پاورپوینت کامل صبور و دور اندیش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل صبور و دور اندیش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل صبور و دور اندیش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل صبور و دور اندیش ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۲۸

آیهالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره) خجسته مولودی است که در سال ۱۲۷۶
ه . ق در یکی از روستاهای شهر قدیمی یزد، به نام مهرجرد به دنیا آمد و نقش مؤثری
در احیای هویت اسلامی امت مسلمان ایران ایفا نمود. پدرش محمدجعفر از صالحان معروف
روستای مهرجرد به شمار می رفت. عبدالکریم که یگانه فرزند آن خانواده بود به واسطه
ی پدرش به سوی تعلیم و تعلم راهنمایی گردید.

آن گونه که حضرت آیهالله العظمی حاج شیخ محمدعلی اراکی ـ یکی از شاگردان معظم له ـ
به تفصیل یاد می کند، تولد آن آیت الهی با معنویت و خلوص ویژه ای مقرون بود؛ چرا که
پدرش، محمد جعفر در یک حالت عرفانی و معنوی از خدا خواست تا فرزندی به او عطا
فرماید و این گونه شد که او یگانه فرزند خانواده گردید.

در همان اوایل جوانی هر انسان هوشیاری می توانست در چهره ی متفکر، جدی و موقر وی
آینده ی درخشانش را پیش بینی کند. یکی از علمای بزرگ مقیم کربلا به نام فاضل
اردکانی، که برخی از بزرگان او را اعلم از شیخ مرتضی انصاری می شمردند، از نخستین
ایّام طلبگی عبدالکریم، او را شخصیتی ممتاز دانست. چنانکه در نامه ای با محتوا
لزوم رسیدگی و نگه داری از او را به مرجع تقلید بزرگ وقت آیهالله محمدحسن شیرازی
(صاحب فتوای تحریم تنباکو) سفارش نمود.

آیهالله شیرازی، او و مادرش را همچون اعضای بیت خویش تحت تکفل خود قرار دهد، و
عبدالکریم را با فرزند خود هم درس و مباحثه کرد. معظم له مراحل مقدماتی تحصیل خود
را در مهرجرد و یزد و اردکان گذراند و پایه ی علوم خود را استوار و محکم نمود و از
محضر اساتیدی؛ همچون: سید یحیی کبیر، میرزا سید حسین واثق، میرسیدعلی مدرس یزدی،
مجدالعلما اردکانی و غیره بهره برد، و چون عتبات مقدسه در آن عصر مرکز آموزش علوم
اسلامی بود، به آن جا عازم شد. او در شهر سامرا دروس سطح را در محضر اساتیدی مانند:
آیهالله شهید حاج شیخ فضل الله نوری و آیهالله میرزا ابراهیم محلاتی فرا گرفت؛ و
سپس در خدمت علمای بزرگواری؛ همچون: سیدمحمد فشارکی، و میرزا محمدحسن شیرازی (صاحب
فتوای تحریم تنباکو) و میرزا محمد تقی شیرازی (صاحب حکم جهاد علیه انگلیس در عراق و
بنیانگذار استقلال عراق) و آخوند ملاکاظم خراسانی و غیره شاگردی درس خارج ـ دوره ی
آموزش شیوه ی استنباط احکام و اجتهاد ـ نمود. علوم حدیث را در محضر حاج میرزا حسین
نوری آموخت و پس از کسب درجه و گواهی اجتهاد از محضر اساتید خود به دعوت مرحوم حاج
آقا محسن عراقی به ایران آمد و در اراک که آن روز سلطان آباد عراق نامیده می شد، از
سال ۱۳۱۶ ه . ق تا سال ۱۳۲۴ ه . ق ماندگار شد و مشغول تدریس و تألیف گردید. در زمان
مشروطه دوباره به کشور عراق بازگشت و در کربلا و جوار حرم و بارگاه حسینی(ع) حوزه ی
مستقلی تشکیل داد. معظم له تا سال ۱۳۳۱ ه . ق در آن جا بود و در تاریخ یاد شده
دوباره به ایران بازگشت و تا ۲۲ رجب (یا نیمه ی شعبان) سال ۱۳۴۰ ه . ق در اراک
سکونت گزید و حوزه ی علمیه ی پر رونقی را در آن جا تشکیل داد. از آن پس بنا به
تقدیر الهی به قم مهاجرت کرد و حوزه ی علمیه ی پرافتخار قم را تأسیس نمود.

