پاورپوینت کامل نگاهی به یک قاعده و دو استثنا در موضوع حجاب (قسمت دوم) ۹۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به یک قاعده و دو استثنا در موضوع حجاب (قسمت دوم) ۹۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۹۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به یک قاعده و دو استثنا در موضوع حجاب (قسمت دوم) ۹۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به یک قاعده و دو استثنا در موضوع حجاب (قسمت دوم) ۹۵ اسلاید در PowerPoint :
۸۵
اشاره:
نوشتار پیشرو به قلم حجهالإسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی است، که در شماره ۳۷ فصلنامهی کتاب زنان، چاپ شد، و ما قسمت اول آن را به دلیل تناسب با اهداف مجله، در شمارهی پیشین درج نمودیم. اینک به قسمت دوم آن میپردازیم.
موارد استثنا از حجاب
الف. بردگان؛ یکی از موارد استثنای پوشش و حجاب بردگان هستند، که با آنها مانند محارم رفتار میشود. قبل از بررسی مسأله، باید توجه داشت که تحلیل این استثنا، در شرایطی که رسم بردگی منسوخ شده، بیفایده نیست؛ زیرا از یک سو با منطق و هدف اسلام دربارهی پوشش، آشنا شده و از سوی دیگر، چه بسا با کشف ملاک حکم و پیبردن به مناط این استثنا بتوان دربارهی شمول یا عدم شمول چنین استثنایی نسبت به موارد مشابه از قبیل خدمتکاران یا فرزند خواندگان بهتر قضاوت نمود. همچنان که شهید بزرگوار آیهالله مطهری (ره) مینویسد: اگر فقیه متهوری جرأت کند؛ چه بسا بتواند حکم غلامان را از راه ملاک و مناط، به موارد مشابه آن از قبیل خدمتکاران تعمیم داد.([۱])
بردگان در مسأله حجاب از دو جهت موقعیت استثنایی دارند: یکی آنکه غلامان در مواردی نامحرم به حساب نمیآیند و رعایت حجاب در برابر آنها لازم نیست، دیگر آنکه کنیزان از جهت لزوم استفاده از حجاب، با زنان آزاد، تفاوت دارند. مهمترین دلیل استثنای اول، برخی از آیات قرآن کریم است:
)وَ قُل لِِّلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنّ وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنّ إِلاّ مَا ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنّ عَلی جُیُوبِهِنّ وَ لا یُبْدینَ زِینَتَهُنّ إلاّ لِبُعُولَتِهِنّ أوْ آبائِهِنّ أوْ آباءِ بُعُولَتِهِنّ أوْ أبْنائِهِنّ أوْ أبْناءِ بُعُولَتِهِنّ أوْ إِخْوانِهِنّ أوْ بَنِی إِخْوانِهِنّ أوْ بَنِی أخَواتِهِنّ أوْ نِسائِهِنّ أوْ ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنّ …(([۲])؛ در این آیه از زنان مسلمان خواسته شده است، که روسریهای خود را بر اطراف گردن خویش بیفکنند و زیور خود را آشکار نکنند؛ مگر برای شوهران، پدران، پدرشوهران، پسران، پسر شوهران، برادران، برادرزادگان، خواهرزادگان، زنان و بردگانشان. در اینجا زنان مملوک در ردیف محارم قرار گرفتند، که رعایت پوشش در برابر آنها لازم نیست.
آیهی دیگری نیز بر این استثنا دلالت دارد: )لا جُناحَ عَلَیْهِنّ فی آبائِهِنّ وَ لا أبْنائِهِنّ وَ لا إخْوانِهِنّ وَ لا أبْناءِ إخْوانِهِنّ وَ لا أبْناءِ أخَواتِهِنّ وَ لا نِسائِهِنّ وَ لا ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنّ …(([۳])؛ بر زنان در مورد پدران، پسران و برادران و پسران برادران و پسران خواهران و زنان [همکیش] و بردگانشان گناهی نیست [که دیده شوند]….
