پاورپوینت کامل از عالم استاد و شاگردی ۷۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از عالم استاد و شاگردی ۷۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از عالم استاد و شاگردی ۷۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از عالم استاد و شاگردی ۷۰ اسلاید در PowerPoint :
۲۰
مقام معظم رهبری :
نصیحت حضرت امام(ره) در اولین روز نشستن روی منبر
آن بزرگوار در قم، اولین روزی که برای درس روی منبر نشستند، من در درسشان حاضر بودم. ایشان قبلاً روی زمین مینشستند و درس میگفتند و بعد از چندی که جمعیت زیاد شد، به اصرار طلاب که میخواستند چهرهی ایشان را زیارت کنند و صدایشان را به خوبی بشنوند، روی منبر نشستند. گمان میکنم ایشان بعد از رحلت مرحوم آیهالله بروجردی۱ این تقاضا را قبول کردند و تا آن بزرگوار حیات داشتند، ایشان روی منبر ننشستند. حضرت امام(ره) آن روز را تماماً به نصیحت گذراندند. اولین مطلبی که بعد از بسمالله فرمودند، این بود که: مرحوم آقای نایینی۱ روز اولی که برای درس روی منبر نشست، گریه کرد و گفت: این همان منبری است که شیخ انصاری۱ روی آن نشسته، حالا من باید روی آن بنشینم. ایشان از همینجا، شروع به نصیحت کردن طلاب کردند که بفهمید چه کاری میکنید و چهقدر این مسؤولیت سنگین است. آن روز که این صحبتها را میکردند، در حد یک مدرّس بزرگ و یک فقیه عالی مقام مهیای مرجعیت بودند.([۱])
اولین عامل به درسهای تهذیبِ نفس خویش
حضرت امام(ره) مظهر نوآوری علمی و تبحّر در فقه و اصول بودند. بنده قبل از ایشان، استاد بزرگی را در مشهد دیده بودم؛ یعنی مرحوم آیهالله میلانی، که از فقهای برجسته بود. در قم همان وقت رییس حوزهی علمیهی قم، که استاد امام هم بود؛ یعنی مرحوم آیهالله العظمی بروجردی تشریف داشتند. بزرگان دیگری هم بودند، اما آن محفل درسی که دلهای جوان و مشتاق و کوشا و علاقهمند به استعدادهای خوب را جذب میکرد، درس فقه و اصول امام بود. یواش یواش از قدیمیترها شنیدیم که این بزرگوار، فیلسوف بزرگی هم هست و در قم درس فلسفهی ایشان، درس اول فلسفه بود، لکن آن وقت ترجیح میدادند که فقه تدریس کنند. شنیدیم که این مرد بزرگ، معلم اخلاق هم بودند و افراد زیادی در درس اخلاق ایشان شرکت میکردند. معظمله به تقویت فضایل اخلاقی در جوانان همت زیادی داشتند. در خلال درس در طول سالها، این را ما از نزدیک مشاهده کردیم، اما شخصیت این مرد بزرگ، که باطن او سرشار از خصوصیات ناشناخته بود، برای اکثر مردم در آن روز فقط به عنوان یک استاد عالم و شاگردپرور و یک تهذیب کنندهی اخلاق طلاب و شاگردان شناخته میشد. در سال ۱۳۴۰ مرحوم آیهالله بروجردی وفات نمود. مراجع بزرگواری مطرح شدند و دوستانشان نام آنها را میآوردند. اینجا صحنهای شد برای این مرد بزرگ شد تا به همه نشان داد که این درس اخلاقی که میگفته است، فقط زبان و یاد دادن به دیگران نبوده است، بلکه خود او اولین عامل به درسهای تهذیب نفس بوده است. همه دیدند، همه فهمیدند و تصدیق کردند که این مرد از مقام، از مطرح شدن، از ریاست، حتی اگر آن ریاست، مرجعیت باشد، که یک ریاست روحانی و معنوی به شمار میآید، رویگردان است و برای مقام و منصب و رتبه و شخصیت، هیچگونه تلاشی نمیکند، بلکه اگر دیگران هم بخواهند تلاش کنند، تا آنجا که بتواند، مانع میشود.([۲])
آیهالله جوادی آملی:
تحلیل فولادین اعتباریات بحث اصول
