پاورپوینت کامل سیره عبادی امیرالمؤمنین(ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سیره عبادی امیرالمؤمنین(ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سیره عبادی امیرالمؤمنین(ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل سیره عبادی امیرالمؤمنین(ع) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۴۱

ساختار سیره ی عبادی

در این نوشتار، ابتدا سیره شناسی عبادی، که یکی از شاخه های سیره شناسی است را بررسی می کنیم و ضمن تعریف واژه های سیره و عبادت در مورد ضرورت سیره شناسی، حقیقت عبادت و ضرورت پرداختن به عبادت و جایگاه آن بحث خواهیم کرد.

۱. واژه سیره

سیره از کلمه سیر به معنای رفتن، جریان داشتن و حرکت است. راغب اصفهانی می نویسد: السیره الحاله التی یکون علیها الإنسان وغیره غریزیاً کان او مکتسباً. یقال فلان له سیره حسنه و سیره قبیحه و قوله )… سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا اْلأُولی( ([۱]) الی الحاله التی کان علیها من کونها عودا([۲])؛ سیره، حالت و روشی است که در سرشت انسان و غیر انسان به طور غریزی یا اکتسابی وجود دارد. چنانکه گفته می شود فلانی سیره و روشی نیکو یا سیره و روشی زشت دارد، آیه )… سَنُعِیدُها سِیرَتَهَا اْلأُولی(([۳]) یعنی آن حالتی که بر آن بود، که همان چوب بودن است.

با توجه به مطالب مذکور، سیره و سیره شناسی، در واقع سبک شناسی و رفتارشناسی است؛ یعنی شناخت اصول و سبک ها و روش هایی که هر فرد در رفتار و اعمال خود دارد. استاد شهید مطهری(ره) در این باره می فرماید:

سیره شناسی یعنی سبک شناسی اما مهمّ این است که سلاطین عالم، سبک و سیره مخصوص به خود دارند. فلاسفه، ریاضت کشندگان و پیامبران هم به طور کلی هر کدام سبک مخصوص به خود را دارند. یعنی در رفتار و عملکردها می توان سبک ها را یافت، همان طور که در شعر و ادب، هنر و تفکر سبک هایی وجود دارد، همچنین در رهبری و حکومت نیز سبک وجود دارد و سیره شناسی به معنای جستجو در رفتار، حرکت و نیز سیر یک امر و استخراج سبک آن می باشد. بنابراین اگر سیره شناسی را سبک شناسی معنا کنیم، کار درستی است.

با توجه به آنچه ذکر شد، سیره در واقع اصول پایداری است که تعیین کننده سبک رفتار در یک حوزه معین باشد، به عبارت دیگر سیره، منطق عملی است. همچنان که در منطق نظری، همه مردم فکر می کنند لکن منطقی رفتار نمی کنند، در رفتار هم افرادی پیدا می شوند که رفتارشان براساس یک سلسله معیارهای مشخص باشد که از آن معیارها و اصول هرگز جدا نمی شوند و الاّ اکثر مردم رفتارشان منطق ندارد.([۴])

آنچه که در این نوشتار مهم است، یافتن اصول عبادی مولای متقیان علی بن ابی طالب(ع) است، اصولی که راهنمای عملی و حافظ سلامت و صلابت آن است، به عبارت دیگر همان منطق عملی عبادات مولای متقیان. یعنی اینکه حضرت علی(ع) در زمینه عبادات چه اصولی داشتند که باعث ثابت شدن و استواری ایشان در زمینه عبادات شد. شناخت سیره عبادی امام علی(ع)، یعنی شناخت این اصول و منطق.

۲. ضرورت بحث در سیره

جهت تبیین هدف و مقصود این مباحث، لازم است ابتدا به جایگاه و اهمیت بحث نیاز انسان به اسوه پرداخت. آیه ۲۱ سوره احزاب، پیامبر اکرم(ص) را اسوه حسنه معرفی می کند: )لَقَد کانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَن کانَ یَرْجُوا اللهَ وَ الْیَوْمَ الأخِرَ وَ ذَکَرَاللهَ کَثِیراً(([۵])؛ قطعاً برای شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقی نیکوست: برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می کند.

