پاورپوینت کامل راه راست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل راه راست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راه راست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل راه راست ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
۹
علامه سیدعبدالحسین شرف الدین جزو معدود کسانی است که نام و آوازه اش دنیای اسلام
را در نوردید. حیات اجتماعی و مسافرت های پی در پی معظم له به سرزمین های اسلامی و
نشست های علمی با اندیشمندان در جهت تحقق بخشی انسجام و وحدت اسلامی حاکی از شناخته
بودن شخصیت او نزد جهان اسلام است.
علامه شرف الدین با روشن بینی، دوراندیشی و استواری به اتحاد و تقریب مذاهب اسلامی
می اندیشید و مسأله ی اصلی را جنگ خلافت نمی دانست؛ اهل سنت و جماعت را نیز وارثان
بلافصل غاصبان جایگاه امامت نمی پنداشت و به خطاب های الهی درباره ی وحدت و پرهیز
از اختلاف و تفرقه ایمان داشت؛ خطاب هایی چون:
(إنّمَا المْؤْمِنُونَ إخْوَهٌ…)([۱])
(وأعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلاَ تََفَرّقُوا…)([۲])
(وَلاَ تَکُونُوا کَالَّذینَ تَفَرّقُوا واخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَاجَاءهُمْ
الْبَیِّنَاتُ…)([۳])
(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أوْلِیَاء بَعْضٍ…)([۴])
او پاسدار بزرگ تشیع، حقایق اسلام و مصالح مسلمین بود که در دنیای پرآشوب قرن
چهاردهم گام های پر صلابتش در راه شناساندن درست و حکیمانه ی مذهب تشیع و تحقق
بخشیدن به آرمان والای اتحاد اسلامی، برداشته شد.
تصویری گذرا از زندگی نامه ی معظم له
سیدعبدالحسین شرف الدین به سال ۱۲۹۰ ه . ق در شهر کاظمین دیده به جهان گشود و در
دامان پر مهر مادرش، دختر گرامی آیهالله سیدهادی صدر و خواهر عالم دینی معروف
آیهالله سیدحسن صدر، و تحت نظارت پدر عالم و روحانی اش، سیدیوسف شرف الدین۵ پرورش
یافت. نسبش با ۳۱ واسطه([۵]) به ابراهیم المرتضی، فرزند امام موسی کاظم(ع) می رسد.
یک ساله بود که خانواده اش به نجف اشرف مهاجرت کردند. وی در شش سالگی پا به مکتب
نهاد. در سن هشت سالگی به جبل عامل هجرت نمودند. ادبیات عرب را در محضر پدر آموخت.
پس از آن که در ادبیات، منطق و اصول فقه معلومات لازم و ضروری را فرا گرفت، به
تحصیل فقه در محضر پدر پرداخت و هم زمان، در زمینه ادبیات، تاریخ، تفسیر، اخلاق،
کلام و … دست به مطالعات دامنه دار و عمیق زد.
سال ۱۳۱۰ به عراق بازگشت و در حوزه علمیه سامرا، تحصیلات فقهی خود را ـ با هدایت
پدر بزرگش آیهالله سیدهادی صدر و دایی بزرگوارش آیهالله سیدحسن صدر ـ نزد شیخ حسن
کربلایی و شیخ باقر حیدر۵ آغاز کرد.([۶]) پس از یک سال در حوزه علمیه نجف از محضر
بزرگانی همچون آقا رضا اصفهانی، شیخ محمد طه نجف، آخوند خراسانی، شیخ الشریعه
اصفهانی، شیخ عبدالله مازندرانی، سید محمدکاظم طباطبایی یزدی و میرزا حسین نوری۵
بهره ها برد.([۷])
پس از دوازده سال تحصیل و تحقیق و مناظرات علمی و اعتقادی، در نهایت شوق و تلاش و
پشتکار، به مرتبه فقاهت و اجتهاد دست یافت و از سوی فقهای طراز اول نجف صاحب اجازات
و تأییدات اجتهادی شد. در سی و دو سالگی، اجتهاد مطلق او مورد تأیید قاطبه ی
مجتهدان بزرگ حوزه علمیه نجف، کاظمین، کربلا و سامرا قرار گرفت. هم زمان با کنکاش