وقتی از حوزهی تهران به حوزهی علمیه مقدسهی قم مهاجرت کردم، بحث اصول ایشان مجمع فضلا بود، و چون خود حکیمی بود قوی، و عارفی بود نیرومند، مسایل اصولی را که جزو علوم اعتباری است و با قواعد عقلا و امور عرفی آمیخته است؛ آنچنان فولادین تحلیل میکرد، که نمیگذاشت از حد جزمی که در محدودهی علوم اعتباری مؤثر است پایینتر بیاید، چون یک حکیمی که فولادمنش است، یک انسان کاملی که استوار و محکم است، خیلی محکم سخن میگوید، اصول را چون معقول محکم میگفت، هرگز اجازه نمیداد، که مسایل را با اوهام صرف اعتباریات بگذارند؛ تا آنجا که ممکن بود، محکم سخن میگفت.([۳])
آیهالله محمدهادی معرفت:
ورود به عالم تحقیق
هنگامی که امام به نجف تشریف آوردند، از ایشان خواهش شد، که درس را شروع بفرمایند. امام سؤال کردند: بیشتر روی قواعد بحث کنیم، یا روی روایات و نقل اقوال؟ دوستان به اتفاق گفتند: ما بیشتر مایلیم از قواعد شروع کنیم؛ یعنی همان کاری که شیخ انصاری در کتاب مکاسب کرده است. حضرت امام تحولی در نجف ایجاد کردند که روز به روز بر شیفتگی ما نسبت به ایشان افزوده میشد. تا آن زمان مسألهی اقوال بزرگان در فقه، به عنوان حریمی مقدس بود. مثلاً اگر میگفتیم، این نظریهی مرحوم نایینی است، برای دلیل کافی بود؛ زیرا شخصیت فرد بر آرا اثر میگذاشت. این موضوع در واقع فقه را از صورت تحقیقی به صورت تقلیدی در میآورد. پس از شیخ طوسی ـ تا قبل از ابن ادریس ـ فقه صورت تقلیدی به خود گرفته بود. آن بزرگوار که آمد، روش تحقیق را شروع کرد. اخیراً فقه، واقعاً رنگ تقلیدی به خود گرفته بود. مثلاً اگر گفته میشد کلام، کلام مرحوم آقا ضیاء، یا مرحوم نایینی، یا آقا شیخ حبیبالله رشتی، یا مرحوم فشارکی اصفهانی، یا … است، انتساب قول به این گویندهها، یک نوع حریم ایجاد میکرد، و طلبههایی مانند ما این جرأت را به خود نمیدادند که رأیی برخلاف رأی بزرگان دهند، یا تحقیق کنند، ولی حضرت امام یک تحولی ایجاد کردند؛ یعنی راه تحقیق فقاهت را باز نمودند.([۴])
آیهالله محمد مؤمن:
بررسی جوانب هر مسأله
نحوهی ورود و خروج حضرت امام به درس اینگونه بود، که محصل را به سمت اجتهاد دقیق سوق میدادند. هر دلیلی را با کمال دقت تبیین و به نقد و تحلیل و نقض و ابرام میپرداختند. به قول بعضی فضلا به صورتی اطراف و جوانب هر مسأله و ادله را بررسی میکردند که اگر دربارهی مسأله مورد بحث تا آن هنگام حتی مقالهای هم نوشته نشده بود، چیزی فروگذار نمیشد. این مطلب برای اهل خبره بسیار ارزنده و در خور اهمیت است. از خصوصیات بارز معظمله در تدریس این بود که هنگام طرح هر مسأله خودشان مطلب و شقوق متصوره در آن را پیریزی میفرمودند.([۵])
دیر آمدن و حق اشکال
شاید مکرر امام فرمودند: من دوست دارم آقایان هنگام آمدن به درس دم در تزاحم کنند؛ به این معنا که همه با هم سر ساعت معین دم در مسجد، یا مدرسه برسند. برای ترغیب بیشتر به این نظم و دقت هنگام اشکال گرفتن کسی که چند دقیقه دیرتر حاضر شده بود، میفرمودند: شما دیر آمدهاید، و حق اشکال کردن ندارید.([۶])
آیهالله سید جلال الدین آشتیانی:
حاج آقا روحالله چشم و چراغ حوزه
برای اهل فن، واضح و آشکار است که به ندرت استادی را میتوان سراغ گرفت که در حدی عالی در علوم فقه و اصول و حکمت الهی و عرفان توانا باشد. در غالب آثار خود، با ذکر عناوین از حضرت امام(ره) مطلب نقل کردهام. در دورانی که ذکر نام او ممنوع و رسالهی عملیهی او به قول برخی از دانشجویان، قاچاق بود، کسی از ارباب علم و معرفت به ما اعتراض نمیکرد که چرا با این عناوین از آن بزرگ یاد میکنید و ما نیز با شناسایی کامل و معرفت تام، به او ارادت داشتیم و جاذبهی علمی و جامعیت او تأثیری عمیق داشت؛ چنانکه مرحوم آیهالله العظمی بروجردی۱ روزی به نگارنده فرمودند: حاج آقا روح الله چشم و چراغ حوزهاند. منظور حقیر آن است که امام(ره) قبل از ورود به میدان مبارزه با حکومت زمان، علماً و عملاً مورد تصدیق همگان بودند و منکر نداشتند، جز مغرضان که در هر عصر وجود دارند.([۷])