یعنی پیامبر برای مسلمانان، معدن و مرکزی است که می توانند کلیه اعمال، رفتار و وظایف خود را از آن استخراج کنند. حضرت امیر(ع) نیز پیامبر را به عنوان نمونه ای کامل معرفی می کند و می فرماید:

وَ لَقَدْ کَانَ فِی رَسُولِ اللهِ۹ کَافٍ لَکَ فِی الأُسْوَهِ([۶])؛ پیروی کردن از رفتار رسول خدا و الگوگیری از پیامبر(ص) برای شما کافی است.

بدین ترتیب با ارائه یک نمونه جامع و کامل در همه ابعاد، مسلمانان را مأمور اقتداء مطلق از آن وجود گرامی می کند و کسی که جا پای ایشان گذارد، محبوب ترین بندگان نزد حضرت حق است، همان طور که خداوند متعال فرمودند:

)قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ …(([۷])؛ بگو ای پیامبر اگر خدا را دوست دارید از من تبعیت کنید تا خداوند شما را دوست بدارد.

با تأسی به این نمونه کامل و کافی، انسان به سوی کمال مطلق رهنمون می شود و وجوب اقتدا برای همین است.

انسان بدون اسوه نمی تواند زندگی کند. اگر اسوه ای حسنه را الگوی خود قرار ندهد حتماً نمونه های کاذب و منفی را مقتدای خویش قرار می دهد، چنانکه در حدیثی محمدبن مسلم، از امام باقر(ع) نقل می کند: کان من دان الله عزوجل بعباده یجهد فیها نفسه و لا امام له من الله، فسعیه غیر مقبول و هو ضال متحیر، الله شانیء لاعماله و مثله کمثل شاه ضلت عن راعیها و قطیعها ([۸])؛هر که در عبادت خدای عزوجل، خود را به زحمت اندازد، اما پیشوایی که خداوند مقرر کرده، نداشته باشد؛ کوشش او پذیرفته نمی شود و خود او گمراه و سرگردان است و خدا اعمال او را دشمن دارد. حکایت او، حکایت گوسفندی است که چوپان و گله خود را گم کرده است.

اسوه حسنه انسان کامل است که در همه ابعاد قابل تبعیت است و فقدان اسوه حسنه در طی طریق کمال، به این معنا است که انسان اسیر شیاطین گشته و خلأ وجودی اسوه حسنه را در همه ابعاد فردی اجتماعی، با اسوه های سیئه پر سازد: من لم یکن له شیخٌ فشیخُه الشیطان([۹]).

با توجه به آنچه ذکر شد، ارائه اسوه و شناخت روش های یک اسوه، در ابعاد گوناگون از مهم ترین اموری است که باید با جدیّت به آن پرداخت. بنابراین فرصت را غنیمت شمرده و به لطف و عنایت الهی، در حدّ وسع خود، به شناخت روش ها و شیوه های عبادی عالی ترین نمونه انسان کامل، حضرت علی بن ابی طالب(ع) می پردازیم.

حقیقت عبادت

روح عبادت و بندگی، چیزی جز این نیست که انسان خود را مِلک خدا بداند و در تمام اعمال اختیاری، از خواست و رضای مولای خویش تبعیت کند. از این رو بندگی، تابع محض بودن است. بنابراین عبادت، در پاره ای اعمال که در اصطلاح، اعمال عبادی نامیده می شود، محصور نیست؛ بلکه هر عملی که به قصد بندگی و اطاعت از امر خدا و مورد رضای او و با نیّت خالص باشد، عبادت است و بر حسب درجات قلبی شخص، مراتب و درجات مختلف دارد. در این جا باید به این نکته ظریف اشاره کنیم که لازمه بندگی خدا، خالص کردن خود برای خداست و آن در گرو رها شدن از قید بت ها و معبودهای ظاهری است؛ یعنی هر انسان، به اندازه ای که از قید معبودهای پیدا و نهان آزاد شود، به بندگی خدا توفیق می یابد. از این رو کسی که بندگی خدا را برگزیده است، در تمام مراحل زندگی و حتی در جزئیات اعمال و رفتار نیز بر طبق رضای خدا و مطابق خواست او عمل می کند؛ یعنی اعمالی را که انجام آن ها موجب رضای حق است به جای می آوردواجبات و از انجام اعمالی که موجب ناخشنودی اوست، پرهیز می کندمحرمات و بدین ترتیب ملاک فعل یا ترک آن، خواست و رضای خداست. البته عمل به واجبات و پرهیز از محرمات چنان که در شرع مقرر شده است، حداقل مرتبه بندگی است که نجات و رستگاری را در بر دارد، اما مراتب و درجات بالاتری وجود دارد که بنده، خویشتن را به آن ها ملتزم می کند و حتی در مواردی که ارتکاب فعل یا ترک آن، مستوجب کیفر و مؤاخذه نیستمکروهات و مستحبات، دستور خدا را به جا می آورد.