استوانه ی علمی

آیهالله حائری از نظر شخصیت علمی و فقهی بسیار مهم و برجسته بود؛ به گونه ای که
فقیه نامدار و مرجع تقلید بزرگ آن عصر آیهالله میرزا محمدتقی شیرازی در زمان حیات
خود، موارد احتیاط آرای خود را به ایشان ارجاع می داد؛ و بدین ترتیب پس از خویش وی
را اعلم از همه و شایسته ی تقلید و زعامت مسلمین معرفی می نمود.

از نظر اهل حوزه و علمای شیعه این بزرگ ترین و بالاترین تمجید و ترویج یک فقیه نسبت
به فقیه دیگر است تا میزان دانش، صلاحیت اجتماعی و سیاسی و قدرت علمی او را به
دیگران ابلاغ کند.

آیهالله العظمی حائری یزدی(ره) صاحب تألیفات عمیق و مهم در دانش فقه و اصول است؛ به
گونه ای که هر یک از آن ها نشان دهنده ی عمق شخصیت علمی آن مرحوم به حساب می آید.
برخی آثار قلمی منتشر شده ی معظم له که از نظر اهل علم و فن بسیار مهم محسوب می
شود، عبارت است از:

۱. کتاب الصلاه؛ فقه استدلالی و اجتهادی در بحث نماز است.

۲. دُرَر الفوائد؛ این کتاب در دو جلد و چندین بار چاپ شده که درر الأصول نیز
نامیده می شود، و در بردارنده ی خلاصه ی گویایی از دانش اصول فقه است. این اثر از
جمله کتاب های درسی مهم حوزه به شمار می آید. در معرفی این اثر عالم جلیل القدر
آیهالله حاج آقا بزرگ(ره) می فرماید: او این کتاب را از تقریرات استاد نامدار خود
سید محمد فشارکی در علم اصول تلخیص کرده است.

کتاب النکاح و کتاب المواریث و کتاب الرضاع؛ فقه استدلالی است.

مجمع الأحکام؛ به زبان فارسی و رساله ی علمیه ی معظم له است.

شاگردان مکتب استاد

آیهالله العظمی حائری(ره)، در دوران زندگی پربار علمی علاوه بر خدمات بسیار ارزشمند
فرهنگی و اجتماعی به اسلام و مسلمانان، در مکتب خود فرزانگان و اندیشمندان بزرگی را
نیز تربیت نمود.

معظم له توجّه ویژه ای نسبت به شاگردان خود داشت، افراد خوش استعداد را همواره
تشویق می نمود و مورد حمایت خویش قرار می داد. تلاش علمی معظم له شخصیّت های بارزی
را به جهان اسلام تقدیم نمود، که حضرت امام خمینی(ره) نمونه گوهر گران بهای محفل
علمی اوست.

دیگر آیات عظام و مراجع معظم تقلید؛ همچون آیهالله العظمی اراکی، آیهالله العظمی
مرعشی نجفی، آیهالله العظمی گلپایگانی، آیهالله العظمی حاج سید احمد خونساری۵، و ده
ها نفر دیگر نمونه های دیگرند.

برکات پنهان و آشکار

شکوه و عظمت حوزه ی علمیّه ی قم از آغاز تا به امروز ـ که بیش از هفتاد سال از شکل
گیری آن می گذرد ـ هر سال چشمگیرتر از گذشته در عرصه های مختلف، نمود داشته است و
پرتو آثار وجودی اش، افق های جدیدی از دورترین نقاط این عالم را در نوردیده است.
این حوزه ی با شکوه، گذشته از این که بزرگ ترین پایگاه علوم اسلامی در رشته های فقه
و حقوق، عرفان، فلسفه، اقتصاد، تفسیر، کلام و … است، پاسخ گوی نیازهای اجتماعی،
فرهنگی و فکری جامعه نیز بوده و می باشد، و اندیشمندان فراوانی را در دامان خود
پرورانده است.