علمی و فقهی، با جدیت تمام به فعالیت های ادبی و تلاش برای تسلط کامل بر رموز بلاغت
و صنایع ادب و شیوه های سخن وری و نویسندگی و مناظره پرداخت و در این فنون نیز
ممتاز گردید. سال ۱۳۲۲ ه . ق به جبل عامل بازگشت. ابتدا در «شحور» اقامت کرد و در
معیّت پدر بزرگوارش به ارشاد مردم و تدریس و تعلیم و تربیت نسل جوان همت
گماشت.([۸]) پس از سه سال به دعوت مردم «صور» راهی آن جا شد.([۹])
سیدعبدالحسین در بسیاری از زمینه های علمی از سرآمدان روزگار خویش بود و در علوم و
فنون بسیاری تبحر و تخصص داشت. در مقام کتابت و نویسندگی، نویسنده ای قدرتمند و
ادیبی پر توان بود و در خطابه و سخنرانی آنچنان جایگاه والایی داشت که خطبای عرب بر
آن غبطه می خوردند، و در میدان بحث و مناظره، حق شناس حق دانی بود که آداب مناظره
را به خوبی رعایت می کرد تا آن جا که شیخ آقا بزرگ تهرانی او را «نصیر الحق» خوانده
است.([۱۰])
مهم ترین آثار علمی
مهم ترین آثار بر جای مانده از معظم له بدین شرح است:
النص والإجتهاد: کاری علمی تحقیقی است که در واپسین سال های عمر به نوشتن آن موفق
شد و یکی از آثار وحدت آفرین و ارزشمند علامه است. این کتاب شامل ۹۹ مورد از مواردی
است که خلفا برخلاف نص پیامبر(ص) عمل کرده اند. علامه این موارد را از موثّق ترین
منابع اهل سنت أخذ کرده است.
المراجعات: مشتمل بر ۱۱۲ نامه که بین او و شیخ سلیم بشری، مفتی و رییس سابق جامع
الأزهر، رد و بدل شده، است. این کتاب یکی از آثار مهم علمی و اصلاحی در اسلام به
شمار می آید و گام بلندی در راه تفاهم و انسجام اسلامی و تبیین حقایق مسلم است.
المقدمه الزاهره: این کتاب مقدمه المجالس الفاخره است که در چهار جلد نگارش یافته
بود و در آتش سوزی کتابخانه شرف الدین به دست فرانسوی ها از بین رفت. این کتاب در
واقع شرحی بر حماسه ی عاشورا و بررسی تأثیر آن در بقای اسلام و فلسفه سیاسی اجتماعی
تربیتی اقامه ی شعایر حسینی بود.
الفصول المهمه فی تألیف الأمه: از نخستین کتاب های علامه برای تحقق و تعمیق وحدت و
برادری بین فرق اسلامی است. شرف الدین در ضمن فصول مهم این کتاب حقایق بسیاری را که
آگاهی از آن ها برای مسلمانان سنی و شیعه سودمند است را گردآورده و با بیانی روشن و
صمیمی عرضه داشته است.
اقدامات سیاسی
لبنان؛ کشوری که در طول سده های گذشته محل کشمکش های بسیار بوده است. در جنگ جهانی
اول تحت قیمومیت فرانسه درآمد. که این مسأله در شکل گیری مبارزات سیاسی علامه شرف
الدین تأثیر داشت. معظم له در راه آزادی مردم و گسترش عدالت و امنیت زحمات زیادی
کشید. به جرأت می توان گفت: سختی هایی که او در راه تأمین سعادت مردم خویش متحمل
شد، کمتر کسی از علمای عرب تحمل کرده است. محمد کورانی از موضع علامه در برابر
اشغال گران چنین می نویسد: «سیدعبدالحسین شخصی محکم و استوار در برابر اشغال گران و
مدافع و پشتیبان دین و کشور بود. او در جنگ و جدال با آنان و هنگامی که فتوای جهاد
داد و حکم اعدامش صادر شد و مجبور به ترک وطن گردید، هیچ گاه ذره ای تزلزل به خود
راه ندارد».([۱۱])
کار علامه شرف الدین در مبارزات سیاسی به ویژه در برابر فرانسوی ها، بدان جا رسید
که حکم اعدامش صادر شد، به خانه اش هجوم بردند و خانه و کتابخانه اش را به آتش
کشیدند. در همین جا بود که نوزده کتاب گران سنگ از تألیفات خطی علامه طعمه ی حریق
شد و معظم له مجبور به ترک لبنان گردید.