به طور کلی، حقیقت عبادت، تعظیم و طاعت بعد از چشم پوشی از غیر اوست و اعتقاد به اینکه فقط او لایق پرستش است. هر کس در حدّ درک و فکر خویش خدا را عبادت می کند، هرچه معرفت عبادت کننده بیشتر باشد، مقامش نزد پروردگار و ارزش عبادتش بالاتر خواهد بود. علی بن ابی طالب(ع) که سر سلسله بندگان بود، درباره انگیزه خود از عبادت می فرمودند: [خدایا]! من تو را از ترس آتشت و به امید بهشتت عبادت نمی کنم؛ بلکه بدان جهت عبادت می کنم که تو را شایسته و سزاوار عبادت یافتم.([۱۰])

انگیزه های انسان در عبادت و بندگی متفاوت است، چنانکه آن حضرت می فرماید:

إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ رَغْبَهً فَتِلْکَ عِبَادَهُ التُّجَّارِ وَ إنَّ قَوْماً عَبدُوا اللهَ رَهْبَهً فَتِلْکَ عِبَادَهُ الْعَبِیدِ وَ إنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَهُ الأحْرَارِ([۱۱])؛ گروهی که خدا را برای به دست آوردن سود و پاداش پرستش می کنند، همانا عبادت آن ها عبادت بازرگانان است، آن دسته که خدا را از ترس عذاب آتش عبادت می کنند عبادتشان عبادت غلامان و برده صفتان است و مردمانی که عبادت آن ها برای سپاسگزاری از خداوند است، عبادتشان عبادت آزادگان است. علی(ع) با عشق، خدا را عبادت می کرد و عبادت او برای رفع تکلیف نبود؛ بلکه او عاشق حقیقی خدا بود و در هر حال، به خصوص در حال عبادت، او را مشاهده می کرد. چنانکه وقتی از او سؤال شد: هل رأیتَ ربَّک؟؛ آیا خدایت را دیده ای؟ در پاسخ فرمود: أفأعبد ما لا أری([۱۲])؛ آیا چیزی را که نمی بینم، می پرستم؟

این همه شگفتی، عشق، خلوص و معرفت در عبادت، از یقین آن حضرت سرچشمه گرفته بود و این همان حقیقت عبادت است. در خاتمه باید گفت آن حضرت همیشه و در هر حالت در عبادت بود.

جایگاه، اهمیت و ضرورت عبادت

توجه به عبادت، توجه به حیاتی ترین مقوله انسانی است؛ چرا که بیشتر سامان ها و نابسامانی ها، صلاح ها و فسادها و سعادت ها و شقاوت ها، به این مسأله بر می گردد. عبادت بستر خوشبختی و بدبختی انسان ها و جوامع انسانی است، انسان موجودی است مستعد همه کمالات و همچنین تباهی ها، این گونه شدن یا آن گونه شدن به نوع عبادت آدمی بسته است. انسان به سبب عبادتی درست و الهی، دارای اخلاق الهی می شود و به سبب عبادت نادرست، از سیر به سوی حقیقت انسانی خود باز می ماند و اخلاقی غیر ربانی پیدا می کند. انسان می تواند به سبب عبادتی کامل، به کمالات انسانی دست یابد یا به عکس. بنابراین پرداختن به مسأله عبادت و سیره عبادی حضرت علی بن ابی طالب(ع) پرداختن به ضروری ترین امور در جامعه انسانی است. رسالت همه پیام آوران الهی این بوده است که موانع عبادت صحیح را از سر راه آدمیان بردارند، آنان را از اسارت بت و جاهلیت برهانند، زنجیرها را از دست و پای انسان ها بگشایند و بستر مناسب برای رسیدن آنان به سوی کمال مطلق را فراهم نمایند.