آیهالله حائری، با تدبیر و دوراندیشی خاص خویش، فقر فرهنگی حاکم بر جهان اسلام را
دریافت وعلما و بزرگانی را که در شهرهای مهم دیگر پراکنده بودند، به گونه های مختلف
تقویت کرد. معظم له از شهرهایی که بزرگانی از علما در آن حضور داشتند، سهم امام
قبول نمی کرد، بلکه برحسب حکم، وجوه شرعیّه آن شهرها را در راستای رونق و شکوفایی
فرهنگی و دینی به همان شهرها اختصاص می داد؛ از همین رو در کمترین زمان، روح
بالندگی و تحرک علمی و فرهنگی در بسیاری از شهرهای ایران نمایان شد. پرورش یافتگان
حوزه ی علمیه قم به سایر بلاد هجرت نمودند، و ده ها کتابخانه و مدرسه ی علوم دینی
در سراسر کشور تأسیس شد. در آن روزگار که چند مدرسه ی دولتی ایران مختص شاهزادگان و
حکومتیان شده بود، حوزه های علمیّه ی سراسر کشور، به روی فرزندان همه ی اقشار ملّت
گشوده گردید و همّت علمای حوزه آثار اسلامی به دورترین نقاط کشور ارسال شد و مجامع
درسی رونق گرفت. از هر خانه ی گلی در دل کوه ها و جنگل ها صوت دلنشینِ قرآن توسط
بچه های مسلمان در آسمان کشور طنین انداز شد و روز به روز فرهنگ اسلام گسترش یافت.

حسن درایت و تیزبینی

هجوم به حوزه ی علمیه قم در رأس سیاست ضد دینی استعمار بود و آیهالله العظمی شیخ
عبدالکریم حائری یزدی(ره) که در رأس حوزه ی علمیه ی قم قرار گرفته بود، بیش از همه
کس بر این نهاد علمی بیم داشت، و چون از ماهیّت بی دینی رضاخان و تهی بودن او از
وجدانِ انسانی آگاه بود، در مقابل ماجراجویی او آگاهانه عمل می کرد. داستان هجوم
رضاخان به قم، به بهانه ی بی احترامی به خانواده اش نمونه ای از بی پروایی او در
تعرض به حریم دین و روحانیت بود:

از قدیم الأیام تا به امروز مرسوم [بوده و هست] که بیشتر مردم، هنگام تحویل سال نو
در اماکن متبرکه به سر می برند و آن را به فال نیک می گیرند. عید نوروز ۱۳۰۶ ه . ش
مصادف با ۲۷ رمضان ۱۳۴۶ ه . ق بود. زائران بسیاری از نقاط مختلف به سوی شهر قم روی
آوردند تا لحظات تحویل را در حرم حضرت معصومه(س) بگذارنند. انبوه جمعیّت و ازدحام
مردم در صحن حرم و رواق ها جای سوزن انداختن را گرفته بود. اعضای خانواده ی پهلوی
که همسر رضاشاه (مادر محمدرضا) نیز جزو آن ها بود، به قم آمدند و در غرفه ی بالای
ایوان آینه بدون حجاب کامل نشستند. این صحنه به گونه ای جلب نظر می کرد که از هر سو
صدای اعتراض مردم بلند شد و حضور آنان در [چنین] مکان مقدس را بی احترامی نسبت به
اهل بیت: دانستند؛ با وجود این هیچ کس جرأت نزدیک شدن به آنان را نداشت.

در این هنگام سیّد ناظم واعظ که مشغول وعظ در مسجد جنب حرم بود، مردم را تهییج نمود
تا براساس حکم امر به معروف و نهی از منکر این هتک حرمت را جلوگیر شوند. خبر به حاج
شیخ محمدتقی بافقی رسید. او به خانواده ی دربار پیغام فرستاد، که اگر مسلمان هستید،
نباید با این وضع در این مکان مقدس حضور یابید، و اگر مسلمان نیستید، باز هم حق
ندارید در این مکان حضور یابید.