از جمله این کتاب ها تعلیقه های شرف الدین بر پاره ای از کتاب های حدیثی اهل سنت
از جمله تعلیقه بر صحیح بخاری و تعلیقه بر صحیح مسلم بود. نیروی هزار نفره فرانسوی
ها نه تنها کتابخانه سید شرف الدین بلکه کتابخانه شیخ عبدالکریم شراره و شیخ موسی
شراره و شیخ حسین بزّی را در آتش سوزاندند. یکی از نویسندگان می نویسد: «مجاهدات
شرف الدین در دوره عثمانی منحصر به امور دینی بود؛ زیرا حکومت لبنان حکومتی اسلامی
بود… در زمان استیلای فرانسویان که دست به فساد و تباهی زدند و بر مسلمانان تسلط
یافتند و آثار اسلامی را از بین بردند، مبارزات سیاسی وی آغاز شد. وی به منظور
بیداری افکار و توجه دادن مردم به ظلم ها و فسادهای فرانسویان اقدام به تشکیل جماعت
های مردمی کرد. و با دعوت از کسانی که مورد اعتماد و اطمینان و اهل شهامت و وطن
خواهی بودند، سعی در برانگیختن همت آنان نمود تا در راه مبارزه با دشمن به پا خیزند
و صفحه ای درخشان بر تاریخ خویش بیفزایند. معلوم است که در این گونه مبارزات همیشه
عالمان دینی پیش گام اند و رهبری با آن هاست».([۱۲])
محمد محمدالمدنی، رییس هیأت تحریریه مجله رساله الاسلام (از انتشارات دارالتقریب
بین المذاهب الاسلامیه قاهره) و یکی از علمای بزرگ الأزهر، درباره شرف الدین می
نویسد: «استاد ارجمند، دانشمند بزرگ، جناب سید عبدالحسین شرف الدین … دانشمندی
محترم و ژرف نگر و ژرف اندیش است که با روشی روشن و قلمی روان جواب معارضان را می
دهد».([۱۳]) و شیخ محمدجواد مغنیه در وصف بزرگی و عظمت این سید گران قدر می نویسد:
«کدام نیرو برای دین اسلام و سلاحی برای علم است که بتواند بر قدرت عبدالحسین شرف
الدین فایق آید؟ روزگار و تجربه ها رأی و نظرش را محکم و استوار نموده و دانش
قداستی ویژه به شخصیت او بخشیده و جهان را با نور فضلش نورانی نموده است».([۱۴])
راه عملی
از جمله عالمان اسلامی بود که با دفاع عقلانی و منطقی از اهل بیت: به انسجام و
تفاهم اسلامی نیز می اندیشید و گام های بسیار ارزنده و مؤثری در این راه برداشت. به
اعتقاد او به فراموشی سپردن واقعیت ها توان حل و فصل ریشه ای اختلافات را ندارد و
سکوت و پرده پوشی، ریشه های روحی مسایل را از دل و جان مردم بر نمی کند و دیر یا
زود به صورتی دیگر بروز می کند.
