پاورپوینت کامل مرزبان بیدار ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل مرزبان بیدار ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مرزبان بیدار ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل مرزبان بیدار ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
۱۲
مغرب زمین، پس از رکود و غفلت چندصد ساله، با وقوع رنسانس و دست یابی به انقلاب
صنعتی و پیدایش دوره های مدرن و فرامدرن، برای جبران ناکامی های گذشته و التیام
عقده های فروخورده ای که از سیطره تمدن اسلامی در دل داشت، خیزشی دیگر گرفت. سرزمین
های اسلامی، که روزگاری گل های محبت و اتحاد در آن ها به بار می نشست، به شوره زاری
تبدیل گردید که خس و خار بدبینی حاصل آن بود. دور شدن از تعالیم قرآنی، کج فهمی و
برداشت های ناصواب از آموزه های دینی، نفوذ خرافات و پندارهای واهی، حکومت های
استبدادی، تجاوزات و مداخلات استعماری، از دست دادن هویت ملی و مذهبی و خودباختگی
در مقابل تمدن نوین اروپایی و … مهم تر از همه ایجاد تفرقه میان امت اسلامی،
مصلحان مسلمان را به فکر چاره جویی انداخت. باور داشت مصلح بیدارگر؛ سیدجمال الدین
اسدآبادی آن بود که مسلمانان برای نجات از انحطاط و تیره روزی و رسیدن به راه ترقی
و به روزی و مقاومت در برابر تهاجم بی امان استعمار اروپایی هم بستگی است.
او یکی از بزرگ مردان تلاش گر تاریخ معاصر اسلام در راه بیداری وجدان ملل مسلمان
بود؛ مردی هوشمند، بردبار، صبور و مهربان که جدای از زبان های فارسی، عربی و ترکی،
به روسی، فرانسوی و انگلیسی هم آشنا بود. سیّد مظهر اندیشه ی اتحاد اسلامی بود که
نزدیک به ۴۰ سال از زندگی ۶۰ ساله اش را در راه تحقق این آرمان صرف کرد و در بیشتر
سرزمین های اسلام به تبلیغ پرداخت. تلاش فراگیر سید، برای رسانیدن ندای وحدت خویش
به گوش ملت ها و دولت های اسلامی با مبارزه علیه دولت های استعمارگر تازه به قدرت
رسیده و نیز کشورهای استعماری کهنه کار؛ همچون فرانسه و انگلیس همراه بود تا بتواند
کشورهای مسلمانان را از زیر سلطه اروپاییان بیرون آورد، اما افسوس که دولت های
مسلمان فقط در ظاهر او را یاری کردند.
سیری کوتاه بر؛
زندگی نامه سید جمال
سید جمال الدین شعبان ۱۲۵۴ ه . ق در قریه ی اسدآباد همدان به دنیا آمد. تا ده سالگی
در زادگاه خود، اسد آباد همدان، نزد پدرش، سید صفدر که در سلک روحانیان بود، تحصیل
کرد و قرآن و مقدمات ادبیات عرب را همان جا فرا گرفت. هوش و استعداد سرشار او اجازه
نمی داد قبل از یادگیری کامل موضوعی به موضوع دیگر بپردازد؛ چنان که در شرح حالش
آمده است:
«سید در بعضی از آیات قرآن و به خصوص در معنای سوره مبارکه «إنشراح» با پدرش در
مقام بحث بر می آمد که حقیقت و حکمت معنای آن را برای من بگویید و حالی کنید که
بدانم این چه منتی است که خدای تبارک و تعالی به پیغمبر خود می گذارد و آن وزر چیست
که پشت او را می شکسته؟! آنچه پدرش به اختصار می کوشیده، قبول نمی کند و می گوید تا
آنچه می خوانم معنی آن به قاعده حالی نکنید، درس نخواهم خواند. مختصر سه چهار روزی
مناظره این مبحث را داشته و درس نمی خوانده تا این که در موقعی که با اطفال سرگرم
بازی بوده است به سرعت از کوچه به خانه می آید و می گوید که امروز حقیقت و سرّ سوره
مبارکه بر من معلوم شد و قسمتی از آن را بیان می کند».[۱]
سال ۱۲۶۴ ه . ق همراه پدر به قزوین رفت و دو سال به تحصیل علوم پرداخت. سال ۱۲۶۶ ه
. ق به تهران آمد و با آقا سید محمدصادق طباطبایی آشنا شد. ردای روحانیت را در سن
۱۲ سالگی بر تن گرفت و در همان سال نیز به عتبات عالیات رفت و به مدت چهارسال از
محضر شیخ اعظم مرتضی انصاری قدس سره بهره ها برد.
