پاورپوینت کامل … و معلم بزرگ اخلاق ۸۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل … و معلم بزرگ اخلاق ۸۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل … و معلم بزرگ اخلاق ۸۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل … و معلم بزرگ اخلاق ۸۴ اسلاید در PowerPoint :
۵۳
اشاره:
هربار که با شاگردان و ارادتمندان حضرت امام خمینی(ره) گفت و شنود میشود، نکات زیبایی از حیات و سیرهی معظمله بیان میگردد که راهوار است و باعث غرور. به خود میبالیم که چنین رهبری داشتیم و از خدای بزرگ میخواهیم که در راهی که آن بندهی حقیقی نشانمان داد، به او متصل شویم. اینبار پای صحبت صمیمی مرحوم آیهالله توسلی۱ این یار صمیمی امام که اخیراً به دیدار او شتافت، مینشینیم:
مسؤولیت شما در دفتر امام خمینی(ره) چه بود؟
* پس از آنکه امام خمینی(ره) در ۱۰ اسفند ۱۳۵۷ وارد قم شدند، جلسهای با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم داشتند. در آن جلسه، جامعه مدرسین، من را به عنوان مسؤول ملاقاتهای حضرت امام به ایشان معرفی کردند.
ملاقاتهای عمومی امام ابتدا در مدرسه فیضیه بود، و پس از آن به بیت حضرت امام در قم منتقل شد. ملاقاتهای خصوصی در اتاق کار امام خمینی(ره) انجام میگرفت.
یک بار مرحوم حاج سید احمد آقا به من گفت: رادیوی جمهوری اسلامی در نظر دارد که برنامهی پخش احکام بگذارد و فتاوای حضرت امام گفته شود و من شما را پیشنهاد کردم. از آنجا که بنده بر فتاوای حضرت امام مسلط بودم و مدتها مسایل تحریرالوسیله معظمله را گفته بودم، این مسؤولیت بر عهده من گذاشته شد. گاهی در ملاقاتهای خصوصی، افراد سؤالات فقهی میکردند، و حضرت امام اشاره میفرمودند، که از فلانی سؤال کنید؛ بدین ترتیب بنده ۱۳ سال در رادیوی جمهوری اسلامی فتاوای حضرت امام(ره) را بیان کردم.
آیا میتوانید چند نمونه از ملاقاتهای خصوصی پیشنهادی را که حضرت امام نمیپذیرفتند، نام ببرید؟
* بله بودند، اما اسم آن افراد را نمیتوانم ببرم. کسانی بودند که به حسب ظاهر خیلی متدین بودند، و من میرفتم تا از امام برایشان وقت بگیرم، امّا حضرت امام وقت نمیدادند و یک نگاه تندی هم به من میکردند. افرادی بودند که امام میدانستند که اینها اسلام را بد معرفی میکنند، البته حضرت امام به خانواده شهدا بدون مکث و دغدغه، وقت ملاقات میدادند.
علت اینکه در دوران طلبگی درس حضرت امام را انتخاب کردید، چه بود؟
* آشنایی من با حضرت امام خمینی از سال ۱۳۲۲ شروع شد. بنده اهل محلات هستم. در تابستان، برخی از اهل علم و مراجع تقلید به آنجا میآمدند. حضرات آیات عظام بروجردی، گلپایگانی مرحوم آقای صدر (پدر امام موسی صدر) و نیز امام خمینی۵ چند بار به محلات آمدند. سفر اول امام خمینی(ره) به آنجا، ماه رمضان سال ۱۳۲۲ شمسی بود.
آن زمان ابتدای تحصیل من بود. شایع شد، که در مسجد جامع محلات حاجآقا روحالله خمینی سخنرانی دارند. حضرت امام یک ساعت مانده به نماز مغرب در مسجد درس اخلاق میگفتند. در آنجا من شاهد حضور همهی علما و روحانیون محلات پای درس اخلاق امام بودم. در همان جلسه امام فرمودند: اگر بخواهید که من به سخنرانی و درس اخلاق ادامه بدهم، نباید آقایان روحانی و علما شرکت کنند. امام به روحانیون و علما خیلی احترام میگذاشتند و به خاطر حفظ شأن و شخصیت روحانیون در محلات این تصمیم را گرفتند. از حضرت امام تقاضا شد که امام جماعت مسجد جامع محلات شوند، امّا معظمله نپذیرفتند.