با توجه به این دو آیه،([۴]) تفاوتی بین بردگان زن و بردگان مرد (کنیز و غلام) وجود ندارد؛ چرا که هر دو مملوک و بردهاند؛ از اینرو نمیتوان حکم استثنا را به کنیزان اختصاص داد؛([۵]) اگرچه برای بسیاری از فقهای شیعه، شمول این استثنا نسبت به غلامان، دشوار است.([۶]) روایات اهل بیت: نیز گواه این توسعه و تعمیم است. در یکی از روایات معتبر، معاویهبن عمار میگوید: همراه حدود سی نفر خدمت امام صادق(ع) بودیم که پدرم وارد شد، امام او را نزد خود جای داد و با وی مفصل صحبت نمود، پس از آن، امام خطاب به حاضران فرمود، که پدرم مایل است مجلس خصوصی باشد و با امام به تنهایی صحبت کند. ما همگی مجلس را ترک کردیم، ولی پدرم از من خواست که برگردم و در جلسه حضور داشته باشم. من هم پذیرفتم. پدرم گفت: پسرم میپندارد که مردم مدینه کارهای ناروا انجام میدهند! زنان قریش و بنیهاشم، هنگام سوار شدن بر مرکب، دست خود را بر سر غلامان میگذارند. امام صادق(ع) خطاب به من فرمود: “فرزندم! مگر قرآن نخواندهای که خداوند مملوکان را استثنا نموده است: )…أوْ ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنّ …(؛ سپس فرمود: پسرم! غلام میتواند مو و ساق پا را ببیند”.([۷])
شهید ثانی براساس این روایت، مینویسد: روایات زیادی با سندهای معتبر از امام صادق(ع) رسیده، که )…أوْ ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنّ …(شامل هر مملوکی اعم از غلام و کنیز میشود.([۸])
البته همه فقها نسبت به این روایات بیاعتنا نبودند؛ زیرا در میان متأخران فقهایی مانند: شهید ثانی به این روایات ملتزم شدند و در میان قدما نیز فقهایی مانند: شیخ کلینی، این روایات را قبول کردند. مرحوم کلینی با اختصاص دادن یک باب در کافی به این مسأله، فقط روایات دال بر جواز نظر را نقل کرد و به این وسیله اعتماد خود را به این روایات نشان داد؛([۹]) از اینرو کلینی بر اساس این روایات، عمل نمود و به آن فتوا داد.([۱۰]) شیخ صدوق نیز روایت معتبر اسحاقبن عمار را، که بر جواز نظر غلام به مو و ساق پای مالک زن خود دلالت صریح دارد، در کتاب خویش نقل نمود و به آن اعتماد کرد.([۱۱])
البته باید توجه داشت که جواز اظهار زینت در برابر بردگان و جواز نظر برای آنان، از نظر کمیت و کیفیت کاملاً محدود بوده و فراتر از سر و گردن نیست و مقید به عدم چشمچرانی و انگیزههای شهوانی است. در روایت معتبر یونسبن یعقوب از حضرت صادق(ع) نقل شده است: لایحلُّ للمرأهِ أن ینظُرَ عبدُها إلی شیء من جسدها إلاّ إلی شعرِها غیرَ مُتَعَمِّد لذلک([۱۲])؛ امام(ع) نظر توأم به تعمّد را استثنا فرمود و غلام را در چنین نظری، مجاز دانست. این قید به معنای آن نیست که غلام فقط برای نگاه اتفاقی و غیر اختیاری مجاز است؛ زیرا به اینگونه نگاههای اتفاقی، نظر اطلاق