او از خیل مرزبانان اسلام بود و در امتداد خط عالمانی؛ همچون شیخ کلینی، شیخ طوسی و
علامه حلی۵ حرکت می کرد و با بهره گیری از دست مایه های حوزوی اساتیدش: شیخ اعظم
انصاری و ملاحسین قلی همدانی، توانست عطر دین را در جای جای دنیای غبارگرفته
بیفشاند. رشد سریع فکری، نبوغ ذاتی، پشتکار تحسین برانگیز و هوش خدادادی، سیدجمال
نوجوان را در ردیف بزرگان و عالمان قرار داد.
ارتباط و همکاری سید جمال الدین و حوزه ـ در طول دوران تحصیل و مبارزه ـ مؤید آن
است که او برخاسته و فرزند حوزه است. عالمان دین، در نظر وی جایگاه مهم و بلندی
داشتند؛ چرا که رهبری جامعه و اصلاح امت را از وظایف آنان می دانست. نامه های متعدد
سید به طلاب حوزه و مراجع بزرگ، به ویژه، نامه ی معروف وی به میرزای شیرازی، نشان
گر هم سویی و هم داستانی سید با حوزه است. لحن بیان سیدجمال الدین در یادآوری وظایف
علما و احیای قوانین خداوند، بیان گر آن است که امید سید به حوزه ها بود. او
بزرگانی چون: میرزای بزرگ، میرزا حبیب الله رشتی، میرزا ابوالقاسم کربلایی، میرزا
جواد آقا تبریزی، سیدعلی اکبر شیرازی، شیخ هادی نجم آبادی، میرزاحسن آشتیانی،
صدرالعلما، آقا محسن عراقی، شیخ محمدتقی اصفهانی، ملامحمدتقی بجنوردی و … را دعوت
به همکاری کرد.[۲]
در آغاز هفده سالگی به بوشهر و از آن جا به هندوستان سفر کرد و در مدت اقامت یک سال
و چند ماهه ی خود علوم جدید را فرا گرفت. اواخر سال ۱۲۸۵ ه . ق وارد مصر ـ دومین
لانه استعمار ـ شد و پس از چهل روز اقامت وارد استانبول گردید.[۳]
سال ۱۲۸۷ مجدداً وارد مصر شد و پس از نه سال اقامت در آن جا با اخراج و تبعید، در
سال ۱۲۹۶ ه . ق به جده رفت و از آن جا عازم هندوستان گردید و در حیدرآباد مشغول
فعالیت فرهنگی سیاسی شد، اما با تحریک و دستور حکومت انگلیس در زمان قیام اعرابی
پاشا در مصر، سید از آن جا اخراج و به کلکته رفت. سال ۱۳۰۰ ه . ق از هند نیز خارج
شد و به لندن و سپس پاریس رفت و به انتشار مجله عروه الوثقی مشغول گردید. با دعوت
بلنت،[۴] در شوال ۱۳۰۲ ه . ق جولای ۱۸۸۵ م مجدداً وارد لندن شد و به اتفاق بلنت با
چرچیل ملاقات کرد.[۵]
سال ۱۳۰۶ در آلمان با ناصرالدین شاه ملاقات کرد که در این دیدار، شاه ایران از وی
خواست تا به ایران بیاید. سال ۱۳۰۷ وارد مسکو و پترزبورگ شد و از آن جا وارد ایران
گردید، اما با توطئه های امین السلطان و درباریان مواجه گشت و شاه دستور تبعید وی
را صادر نمود. سید به حرم حضرت عبدالعظیم حسنی پناه برد، اما پس از چندماه فعالیت
شدید علیه شاه و استبداد داخلی، عمّال رژیم او را به وضع فجیعی از ایران اخراج
نمودند. از آن پس به بغداد و بصره رفت و به مبارزه علیه استبداد شاه ادامه داد. وی
نامه ای به میرزای شیرازی نوشت که در پی آن میرزا با اعلام تحریم تنباکو، تحول
جدیدی در شیوه ی مبارزه با شاه به وجود آورد.
