پاورپوینت کامل روش­های تربیتی امام سجاد(علیه السلام)(قسمت سوم) ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل روش­های تربیتی امام سجاد(علیه السلام)(قسمت سوم) ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روش­های تربیتی امام سجاد(علیه السلام)(قسمت سوم) ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل روش­های تربیتی امام سجاد(علیه السلام)(قسمت سوم) ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

۴۴

اشاره:

در نوشتار پیشینِ بررسی شیوه­های تربیتی حضرت سیدالساجدین(علیه السلام)، به روش­های
یادآوری نعمت، تغافل، محبّت، و رفق و مدارا پرداختیم. در ادامه با دیگر راه­بردهای
تربیتی چهارمین امام مکتب انسان ساز اسلام آشنا می­شویم:

روش انذار و تبشیر

یکی از روش­های کاربردی همه­ی پیامبران برای هدایت مردم “انذار و تبشیر” است.

“انذار”، به معنای اعلام خطر و بر حذر داشتن و هشدار دادن از عواقب سوء اعمال زشت
است.

و “تبشیر”، به معنای نوید، و مژده و بشارت دادن در قبال انجام کارهای نیک می­باشد.

کاربری تربیتی انذار و تبشیر

استاد شهید آیهالله مطهری(قدس سرّه) با ذکر یک تشبیه به توضیح و کاربرد آن
می­پردازد:

تبشیر، “قائد” است و انذار، “سائق”. قائد یعنی جلوکش. کسی که مهار اسب یا شتری را
می­گیرد، از جلو می­رود و حیوان از پشت سرش، او را می­گویند “قائد” و “سائق” آن کسی
را می­گویند که از پشت سر حیوان را می­راند. تبشیر حکم قائد را دارد یعنی از جلو
می­کشد، و انذار حکم سائق را، یعنی از پشت سر می­راند، و هر دوی این­ها یک عمل
انجام می­دهند. حال اگر این دو با یکدیگر باشد، هم قائد وجود داشته باشد و هم سائق،
یکی از جلو حیوان را بکشد و دیگری از پشت سر حیوان را براند، هر دو عامل در آنِ
واحد حکم­فرما بوده است. و این دو برای بشر ضروری است، یعنی تبشیر و انذار هیچ کدام
به تنهایی کافی نیست. تبشیر شرط لازم هست، ولی شرط کافی نیست. انذار هم شرط لازم
هست، ولی شرط کافی نیست. این­که به قرآن کریم “سبع المثانی” گفته می­شود شاید یک
جهتش این است که همیشه در قرآن تبشیر و انذار مقرون به یکدیگر است، یعنی از یک طرف
بشارت است و نوید، و از طرف دیگر انذار و اعلام خطر.([۱])

بنابر این کاربرد انذار و تبشیر در تربیت اصلاحی برای رشد و کمال متربّی است. انذار
مانع حرکت فرد به سوی پستی می­شود؛ به عبارت دیگر انذار به عنوان عاملی بازدارنده
در تربیت نقش مهمی ایفا می­کند. همچنان­که استاد مطهری(قدس سرّه) در این زمینه
می­فرماید:

عامل ترس، عامل فرو نشاندن است، عامل رشد و پرورش دادن استعدادهای عالی نیست، ولی
عامل جلوگیری [از رشد] استعدادهای پست و پایین و عامل جلوگیری از طغیان­ها
است.([۲])

علاوه بر ادعیه، در مواعظ امام نیز سخنانی که صریحاً تبشیر یا انذار فرموده­اند،
فراوان دیده می­شود. “انذار”های حضرت در نهی از رذایل اخلاقی بیشتر با لفظ “ایّاک”
شروع می­شود. همچنان که در وصیّت به فرزندشان، سرعت گذر عمر را یادآور شده و او را
از آرزوی دراز نهی می­فرماید: … فَایّاکَ والامَل الطّویل….([۳])

نیز برای نهی از عمل ناپسند غیبت، آن را به خوراک سگ­های جهنم تعبیر فرموده ­است:
ایّاکَ والغَیبه فانّها اِدامُ کِلابِ النّار.([۴])

به منظور تربیت یکی از فرزندان، او را از مصاحبت با فاسق، کذّاب، بخیل، احمق و قاطع
رحم، نهی می­فرماید و از عواقب آن انذار می­دهد.([۵])