این پیام مؤثر واقع نشد و حاج شیخ محمدتقی خود به حرم آمد و به آنان اعتراض نمود و
[از آن ها] خواست که سر و صورت خود را بپوشانند، یا از آن جا خارج شوند. به دنبال
این ماجرا غوغایی برخاست، و خانواده ی پهلوی راهی منزل تولیت شد و از طریق تلفن به
رضاشاه خبر داد. او که در پی بهانه بود، به سوی قم حرکت کرد و دستور داد تا سربازان
پشت سرش حرکت کنند. پس از ورود به شهر قم، مستقیم راهی صحن حرم شد و تعدادی از طلبه
ها را با شلاق مضروب نمود. او هتک حرمت را در جوار قبر مطهر حضرت معصومه(س) تکرار
نمود و با عصا و لگد به جان طلبه های داخل حرم افتاد. حاج شیخ محمدتقی را دستگیر
کرد و به تهران فرستاد تا تحویل زندان شهربانی شود. پس از گذشت پنج ماه، آیهالله
حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی(ره) خواستار آزادی وی گردید.

موضع گیری هوشمندانه آیهالله حائری(ره) هرگونه ماجراجویی را از رضاخان گرفت؛ همچنان
که روزنامه ی قیام شرق در مقاله ای نوشت:

حُسن تدبیر عاقلانه و خیرخواهانه ی آیهالله العظمی حائری، جلوگیر فساد و خونریزی
های پیاپی شد و مقام روحانیّت در قم حفظ گردید. معظم له حکم شرعی ذیل را صادر نمود:

صحبت و مذاکره در اطراف قضیه ی اتفاقیه ی مربوط به شیخ محمد تقی برخلاف شرع انور و
مطلقاً حرام است.

راز سکوت

زندگی مردان الهی و انسان های وارسته و برخورد و موضع گیری آن ها با پیشامدها به
گونه ای آمیخته با اسرار است که درک رمز و راز آن برای هر کس ممکن نیست؛ گویی آنان
در آینه ی ایّام، چهره ی عریان حوادثی را می بینند که درک آن برای انسان های عادّی
محال است!

آیهاللهحائری(ره) آنچنان با احتیاط عمل کرد که حرکت او اعجاب همگان را برانگیخت.
ایشان هرگاه درباره ی این سکوت و احتیاط مورد سؤال قرار می گرفت، در پاسخ به این
جمله ی کوتاه اکتفا می کرد: من حفظ حوزه ی علمیّه را اهمّ می دانم.

در زمان اوج گیری مخالفت ها تلگرافی برای رضاخان ارسال داشت و او را برای رسیدگی به
خواسته های علما و مردم فراخواند. این برخورد غیر عادی آیهالله العظمی حائری با
قضیه، در محافل مختلف مورد شبهه و سؤال واقع شد، اما آن گاه که به دستور رضاخان در
سال ۱۳۱۴ ه . ش مسجد گوهرشاد مشهد به توپ بسته شد و به خاطر اعتراض مردم به کشف
حجاب هزاران نفر به شهادت رسیدند و حوزه ی علمیّه ی مشهد که از مهم ترین حوزه ها به
شمار می رفت، منهدم گشت، راز پاسخ کوتاه آیهالله حائری، که حفظ حوزه را اهمّ می
دانم، برای بسیاری از مردم آشکار گردید.

روزهای سخت

آیهالله حائری، با همه ی صبر و استقامتی که در مقابل حوادث تلخ و ماجراجویی های
رضاخان در حوزه ها از خود نشان داد، در قضیّه ی کشف حجاب تاب و تحمّل را از کف داد
و از شدّت ناراحتی، نماز جماعتی را که اقامه می کرد به آیهالله سید صدرالدین صدر
واگذار نمود و دروس خود را نیز تعطیل کرد. در همان روزها جلسه ای با حضور ایشان و
عده ای از مردم تهران برقرار شد. آیهالله حائری در آن جلسه مردم را برای مقاومت و
ایستادگی در مقابل برنامه های ضد دینی حکومت، ترغیب کرد و آن گاه که از او درباره ی
تکلیف شرعی مسلمین در برابر کشف حجاب سؤال شد؛ در حالی که از شدّت ناراحتی چشم هایش
سرخ شده بود، به رگ های گردنش اشاره کرد و چنین گفت: … مسأله ی دین است، ناموس
است، و تا پای جان باید ایستاد، پس از آن نیز تلگرافی برای رضاخان فرستاد و خشم
خود را نسبت به عملکردهای خلاف شرع او ابراز داشت. رضاخان که از فرهنگ و انسانیّت
بویی نبرده بود، حامل نامه را در تهران زندانی کرد و تلگرافی تهدیدآمیز و توأم با
تحقیر در جواب تلگراف ایشان ارسال نمود.

