پاورپوینت کامل سیرهی تبلیغی رسول اعظم(صلی الله علیه و آله ) ;قسمت اول ۵۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل سیرهی تبلیغی رسول اعظم(صلی الله علیه و آله ) ;قسمت اول ۵۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیرهی تبلیغی رسول اعظم(صلی الله علیه و آله ) ;قسمت اول ۵۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل سیرهی تبلیغی رسول اعظم(صلی الله علیه و آله ) ;قسمت اول ۵۹ اسلاید در PowerPoint :
۶۲
اشاره:
در مطالعهی سیره تبلیغی رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله ) مباحثی گسترده قابل طرح است که برخی از
آنها کلامی و بعضی تفسیری و قسمتی نیز تاریخی است. از مباحث مهمی که اخیراً نیز در
برخی محافل و دیدگاهها ایجاد چالش نموده است؛ هدف از رسالت پیامبران الهی و به
ویژه پیامبر خاتم۹ است.
به راستی انگیزه دعوت انبیا چه بوده است؟ تشکیل حکومت و تأسیس نظام سیاسی یا دعوت
به خدا و معاد و به تعبیر روشنتر: دعوت به خدایی در آسمانها و دست شسته از کار
آفرینش و آخرتی که پس از پایان دنیا آغاز خواهد شد؟ دعوت به خدا و فضایل اخلاقی
فردی، و یا دعوت به خدا و معاد به معنای نگاهی همه جانبه به تمامی ابعاد هستی از
آغاز تا انجام و از روح انسان تا جسم او و از زندگی فردی تا اجتماعی او؟!
دومین محور بحث ناظر به این است که شیوه دعوت و ابلاغ انبیا چگونه بوده است؟ آیا
همهی آنان از شیوه واحدی بهره بردهاند و یا شیوههای گوناگون داشتهاند؟ و آیا
شیوهی دعوت پیامبر خاتم۹ با رحمت و تشویق و هدایت و انتخاب همراه بود یا با خشونت
و قهر و اکراه و اجبار؟ آیا آن حضرت در دعوت خود از تدبیر و تدریج و تدبر و تعقل
بهره میگرفته است یا از الزام و تعبد و تهدید؟ در سومین بخش این مباحث باید به
بررسی برخی ویژگیهای روحی و خصلتی پرداخت که پیامبران الهی را در تبلیغ و ابلاغ
رسالت الهی به گونهی ابزاری مؤثر یاری میرساندهاند. ویژگیهایی چون: اخلاص،
شکیبایی، شرح صدر، استغنا و … و در فصل آخر و پایانی نیز باید ویژگیهای رفتاری
را برشمرد که آنان را در انجام تکلیف بزرگ رسالت به گونهی یک طرح اجرایی کلان و از
جایگاه مهندسی بسیار ماهر و هوشمند در اجرای فازهای به هم پیوستهی بنای بزرگ دعوت
موفقیت را قرین آنان میساخته است.
هدف رسالت
این بخش را با نقل سخنی از شهید مطهری(ره) به اختصار مرور نموده و بررسی جامع را به
فرصتی مناسب وا میگذاریم. شهید مطهری با استناد به آیهی: (یَا أیُّهَا النَّبِیُّ
إنّا أرْسَلْناکَ شَاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذیر وَدَاعِیاً إلَی اللهِ
بِإذْنِهِ وَسِراجاً مُّنیر)([۱]) و نیز آیهی: (لَقَدْ أَرْسَلْنَا
بِالْبَیِّناتِ مَعَهُمُ الْکِتابَ وَالْمِیزانَ لِیَقومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ
…) ([۲]) و طرح این سؤال که: آیا هدف اصلی پیامبران خداشناسی و خداپرستی بوده و
عدل و قسط مقدمه است؟! یا هدف عدل و قسط است و شناخت و پرستش خدا وسیله است؟! به
تعبیر دیگر: آیا هدف رسالت، توحید نظری و عملی فردی است یا توحید عملی اجتماعی؟ در
پاسخ سه نظر را مطرح میکند:
۱. اینکه گفته شود پیامبران در هدف خود ثنوی بودهاند؛ یعنی دو مقصد جداگانه
داشتهاند: یک مقصد تأمین سعادت اخروی و دیگری تأمین سعادت دنیوی.
