلِ هِیَ أشدُّ وَطْئاً وَ أقوَمُ قِیل([۳])
خداوند متعال به پیامبر(صلّی الله علیه و آله) امر می­فرماید که نماز شب بخوان. پس
علامه طباطبایی و برادرشان آقای الهی ـ که ما بحمدالله موفق بودیم که خدمت آقای
الهی هم یک کتابی در معارف خواندیم ـ به برکت نماز شب به جایی رسیدند.

دیگر از خصوصیات علامه طباطبایی ارادت خالصانه به حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) بود
و ما با چشم خود دیدیم که علامه عالی مقام طباطبایی با حال ضعف و مریضی که دستشان
بر عصا می­لرزید، در روضه آقای برقعی شرکت می­کرد و می­فرمود: می­خواهم بروم به
روضه آقا مرتضی برقعی. روضه آقای برقعی ۱۵۰ سال سابقه داشت. برقعی­ها و رضوی­ها و
تقوی­های قم از نسل موسی مبرقع از نوادگان حضرت جواد(علیه السلام) هستند. یک روضه
۱۵۰ ساله­ در دهه عاشورا و در محله­ی گذرخان خوانده می­شد. علامه خیلی به این روضه
علاقه داشت و با دست لرزان تشریف می­آورد و گریه می­کرد و می­فرمود: روز قیامت در
و دیوار این خانه برای کسانی که به روضه آمده­اند، شهادت می­دهد. همه موجودات
ادراک دارند. شعور دارند و جوارح انسان و مکان­هایی که انسان در آن عبادت کرده یا
خدای نخواسته معصیت کرده، روز قیامت برای انسان شهادت می­دهند: الیومَ نَختِمُ
عَلی أفواهِهِم و تُکلّمُنا أیدیهم و تَشهَدُ أرجُلُهم بِما کَانوا
یَکسِبُون.([۴]) علاقه شدیدی به حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) داشت و همین­ها علامه
را بالا برد. علامه از مال دنیا فقیر بود و چیزی نداشت، خانه هم نداشت و کرایه نشین
بود. یادمان هست که ایشان چندین خانه کرایه­ای عوض ­کرد، تا این­که چند سال به رحلت
ایشان مانده بود زمینی را که در تبریز داشت، فروخت و یک خانه مختصری در قم بنا کرد.
وقتی عیالشان از دنیا رفت، پول خیلی کمی را به من داد و فرمود: این پول را به یک
زن مؤمنه بدهید که شب­های جمعه به نیت عیال من زیارت حضرت معصومه(علیها السلام)
بخواند. تا این اندازه معتقد بود. ایشان صاحب دو فرزند پسر و دو دختر بود. هرگاه
فرزندانشان مریض می­شدند می­فرمود: ختم ۱۴ هزار مرتبه صلوات. چند نفر از ما
صلوات­ها را ختم می­کردیم.

به سرو گفت کسی میوه­ای نمی­آری جواب داد که آزادگان تهی دستند

فضایل علامه عالی مقام طباطبایی به زبان ما نمی­آید.

در نیاید عشق در گفت و شنفت شرح عشق و عاشقی هم عشق گفت

ما عاشق علامه طباطبایی هستیم و نمی­توانیم درست مکنونات خاطر خود را درباره این
مرد بزرگوار عرض کنیم. بیش از ۳۵ سال در خدمت این مرد بزرگ بودیم. در منزل ما اتاق
کوچکی به نام اتاق علامه است که بیش از ۱۰۰ بار جلسه شب­های پنج شنبه و جمعه در جمع
۷ نفری با معظم له تشکیل می­دادیم. این اتاق نورانی به اتاق علامه معروف است.