امام در محلهای که آن زمان مشهور به محله قلعه محلات بود و با مرکز شهر فاصله داشت، در خانه کوچک اجارهای ساکن شدند. در آن محله، مسجد کوچکی به اندازه اتاق ۳ × ۲ بود، که حضرت امام نمازشان را در آن مسجد میخواندند. وقتی مردم شهر آگاه شدند، خواص متدین، غروبها به سوی قلعه محلات حرکت میکردند تا خودشان را به نماز امام برسانند. من هم برای شرکت در سخنرانی ایشان میرفتم. علت اینکه وارد کسوت روحانیت شدم، تأثیر سخنان امام خمینی(ره)، و درس اخلاق ایشان بود. حرفهای امام خمینی در من اثر خاص گذاشت. حضرت امام(ره) گذشته از اینکه یک فقیه بود، یک فیلسوف بود، یک عارف بود، معلم اخلاق نیز بود. امام درس اخلاقش را از زمان رضاخان شروع کرد. آن زمان رضاخان منبرها را ممنوع کرد و جلوی مجالس عزاداری و هیأتها و مجالس حسینی۷ را گرفت. امام احساس تکلیف کردند که درس اخلاق بگویند؛ از اینرو هفتهای دو روز ـ پنجشنبه و جمعه ـ در مدرسه فیضیه درس اخلاق میگفتند. آیهالله شهید مطهری در نوشتههای خود مینویسد، که وقتی درس اخلاق حضرت امام میرفتم، آنقدر در من اثر میگذاشت، که تا یک هفته سرمست بودم، و خود را نمیشناختم.
درس اخلاق امام خیلی تأثیرگذار بود. وقتی ایشان از محلات رفتند، من روزهای پنجشنبه و جمعه به قم میرفتم تا درس اخلاق ایشان را شرکت کنم. همان زمان تصمیم گرفتم که برای درس به قم هجرت کنم، البته آن زمان من نمیتوانستم پای درس امام بروم، چون ایشان فلسفه و خارج اصول و فقه میگفتند، و من مقدمات را شروع کرده بودم. سال ۱۳۲۴وارد قم شدم. پس از اتمام سطح، خودم را به درس خارج فقه و اصول حضرت امام رساندم. تا زمانی که ایشان در ایران بودند، من در درسهای معظمله شرکت میکردم.
علت اینکه روحانیون محلات به امام ارادت داشتند، چه بود؟
* روحانیون محلات نسبت به امام خمینی(ره) شناخت خوبی داشتند. مرحوم محلاتی از علمای مبارز مشروطیت بود. محلات علمای مبارز زیادی داشت. حضرت امام در یکی از سخنرانیهایشان فرمودند: محلات، که من سابقاً میرفتم مردم خوبی داشت و علتش علمای آنجا بود که مردم را به خوبی و اخلاق خوب وادار کردند. علمای محلات در قم با امام ارتباط داشتند و به امام علاقهمند بودند. آخرین سفر امام به محلات در سال ۱۳۲۹ بود. آن سال حضرت امام در خانهای ساکن شدند که در محلهی ما بود. این خانه یک قنات آب داشت، که آب نوشیدنی محله را تأمین میکرد. وقتی حضرت امام متوجه شدند، دستور دادند، که مردم به شکل سابق برای تهیهی آب آشامیدنی مورد نیازشان به آنجا بروند. در منزل را باز گذاشتند تا مردم آب ببرند. بعد از ظهرها تا مغرب در خانه امام باز بود. مردم؛ به ویژه خانمها به خانه امام میرفتند و آب آشامیدنی مورد نیازشان را از آن قنات بر میداشتند. خودشان هم در بالکن حیاط فرش میانداختند و مشغول مطالعه میشدند. حضرت امام حاشیه بر وسیله النجاه را در همان خانه نوشتند. آخرین حاشیه را حضرت امام بر وسیله النجاه در ترکیه وارد متن کردند و اسم آن را تحریر الوسیله گذاشتند. اصل تحریر الوسیلهکه الآن دو جلد است، از وسیله النجاه مرحوم سید است، که امام قبلاً حاشیه کرده بودند، و زمانی که به ترکیه تبعید شدند، حاشیه را وارد متن کردند، و اسم آن را تحریر الوسیله گذاشتند.