به بیان امیر مؤمنان علی(ع): فَبَعَثَ اللهُ محمد(ص) بِالْحَقِّ لِیُخرِجَ عِبَادَهُ مِنْ عِبَادَهِ الأوْثَانِ إلَی عِبَادَتِهِ وَ مِنْ طَاعَهِ الشَّیْطَانِ إلَی طَاعَتِهِ، بِقُرْآنٍ قَدْ بَیّنَهُ وَ أحْکَمَهُ، لِیَعْلَمَ الْعِبَادُ رَبَّهُمْ إذْ جَهِلُوهُ وَلِیُقِرُّوا بِهِ بَعْدَ إذْا جَحَدُوهُ وَ لِیُثْبِتُوهُ بَعْدَ إذ أنْکَرُوُه([۱۳])؛ پس خدا، محمد(ص) را به راستی برانگیخت تا بندگانش را از پرستش بتان رهایی بخشد و به عبادت و اطاعت خود وادارد و از پیروی شیطان برهاند و به اطاعت خود کشاند، با قرآنی که معنی آن را آشکار کرد و اساسش را استوار فرمود تا بندگان بزرگی پروردگار را بدانند که نمی دانستند و به آن اقرار کنند پس از آنکه بر انکار می افزودند، او را نیک بشناسند.

راه عبادت:

راه عبادت درست، راهی است که همه وجود آدمی را متوجه خود می کند و فطریات آدمی را در بستر فطرتش به سوی کمال رهنمون سازد. این امر زمانی ممکن است که موانع عبادت صحیح، رفع و شرایط آن فراهم گردد و عبادت آدمی بر اساس شناختی درست بنا شود و انسان به سوی هدفی قدم بردارد که برای آن آفریده شده است و آفرینش او را بدان می خواند: )وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ اْلإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ(([۱۴]). این سیر، باید براساس اصولی صحیح و روش هایی مناسب سامان یابد، در غیر این صورت نه تنها تلاش ها و زحمت های عبادی به نتیجه نخواهد رسید؛ بلکه گاه نتایجی غیر صحیح به بار می آورد و آدمیان را از مسیر کمال فطری شان دور می سازد. امیر مؤمنان علی(ع) چنین رهنمود داده است:

أیُّهَا النَّاسُ، مَنْ سَلَکَ الطَّرِیقَ الْوَاضِحَ وَرَدَ الْمَاءَ وَ مَنْ خَالَفَ وَقَعَ فِی التِّیهِ([۱۵])؛ ای مردم! آن که راه آشکار را بپیماید، به آب می رسد و آن که بی راهه را پیش گیرد، در بیابان سرگردان می ماند [و از تشنگی می میرد].

علی(ع) خود نمونه کامل عبادت الهی و سرچشمه فیض در رساندن آدمیان به مقصد کمال است و فرموده اند:

نَحْنُ الشِّعَارُ وَالأَصْحَابُ وَالْخَزَنَهُ وَالأَبْوَابُ وَلاَتُؤْتَی الْبُیُوتُ إلاَّ مِنْ أبْوَابِهَا([۱۶])؛ ما خاصان و یاران و گنج وران و درهای رسالتیم و به خانه ها، جز از درهای آن نتوان وارد شد.

از این رو آزموده های پیامبر ختمی مرتبت و عترت آن حضرت و سیره آنان، بهترین مسیر عبادت و راه اتصال به صفات و کمالات الهی است. پیشوای آزادگان امیر مؤمنان علی(ع) همگان را به این راه فرا خوانده و فرموده است:

فَأَینَ تَذْهَبُونَ؟ وَ أنّی تُؤْفَکُونَ! وَ الأعْلامُ قائِمَهٌ وَ الآیاتُ وَاضِحَهٌ وَ المَنارُ مَنْصُوبَهٌ، فَأیْنَ یُتاهُ بِکُم وَ کَیْفَ تَعْمَهُونَ وَ بَیْنَکُمْ عِتْرَهُ نَبِیُّکُم وَهُمْ أزِمَّهُ الحَقِّ وَأعْلامُ الدِّینِ وَألْسِنَهُ الصِّدْقِ فَأنْزِلُوهُم بأحْسَنِ مَنازِلِ القُرآنِ وَرِدوُِهُم وُرُودَ الهِیمِ العِطاشِ… ([۱۷])؛ پس کجا می روید و کی باز می گردید؟ که علامت ها بر پا و دلیل ها هویدا و نشانه ها برجاست، گمراهی و سرگشتگی تا کجا و چرا؟ خاندان پیامبرتان که میان شما هستند، زمامداران حق و یقین و پیشوایان دین اند و با ذکر جمیل و گفتار راست همراه اند. همچون قرآن، حرمت آنان را نیک در دل بدارید و چون شتران تشنه، که به آبشخور روند، به آنان روی آرید.

موانع عبادت:

در سخنان نورانی امیر مؤمنان علی(ع) امری که به عنوان مانع اصلی عبادت و رسیدن آدمی به کمالات حقیقی ذکر شده و ترک همان چیز به عنوان مقتضی اصلی معرفی شده است؛ دنیا و وابستگی به آن است: مِن هَوانِ الدُّنْیا عَلَی اللهِ أنَّهُ لایُعْصی إلاّ فِیها وَلا یُنالُ ما عِنْدَهُ إلاّ بِتَرَکِها([۱۸])؛ در خواری دنیا نزد خدا، همین بس که جز در دنیا نافرمانی او نکنند و جز با وانهادن دنیا به پاداشی که نزد خداست، نرسند. دنیای نکوهیده، مانع اصلی عبادت انسان و رسیدن او به کمالات انسانی و ارزش های الهی و پاداش های اخروی است که جز با ترک آن نمی توان، به حقیقت عبادت رسید. امیر مؤمنان علی(ع) در این باره فرموده است:

إنّ الدُّنْیا وَالآخِرَهَ عُدُوَّانِ مُتَفاوِتانِ وَ سَبِیلانِ مُخْتَلِفَانِ، فَمَن أحَبَّ الدُّنْیا وَ تَوَلاَّها أبْغَضَ الآخِرَهَ وَ عَادَاهَا وَ هُما بِمَنْزِلَهِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَ ماشٍ بَیْنَهُما کُلَّما قَرُبَ مِن وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الآخَرِ([۱۹])؛ همانا دنیا و آخرت دو دشمن متفاوت هستند و دو راه مخالف، آنکه دنیا را دوست داشته باشد و مهر آن را در دل بکارد، آخرت را نمی پسندد و دشمنی انگارد. دنیا و آخرت چون شرق و غرب اند و آنکه میان آن دو رود، چون به یکی نزدیک گردد از دیگری دور شود.

در سیره منطقی و عملی پیشوای پارسایان، علی(ع)، طرد دنیا از اصول مهم عبادت است. انسان تا از دام دنیای نکوهیده و پستی های آن رها نشود و خود را از آن پاک نسازد، درهای بندگی الهی بر روی او گشوده نخواهد گشت. به همین خاطر فرمود: أُنْظُرُوا إلَی الدُّنْیا نَظَرَ الزَّاهِدِینَ فِیها الصَّادِفیِنَ عَنْها([۲۰])؛ بنگرید به دنیا، نگریستن پارسایان روی گردان از آن.

و در سخنی دیگر: فَقَطِّعُوا عَلائِقَ الدُّنْیا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوی([۲۱])؛ پس، پیوندهای خود را با دنیا قطع کنید و پروا پیشگی را پشتیبان خود کنید و چون توشه ای همراه خود ببرید. پس بهترین مقتضی عبادت این است که انسان از وابستگی های پست که منشأ همه تباهی هاست جدا شود و با توشه درست به حقیقت هستی روی کند. همانا دنیا نهایت دیدگاه کسی است که دیده اش کور و از دیدن جز دنیا بازمانده است و آنکه بیناست، نگاهش از دنیا می گذرد و از پس آن، آخرت را می نگرد. پس بینا از دنیا رخت بر می بندد در حالی که شخص نابینا رخت خویش در آن می گذارد. بینا از دنیا توشه بر می گیرد و نابینا برای دنیا توشه فراهم می آورد.