آیهالله العظمی اراکی (ره) می فرماید: رضاخان گفته بود که اگر حاج شیخ عبدالکریم
نفس می کشید، یک کلمه ای می گفت، فوری ماشین در خانه اش حاضر می کردم و می فرستادمش
آن جا که عرب نی انداخت و هیچ کس خبر نداشت که کجا رفته است! بلی، او را مثل آقا
سیدحسن مدرس می کرد؛ یعنی او را می کشت.

نقش حوزه در صحنه ی سیاسی

در نیمه ی دوم قرن حاضر، اسلام در صحنه های سیاسی و اجتماعی حضور گسترده داشت. این
حرکت پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به مراتب گسترده تر شد. فکر جدایی دین و
سیاست توسط دست های آشکار غارتگران استعمار از یک سو، و دست های پنهان تقدّس و
تحجّر از سوی دیگر، اجرای احکام الهی در جامعه را به تعطیلی کشاند. امّا از روزی که
بنای حوزه ی علمیه قم به دست پر توان آیهالله حائری نهاده شد، همه ی توطئه های شوم
ـ به برکت حضور حوزه ی علمیه در عرصه سیاسی و اجتماعی ـ نقش بر آب شد و اسلام، عظمت
فراموش شده خود را بازیافت و از آن پس ظلم ستیزی و مبارزه با اهداف توسعه طلبانه ی
استعمار، فریاد رسایی بود که همواره از گلوی خدامردانِ تربیت شده در دامان حوزه ها،
در فضای میهن طنین انداز بود. ۲۶ سال پس از رحلت آیهالله العظمی حائری(ره) و در سال
۱۳۴۱ شمسی، هم زمان با سال روز وفات امام صادق(ع) جرقّه ی انقلاب اسلامی ایران توسط
یکی از شاگردان مکتب معظم له حضرت امام خمینی(ره) از مدرسه ی فیضیه زده شد و پس از
۱۶ سال مبارزه و تبعید و زندان و شکنجه ی تربیت شدگان همان تربیت یافته ها به ثمر
نشست و جمهوری اسلامی ایران در عرصه سیاست جهانی درخشید.

نگاهی به عملکرد و مواضع سیاسی

آیهالله العظمی شیخ عبدالکریم از شاگردان شیخ شهید فضل الله نوری بود و در مخالفت
با مشروطه شباهت فکری زیادی به او داشت، امّا در اظهار مخالفت خود بسیار احتیاط می
کرد.

آیهالله حائری با توجه به شرایط زمانی و تاریخی ویژه ی آن زمان و برای حفظ اساس
حوزه ی علمیه ی قم و ارکان دین مجبور به رعایت اصل تقیه می شد؛ به گونه ای که درایت
و زیرکی معظم له حتی برای برخی از شاگردان ایشان قابل تجزیه و تحلیل نبود و متهم به
نداشتن بینش و گرایش در امور سیاسی گردید؛ و حال آن که با تحقیق در زندگی آن بزرگ
مرد چنین در می یابیم که معظم له مردی هوشمند، با کیاست و فراست بود و راه مقابله و
مبارزه با پدیده ی شوم غرب گرایی و بیگانه پرستی را به خوبی می دانست؛ و بر همین
اساس راه بهتری جز تأسیس حوزه و تربیت نیروهای مؤمن، مخلص و با سواد سراغ نداشت.

ملازمت و همراهی معظم له با کسانی؛ همچون آیهالله حاج آقا محسن عراقی و امثال او که
دیانت و سیاست و دخالت در مسایل اجتماعی سیره شان بود، شاهد این مدعاست.

معظم له در شرایط بسیار حاد سیاسی که کار کشتگان حرفه ای جهان سیاست نیز ناتوان از
اتخاذ مواضع اصولی و استراتژیک دقیق و صحیح هستند، با حزم و احتیاط و ظریف کاری
ویژه بهترین مواضع اصولی را اتخاذ نمود تا بتواند اساس حوزه ی علمیه را از خطر
نابودی نجات دهد، و در نهایت نیز پیروز شد.