از سفرهای نجف چه خاطراتی دارید؟
* وقتی امام را به عراق تبعید کردند، تمام تلاش ساواک دولت طاغوت این بود که امام را به نجف منتقل کنند؛ چرا که فحول علما در آنجا بودند و آنها میخواستند معظمله را در نجف منزوی کنند. هدف آنها شکست حضرت امام بود، اما هنگامی که ایشان به نجف رفتند و درسشان را شروع کردند، درس بسیار با شکوه و با عظمتی شد. ساواک که انزوای علمی حضرت امام را انتظار میکشید، نقشههایش خنثی شد و تلاش خود را با تحریک برخی افراد وابسته و ساواکی و مزدور، علیه امام ادامه داد. حضرت امام هر شب ساعت ۹ به حرم مطهر امام علی(ع) مشرف میشدند و زیارت جامعه کبیره را میخواندند. این برنامه در تمام مدتی که ایشان در نجف بودند، تغییر نکرد. از عمال رژیم، افرادی میآمدند و بین راه میایستادند، یا پشتشان را به امام میکردند، تا اهانتی به امام کرده باشند، اما ایشان خم به ابرو نمیآوردند و حتی مانع برخورد با آنان میشدند. ساواک، افراد را تهدید میکرد که به ملاقات امام، یا پای درس ایشان نروند. ایرانیهایی که برای زیارت به نجف میآمدند، ساعت ۹ شب به حرم مطهر حضرت علی(ع) میآمدند تا حضرت امام را در آنجا ملاقات کنند. منزل امام در نجف تحت نظر و کنترل بود. معظمله در ایام زیارتهای مخصوص، به زیارت کربلا مشرف میشدند. یک شب یکی از علمای ایرانی مقیم عراق از امام سؤال کرد که آیا جایز است که از دفتر خانههای رسمی ثبت اسناد در عراق سند بگیریم؟ حضرت امام فرمودند: چه اشکالی دارد؟! آن عالم روحانی گفت: این دفترخانهها متعلق به دولت شاهنشاهی و طاغوتی است. امام فرمودند: برای برقراری نظم جامعه، اگر دولت کفر هم باشد، باید از قوانین آن دولت تبعیت کنیم، این که دولت فسق است، اگر دولت کفر هم باشد، باید قانون مراعات شود. گاهی اوقات از آمریکا تلفن میزدند و میپرسیدند: آیا ما در اینجا میتوانیم اموال دولت آمریکا را به جهت اینکه کافر هستند، مصادره کنیم؟ امام میفرمودند: برای حفظ اسلام و اینکه مسلمانان به دزدی متهم نشوند، حتی تبعیت از قانون دولت آمریکا هم برای مسلمانان مقیم آمریکا لازم است. امام غیر از اینکه در خود ایران مقید به رعایت قانون بودند، میفرمودند: تبعیت از قوانین سایر کشورها، برای افراد مقیم در همان کشورها لازم است.
یکی از مراجع آن زمان که به حضرت امام خیلی علاقهمند بود و امام نیز به ایشان علاقه داشتند، وسایل استقبال حضرت امام را از کاظمین به کربلا فراهم کرد. وی از حضرت امام سؤال کرد: آیا میتوانیم برای ترویج اسلام، متمسک به خلاف شرع بشویم؟ امام فرمودند: خیر! اسلام برای تهذیب آمده است؛ اینکه به وسیله خلاف شرع بخواهید اسلام را ترویج کنید، جایز نیست.
امروز برخی افراد به نام اسلام کارهای خلاف اسلام انجام میدهند و میگویند میخواهیم اسلام را ترویج کنیم. امام آن روز به آن مرجع فرمودند: اسلام برای تهذیب اخلاق آمده است، و شما میخواهید از راه خلاف شرع، اسلام را ترویج کنید؟! به هیچ وجه جایز نیست.
