پاورپوینت کامل رادمردِ استقامت ۳۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رادمردِ استقامت ۳۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رادمردِ استقامت ۳۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رادمردِ استقامت ۳۲ اسلاید در PowerPoint :
۴۱
یادمان ۱۷ ذی القعده سالروز ارتحال آیهالله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(قدس
سرّه)؛ مؤسس گرانقدر حوزهی علمیه قم
شاید حجرههای کوچک فیضیه و اتاقهای شلوغ دارالشفا یادشان بیاید؛ روزی را که خاک
تنها میهمان اتاقها بود و گرد غربت تنها مونس کتابها. از کنار حجرههای کوچک که
میگذشتی خبری از هیاهوی مباحثه و بحث علمی طلبهها نبود. گاهی علما برای زیارت به
قم میآمدند و بر حجرههای خالی حسرت میخوردند، امّا در میان آنها کسی بود که
هرگاه از قم میگذشت با تأسف میگفت: چه میشد اگر حوزهی علمیهی قم سر و سامان
میگرفت.([۱])
در سال ۱۲۶۷ ه . ق از خانهای در میان کوچههای خشتی مهرجرد از توابع شهرستان یزد
کودکی به دنیا آمد که از ابتدا انگشت اشارهی آسمان به طالع بلند او بود و ستارهها
از درخشش وجودش بهره میگرفتند. در روزگاری که پسران راه پدر را دنبال میکردند و
از کودکی تا پایان عمر در مزرعههای بیرون شهر به کشاورزی میپرداختند، عبدالکریم
با چشمی دیگر به جهان مینگریست. او میدانست پشت این مزرعههای سبز، زندگی با تمام
پستی و بلندیهای خویش جریان دارد و نگاه بعضی کودکان به کتابهای کوچک و پرتصویر
است وگویا احساس میکرد پشت یکی ازمیزهای مکتبخانهای دور، لوح و قلمی درانتظار
دستان اوست.
افکار عبدالکریم شکل یک آرزو را به خود میگرفت که روزی یکی از بستگانش که از علما
و روحانیان موفق حوزه بود به مهرجرد آمد و آیندهی روشن عبدالکریم را در فروغ چشمان
منتظرش یافت. او در یک نگاه تفاوت استعداد و نبوغ این کودک را با سایر کودکان شهر
دریافت و با اجازهی خانوادهی عبدالکریم، عهدهدار تحصیل و تربیت علمی او شد. میر
ابوجعفر؛ دست عبدالکریم را گرفت و او را به حوزهی اردکان ـ یکی از شهرستانهای یزد
ـ برد. عبدالکریم روزها با شوق فراوان به مکتب میرفت و شبها در خانهی میرابوجعفر
با خاطری آسوده سر بر بالین مینهاد. گاهی در تعطیلات آخر هفته برای دیدن پدر و
مادر به مهرجرد میرفت. در مکتبخانهی اردکان میخواند و با شوق مینوشت و از
زندگی آرام و در حال پیشرفت خویش شادمان بود.
این گونه گذشت؛ تا آنکه خبر رحلت پدر، دنیای زیبا و افکار خوشایند او را درهم
ریخت و روح بلند عبدالکریم کوچک را به شدت آشفته ساخت، تا مدتی آمادگی تحصیل نداشت،
اما خیلی زود خود را با ماجرای غم انگیز زندگی وفق داد و باز درس و مکتب را از سر
گرفت.
آن روزها حوزهی یزد از رونق علمی خوبی برخوردار بود و شهر یزد با وجود پنج مدرسهی
علمی دینی عدهی زیادی از طلاب علوم دینی را در خود جای داده بود. و برخی شاگردان
شیخ بزرگ انصاری و میرزای شیرازی در آنجا به تدریس مشغول بودند. عبدالکریم سعی کرد
بهترین مدرسهی دینی یزد را برای تحصیل انتخاب کند. از میان مدرسهها، سراغ مدرسهی
محمدتقی خان رفت. دورهی سطح و خارج این مدرسه از اساتید معتبر و غنای علمی قابل
توجه برخوردار بود. او چند سالی در دارالعباده یزد و مدرسهی محمدتقی خان زندگی خود
را سپری کرد، اما دست هوشمند قضا و قدر الهی همانگونه که همواره عالمان بزرگ را از
ستارهی پر فروغ کودکیشان میشناخت؛ طالع عبدالکریم نوجوان را بلندتر از آن دید که
در حوزههای شهرستانها تحصیل کند. عبدالکریم ۱۸ ساله به شوق دیدار و زیارت عتبات
همراه مادر، مسافر کاروان زیارتی شد و برای زیارت ائمه معصومین(علیهم السلام) به
شهرهای مذهبی عراق رهسپار گردید. عشق به تحصیل آنقدر در وجودش فوران کرد که با
دیدن حوزههای پر رفت و آمد و علمای به نام نجف و کربلا پای بازگشت خود را سست دید
و همانجا رحل اقامت افکند. ابتدا چند سالی در حوزهی علمیه کربلا در محضر عالم
بزرگ کربلا که همشهریاش نیز بود، جلوس کرد و از کرسی تدریس آیهالله فاضل اردکانی
بهرهی وافر برد. و پس از مدتی که با محیط عرب انس گرفت، با نامهی استادش به محضر
میرزای بزرگ شیرازی معرفی شد. میرزای شیرازی به عنوان بزرگترین زعیم حوزهی سامرا،
پس از قرائت دست خط آیهالله اردکانی خطاب به عبدالکریم جوان گفت: من نسبت به شما
اخلاص پیدا کردم، و به خاطر ارادت و دوستیاش نسبت به روحانی معروف اردکانی، شیخ
جوان را به منزل خویش برد. شیخ عبدالکریم از این دوران میگوید:
سرداب خانهی میرزا هم محل مطالعهام بود و هم محل استراحتم. و در ماه مبارک رمضان
سحری را نیز در آنجا میخوردم، اما برای افطار به خانهی میرزا باز نمیگشتم؛ بلکه
به علت گرمای طاقت فرسای هوا به سوی فرات رفته، آب مفصلی میخوردم و شنا میکردم.
شیخ عبدالکریم در تحصیل و دوران پر تلاش علمی خویش از اساتیدی برجسته بهره برد که
از آن جمله میتوان به آیهالله میرزای شیرازی، شیخ فضلالله نوری، آیهالله محمدتقی
شیرازی و آیهالله سید محمد فشارکی(قدس سرّهم) اشاره کرد.
شیخ عبدالکریم؛ پس از رحلت استاد معظم ، میرزای شیرازی؛ مدتی در نجف زندگی کرد، اما
زمان کوتاهی پس از آن تصمیم گرفت به دیار
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 