از مجموع مبانی و کلمات معظم له می توان مقصود او از وحدت اسلامی را تشکیل صنفی
واحد از مسلمانان در برابر دشمنان اسلام دانست که با اتخاذ سیاست های معقول، اختلاف
اقالیم قبله نیز حل می گردد؛ از این رو باید هم از تألیف امت اسلامی سخن گفت و هم
به مبانی و اصول شیعی پای بند بود؛ همچنان که معظم له در مقدمه «المراجعات» اشاره
می کند:
«خوب می دانید که امروز چه قدر به الفت و اتحاد و هم بستگی احتیاج داریم… فعلاً
در حالی هستیم که دشمنان دین، درون خود را مالامال از غدر و کینه نسبت به ما ساخته
اند و از هر راهی که توانسته اند برای نابودی ما قدم برداشته اند. آن ها برای این
کار آرا و نظرات و نقشه های خویش را مهیا ساخته و افکار و دل های خود را از خواب
غفلت بازداشته اند، اما مسلمانان هم چنان غافل مانده اند؛ گویی به شدت در دریای
نادانی و جهالت خود دست و پا می زنند و دشمنان را بر ضد خویش اعانت می کنند… بدین
گونه است که گرگان ما را شکار کرده و سگان در ما طمع ورزیده اند».([۱۵])
علامه شرف الدین همواره می کوشید تا با حفظ اصول مسلم و شناخته شده ی شیعه، انسجام
و اتحاد مسلمانان را تحقق بخشد؛ به همین منظور هنگامی که شیخ سلیم بشری، مفتی و
رییس سابق الأزهر، از او سؤال می کند: «چرا شما از مذاهب جمهور مسلمانان پیروی نمی
کنید…؛ در صورتی که گذشتگان صالح، به آن ها (مذاهب اهل سنت) متدین بوده اند و آن
ها را اعدل و برترین مذاهب می دانستند؟».
در پاسخ می نویسد:
«عدم تعبد ما در اصول دین به مذهب اشعری و در فروع دین به مذاهب اربعه، نه به خاطر
تحزّب و دسته بندی و تعصّب، و نه به خاطر شک و تردید در اجتهاد ائمه ی مذاهب اربعه،
و نه از جهت تردید در عدالت و امانت و پاکی و جلالت علمی آن هاست، بلکه این ادله ی
شرعی است که ما را به پیروی از مذهب اهل بیت پیامبر(ص) ملزم ساخته است… به علاوه
جمهور دلیلی بر ترجیح مذاهب خود بر مذاهب دیگر ندارند؛ چه رسد به این که تبعیت از
آن ها واجب باشد… من هرگز گمان نمی برم کسی جرأت کند قایل به برتری آن ها (ائمه ی
اربعه) در علم و عمل بر ائمه ی شیعه گردد… این دست سیاست بود (که دیگران را جلو
انداخت)، چه می دانی که صدر اسلام، سیاست چه اقتضایی داشت و چه شد؟! و از شما جای
بسی شگفتی است که می فرمایید گذشتگان صالح به این مذاهب متدین بوده اند و آن ها را
اعدل و افضل مذاهب می دانستند…؛ گویا شما مطلع نیستید که صالحان پیشین و آن ها که
بعد آمده اند؛ یعنی شیعیان آل محمد(ص) که در حقیقت نصف مسلمانان را تشکیل می دادند،
به مذاهب ائمه ی اهل بیت: و ثقل رسول الله(ص) متدین بوده اند».([۱۶])
آن گاه دوباره از اتحاد و وحدت میان مسلمانان سخن به میان آورده و می نویسد:
«… هم اکنون نوبت آن رسیده که درباره ی نجات مسلمین از پراکندگی، به بحث
بپردازیم. به نظر من، این کار بر عدول شیعه از مذهبش و گرویدن به مذهب جمهور متوقف
نیست؛ هم چنین متوقف بر عدول اهل سنت از مذهبشان نیست. مکلف نمودن شیعه به دست
برداشتن از مذهب خود نیز، تکلیفی است بدون ترجیح و بی دلیل، بلکه تکلیف به چیزی است
که مقدور نیست؛ اتفاق و اتحاد مسلمانان از این طریق صورت می گیرد که شما مذهب اهل
بیت: را آزاد اعلام کنید و آن را همچون یکی از مذاهب خود بدانید… بدین ترتیب،
پراکندگی مسلمانان به اجتماع تبدیل می شود و پیوند اجتماعی آن ها محکم و منظم خواهد
شد».([۱۷])
روح اصلاح طلب و پرخروش وی که همواره به اعاده ی مجد اسلام و عزّت مسلمین می
اندیشید، از نخستین روزهای اقدامات اجتماعی و دینی اش درصدد بود تا جامعه ی بزرگ
اسلامی را به مبانی صحیح اتحاد اسلامی فرا خواند:
«فکر تفاهم و اتحاد سنی و شیعه از همان آغاز جوانی؛ مانند آذرخشی که در دل توده های