۲. و نیز گفته شود که هدف آنان توحید اجتماعی بوده است و توحید فردی مقدمهی آن به
شمار آمده است.
۳. بر عکس نظر دوم را طرح نموده و بگوییم: اقامهی عدل و قسط و نفی ظلم و تبعیض و
… ارزش ذاتی ندارند و بذاته، کمالی شمرده نمیشوند، بلکه اینها شرایط وصول به
کمالند و نه خود کمال. شهید مطهری در پایان کلام میفرماید: غایت انسان و کمال او
و بلکه غایت و کمال تمامی موجودات در حرکت به سوی خدا خلاصه میشود و بس. و ادعای
ثنوی بودن هدف پیامبران شرک است؛ همچنانکه ادعای فلاح دنیوی بودن هدف آنان، ماده
گرایی است، اگرچه ارزشهای اجتماعی مقدمه و وسیله است، اما ـ برخلاف نظریه سوم ـ
خود آنها فاقد ارزش ذاتی نیستند. این اهداف همانند یک سنگ برای عبور از نهر نیست
که پس از عبور ارزش نداشته باشد، بلکه همانند کلاسهای پیش نیاز و مقدماتی برای
رسیدن به کلاسهای بالاتر است؛ به تعبیر دیگر مقدمه مرتبهی ضعیفی از ذی المقدمه
است.([۳])
شیوهی ابلاغ رسالت
در این بخش نیز به سخنی از مفسر کبیر قرآن حضرت علامه طباطبایی۱ متبرک شده توضیح
جامع را به فرصتی دیگر وا میگذاریم. علامه طباطبایی۱ در ذیل آیات ۶ ـ ۲ سورهی
نساء بحث مفصلی آورده که مقدمهی آن در مورد شیوهی دعوت اسلامی است. ایشان
مینویسد:
جامعهی جاهلی در باطل و فساد فرو رفته و دین الهی در پی حاکمیت حق و طهارت ارواح
از لوث شرک و تزکیه روح و رفتار و اصلاح مجتمع بود. بنابراین: واقعیتی که در
جامعهی جاهلی بروز و ظهور داشت و آنچه که دین اسلام در پی آن بود در دو نقطهی
مقابل و در دو قطب مخالف قرار داشت! آیا پیامبر میتوانست با استمالت از بعضی و
همراهی با برخی دیگر راه تسامح در پیش گیرد و به پشتوانهی گروهی از اهل کفر گروهی
دیگر را جذب نموده و به تدریج پیش رود و به تعبیر صریحتر برای رسیدن به هدف از هر
وسیلهای بهره گیرد؛ زیرا که گفتهاند: إنّ اهمیه الغایه تبیح المقدمه و إن کانت
محظوره ؛ همان شیوهای که سیاست بازان حرفهای در رفتار سیاسی خود به کار میگیرند
که گرچه شیوهای بسیار موفق است، اما کاربرد آن برای دستیابی به اهداف الهی و
متعالی ناکارآمد است؛ زیر اهداف زاییدهی مقدمات و ابزارند و مقدمهی باطل
نمیتواند نتیجهای حق پرورش دهد. از همین رو در بسیاری از موارد خدای بزرگ،
پیامبرِ خود را از مداهنه و تسامح با مشرکان بر حذر میدارد و به جای آن به رعایت
تدریج و مدارا در اصل دعوت و در برخورد با مخاطبان و نیز در اجرای احکام رو
میآورد. در مورد اخیر رسول گرامی اسلام نخست از دعوت زبانی و با رعایت همه ابعاد
تربیتی و اخلاقی آغاز نمود. و آنگاه که سخنان هدایتگرانه و آگاهی بخش او تأثیر
نکرد راه مبارزه منفی و مهاجرت و دوری از کفار و مشرکان را در پیش گرفت و سرانجام
برای دفاع از حق مؤمنان و مقابله با تجاوز و ستم کافران به جهاد و مبارزه روی آورد.
یکی از امتیازات شکوهمند و سرافرازیهای دین مقدس اسلام رعایت مراتب فوق در طرح
دعوت اسلامی است. شیوهی نخست برای رسول خدا۹ یک اصل، و دو مرحلهی بعدی یک استثنا
بود که تنها در صورت ناکارآمدی شیوهی نخست به راه دوم و در نهایت به راه سوم روی
میآورد.