نمیشود. همچنین اگر نگاه اتفاقی و غیر اتفاقی مورد استثنا باشد، نباید آن را به موی سر اختصاص داد؛ زیرا نگاه اتفاقی به مواضع دیگر نیز حرام نیست؛ از اینرو برخی فقها در تبیین این روایت معتقدند: نظر به معنی نگاه کردن اتفاقی و دیدن تصادفی یک شیء نیست و نمیتوان نظر را به رؤیت غیر اختیاری حمل کرد؛ زیرا چنین حملی، حمل بر فرد غیر متعارف از نظر میباشد، چون نظر، غیر از رؤیت است. نظر به معنای رؤیت اختیاری دو قسم است: ۱. به موی انسانی بالإستقلال نگاه کند و خصوصیات مو را مورد بررسی قرار دهد، که تعمد بر آن صدق میکند و جایز نیست. ۲. انسان به جهت کسب و کار، تدریس و تدرّس، یا کارها و حوایج دیگر، بالتبع به مو هم نگاه میکند، که نظر غیر تعمدی است و چنین نگاهی جایز میباشد.([۱۳])
روایاتی نیز دربارهی محرم نبودن غلامان وجود دارد، ولی به لحاظ اعتبار سند و قوت دلالت، در حد معارض با روایاتی که دلالت بر محرم بودن غلامان دارد، نیست.([۱۴])
تحلیل
فقهایی که )…أوْ ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنّ …(را به کنیزان اختصاص دادند، روایات دیگر را بر تقیه حمل کردند و معتقدند، که ائمه:در این روایات به فتوای فقهای عامه که آیه را شامل غلامان هم میدانند، نظر داشتند، ولی با این توجیه نمیتوان از اطلاق آیه و روایت مؤید اطلاق، صرف نظر کرد؛ زیرا:
۱. حمل بر تقیه، اختصاص به روایات متعارض دارد و دربارهی روایاتی که نسبت بین آنها عموم و خصوص مطلق است، محلی برای کنار گذاشتن و حمل بر تقیه نیست، بلکه اختلاف روایات را با حمل عام بر خاص باید حل نمود؛ هرچند روایات خاص موافق عامه باشد؛ بر این اساس، چون روایات جواز دربارهی بردگان، در مقایسه با ادله عام حرمت، اخص است؛ از اینرو باید تخصیص ادله حرمت را به وسیله آنها پذیرفت.([۱۵])
۲. در موارد تعارض روایات و اخذ مرجحات؛ مرجح موافقت با کتاب بر مخالفت با عامه تقدم دارد؛ از اینرو روایاتی که غلامان را محرم میداند، به دلیل آنکه با اطلاق قرآن سازگار است، بر روایات مخالف ترجیح دارد و دیگر نوبت به ترجیح از نظر جهت صدور روایت نمیرسد.
۳. نظریهی تعمیم استثنا به غلامان در نزد عامه، از قوت و گستردگی برخوردار نیست، که ائمه: را وادار به تقیه نماید؛ چه اینکه فتوای ابوحنیفه که در آن عصر، فقیه شاخص بود، عدم محرمیت غلامان است؛([۱۶]) همچنین این ادعا که امام صادق(ع) از سلاطین وقت (نه از فقهای عامه) تقیه نموده است ـ چون آنان به محرمیت غلامان نظر داشتهاند([۱۷])ـ فاقد پشتوانه علمی و تأیید تاریخی است و صرف احتمال، نمیتوان روایات معتبر را کنار گذاشت؛ همچنین از این مقدمه که خواجگان همیشه در دربار سلاطین رفت و آمد داشتند،([۱۸]) نمیتوان نتیجه گرفت که امام صادق(ع) به جهت خوف از آنان، نظر به جواز نگاه و عدم ستر فرموده باشد.
