پاورپوینت کامل نقش اراده در کمال(قسمت اول) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نقش اراده در کمال(قسمت اول) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نقش اراده در کمال(قسمت اول) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نقش اراده در کمال(قسمت اول) ۱۰۶ اسلاید در PowerPoint :

۶۴

مقدمه

همواره این سؤال مطرح است که چرا انسان که برای کمال آفریده شده و در دل نیز عشق به کمال دارد، به ندرت به این هدف بزرگ خود می رسد؟ چه عاملی مانع از رسیدن به مقصد می شود و یا کمبود کدام سبب نمی گذارد، غرض حاصل شود؟

آنچه بیشتر در زندگی روزمره کمبودش احساس می شود، اراده است. آیا واقعاً اراده، در کمال مؤثر است؟ اصلاً اراده چه نقشی در کمال انسان دارد؟ پاسخ هایی که می توان در جواب این سؤال ارائه داد بنا به عقاید مختلف، فرق می کند. ممکن است پاسخ داده شود که اراده صفتی تکوینی است و قابل تقویت نمی باشد و یا این که همه انسان ها دارای اراده ای مساوی هستند و لذا اراده در رسیدن به کمال نقشی ایفا نمی کند و یا حتی ممکن است گفته شود، اراده امانتی است الهی که فقط بندگان خاص خدا از آن بهره مند می شوند، اما حقیقت این است که اراده عنصری مؤثر در رسیدن به کمال است که باید تقویت شود.

وقتی اراده و کمال به همراه عوامل کمال به طور دقیق مورد بررسی قرار گیرد، معلوم می شود که رابطه ای عمیق تر از آنچه تصور می شود، بین او دو وجود دارد. هنگامی که انسان قبول کند اراده در کمال نقش موثری دارد، گام در راه تقویت اراده می نهد تا از آن برای رسیدن به هدف خود استفاده کند.

مفهوم شناسی:

اراده صفتی است که حالت خاصی را در آدمی ایجاد می کند که از او فعل مخصوصی صادر می شود و در حقیقت اراده به چیز معلوم تعلق می گیرد که آن را به وجود بیاورد. اراده عبارت است از مطالبه غذای روح از روی طیب نفس. اراده، قانع کردن نفس از خواسته های خود و رو نمودن بر اوامر خدا و راضی شدن بر آن است. و گفته اند: اراده اخگری است از آتش دوستی در قلب که اقتضای اجابت دواعی نفس را می کند.([۱])

کمال به معنای انجام یافتن و تمام شدن است و در اصطلاح آنچه تمامیت شیء به آن است، کمال شیء نامیده می شود.([۲]) کمال تمامیت شیء در ذات و تمام، تمامیت در صفات است. ([۳])

نکته: گاهی در معنای اراده خلطی صورت می گیرد و با سایر قوا یکسان و برابر شمرده می شود. یکی از این قوا میل است. در صورتی که میل در انسان، کششی است که جنبه بیرونی دارد. یعنی شیئی خارجی انسان را به سمت خود جذب می کند، ولی اراده بیشتر جنبه درونی دارد و امیال را تابع خود می کند و آن ها را در اختیار انسان قرار می دهد. تفکیک اراده از سایر قوا را در ضمن مثالی بیان می کنیم: بسیار اتفاق می افتد که طبع ما به چیزی مایل است و با زور جلوی آن را می گیریم: مثلاً ترشی سرکه را دوست داریم. اما چون طبیب می گوید برای قلب شما مضر است، به زور جلوی میل طبیعت را می گیریم و نمی خوریم. در این گونه موارد در وجود خودمان سه چیز می بینیم. یکی همان طبع یا طبیعت که به ترشی سرکه مایل است. دیگر فهم که در نتیجه گفته طبیب می فهمیم که سرکه مضر است و سوم قوه ای که جلوی میل طبیعت را می گیرد و مجبورش می کند که موافق فهم رفتار کند. طبع همان نفس است و میل طبع را هوای نفس می نامیم. فهم همان عقل است که نفع و ضرر را تشخیص می دهد و آن قوه ای که به حکم عقل جلوی طبع را می گیرد که سرکه نخورد، اراده است.([۴])

معنای جامع اراده

می توان برای اراده معنایی در نظر گرفت که هم در مورد خداوند و هم انسان و سایر موجودات صدق کند: معنای جامع و مشترک اراده، اقتضای تام است. تمامیت اقتضا، گاهی بدون علم و عشق و حب است، مانند اراده دیوار بر فرو افتادن و گاهی به همراه علم و عشق وحب است؛ منتهی علم و عشق و حب نیز، مراتبی دارد. مرتبه نازله آن در حیوان و مرتبه متوسطه آن در انسان و مرتبه عالی آن در مجردات و مرتبه اعلای آن، در ذات پروردگار است.

