پاورپوینت کامل یک جرعه معرفت ۱۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل یک جرعه معرفت ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل یک جرعه معرفت ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل یک جرعه معرفت ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۹۳

ره­آورد نافرمانی

) یا أیّهَا النّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنّ الّذینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّهِ لَنْ یَخْلُقُوا ذُبابًا وَ لَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَ إنْ یَسْلُبْهُمُ الذّبابُ شَیْئًا لاَ یَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطّالِبُ وَ الْمَطْلُوبُ(([۱])؛ ای مردم! مثلی زده شد، پس بدان گوش فرا دهید: کسانی را که جز خدا می­خوانید، هرگز [حتی] مگسی نمی­آفرینند؛ هرچند برای [آفریدن] آن اجتماع کنند، و اگر آن مگس چیزی از آنان برباید، نمی­توانند آن را بازپس گیرند. طالب و مطلوب هر دو ناتوانند.

واژه مگس، در ادب فارسی، نمونه­ای از حقارت و ناتوانی است؛ چنان­که آمده است: مگسی را که تو پرواز دهی، شاهین است. انسان، باوجود آن که اشرف مخلوقات است و بر جماد و نبات و حیوان برتری دارد؛ گاه به قدری عاجز و ناتوان می­گردد، که از مگس ضعیف­تر می­شود؛ هم­چنان که عطار می­گوید:

چو تو بر یک مگس فرمان نداری برو شرمی بدار از شهریاری

با این حال؛ به تصریح آیه­ی شریفه، چگونه این انسان ضعیف، بتی را برای خویش می­سازد و او را معبود خود قرار می­دهد؟! با آن­که در حقیقت، خداست که نیرومند شکست ناپذیر است: )… إِنّ اللّهَ لَقَوِیّ عَزیزٌ(.([۲])

مــغی در به روی جهان بــسته بــود بتی را به خدمت میان بسته بود

پس از چند سال آن نکوهیده کیش قضا حالتی صعبش آورد پیش

به پــای بــت انــدر بــه امـید خیر بـغــلطـید بیچاره بر خاک دیر

که درمانده­ام دست گیر ای صنم به جـان آمدم رحم کن بر تنـم

بــزاریـد در خـدمـتــش بــاره که هیچش به­سامان نشد کارها

بـتی چـون بـرآرد مـهمات کس که نتواند ازخود براندن مگس؟

بـرآشــفت کـای پای بــند ضلال به باطل پرستیدمت چـند ســال

مــهمی کــه در پـیش دارم بــرآر وگرنه بخواهـم ز پــروردگــار

هنوز از بت آلوده رویش به خاک که کـامش برآورد یزدان پاک

حــقایق شنــاسی دریــن خیره شد همــه وقت صافی بر او تیره شد

که سرگشته­ای دون یزدان پرست هنوزش سر از خمر بتخانه مست

دل از کف