دروازه های حوزه ای را که او مؤسس بود، به روی همه ی علما و فقهای سیاستمدار و
مبارز آن روز گشوده بود. استقبالی که حوزه تحت سرپرستی ایشان از مهاجرین نهضت طلب و
ضد رضاخان و مستکبران به عمل می آورد، با شکوه ترین حرکت انقلابی و سیاسی سنجیده
شده است. استقبالی که در زمان وقوع نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی، فرزندان حوزه و
شاگردان و پیروان آیهالله حائری از مجاهد بزرگ زمان آیهالله سید حسن مدرس به عنوان
شاخص ترین مخالف رضاخان هنگام ورود ایشان به قم نمودند، بازخورد تربیت چنین استادی
است، که همچون مجاهد بزرگ، دوست و هم درس خود آیهالله سیدحسن مدرس دیانت را از
سیاست جدا نمی دانست، اما آن روز احساس می کرد دین و عقاید و عواطف دینداران، میدان
بازی سیاستمداران وابسته به خارج شده است، و کار سیاسی اصولی اسلام پسند؛ همان
تأسیس حوزه ی سالم و پرورش نیروهای لازم برای یک مبارزه و مقابله ی اصولی دراز مدت
و پاسداری فرهنگی از ارزش های اسلامی است؛ از این رو هنگامی که مسایل حساسی؛ همچون
اتحاد شکل البسه که استعمار به وسیله ی آن سقوط هویت روحانیت را دنبال می کرد، یا
مسأله ی کشف حجاب و امثال آن پیش آمد؛ به هر شکل ممکن اعتراض و مقابله با آن را
آشکار نمود.

کسانی که می گویند مگر چه می شد او را نیز مانند مدرس به شهادت می رساندند؟ پاسخ
باید گفت، که اهداف اسلامی آن دو بزرگوار دو شیوه ی متفاوت مبارزه را می طلبید.
مدرس در صحنه ی مجلس بود و با احزاب درگیری داشت و برای تغییر سلطنت، با دربار
رضاخان رو در رو ایستاد، اما شیخ عبدالکریم شیوه ی فرهنگی مبارزه و کادرسازی برای
دراز مدت را در نظر گرفت و آن هدف جز با حزم و احتیاط و صبر تلخ برآورده نمی شد.

از برخی گزارش های شفاهی که علت مرگ آیهالله حائری را مشکوک اعلام می نمود؛ وحدت
هدف و اختلاف رویه این عالمان بزرگوار مشکوف است. آقای حاج شیخ محمدصادق تهرانی از
خادم آن مرحوم به نام آقا علی نقل می کند: آن وقت که آقا مریض بود، هنگام عصر دو
نفر دکتر از تهران به دیدار ایشان آمدند و پس از دیدار و معاینه چند تا حب (قرص)
به ایشان دادند. حاج شیخ بعد از تناول آن قرص ها ساعت پنج حالش دگرگون شد و اوایل
شب از دنیا رفت.

اقدامات اجتماعی و عمرانی

حضرت آیهالله العظمی حائری یزدی(ره) را مقام فقاهت و مرجعیت از رسیدگی به امور دینی
و راه گشایی و رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی جامعه باز نداشت، بلکه همواره برای
چاره جویی و بهبود وضع عمران و آبادی، بهداشت، درمان و … مردم گام بر می داشت و
از کمک های افراد خیّر در جهت سامان دهی به امور جامعه بهره می گرفت.

معظم له به آبادگری علاقه و همت ویژه نشان می داد؛ همچنان که کارهای عمرانی فراوانی
را در شهر قم به انجام رساند. حاج شیخ عبدالکریم به همت خود و کمک گرفتن از افراد
خیّر برای عمران و آبادی شهر قم به خصوص مدرسه علمیه فیضیه و حتی صحن و حرم بارگاه
ملکوتی کریمه اهل بیت۳ گام های زیربنایی و به جای مانده، برداشت. معظم له برای
رسیدگی در کار ساخت فیضیه، حجره به حجره می رفت و از نزدیک نظارت می کرد.

مهم ترین این اقدامات عبارت است از:

۱. تأسیس اولین بیمارستان قم در محل مسجد اعظم فعلی که دارالإطعام و دارالمساکین
نیز بود، و سیدالأطبا کهکی در آن جا طبابت می کرد.