امام کاری غیر از رضای خدا انجام نمیداد. درباره پیروزی انقلاب اسلامی هم بارها فرمودند که آن چیزی که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند، دو چیز بود: انگیزه الهی، و وحدت مردم. اگر انگیزه الهی همیشه باقی بماند، انقلاب حفظ میشود.
آیهالله حاج شیخ حسن صانعی نقل میکند، که امام وقتی پس از ۱۴ سال تبعید به ایران بازگشتند در یک جلسه خصوصی به من فرمودند: یادت هست فلان روز (در بحبوحه قیام پانزده خرداد ۱۳۴۲) به من گفتی: قدری آهستهتر حرکت کنید، کمی سکوت کنید، ممکن است شما را دستگیر کنند، و من به شما گفتم: نه خیر، مردم با ما هستند. دولت نمیتواند ما را دستگیر کند. یادت هست این جمله را گفتی و من هم آن جواب را دادم. این ۱۴ سال تبعید، کفاره گناه آن حرفی بود که من زدم. من باید میگفتم: ما خدا را داریم، اما گفتم: ما مردم را داریم. نتیجه این حرف من باید این ۱۴ سال تبعید باشد. ۱۴ سال تبعید، نتیجه آن غفلتی بود که من از خدا کردم.
چرا پس از پیروزی انقلاب، امام خمینی(ره) به زیارت امام رضا(ع) مشرف نشدند؟
* حضرت امام تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی مقید بودند که هر سال برای زیارت به مشهد بروند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نه تنها به مشهد نرفتند، بلکه هیچ جای دیگر هم نرفتند. امام خمینی(ره) از روزی که وارد جماران شدند از جماران خارج نشدند. آن زمان معظمله با اتوبوس به مشهد میرفتند و بر میگشتند. مخارج سنگین نمیشد، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی باید برای حفاظت امام در مشهد خیلی هزینهها میشد، و حضرت امام به این امر حاضر نبودند، هیچجای دیگر هم حاضر نشدند، بروند. گاهی پشت بام خانه میرفتند و رو به حرم امام رضا(ع) میایستادند و زیارتنامه میخواندند. ایام محرم هم زیارت عاشورا را به همین ترتیب میخواندند.
یکی از افراد مطرح به عنوان جانشین مرجعیت حضرت آیهالله بروجردی۱، امام خمینی بودند. از آن دوران چه خاطرهای دارید؟
* در آن ایام من به اتفاق شهید بزرگوار آیهالله ربانی املشی به خانهی امام رفتیم. آقای ربانی به حضرت امام عرض کرد: آقا، امروز اسلام به شما احتیاج دارد، و شما باید رساله بدهید. امام در جواب فرمودند: من کی هستم که اسلام به من احتیاج داشته باشد؟.
امام هیچگاه حاضر نشدند، که رساله بدهند. پس از فوت آیهالله بروجردی نیز اجازه ندادند که از طرف خودشان مجلس فاتحهای برگزار شود. اهل فن میدانند که از جمله مقدمات پذیرش مرجعیت همین چیزهاست، که فرد خودش را در معرض قرار بدهد و برای مرجع قبلی مجلس فاتحه بگیرد، و رساله توزیع کند.
ما یک گروه ۵۰ نفری تشکیل دادیم و رساله حضرت امام را از میان حواشی عروه الوثقی و وسیله النجاه جمعآوری نمودیم و چاپ کردیم. بابت چاپ حدود ۲۵۰۰ تومان بدهکار شدیم. برای پرداخت بدهی نزد مرحوم آقای اشراقی (داماد حضرت امام) رفتیم تا به امام بگوید که ما حاشیهی عروه را چاپ کردیم و ۲۵۰۰ تومان بدهکار شدیم. معظمله در پاسخ فرمودند: هرکس رساله مرا چاپ کرده، خودش هم پولش را بدهد؛ مگر من گفتم که رساله را چاپ کنند؟. حضرت امام یک شاهی بابت این کار ندادند، حتی حاضر نبودند، که یک رساله مجانی به کسی بدهند، بلکه میفرمودند: هرکس مقلد من است، باید برود برای خودش رساله بخرد، اما من پول سهم امام را نمیدهم تا رساله چاپ شود و آن را مجانی به مردم بدهم.
از نظر حضرت امام(ره) انقلاب اسلامی به یقین
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 