از نارواترین سخنان این است که گفتهاند: اسلام دین شمشیر است و با منطق و تعقل
بیگانه است! در صورتی که هم قرآن کریم و هم سیرهی رسول خدا۹ و تاریخ اسلام گواه
ناروایی این تهمت است و شگفت اینکه برخی از گویندگان این سخن خود از یاران
کلیساهایی هستند که قرنها محکمهی تفتیش عقاید تشکیل داده و به نمایندگی از خدا در
روی زمین جهنمی از آتش میافروختند و هر کس را که بر خلاف مذاق تفکر کلیسا سخن
میگفت به آتش میافکندند. مأمورین کلیسا شهر به شهر و روستا به روستا میرفتند و
هر دانشمندی را که به فرمول تازهای در علوم طبیعی و ریاضی دست مییافت، به محکمه
میکشیدند و زنده زنده میسوزانیدند و بعضی دیگر از آنان همان مدعیان آزادی و تمدن
و حقوق بشر هستند، جنگ افروزان جنگهای بزرگ جهانی و زیر و روکنندگان دنیا، همانها
که برای منافع پوشالی و نامشروع خود از آن سوی دنیا طرح تقسیم کشورها را صادر
میکنند… به راستی که انسان در برابر پروردگارش سخت ناسپاس است!!
اسلام هیچگاه از روی رغبت و اختیار روی به شمشیر نیاورده است. این دشمنان اسلام
بودهاند که او را وادار نمودهاند برای دفاع از حق خود دست به شمشیر ببرد. این قرن
روشنگری و تمدن و حقوق بشر است که کشتار زنان و کودکان و سالخوردگان و بیماران و
… بمبارانهای شبانه را شیوهی خود ساخته و روز به روز صفحههای تنفرآورتری از آن
را به صحنه میکشد.([۴])
ویژگیهای روحی
فرستادهی هر شخص نشانهای از خصال و کمال خود اوست و خدای بزرگ برای رسالت خود
همواره بهترین بندگانش را برگزیده است و بهترین آنان را خاتم پیامبرانش قرار داده
است. فهم کامل و شمارش تمام خصلتهای آن یگانهی آفرینش نه در دسترس دیگران است و
نه در توان آنان. در این قسمت تنها به برخی از ویژگیها میپردازیم که در قرآن کریم
یا احادیث معصومین: به آنها تصریح شده است.
۱. سعهی صدر؛ همین که مسؤولیت پیامبری بر دوش حضرت موسی نهاده شد بیدرنگ از
خداوند درخواست شرح صدر نمود و عرض کرد: (… ربّ اشْرَحْ لِی صَدْری)([۵]) و
خداوند به خاطر شرح صدر بر پیامبر خاتم۹ منّت نهاد و به او فرمود: (ألم نَشرحْ لَکَ
صَدْرَک) تا همواره با روحی خستگی ناپذیر و اندیشهای به فراخنای تاریخ و حوصلهای
سرشار به استقبال ناملایمات و دشواریها رود. او خود فرمود: بیشترین دعای من و
پیامبران پیش از من در عرفه این است: الّلهمّ اجعل فی قلبی نوراً و فی سمعی نوراً
و فی بصری نوراً. اللّهمّ اشرح لی صدری و یسّرلی أمری([۶]).
۲. شکیبایی و بردباری؛ خداوند متعال پس از یاد کرد مقام امامت، ویژگی آنان را
بردباری و یقین میشمرد و در عین حال به رسول خاتم فرمان میدهد که: (فَاصْبِرْ
کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلاَ تَسْتَعْجِل…) ([۷]) و سپس
به او هشدار میدهد که: (فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلاَ تَکُن کَصَاحِبِ
الْحوتِ…) ([۸])؛ پس در ]امتثال] حکم پروردگارت شکیبایی ورز، و مانند همدم ماهی
(= یونس) مباش؛ [ناشکیبایی مکن]… و حضرت صادق(علیه السلام) میفرماید: خداوند جز آزمایش
شدگان با ایمان را بر دانش خویش آگاه نمیکند و از اینرو پیامبرش را مأمور نمود تا
بر آزار مردمش شکیبا باشد و جز به دستور خدا با آنان نجنگد.([۹])
۳. اخلاص و بینیازی؛ تمامی پیامبران و خاتم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 