امام سجاد(علیه السلام) برای تشویق به کسب فضایل اخلاقی و انجام اعمال خیر، از
شیوه­ی بشارت به ثواب و رضوان الهی استفاده می­فرماید؛ آنچنان که برای ترغیب به
اخلاق نیک و خوشرفتاری، به ثواب زیاد در ازای آن بشارت می­دهد: أفضل ما یوضَعُ فی
الْمیزان حُسن الْخُلق.([۶])

امام(علیه السلام) با استفاده از انذار و تبشیر، و آگاهی دادن و ایجاد بینش در
متربّیان آنان را به اصلاح رفتارهایشان ترغیب می­کند، همچنان که این روش در تشویق
ایجاد رفتارهای خوب و پسندیده مؤثر است.

انذار و تبشیر، به عنوان محرک بیرونی به متربّی حسّ انتظار برای پاداش و کیفر
می­بخشد، و او درحالتی از انتظار به انجام اعمالی تشویق می­شود که برایش پاداش
اُخروی در بر دارد و او را از عذاب­های سخت دور می­سازد.

در شیوه­ی تربیتی امام سجاد(علیه السلام) از انذار و تبشیر برای هدایت متربّیان نیز
استفاده شده است. از آن­رو که امام(علیه السلام) خود انسانی وارسته و کمال یافته
است و اعمال نیک را نه به خاطر شوق به ثواب موعود، و ترس از عذاب موعود، بلکه
برای رضای خدای متعال انجام می­دهد، اما استفاده از این عبارت­ها در مناجات به جهت
ایجاد انگیزه در متربّی برای انجام رفتارهای شایسته و ترک رفتار ناسزا است.
امام(علیه السلام) از این دو روش برای دیگر سازی و تربیت مردم و فرزندان و اطرافیان
استفاده می­فرماید.

به کارگیری این شیوه از سوی امام(علیه السلام) می­تواند الگوی عملی برای همه­ی
مربّیانی باشد که می­خواهند با روش­های صحیح، متربّیان را به اهداف تربیت توحیدی
نزدیک نمایند.

روش ابتلا

ابتلا به معنای غم، اندوه، رنج و نیز به معنای آزمودن در خیر یا شر، آزمایش در نعمت
یا مِحنت، گرفتاری شخص به نیکی یا بدی است.([۷])

امتحان به این معناست که کاری را به کسی پیشنهاد می­کنند، یا او را در حادثه یا
واقعه­ای قرار می­دهند تا به وسیله­ی آن صفات باطنی او مانند: اطاعت، شجاعت، سخاوت
و عفّت را دریابند. این روش همیشه در صحنه­ی عمل می­باشد.([۸])

ابتلا و امتحان برای درک و تشخیص صلاحیت­ها و توانایی­های متربّی است. امام
خمینی(قدس سرّه) در تعریف امتحان می­فرماید:

بعثت رُسُل و نشر کتب آسمانی همه برای امتیاز بشر و جدا شدن اشقیا از سُعدا و
مُطیعین از عاصین است و معنای امتحان و اختیار حق، همین امتیاز واقعی خود بشر است
از یکدیگر.([۹])

ابتلا در قرآن کریم

در قرآن کریم بارها به مسأله امتحان الهی اشاره شده است، امتحان برای علم مربّی به
لیاقت­های متربّی در باب خداوند منظور نیست، بلکه برای آن است که به درجات معنوی و
کمال بنده افزوده شود؛ از این­رو بندگان در معرض امتحان قرار می­گیرند: أحَسِبَ
النّاسُ أن یُترَکوا أنْ یَقولُوا ءَاَمَنّا وَهُم یُفتَنون.([۱۰])

قرآن کریم گاهی از بلا به عنوان وسیله­ی نعمت استفاده کرده است که “بلای حسن” نام
دارد و برخی اوقات آن را وسیله­ی مصیبت­ها و مشکلات می­داند که به آن “بلای سیّء”
گفته می­شود.([۱۱]) چنان­که درباره­ی قوم بنی اسرائیل می­فرماید: … وَ
بَلوْناهُم بِالحَسَناتِ وَالسَّیِّئات…([۱۲]) و همچنین فرموده است: … وَ
لِیُبْلِیَ الْمؤمِنینَ مِنهُ بَلء حَسناً…([۱۳]) همچنان که در برخی آیات
امتحان به خیر و شر را وسیله­ی آزمودن معرفی می­فرماید: … وَنَبْلُوکُم
بِالشَّرِّ وَالْخَیرِ فِتنَهً و ….([۱۴])