آیهالله ابراهیم امینی:
اجتناب از مناظره، جدال و خودنمایی
یکی از صفات حضرت امام این بود که از مناظره، جدال و خودنمایی در بحث اجتناب میکردند؛ در حالی که این کار بین بعضی طلبهها و فضلا مرسوم است و این صفت را جزو کمالات خود میدانند که در بحثهای علمی بر دیگران برتری پیدا کنند و ایشان را مغلوب سازند؛ اگرچه باید به این نکته نیز اشاره کرد که چنانچه این بحثها مخلصانه و برای اظهار حق باشد، جای ایراد نیست، ولی اگر برای تظاهر و خودنمایی و جدال و غلبه برطرف مقابل باشد، نفس انسان را به سراشیبی سقوط میکشاند. حضرت امام خمینی(ره) در مباحثات علمی کاملاً اهل بحث و دقت بودند. مطالب را به طور دقیق بررسی میکردند و به اشکالات پاسخ میدادند، اما در جلسههایی که بحث به صورت خودنمایی و جدال مطرح میشد، سکوت میکردند. اگر کسی از ایشان سؤالی میکرد، جواب میدادند؛ در غیر این صورت ساکت بودند و گوش میدادند.([۸])
تعمد نداشتن در جذب شاگردان
امام غیر از آن جاذبیت ذاتی که داشتند، تعمدی به جذب افراد نداشتند. اینجور نبود که افراد را جذب کنند؛ چه شاگرد باشد، یا غیر شاگرد؛ لذا خیلی وقتها ما از این جهت ناخشنود بودیم؛ زیرا دلمان میخواست، که ایشان درصدد جذب افراد باشند تا جایی برای ایشان باز شود و مرید و شاگردانشان زیاد بشود و ما هم خوشحال بشویم. برای مثال یکی از شاگردان امام رفیقی داشت که با آن خیلی صمیمی بود، ولی آن رفیق به امام خیلی توجه نداشت و درس ایشان هم نمیآمد. آن آقا میخواست برای دوستش شرایطی فراهم شود تا با امام رفت و آمد کند و حضرت امام به ایشان عنایت نماید؛ از اینرو گاهی به حضرت امام پیشنهاد میکرد که مثلاً فلانی روضه دارد، اگر صلاح میدانید به روضهی ایشان برویم، ولی امام قبول نمیکردند. یک بار دوستم به من گله کرد که ما شاگرد ایشانیم و اینقدر به درسشان توجه و عنایت داریم، پس چرا تقاضای ما را قبول نمیکند؟! امام این حرفها را از ما قبول نمیکردند.([۹])
آیهالله سید عزالدین زنجانی:
در جهان اسلام چنین شخصیتی نداشتیم
جلوههای فقاهت حضرت امام(ره) از آثار باقی ماندهی ایشان به خوبی پیدا و مشخص است. کتاب مکاسب شیخ انصاری۱ میدان فقاهت فقیه است. اگر فرد بتواند مکاسب را خوب بخواند و درک کند و حرفی بالاتر از آن داشته باشد، فقیه خوبی است. جولانگاه فقه، کتاب مکاسب شیخ انصاری است. مبارزان این میدان، باید ادعای خود را ثابت کنند. در دیگر کتب فقه، قدرت فقیه آنچنان که باید، روشن نمیشود. حواشی حضرت امام(ره) بر کتاب مکاسب موجود است و مبانی بسیار عالی و علمی ایشان مشخص است. این مبانی، خیلی قابل مطالعه و بررسی است. به اعتقاد من دربارهی این مرد بزرگوار، باید گفت که جهان اسلام از غیبت کبری تا کنون من حیث المجموع نظیر ایشان را نداشته است. بر این قید من حیث المجموع تأکید دارم. از نظر خصوصیات علمی، اخلاقی و شخصیتی، ما در میان مسلمانان، از غیبت کبری تا کنون، چنین شخصیتی نداشتهایم.([۱۰])
آیهالله جعفر سبحانی:
توصیهی رعایت احترام به مشایخ و بزرگان
حضرت امام نه تنها به استادان خود احترام میگذاشتند، بلکه از تمام علما و دانشمندان به نیکی یاد میکردند. به خاطر دارم که در یکی از نوشتههای خود دربارهی مطلب کسی نوشته بودم که سخن وی ظاهر الفساد است. ایشان هنگام مطالعهی نوشتهی من، در کنار آن مرقوم داشتند: احترام مشایخ و بزرگان پیوسته باید مراعات شود. روزی دربارهی یک شخصیت علمی سخنی از یکی از مجلات لبنان نقل کردم که در حقیقت نقل اهانت بود. حضرت امام نسبت به کلام من اظهار ناراحتی و مرا از نقل آن نهی کردند. چه بسا در حوزه و خارج
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 