۴. اگر امام۷در مقام تقیه بود، چه ضرورتی اقتضا میکرد که فراتر از پاسخ به سؤال راوی، تفسیری ناروا از آیهی قرآن ارائه دهد و به آن استناد نماید؟
۵ . اگر )…أوْ ما مَلَکَتْ أیْمانُهُنّ …(به کنیزان اختصاص یابد؛ به این معنا است که زنان آزاد بر یکدیگر مطلقاً محرم میباشند، ولی کنیزان برای زنان آزاد محرم نیستند و فقط برای زنان مالک خود محرم میباشند. اگر این برداشت با نظریهی عدم لزوم پوشش کنیزان، حتی نسبت به مردان بیگانه، تلفیق گردد؛ نتیجه این میشود که کنیز بر همهی مردان محرم است و زنان آزاد بر کنیزان نامحرم میباشند؛ یعنی کنیز در حکم یک “مرد” است. ([۱۹]) بدیهی است که این برداشت نادرست است.
حکمت استثنا
خداوند در آیه استیذان، به حکمت استثنا بودن بردگان از حکم ستر و نظر اشاره کرده است: )یا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا لِیَسْتَأذِنْکُمُ الّذینَ مَلَکَتْ أیْمانُکُمْ وَ الّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاهِ الْفَجْرِ وَ حینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِنَ الظّهیرَهِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاهِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَ لا عَلَیْهِمْ جُناحٌ بَعْدَهُنّ طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ …(([۲۰]). در این آیه بردگان نیز؛ همچون کودکان برای ورود به خلوت خانواده از ارفاق خاص برخوردار شدند. در آیات سورهی نور، دو استثنا برای قانون لزوم کسب اجازه در ورود به اطاق دیگران ذکر شده است؛ یکی بردگان و دیگری کودکان نابالغ؛ سپس توضیح میدهد که این دو گروه نیز در مواردی باید با اجازه وارد شوند: الف. پیش از نماز صبح و هنگام نیمروز که افراد به خاطر گرما، یا رفع خستگی بعضی لباسها را از تن بیرون میآورند و استراحت میکنند، ب. پس از نماز عشا که هنگام رفتن به رختخواب است و معمولاً زن، یا مرد از لباس غیر رسمی استفاده میکند؛ از اینرو حتی کودکان و بردگان نیز نباید سرزده وارد اطاق آنها شوند؛ اگرچه در اوقات دیگر، اجازه گرفتن برای آنها لازم نیست.
بنابراین کلمه )… مَلَکَتْ أیْمانُکُم…( در این آیه فقط شامل کنیزان نمیشود؛ زیرا استفاده از اسم موصول (الذین) که برای جمع مذکر است، نشان میدهد، این حکم شامل غلامان نیز میگردد و از این نظر بین بردگان و آزادگان، تفاوت وجود دارد. برخی روایات تصریح نموده، که )… مَلَکَتْ أیْمانُکُم…(در آیه استیذان، شامل مردان نیز میگردد.([۲۱])
یکی از مفسران در تفسیر آیهی )… طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ بَعْضُکُمْ عَلی بَعْضٍ …(، رمز استثنا را اینگونه بیان مینماید: برای غلامان و کودکان نابالغ اجازه گرفتن لازم نیست؛ زیرا آنها رفت و آمد مکرر در خانه دارند و اجازه خواستن در همه ساعات و اوقات بر ایشان سخت و دشوار است.([۲۲]) زمخشری نیز با بیانی مشابه در تفسیر طَوّافُونَ عَلَیْکمْ مینویسد: بردگان نیازمند آمد و شد با شما هستند و شما هم به این ارتباط نیازمندید؛ از اینرو اگر در هر وقت، استیذان ضرورت داشته باشد، منجر به حرج و سختی میگردد.([۲۳])