استعمال اراده به معنای اقتضای تام، در همه موارد به معنای واحد، صحیح است. گو این که در مورد انسان و شاید حیوان اراده، مسبوق به تصور فعل و تصدیق به فایده و شوق است، که اولی و دومی، مقدمه علمی و سومی، مقدمه انفعالی است، اما ذات خداوند و همچنین مجردات تام، از هر گونه انفعالی مبرا و منزهند و محال است که در مورد آن ها، مسأله شوق نفسانی مطرح گردد. ([۵]) مراد از اراده در این نوشتار، همان معنایی است که فقط در مورد انسان صدق می کند، یعنی حالتی نفسانی که پس از آگاهی انسان از کمال بودن فعلی برای او و یافتن شوق به آن، کمال پدید می آید.([۶])

اعمال ارادی و غیر ارادی

اعمال غیر ارادی، اعمالی هستند که ناآگاه و به طور خودکار در وجود ما تحقق می یابند. مانند حساسیت عصب، ضربان قلب و … ([۷]) این اعمال به محض اجتماع شرایط لازم و بروز و ظهور یافتن گرایش ها و ادراکات غریزی حاصل می شود. ([۸]) منشأ این افعال قضای حکیمانه الهی در نظام آفرینش است و حافظ حیات طبیعی و مایه ادامه زندگی مشترک بین انسان و حیوان می باشند،([۹]) اما اعمال ارادی در پی انتخاب و تصمیم گیری انسان صورت می گیرند.([۱۰]) شناخت و تصمیم ما نقش اساسی در این افعال دارد. این فعالیت های آگاهانه که ناشی از اندیشه خوب یا بد و معلول نیت و تصمیم خود ماست و برای دست یافتن به هدف های صحیح و یا ناصحیح انجام می گیرند، نشانه آزادی بشر است که این آزادی معیار امتیاز و برتری انسان است. ([۱۱])

البته انسان ها از نظر قدرت اعمال اختیار و اراده در یک سطح نیستند؛ برخی از چنان اراده ای برخوردارند که طوفان غرایز و احساسات نمی تواند آن ها را از جای بکند، ولی در مقابل برخی سست اراده هستند؛ به این معنا که عملی را انجام می دهند و پس از مدتی آن را رها می کنند که علت آن سست بودن پایه های اراده است.

اهمیت اراده

از برجسته ترین امتیازات انسان قدرت انتخاب و اراده اوست. در فرهنگ دینی، انسان آزاد و مختار آفریده شده و می تواند انتخاب کند، اراده نماید و تصمیم بگیرد و راه را برگزیند. شاهد این قدرت در انسان آیه قرآن است که می فرماید:

)إِنّا هَدَیْناهُ السّبیلَ إِمّا شاکِرًا وَ إِمّا کَفُورًا(([۱۲]).

علامه طباطبایی۱ در تفسیر این آیه می فرمایند: نکته ای که این تعبیر بر آن دلالت دارد، این است که: آن سبیلی که خدا بدان هدایت کرده، سبیلی است اختیاری و شکر و کفری که مترتب بر این هدایت است، در جو اختیار انسان قرار گرفته، هر فردی به هر یک از آن دو که بخواهد، می تواند متصف شود و اکراه و اجباری در کارش نیست، همچنان که در جای دیگر فرمود: )ثُمّ السّبیلَ یَسّرَهُ(([۱۳]) و اینکه در آخر سوره فرموده: )… فَمَنْ شاءَ اتّخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبیلاً وَ ما تَشاءُونَ إِلاّ أنْ یَشاءَ اللّهُ…(([۱۴]) می فهماند آنچه از بنده وابسته به اراده خدای تعالی است، مشیت بنده است نه عمل بنده که مورد مشیت خود بنده است، پس این آیه هم نمی خواهد تأثیر مشیت بنده در عمل او را نفی کند.([۱۵])

در این جا چند جنبه از موارد اهمیت اراده را بیان می کنیم:

۱. معیار ارزش سنجی؛ در واقع می توان گفت که ارزش واقعی هر انسانی مبتنی بر اراده اوست؛ زیرا اراده از صفات الهی است و در همان نفخه الهی همچون روح در وجود انسان به ودیعه نهاده شده است. ([۱۶])