علامه عالی مقام طباطبایی وجودشان مبلغ عملی بود. ما در این مدت ۳۰ یا ۳۵ سال که در
خدمتشان بودیم، هیچ وقت ندیدیم که عصبانی بشوند، با این­که شاگردان ایشان که الآن
از علمای عظام و درجه یک قم هستند، اشکال می­کردند، ولی هیچ گاه معظم له عصبانی
نمی­شدند. لازم است خواهران محترم و گران­قدر به اقوال و فرمایشات علامه توجه داشته
باشند و آن­ها را سر مشق عملی خودشان قرار بدهند. علامه عالی مقام طباطبایی فرمود:
من در تفسیر المیزان ۴ جای قرآن را نفهمیدم و اگر چیزی در تفسیر نوشته­ام خودم هم
نفهمیدم. ایشان عالمی متواضع و با انصاف بود. گاهی به تکرار شاگردها از ایشان
سؤالی می­کردند، می­فرمود: نمی­دانم. زود به سلطنت رسد هر که بود گدای او.
عبودیتی مثل عبودیت علامه طباطبایی انسان را به سلطنت معنوی می­رساند، اما دست
ایشان از مال دنیا خیلی خالی بود، با این­که می­فرمود: اجداد ما سادات طباطبایی مدت
۱۰۰۰ سال در زواره اصفهان و نزدیکی­های نایین زندگی کردند. همچنین به مدت ۴۰۰ سال
است که اجداد ما در تبریز زندگی می­کنند. و در این مدت این­ها دستشان خالی نبود و
متمکن بودند… وقتی برای سؤال به منزل ایشان می­رفتیم، اگر می­فرمود: بفرمایید؛
عرض می­کردیم که مزاحم نمی­شویم. یک روز خدمتشان رفتم، وقتی می­خواستم مرخص شدم
فرمود: بیایید، بنشینید. عرض کردم که آقا مرخص می­شوم. فرمود: به جدّم بفرمایید،
بنشینید. اطاعت کردم و خدمتشان رفتم، فرمود: مشهدی محمدعلی چای بیاورید. ـ
پیشکار ایشان ـ برای ما چای آورد و علامه سیگاری را دو نیم کرد و نصفش را سر چوب زد
و مشغول فکر کردن شد. یک ساعت، بلکه بیشتر، نه ایشان چیزی فرمود و نه بنده مطلبی
عرض کردم. به یک نقطه، نظر دوخته بود و نگاه می­کرد. سیگار سرچوب خاکستر شد و به
زمین ریخت. علامه همین طور نگاه می­کرد. علامه عالی مقام طباطبایی چشمان جذابی
داشت. بنده پس از یک ساعت یا بیشتر عرض کردم: آقا اجازه می­فرمایید که بنده مرخص
بشوم؟. به حال خود آمد و فرمود: یک ساعت در خود نبودم از خود بی­خود بودم.
مدت­ها انسلاخ از بدن پیدا می­کرد. روح مقدسش توجّهی به بدن نداشت. من نمی­توانم
بیش ازاین نسبت به علامه طباطبایی مطلبی عرض کنم. امیدوارم خداوند متعال خواهران
گرانقدر را ان­شاء اللهله در پناه عنایات خودش از گزند روزگار محفوظ بدارد و همه موفق
و مؤید باشید. بله الگوهایی در بین علما بودند. علامه عالی مقام طباطبایی وقتی در
خیابان راه می­رفت با عصا، با دست لرزان، نوافل می­خواند، نافله می­خواند.

خواهران محترم! یکی از خصوصیات انقلاب این است که دشمنان جمهوری اسلامی ایران،
اروپایی­ها و آمریکایی­ها خیلی می­گویند: حقوق زن در اسلام پایمال شده و حقوق او
رعایت نمی­شود و از این حرف­های پوچ می­زنند، بحمدالله تبارک و تعالی
جامعهالزهرا(علیها السلام) یک شاهد زنده­ای است بر این­که زن انسان است. زن در
حقیقت انسانیت با مرد یکسان است و در هیچ مرامی حقوق زن به قدر اسلام رعایت نشده
است. بحمدالله تبارک و تعالی مقام اجتهاد هم برای شما بانوان محترمه، خواهران دینی
آماده است. مجتهد بشوید، چه اشکال دارد؟ هیچ کس به قدر اسلام به اندازه دین مقدس
اسلام حقوق زن را رعایت نفرموده است. خداوند متعال ان­شاء اللهله خیر دنیا و آخرت به
شما عنایت بفرماید. در پناه ولی عصر(عج الله تعالی فرجه) از گزند روزگار محفوظ
باشید. خداوند متعال ان­شاء اللهله این جمهوری اسلامی شیعی جعفری اثنا عشری را در پناه
عنایات خاصه خودش حفظ بفرماید. رهبر گران­قدر انقلاب را ان­شاء اللهله در پناه حمایات
خودش حفظ بفرماید. و صلی الله علی محمد و آل محمد.

شما در چه زمینه­هایی از علامه طباطبایی(قدّس سرّه) استفاده کردید؟

پاسخ: درس­هایی که ما از علامه به قدر لیاقت خودمان و به قدر گنجایشمان فرا گرفتیم
در رشته حکمت عملی و حکمت نظری بود. در رشته حکمت نظری علامه عالی مقام طباطبایی
اسفار را تدریس فرمود، شفای بوعلی را تدریس فرمود، تمهید القواعد ابن ترکه را تدریس
فرمود،. برهان شفا را تدریس فرمود. این­ها را استفاده کردیم و در آخر عمر سال­هایی
که ما هم در تبعید بودیم و پیش از آن­که ما تبعید بشویم و بعد از آن که از تبعید
برگشتیم بحارالانوار علامه عالی مقام مجلسی ر