پاورپوینت کامل متن سخنرانی آیهالله العظمی مکارم­شیرازی دام­ظله ۳۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل متن سخنرانی آیهالله العظمی مکارم­شیرازی دام­ظله ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل متن سخنرانی آیهالله العظمی مکارم­شیرازی دام­ظله ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل متن سخنرانی آیهالله العظمی مکارم­شیرازی دام­ظله ۳۷ اسلاید در PowerPoint :

۸

در دیدار با جمعی از طلاب جامعهالزهرا۳ و خواهران دانشجو که به مناسبت وحدت حوزه و
دانشگاه ایراد گردیده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

این ایام میلاد خجسته حضرت معصومه۳ و حضرت رضا۷ را به همه­ی شما تبریک می­گویم و
موضوع وحدت­حوزه و دانشگاه را گرامی می­دارم. یکی از اصحاب حضرت علی۷ که نامش
«همام» است خدمت حضرت آمد و خواستار معرّفی «متقین» شد حضرت خواست با دو جمله او را
آرام کند اما او که به کنار چشمه­ی جوشان علم و دانش آمده­ بود به جرعه­ی کوچک قانع
نشد. امام هم وقتی که این آمادگی را دید بیان مفصلی ایراد فرمود که در خطبه ۱۹۳
نهج­البلاغه است.