۲. فصل میان انسان و سایر حیوانات؛ اراده حدی است که میان انسان و سایر حیوانات جدایی می افکند. ([۱۷]) تنها وسیله برای جلوگیری از تندروی های خواهش های نفسانی، اراده است که شخص می تواند در برابر انگیزه های کوبنده اش مقاومت نماید و انرژی خویش را به آن سمتی که مصلحت می داند، سوق دهد. بالاخره او آزاد است که بر نفس سرکش چیره شود و کمال واقعی را واجد گردد و یا به جهان حیوانی گام نهد. ([۱۸])

آیه قرآن که می فرماید: )أُول)ئِکَ کَاْلأنْعامِ بَلْ هُمْ أضَلُّ…(([۱۹]) اشاره دارد به این که چنین سقوطی برای انسان در صورتی است که تابع خواهش های نفسانی خویش باشد. همچنان که حیوانات اسیر شهوت خویش هستند و آنچه انسان را از حیوان جدا می کند، تسلیم نشدن در برابر خواهش های نفس است و تنها وسیله برای جلوگیری از این تندروی های نفسانی، اراده است.

۳. راه اصلاح انسان؛ هنگامی که ارده قوی شد، برای هر مقصدی می توان تصمیم محکمی گرفت و با تصمیم قاطع می توان بر عادات زشت خود غلبه کرد، عشق های مضر را کوبید و عشق به دیگری را تبدیل به عشق به خود که ناخودآگاه عشق به مبدأ است و در مرتبه ای بالاتر تبدیل به عشق به ذات الهی نمود. ([۲۰])

۴. شرط سیر و سلوک؛ مهم ترین مسأله برای سالک این است که قصد و اراده داشته باشد. به بیان عرفا قصد صادق و ارده ای صادقانه و به تعبیری نیت صادق، اکسیر طریق و کبریت احمر است، و داشتن چنین قصد و اراده ای بسی مشکل.([۲۱])

۵ . شرط صحت عبادات؛ در شرع مقدس اسلام برای هر گونه عبادتی، نیت یا اراده لازم و ضروری است. یکی از شرایط صحت عبادات، اراده خالص و تقرب به خداوند است. اگر فردی عبادت را بدون اراده انجام دهد، هرچند سال ها بر آن مداومت داشته باشد، عمل او باطل است. ([۲۲])

منشأ اراده

شناخت منشأ اراده برای پی بردن به نقش آن در کمال ضروری است؛ چرا که اگر اراده را نیرویی تکوینی و غیر قابل تغییر در وجود انسان تصور کنیم، نقش مؤثر آن در تربیت و سیر راه تهذیب و کمال به کلی انکار می شود. بنابراین لازم است منشأ اراده مورد بررسی قرار گیرد.

اگر بخواهیم در یک تعریف منطقی برای اراده، جنسی معین کنیم، می توانیم بگوییم اراده نوعی قدرت است. ([۲۳]) منشأ این قدرت روح انسان است. یعنی قدرتی که از طریق روح از جانب خداوند به انسان منتقل شده است. همان طور که خداوند در قرآن می فرماید: )… وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحِی…(([۲۴])و ([۲۵])

برای منشأ اراده تعابیر دیگری نیز وارد شده است. در یک تعبیر اراده از جمله شئونات وجودی نفس شمرده شده است که این شئونات عبارتند از: فطرت، عقل، قلب، عواطف، اراده و اختیار. ([۲۶]) برخی اراده را نشأت گرفته امیال فطری و نامحدود انسان دانسته اند، به این بیان که:

در انسان میل ها و کشش ها و جاذبه هایی وجود دارد که منشأ پیدایش اراده و حرکت ارادی می شوند و ممکن نیست حرکت ارادی و اختیاری بدون برانگیخته شدن میل طبیعی و فطری انجام پذیرد. این میل ها وقتی برانگیخته شد و تشدید یافت و شرایط تحقق آن ها فراهم آمد، منتهی به پیدایش اراده می گردد.([۲۷])

با توجه به این سخن می توان دریافت که اراده یک نیروی غیر قابل تغییر نیست. همان طور که گفته شده برای ظهور اراده نیاز به تشدید امیال است. به علاوه در این راستا قدرت های دیگری در اراده نفوذ دارند: از یک سو کشش های غریزی و از سوی دیگر خرد و درایت آدمی. ([۲۸])

از خلاصه مطالب فوق می توان به این نتیجه رسید که اراده قدرتی روحی است که باید با برانگیختن امیال موافق و پیروز شدن در برابر امیال معارض آن را به عرصه ظهور رسانید.