آخرین سفر سید، به استانبول بود که تا سال ۱۳۱۴ به طول انجامید و در همان جا دعوت
حق را لبیک گفت.[۶]
ارتباط و همکاری صمیمانه سیدجمال الدین با شیخ علی کاشف الغطاء، والد شیخ محمدحسین
کاشف الغطاء، و شیخ فضل الله نوری نشان از تلاش و کوشش سید برای بیداری جامعه
اسلامی دارد.
سیدجمال الدین را در کابل «اسلامبولی»، در قاهره «کندی»، در اروپا «افغانی» و در
حیدرآباد کن «مصری» می نامیدند. دلیل آن، نوع برخورد سید بود که هرجا خود را به
نامی معرفی می کرد؛ چرا که برای او تنها اتحاد دول اسلامی مهم بود، و افق دید سیّد
گسترده تر از مرز و بوم، و آزاد از تعلق خانواده و تبار، و منقطع از این گونه
وابستگی های سطحی و محدود بود.
منش و شیوه ی زندگی، او را در مدت اقامت موقت در کابل و استانبول به عنوان مظهر
آزادی فکر دینی و علمی، و در دوره توقف طولانی در قاهره، آزاد اندیش در مسایل
اجتماعی و سیاسی معرفی نمود. در کلکته، به فکر اتحاد اسلامی ـ ناشی از وضع نامناسب
مسلمانان هندوستان ـ افتاد، اما کوشش برای ایجاد وحدت عمل میان مسلمان ها و هندوها
بی نتیجه ماند؛ از این رو عازم اروپا گشت تا کانون فعالیت اجتماعی خود را ایجاد
کند. مقالاتی که سید در عروه الوثقی به چاپ رساند، آمیخته با روح مذهبی و عرفانی و
سیاسی با هدف ایجاد وحدت اسلامی بود. او مردی شایسته، صریح و دلیر بود، و هرگز گمان
به نفاق و خدعه و نادرستی کسانی که راه صفا و صراحت را در پیش گرفته بودند، نداشت.
هدف از سفرهای پی در پی و فراوان او سامان بخشی به انسجام و اتّحاد میان مسلمانان
ملل مختلف بود.[۷]
سال ۱۳۱۳ که ناصرالدین شاه به ضرب گلوله میرزا رضا کرمانی ـ از شاگردان سید جمال
الدین ـ کشته شد، سید در کشور عثمانی به سر می برد. دولت ایران، از مقامات عثمانی
خواست تا سید و یاران ایرانی او؛ همچون: شیخ احمد روحی و میرزا آقاخان کرمانی را در
مرز، به مأموران ایرانی تسلیم کند. دولت عثمانی، سید را به ایران بازنگردانید، اما
یاران وی را به مأموران ایرانی سپرد و محمدعلی میرزای ولی عهد، آن ها را در تبریز
به قتل رسانید. سیّد که به بیماری سختی دچار شده بود در اثر تنگ دستی نتوانست به
حیات مادی خود ادامه دهد و در پنجم شوال ۱۳۱۴ ه . ق برابر با اسفند ۱۲۷۵ دیده از
جهان فروبست. پیکر او خالی از هرگونه تشریفات به خاک سپرده شد. درباره ی علت مرگ
سیّد، مسمومیت به اشاره ی سلطان عثمانی نیز گفته می شود.[۸]
آثار سیدجمال
فعالیت های فرهنگی سیدجمال الدین بیشتر به صورت شفاهی و در قالب خطابه و سخنرانی
بود؛ گرچه نامه های فراوان و مقالاتی نیز در روزنامه ها منتشر می کرد، اما کم تر
آثار قلمی و کتبی منظم داشت. علت این امر نیز طبع مبارزه جویی و انقلابی سید بود که
سبب می شد بیشتر عمرش را در صحنه درگیری های سیاسی و اجتماعی و فعالیت های
دیپلماتیک بگذراند.