۱۱۰ صفت برای پرهیزگار و شخص متقی بیان می­کند. یکی از آن­ها این است: «عَظُمَ
الخالق فی اَنفُسِهم». … «و صَغرَ ما دُونه فی أعینهم». خدا را در دل­های خود
به عظمت شناختند و غیر خدا در نظر این­ها کوچک است، … مقام­های دنیا، مال­های
دنیا، ثروت­ها، کاخ­ها و زیورها، همه در نظرشان کوچک است. چرا؟ برای این­که با خدا
آشنا شده­اند. انسان با هر چه آشنا بشود آن­چه کم­تر از آن است در نظر او مهم نیست.
من یکی دو مثال خدمت شما عزیزان عرض می­کنم: اگر دو برادر دوقلو از مادر متولد
شوند. یکی از این­ها را ببرند توی ده کوچکی آن­جا پرورش بدهند، یکی برود در یک شهر
بسیار بزرگ. بعد از آن که این­ها رشد و نمو کردند هر دو برادر را یکی را از شهر
بزرگ و یکی را هم از ده کوچک بیاورند در یک شهر متوسط. برادری که در شهر بزرگ بوده،
می­گوید این چه جای عقب افتاده، بی­ارزش و کوچکی است. نفس من در این­جا گرفت.
برویم زودتر از این­جا بیرون. چرا؟ چون با آن شهر بزرگ آشنا شده این در نظرش کوچک
است. اما آن برادر که در یک ده عقب افتاده بزرگ شده و این­جا آمده، می­گوید اگر
بهشتی هست این­جاست. عجب شهر بزرگی است. عجب محیطی است. ای کاش زودتر این­جا آمده
بودیم. چرا قضاوت این دو با هم متفاوت است؟ برای این­که او که با بزرگ آشنا شده این
در نظرش کوچک است. این که با کوچک آشنا بوده در نظرش بزرگ. باز فرض کنید دو
برادرباشند یکی از این­ها اتفاق بیفتد ببرندش در خانه­ی فقیری پرورش بدهند و دیگری
در خانواده­ی ثروتمندی، بعد این­ها را بیاورند در یک خانواده­ی متوسط. آن که پول
ندیده وقتی کمی پول می­بیند تعجب می­کند، آن که در میان ثروت بزرگ شده وقتی این را
می­بیند اعتنا نمی­کند. پرهیزگاران خدا را با عظمت شناخته­اند و غیر خدا در نظر
آن­ها کوچک و بی­ارزش و بی­مقدار است… کسی که با دریا آشنا است قطره­ی آب در نظرش
چیزی نیست. کسی که با خورشید آشناست یک شمع کوچک در نظرش چیزی نیست. مصداق بارز این
معنا خود امیر مؤمنان۷ است. داستان اشعث بن قیس را شاید شما عزیزان شنیده باشید.
اشعث بن قیس مرد منافقی از یک طایفه و قبیله­ی قدرتمندی بود امیرمؤمنان علی۷ هم به
خاطر این­که اختلافی نیفتد بین قبایل با این­که این مرد منافق را می­شناخت، مدارا
می­کرد و این هم سوء استفاده می­کرد و خراب­کاری­هایی می­کرد. اشعث آب و زمین یک
نفر را گرفته بود. آن که آب و زمینش گرفته شده بود، آمد به امیرمؤمنان شکایت کرد.
حضرت فرمود فردا بیا، اشعث هم بیاید تا من در میان شما قضاوت کنم. اشعث خیال می­کرد
علی۷ را به این آسانی می­توان خرید. شب هنگام آمد هدیه­ای خدمت حضرت آورد.
بهترین حلوایی که در کوفه درست می­کردند را در ظرفی کرد، برداشت و آمد خدمت حضرت.
برای چی؟ برای این­که حضرت را نسبت به خودش علاقه­مند کند فردا در موقع محاکمه علی۷
به ظلم به نفع او قضاوت کند. امیرمؤمنان خودشان در نهج­البلاغه این داستان را نقل
می­کنند، می­گویند من در خانه نشسته بودم. شب دیدم در می­زنند. آمدم دم در گفتم
کیستی؟ گفت من اشعثم، برای چی آمدی، آمده­ام این حلوا را خدمتتان آورده­ام. حضرت
می­فرماید من حلوا را از او نگرفتم. یک نگاه به چهره­اش کردم گفتم این چیست؟ صدقه
است؟ ما اهل صدقه نیستیم، صله یعنی رشوه است؟ رشوه است؟ زکات است؟ چی است؟ این را
برای چی برای ما آوردی؟عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین هدیهٌ» نه رشوه است نه صدقه است
نه زکات، هدیه است. حضرت فرمود دیوانه شدی؟ مجنون شدی؟ هذیان می­گویی؟ چی می­گویی؟
تو آمدی به نام هدیه من را از دین خدا منحرف کنی و فریب بدهی؟ نمی­دانی که من
می­دانم منظورت چی است؟ بعد فرمود به خدا قسم این ظرف حلواکه سهل است اگر تمام
آن­چه که زیر این افلاک آسمان قراردارد یعنی تمام کره­ی زمین، تمام منظومه­ی شمسی،
تمام قصرها، ثروت­ها، گنج­ها، مقام­ها همه را به من که علی­بن ابیطالب هستم بدهی و
از من بخواهی که پوسته­ی جو را از دهان مورچه­ای بگیرم والله این کار را نمی­­کنم
اشعث تو علی را نشناخته­ای، علی خدا را شناخته است و کسی که با خدا آشناست دنیا در
نظرش ارزش و قیمتی ندارد. ماسوی الله نزد او کوچک است. کسی که با دریا آشناست تمام
دنیا در نظر او یک قطره آب است در مقابل اقیانوس بی­انتها. خواهران عزیز اگر
بخواهید گول نخورید، فریب شیطان را نخورید، گناه نکنید، منحرف نشوید؛ راهش این است
که خدا را بشناسید. وقتی خدا را با عظمت شناختیم همه چیز غیر خدا در نظر ما کوچک
می­شود. وقتی کوچک شد به خاطر دو روز دنیا، به خاطر مقام و به خاطر هر چیز دیگر راه
انحراف را طی نمی­کنیم. «عَظُمَ الخالق فی اَنفُسِهم فَصَغرَ ما دُونه فی أعینهم»
این درسی بود از محضر مبارک امیرمؤمنان۷.

شما عزیزان در سنین جوانی هستید. هر کدامتان ممکن است فردا در این جامعه مبدأ و
مصدر کاری بشوید. برنامه­ای داشته باشید، فعالیتی داشته باشید. این­جمله­ی
امیرمؤمنان۷ و درس امیرمؤمنان یک درس از ۱۱۰ درس است که در این خطبه بر ما
می­دهد. این یکی اگر یادتان باشد، خوشبخت خواهید بود.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.