متراکم ابر می درخشد، در سینه ی من می درخشید و همچون غیرت که در خون انسان می
جوشد، در خون من می جوشید. همواره، در پی پیدا کردن راهی هموار بودم تا مسلمانان را
به مرز تفاهم برساند و ریشه ی خصومت را از میان آنان برکند و این پرده ی (جهل و
جدایی) را از جلوی چشم ایشان بردارد تا به زندگی به صورت جدی نگاه کنند و همه به آن
اصل واجب اسلامی (برادری) پای بند گردند؛ آن گاه، همه با هم به ریسمان استوار خدایی
چنگ زنند و چون برادرانی خوش رفتار، درفش حق را برافرازند و به سوی ساختن جامعه ای
عالم، عامل و دانا گام بردارند و هر یک پشتیبان آن دیگری باشند».([۱۸])
او دین اسلام، به عنوان مجموعه ای از قوانین الهی، را یکی از محورهای وحدت اسلامی
می دانست که اگرچه مسلمانان از برخی احکام، برداشت های متفاوتی کرده و می کنند، اما
اصل دین، اصل مشترک آنان و عنصر وحدت بخش جامعه ی اسلامی است. او باور داشت که دین،
مسلمانان را به هم گرایی سفارش نموده و همین فراخوانی، موجب وحدت است؛ از این رو در
مقدمه «المراجعات» می نویسد:
«… آنچه ما دو نفر در آن اتفاق نظر داشتیم، این بود که دو طایفه ی شیعه و سنی
مسلمان اند و بدون تردید به دین اسلام معتقدند؛ بنابراین، آن ها نسبت به آنچه
پیامبر(ص) آورده، مساوی اند و اختلافی ندارند و چیزی که موجب افساد در تلبّس شان به
اسلام باشد، در هیچ اصل اساسی آن ها نیست. هیچ نزاعی در میان آنان وجود ندارد؛ جز
آن مقدار اختلافی که مجتهدان در طرز استنباط احکام از کتاب، سنت، اجماع و دلیل
چهارم (عقل) دارند، و این اختلاف جزیی به حدی نیست که موجب شقاق و دوری شود، یا امت
را در گودال و دره ی عمیق هلاکت ساقط نماید؛ بنابراین؛ چرا باید شراره ی خصومت و
اختلاف از زمانی که این دو نام (شیعه و سنی) به وجود آمده تا آخرین دوران ها بین
این دو گروه زبانه بکشد؟».([۱۹])
از این رو همواره می کوشید تا در گفتگوهایش با علمای اهل سنت این فصل مشترک را به
وجود آورده و آن را زیربنای گفت و گوهای خود قرار دهد. او این اصل را در چند اثر
خود تکرار کرده است:
«برادران! این همه بدبینی و سوءظن به یکدیگر تا کی؟! و این همه عداوت و دشمنی در چه
چیز؟!… مگر خداوند یکتا خدای همه ی ما نیست؟! مگر اسلام دین ما، و قرآن حکیم کتاب
آسمانی ما، و کعبه قبله ی ما نمی باشد؟!… آیا شیعیان و سنیان در این ها یکسان
نیستند؟!…».([۲۰])
به اعتقاد او گروه های اسلامی که همه به اصل توحید معتقدند و به مبدأ واحد عقیده
دارند، چرا باید اجازه بدهند که این همه دچار اختلاف و تفرقه بشوند؛ از این رو می
نویسد:
«متأسفانه حیات و میدان زندگی این برادرانی که به یک مبدأ متصل اند و عقیده ی واحدی
دارند، حیات و میدان زندگی یک مشت افراد متخاصم و دشمن سرسخت شده که در بحث و جدال؛
همچون افراد جاهل و نادان سخن از حد می گذرانند؛ بدان گونه که گویی زد و خورد و
شمشیر روی هم کشیدن در راه بحث های علمی از آداب بحث و مناظره به شمار می رود و یا
قاطع ترین دلیل است! و این چیزی است که کینه های درونی را تحریک می کند، این وضع از
یک طرف انسان را به تفکر دعوت می کند و از طرف دیگر همّ و غم و تأسف را بر می
انگیزد، اما چاره چیست؟! چه باید کرد؟!».([۲۱])
و بر همین باور همواره در اندیشه ی ریشه یابی وضعیت نابسامان زندگی مسلمانان و
یافتن راه حل برای آن بود:
«… این است جوّ اجتماعی نگران کننده ی مسلمانان در طول سال ها و سده ها، و این
است مصیبت هایی که از هر سو ما را در میان گرفته است. در این میان، قلم هایی که به
کار می افتد، گاه قلم هایی است که امید هیچ چیزی به نوشته هایشان نیست، و گاه قلم
هایی است مزدور، و گاه قلم هایی است در گرو گروه گرایی، و گاه دست خوش احساسات. و
در کشاکش این حالات و اوضاع است که جامعه به سقوط کشانده می شود. پس چه باید کرد؟!