ابتلا در ادعیه­ی امام سجاد(علیه السلام) :

امام چهارم(علیه السلام) در ادعیه به این روش اشاره می­فرماید. در دعای هنگام
بیماری به ستایش خداوند می­پردازد، امّا این مدح و ستایش فقط برای نعمت نیست، بلکه
او را به هنگام بیماری نیز می­ستاید:

اللّهمّ لک الحمدُ علی ما لَمْ أزل أَتصرّفُ فیه مِن سلامَهِ بَدنی، ولکَ الحمدُ
علی ما أَحْدَثت بی مِن عِلّه فی جسدی.([۱۵])

نکته­ی تربیتی این عبارت، آموزش قدرشناسی از نعمت سلامتی است که نتیجه­اش رشد و
تکامل انسان و آگاهی به ضعف­ها است.

امام زین العابدین(علیه السلام) در دعای سی و ششم صحیفه سجادیه، هنگام شنیدن صدای
رعد، از خدای متعال طلب باران رحمت می­فرماید؛ بارانی که به بلای سیّء تبدیل نشود:

فلا تُمْطِرنا بِهِما مِطرَ السَّوء، ولاتُلبِسنا بِهِما لِباسَ البَلء([۱۶])؛
خداوندا به واسطه­ی ابر و رعد و برق باران عذاب را بر ما مبار و به واسطه­ی آن­ها
لباس محنت و بلا بر ما نپوشان.

کاربرد روش ابتلا در تربیت

به کارگیری روش ابتلا و امتحان از سوی مربّیان با ابتلای خداوند متفاوت است. گرچه
تأسّی به روش­های تربیتی مأخوذ از وحی بهترین طریق تربیت و تکامل است، اما در مورد
روش ابتلا، مربّی نمی­تواند هر نوع ابتلای الهی یا شبیه آن را در عمل به کارگیرد و
با آن­ها متربّی را بیازماید، زیرا مربّی (بر فرض قدرت) اختیار تصرّف در وجود
متربّی و زندگی او را ندارد.

مربّیان نمی­توانند به واسطه­ی امتحان، ضرر جانی یا مالی به متربّی را سبب شوند، یا
او را به بیماری و کسالت مبتلا کنند. بنابراین به کارگیری روش امتحان به وسیله
مربّیان ـ غیر خداوند ـ مشروط به نرساندن ضرر جانی یا مالی است؛ زیرا این گونه
ابتلا نمودن تنها از اختیارات پروردگار عالم است.

نقش ابتلا در تربیت

اثر تربیتی روش فوق این است که متربّی را زبده کرده و ناخالصی­هایش را می­زداید و
زمینه را در افزودن نقاط قوت فراهم می­نماید. از آن­جا که این پالایش درونی تنها در
گرو مواجهه­ی عملی متربّی با صحنه­های بلا صورت می­گیرد، نمی­توان روش­هایی همچون
موعظه و نصیحت را جایگزین آن نمود. براساس این روش، مربّی باید متربّی را در عمل
درگیر کند تا او با خوبی­ها و بدی­ها رو به رو شود و توانایی­ها را در خویش پدید
آورد.

امتحان راهی نیکو برای پالایش و پیرایش، و نیز شکوفایی و بالندگی است:

یَمتَحنَ المُؤمنُ بِالبلء کما یَمتَحِنُ بِالنّارِ الخَلاص([۱۷])؛ مؤمن به بلا
آزمایش می­شود چنان­که طلا و نقره در بوته گداخته و خالص می­شوند.

خداوند نیازمند امتحان از متربّی نیست و از آینده­ی او با خبر است، اما آزمودن؛
برای شناخت کامل متربّی از خویشتن و تجربه­ی ایستادگی در برابر خطاها، ضروری است.
با این که مربّیان و معلمان غیر معصوم نیز پس از مدتی از کار متربّی با خبر
می­شوند، اما قصدشان تربیت در عمل است. ابتلا و امتحان در کلمات امام زین
العابدین(علیه السلام) به عنوان روش تربیتی، مربّیان را به

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.