اتحاد جهان اسلام
سیدجمال الدین مردی بی قرار، پرتحرک و ناسازگار با سازش و سکون بود؛ از این رو هر
روز در یک سرزمین و کشور دیده می شد و به هر سرزمین که می رفت، با نطق و خطابه به
اهالی و ملت آن کشور، جنبش و حرکت می بخشید. سید تنها راه چاره دردهای مسلمانان را
اتحاد و هم بستگی جهان اسلام در برابر استعمارگران می دانست و در این راه به تلاش و
کوشش برخاست. او می گوید:
«سازمان مغز و اندیشه ی خود را به تشخیص درد اصلی شرق و جست وجوی درمان آن اختصاص
دادم؛ دریافتم که کشنده ترین درد شرق، جدایی افراد آن از یکدیگر و پراکندگی اندیشه
های آنان و اختلافشان بر سر اتحاد، و اتحادشان در اختلاف است، پس در راه وحدت عقیده
و بیدار کردن آنان نسبت به خصم غربی که ایشان را فرا گرفته، دست به عمل زدم».[۹]
سیدجمال الدین در مراحل اولیه فعالیت های اصلاحی خود در افغانستان، هندوستان،
ایران، مصر و عثمانی سعی در حل مسایل داخلی این دولت ها داشت، اما کم کم دریافت که
نجات مسلمانان و اصلاح وضع داخلی آنان بسته به رهایی از قید و بند استعمارگران است؛
از این رو مبارزه با استعمار را در رأس برنامه های خود قرار داد. او با انتشار مجله
عروه الوثقی، اصول اصلاحی خویش، به ویژه اتحاد اسلامی را دنبال کرد. هرچند سید، هم
زمان با انتشار این مجله، مقالاتی در سایر روزنامه ها می نوشت و بر اتحاد اسلامی
پای می فشرد، ولی مهم ترین منبع مربوط به آرمان اتحاد اسلامی و دیدگاه ها و
پیشنهادات وی در ارتباط با اتحاد، مجله عروه الوثقی بود. انتشار این مجله گامی بس
بزرگ در راه تفاهم و اتحاد مسلمانان بود و خود نیز از پیامدهای همبستگی مسلمانان به
شمار می آمد.
سید جمال الدین خواهان جامعه ای بود که وحدت بر آن حاکم باشد، اختلاف نژادی، زبانی،
منطقه ای و فرقه ای بر اخوت اسلامی پیروز نگردد و مردم مسلمان، امتی آگاه، عالم به
زمان، آشنا به فنون و صنعت عصر و آزاد از هرگونه قید استعمار و استبداد
باشند؛[۱۰] از این رو می گفت:
«من نمی گویم که بر همه کشورهای اسلامی یک نفر حکومت کند؛ زیرا این کار بسیار مشکل
است، ولی امیدوارم که حاکم و سلطان همه ملت های مسلمان تنها قرآن باشد و عامل وحدت
و یگانگی آن ها دینشان باشد. با این وحدت هر پادشاهی می تواند در کشورش برای حفظ
حقوق دیگر کشورهای اسلامی کوشش کند؛ زیرا حیات او به حیات آن دیگری و بقایش به بقای
ملت دیگر مسلمان بسته است».[۱۱]
سیدجمال الدین برای علم و عالم ارزش بسیار قایل بود و با درک عمیقی که از مقام علم
و نقش علما در رشد و تکامل مادی و معنوی جوامع و سیادت و عزت ملل مسلمان داشت،
همواره از یک سو مردم را به نزدیکی با آنان تشویق می کرد و از سوی دیگر علما را به
دخالت هرچه بیشتر در امور سیاسی و اجتماعی و نجات ملل مسلمانی که تحت سلطه اجانب
قرار می گرفتند و مبارزه با استعمار و نفوذ بیگانگان تحریک و تشویق می نمود.
او می نویسد: «بر علمای هر امت که به منزله روح آن جامعه هستند و پیشوایان دین
اسلام محسوب می شوند، واجب است که در متنبّه ساختن کسانی که از واجبات خداوندی غفلت
می کنند، تلاش نمایند و در بیدار ساختن کسانی که دل هایشان در برابر تکالیف الهی به
خواب رفته، جدیت نمایند، نادانان را تعلیم دهند، مردمان غافل را متوجه غفلت خود
کنند و آن ها را بترسانند از نتایج شومی که اگر پیروی از دستورات اسلامی و متابعت
از رفتار مسلمانان بدو اسلام نکنند در انتظار آن هاست، و سعی کنند همه بدعت هایی که
داخل آیین اسلام کرده اند از بین ببرند، و همه عادات زشت را دور بیندازند، عاداتی
که با نص صریح قرآن مطابقت ندارد، و داستان امت های گذشته را با آنچه که در عصر
انحراف از راه شریعت از بدبختی و مذلت بر آنان فرود آمده برای آنان بگویند».[۱۲]
«اگر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 