پس راه چاره کدام است؟! این وضع مرا سخت ناراحت کرده بود، حوصله ام تنگ شده و باری
از همّ و غم بر دوشم گذاشته بود؛ از این رو در اواخر سال ۱۳۲۹ ه . ق به مصر رفتم،
با این امید که بتوانم راهی برای اتحاد و هماهنگی مسلمین پیدا کنم و قلم هایشان را
در این راه به کار گیرم، آرزویی که همواره در فکرم پرورش می دادم».([۲۲])
از نظر علامه شرف الدین در نظر گرفتن مصالح عمومی یکی دیگر از عوامل مهم انسجام
اسلامی بود؛ بدین معنا که در جهان اسلام مصالحی مانند: حفظ دین، استقلال، عزت مندی
و … وجود دارد که همه ی گروه های اسلامی را به هم پیوند می دهد. رعایت مصالح
اقتضا می کند که فرقه های اسلامی در تقابل مصالح گروهی و عمومی، مصالح عمومی را مد
نظر قرار دهند. او باور داشت که رعایت مصالح عمومی، عاملی است که جهان اسلام را به
هم پیوند می دهد. او می گوید:
«مطامع سیاسی بود که از روز نخست شیعه و سنی را از هم جدا کرد و اکنون نیز باید
سیاست (مصالح سیاسی) آنان را در کنار هم گردآورد. ابتدا چیزی که موجب جدایی
مسلمانان شد، سیاست ها و برنامه ریزی های بیگانگان و به طور کلی استعمار بود و
اکنون هم با سیاست و برنامه ریزی براساس مصالح اسلام و مسلمانان، باید مسلمانان را
به اتحاد و هم گرایی رساند».([۲۳])
او سه عامل «هیجانات و شور عقیده، دفاع از یک نظر و تحزّب به خاطر یک رأی» را باعث
اختلاف می دانست و بزرگ ترین مسأله اختلافی شیعه و سنی را مسأله ی امامت می دانست و
می گفت:
«مسأله ی امامت از بزرگ ترین اسباب این اختلاف است. نسل های متعددی در تعصب بر سر
امامت سرشته و خوگرفته، و به این تحزّب، بدون دقّت، تدبّر و اندیشه الفت گرفته است.
اگر هر کدام از دو طایفه با نظر تحقیق، نه با نظر خشم و دشمنی در ادله ی یکدیگر نظر
می افکندند، حق آشکار می شد و صبح حقیقت برای کسانی که چشم حقیقت بین داشتند، روشن
می گشت. ما بر خود واجب شمردیم که این مسأله را با بررسی و بحث دقیق در ادله ی دو
طرف حل کنیم، آن را به خوبی درک کنیم؛ به گونه ای که احساسات پدید آمده از محیط،
عادت و تقلید در آن دخالتی نداشته باشد، بلکه خویشتن را از عواطف و تعصباتی که ما
را احاطه ساخته، عاری سازیم و برای رسیدن به حقیقت از راهی که اتفاق نظر در صحت آن
است، گام برداریم».([۲۴])
معظم له با آگاهی کامل از ارزش و نقش هم بستگی اسلامی معتقد بود که اگر اتحاد و هم
بستگی میان مسلمانان تحقق یابد، بسیاری از مشکلات جامعه ی اسلامی مرتفع می شود و
دشمنان اسلام نمی توانند سیاست هایشان را بر مسلمانان دیکته کنند، بر همین باور
همواره می گفت:
«تنها و تنها با وحدت کلمه است که اقدامات عمرانی هماهنگ می گردد، وسایل ترقی فراهم
می شود، روح تمدن جلوه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 