۲. تأسیس بیمارستان فاطمیه و سهامیه ی قم از طریق کمک های مالی برخی افراد خیّر.

۳. تلاش برای تعمیر و بازسازی مدرسه ی دارالشفا.

۴ . بازسازی مدرسه ی فیضیه و احداث طبقه ی دوم آن.

۵ . تأسیس کتابخانه ی مدرسه ی فیضیه.

۶ . طرح و نظارت بر ساخت غسالخانه در قم.

۷ . دستور احداث قبرستان بزرگ در بیرون شهر به نام قبرستان نو.

۸ . تشکیل دارالأیتام برای رسیدگی به امور فرزندان یتیم.

۹. بنای سیل بند و سد رودخانه ی قم از طریق جمع آوری اعانه های مردمی.

۱۰. احداث واحدهای مسکونی برای سیل زدگان قم.

یکی از نویسندگان می نویسد:

روز سه شنبه هشتم ماه صفر سال ۱۳۵۳ ه . ق از گلپایگان اطلاع رسید که سیل عظیم و
بنیان کن به سوی شهر قم سرازیر است. پخش این خبر خواب و آسایش را از همگان گرفت.
هنوز پاسی از شب دهم صفر و سوم خرداد نگذشته بود که نعره ی سیل قلب همگان را به
لرزه انداخت و همچون بلایی خانمانسوز شهر قم و منازل اطراف رودخانه را مورد هجوم
قرار داد. هنگامه ای برپا خاست و همه پا به فرار گذاشتند. صبح هنگام سیل همه جا را
فرا گرفته بود، و گویا با ناله های حزین خود آسیب دیدگان را تسلّی می داد.

دولت وقت در زمان سلطنت منحوس رضاخان پهلوی هرگز برای پیش گیری از سیل پیش قدم نشد
و اقدامی به اصلاح و تعمیر نکرد. مجرای طبیعی رودخانه به کلی ویران گردید. آیهالله
العظمی حائری برای این که دولت وقت را وادار به عمل کند، خود شخصاً عازم منطقه ی
سیل شد و همراه مردم قم با بیل و کلنگ مشغول ایجاد سیل بند و سد در قسمت های ضعیف و
آب برده ی رودخانه شد. به اصناف نیز دستور داد تا برای سیل زدگان اعانه ی مالی جمع
کنند. به وسیله ی تلگراف به شهرهای مختلف ایران مسلمین را به کمک طلبید. دولت وقت
در مقابل این اقدامات وارد عمل شد و رضاخان مبلغ ده هزار تومان فرستاد. آیهالله
حائری این پول را زیر نظر هیأت امنا جمع آوری و مصرف کرد. معظم له زمینی را از
تولیت آستانه ی مقدسه قم به نود و نه سال اجاره کرد و آن را به یک مهندس روسی به
نام اسپاشوسکی سپرد تا خانه هایی با امکانات ساختمانی مطبخ، سرداب و دو اتاق و یک
آب انبار مشترک بین دو خانه بنا نماید. پس از تکمیل، خانه ها را به سیل زدگان
واگذار کرد و سند مالکیت را نیز به آن ها سپرد..

پارسایی و ساده زیستی

آیهالله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی، از نظر رفتار، خصوصیات و زندگی شخصی
نیز دارای ویژگی های بسیار ممتاز است. زهد و تقوا، بی ریایی، صداقت، بی توجهی به
جاه و ریاست، ساده زیستی و بی تکلّفی آن فقیه بزرگ زبانزد همه ی کسانی است که عصر
او را درک کرده و زندگی او را از نزدیک دیده اند.

نشستن او در جمع شاگردان؛ به گونه ی نشستن شخص پیامبر اکرم(ص) در جمع یاران و صحابه
بود؛ به گونه ای که هرگاه شخص غریب و تازه وارد به محفل می آمد، در برخورد اول نمی
توانست آن مرجع بزرگ را از دیگران بازشناسد. شیخ محمد حرزالدین از مورخین حوزه ی
علمیه ی نجف می نویسد:

شیخ عبدالکریم یزدی، مجتهد مسلمی بود که شایسته ی مقام اجتهاد، زعامت و حکومت بود.
پژوهشگر و دانشمندی بود که به دانش خود عمل می کرد. او

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.