توجه به تعلیلی که در این آیه برای استثنای بردگان ذکر شد، امکان تعمیم استثنا را نسبت به افراد مشابه فراهم میسازد. برخی از فقها معتقدند: تعمیم در آیه از باب تنقیح مناط نیست؛ زیرا در تنقیح مناط، عقل به الغای خصوصیت پرداخته و با دستیابی قطعی به ملاک حکم، درصدد سرایت دادن آن به موارد دیگر میشود؛ در حالی که در اینجا، ملاک حکم با استفاده از عقل معلوم نمیگردد، بلکه به صورت مستقیم موضوع حکم با توجه به آیه، فراتر از بردگان نتیجه گرفته میشود؛ اگرچه در این آیه ابتدا فقط بردگان و کودکان استثنا شدهاند، ولی خداوند متعال با عبارت طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ علت استثنا را بیان مینماید و این علت، میتواند موجب تعمیم حکم گردد؛ به ویژه آنکه در نظر برخی مفسران، مانند: طبرسی، طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ تعبیر عام برای نشان دادن خدمتکاران است و اختصاص به بردگان، یا کودکان ندارد. طبرسی برای استظهار عرفی به آیهی )یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلّدُونَ(([۲۴]) استشهاد میکند و کلمه طوّاف را کنایه از رفت و آمد برای خدمتگزاری میداند.([۲۵]) راغب اصفهانی نیز معتقد است: الطوّافون فی قوله تعالی عباره عن الخدم؛([۲۶]) طوّافون به معنی خدمتگزاران میباشد.
قابل ذکر است که اگر برای تعمیم این استثنا از کودکان و بردگان، به همه خدمتگزاران در خانه، به جملهی طَوّافونَ عَلَیْکُمْ استناد شود؛ در این صورت نفی حرج تنها در حد ملاک حکم شناخته خواهد شد، ولی به عنوان مدرک مورد استناد نخواهد بود؛ بدین وسیله بخشی از مشکلاتی که در چنین مواردی در اثر استناد به قاعدهی لاحرج رخ میدهد، به صورت کلی منتفی میشود؛ زیرا از یک سو، نفی حرج به عنوان حکمت نمیتواند مبنای استنباط قرار گیرد و موجب تخصیص حکم شود، و از سوی دیگر، نفی حرج به عنوان علت، هرچند منجر به رفع حکم در مورد حرج میشود، ولی چون حرج شخصی ملاک رفع حکم است، نمیتوان با استناد به آن، یک قاعدهی کلی استنباط نمود.
اما از آنجا که در آیه قرآن، استثنا از استیذان برای کودکان و بردگان به حرج مستند نشده است، به جای کشف ملاک، باید به علت مذکور در آیه طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ توجه شود، و چون بدون شک ظهور عرفی در علت، استثنا شدن بردگان است؛ از اینرو همهی خدمتکاران مشمول استثنای آیه میشوند. برخی از فقها معتقدند:
طَوّافُونَ عَلَیْکُمْ: و هو “تعلیل” فی المعنی لعدم الإستیذان فیما عدا الأوقات الثلاثه([۲۷])، البته اگر اینگونه استنباط، به لحاظ صناعت فقهی و قواعد اجتهاد، قابل قبول باشد، استثنا شامل عموم خدمتکاران نخواهد بود، بلکه سیاق آیه نشان میدهد، که مقصود از طَوّافون علیکم خدمتکارانی است که به صورت دائم در خانه حضور داشته و به دلیل آنکه متکفل امور روزمره هستند به شکل عادی و طبیعی، پیوسته در تردد با اهل خانه میباشند؛ از اینرو تعبیر یاد شده شامل خدمتکارانی که زندگی مستقل داشته و به شکل کارگر و اجیر ـ در خانهی افراد دیگر ـ حضور موقت پیدا میکنند، نمیگردد.
همچنین از آنجا که در این آیه طَوّافون علیکم موضوع استثنا قرار گرفته و بردگان به عنوان یکی از مصادیق آن ذکر شدهاند، میتوان استفاده نمود که فرزند خواندگان نیز در دورهای که در جمع یک خانواده حضور دارند و مانند نوکران و غلامان، بدون آنکه زندگی مستقل داشته باشند، با اعضای خا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 