در سیره عبادی علی(ع) ترک دنیای نکوهیده و دلبستگی های باز دارنده، بهترین مقتضی شمرده می شود و زندگی این جهان گذرگاهی است که با اندیشه ی راست و کردار درست در آن، می توان زاد و توشه سرای آخرت را فراهم آورد. از این رو امام(ع) در یکی از توصیه های خود می فرماید: عِبادَ اللهِ، أُوصِیکُم بِالرَّفْضِ لِهذِهِ الدُّنْیا التَّارِکَهِ لَکُم وَ إنْ لَم تُحِبُّوا تَرْکَها وَ الْمُبْلِیَهِ لأَجْسَامِکُمْ وَ إنْ کُنْتُم تُحِبُّونَ تَجْدِیدَها… ([۲۲])؛ ای بندگان خدا، شما را سفارش می کنم به ترک دنیایی که سرانجام شما را رها می سازد، گرچه شما ترک آن را دوست ندارید، دنیایی که جسم های شما را کهنه و فرسوده می کند، با اینکه شما دوست دارید همیشه تازه و نو باشید.

انسان در مسیر عبودیت، نیازمند انگیزه و خواست درونی است. تا انسان، خود نخواهد، نمی تواند از بزرگ ترین مانع عبادت که اسارت دنیاست آزاد شود، پس رفتن به سوی کمال عبودیت، خواست خود را می طلبد، نه خواست دیگران را. در سیره عبادی حضرت علی بن ابی طالب(ع) هم، در مسیر ترک دنیا و حرکت به سوی عبودیت، مخاطب اصلی خود انسان است. عِبَاد اللهِ، غُمُومَها وَ أشْغالَها لِما قَدْ أیْقُنْتُم بِهِ مِن فِراقِها وَ تَصَرُّفِ حَالاتِها، فَاْحذَرُوُها حَذَرَ الشَّفِیقِ النَّاصِحِ والمُجِدِّ الکادِحِ([۲۳])؛ ای بندگان خدا! خودتان را همواره سرگرم آندنی نسازید؛ زیرا از فراق و دگرگونی حالات آن با خبرید. پس همچون دوستی مهربان و ناصح کوشا که برای نجات رفیقش تلاش می کند، خویشتن را از دنیاپرستی برحذر دارید….

معلوم است که خود فرد باید تلاش کند موانع عبادت را از میان بردارد و مادامی که فرد انگیزه، میل و رغبت نداشته باشد، تربیت عبادی در فرد محقق نمی شود.

منطق امیرالمؤمنین(ع) در این مسأله، منطق قرآنی است، همان طور که خداوند متعال به پیامبر اکرم(ص) همین را رهنمود داده است: )… وَ ما جَعَلْناکَ عَلَیْهِمْ حَفیِظًا وَ ما أنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ( ([۲۴])؛ و ما تو را برایشان نگهبان نکرده ایم و تو وکیل آنان نیستی. بنا بر سیره امیر مؤمنان علی(ع) سخت ترین مانع عبادت حقیقی انسان، دنیای نکوهیده است که راه انسان به سوی عبودیت، جز با گسستن از آن هموار نمی شود.

البته همان طور که گفته شد منظور، دنیای مذموم است. در حالی که دنیای ممدوح که دارالتربیه و دار التحصیل و محل تجارت مقامات و اکتساب کمالات برای زندگانی سعادتمند ابدی است بدون ورود در این نشئه، امکان پذیر نیست، چنان که حضرت مولی الموحدین، امیرالمؤمنین(ع) در یکی از خطبه های خود، پس از آنکه شنید که یک نفر دنیا را سرزنش می کند فرمود:

إنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا، وَ دَارُ عَافِیَهٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا، وَ دَارُ غِنیً لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَهٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا. مَسْجِدُ أحِبَّاءِ اللهِ، وَ مُصَلَّی مَلاَئِکَهِ اللهِ، وَ مَهْبِطُ وَحْیِ اللهِ، وَ مَتْجَرُ أوْلِیَاءِ اللهِ. اکْتَسَبُوا فِیهَا الرَّحمَهَ، وَ رَبِحُوا فِیهَا الْجَنَّهَ([۲۵])؛ دنیا خانه راستی است برای کسی که آن را راستگو انگاشت، خانه تندرستی است برای آن که شناخت و باورش کرد و خانه بی نیا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.