ارکان اراده

برای ظهور اراده و حصول فعل ارادی طی مراحلی لازم است. در واقع چند رکن باید دست به دست هم دهند و در پی هم بیایند، تا فعل ارادی حاصل شود. اکنون به بیان این ارکان می پردازیم:

۱. درک حقیقت و اصل مطلب: اولین مرحله تصور فعل از سوی فاعل است. یعنی باید فعلی را که قصد انجام آن را داریم، بشناسیم و حقیقت آن را درک کنیم. ([۲۹])

۲. تجزیه و تحلیل مطلب: پس از این که فعل مقصود را تصور کردیم، به تجزیه و تحلیل آن می پردازیم. باید جوانب فعل مورد بررسی قرار گیرند، تا به واسطه اثبات کمال بودن آن فعل و حصول ایده از آن مورد تصدیق قرار گیرد.([۳۰]) شکی نیست که انسان برای رسیدن به کمال و هدف باید از پیش آن را بشناسد و بدون شناخت، نه امکان دستیابی به آن میسور می گردد و نه انگیزه ای برای این کار در انسان پدید می آید. از سوی دیگر چون رسیدن به کمالات اختیاری متوقف بر علم و آگاهی می باشد، لازم است این گونه کمالات قبلاً از طریق علم حصولی و علایم و آثار شناخته شوند، تا مورد علاقه قرار گیرند. ([۳۱])

این مرحله از اهمیت خاصی برخوردار است. اگر کسی درک عمیقی از کمال بودن یک فعل نداشته باشد، حتی اگر انجام آن اراده کند، مقاومت او در حفظ اراده اندک خواهد بود. ([۳۲])

۳. مرحله تصمیم و سپس اقدام: دو مرحله قبل نقش مقدمه ای را برای مرحله نهایی ایفا می کردند. در مرحله اول علم تصوری و در مرحله دوم علم تصدیقی حاصل شد. پس از حصول علم تصدیقی چون هدف شناخته می شود، انگیزه کار تقویت شده و سپس این انگیزه با میل و گرایش پیوند پیدا می کند و شوق به فعل پدید می آید و به دنبال آن اراده برانگیخته می شود. در پی اراده عضلات بدن به منظور انجام فعل به حرکت در می آیند.

این مرحله مهم ترین نقش را دارد. چون تصمیمات گرفته شده، در این مرحله به اجرا در می آید و اگر این مرحله تحقق پیدا نکند، دو مرحله قبل بی اثر است. بنابراین باید پس از اخذ تصمیم بلافاصله نسبت به اجرای آن اقدام شود. همچنان که خداوند به پیامبر گرامی اسلام دستور می دهد که هرگاه تصمیم جدی بر انجام کاری اتخاذ کردی، با توکل به نیروی لایزال الهی هدف خود را با قاطعیت تمام دنبال کن: )… فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکّلْ عَلَی اللّهِ…(([۳۳])و([۳۴])

حقیقت کمال

اگر بخواهیم برای کمال یک تعریف کلی بیان کنیم، هم شامل انسان خواهد شد و هم سایر موجودات. به طور کلی می توان گفت کمال یعنی از قوه به فعل رسیدن، این تعریفی است که فلاسفه برای کمال ارائه داده اند. ([۳۵]) یعنی استعدادهای خاصی که دستگاه آفرینش در موجود به ودیعه گذاشته، به فعلیت برسد و در این مسیر، انحرافی رخ ندهد.([۳۶])

اما آنچه مد نظر ماست، کمال انسانی است و لذا لازم است، پیش از پرداختن به تبیین کمال انسانی، تفاوت کمال را در انسان با سایر موجودات بیان کنیم.

حرکت موجودات نباتی به سمت کمال براساس نظامی به نام طبیعت است که در وجودشان به ودیعت نهاده شده و عامل محرک در کوشش های حیوان، حب ذات است که بر مبنای ادراک و الهام غریزی عمل می کند. اما تلاش های انسان در پرتو اختیار و آگاهی صورت می گیرد و کمال نهایی و مقصد وی به کلی از دیگر موجدات متفاوت و متمایز است. ([۳۷]) البته هر دو نوع کمال در انسان وجود دارد. یعنی اگر بخواهیم کمال را این گونه تعریف کنیم که عبارت است از صفتی وجودی که حاکی از دارایی و غنای حقیقی یک موجود با موجود دیگر است.([۳۸])

در واقع می توان با چنین تعریفی، کمال را به دو نوع تقسیم کرد. نوع اول آن مشترک و نوع دوم آن مختص به انسان است. نوع اول کمال غیر اکتسابی است؛ یعنی حرکتی که در تعریف کمال ذکر شد به طور طبیعی و بدون تلاش اختیاری حاصل آید. مانند شکوفا شدن استعدادهای حیوانی انسان، اما اگر این حرکت در پرتو تلاش آگاهانه و اختیاری حاصل شود، کمال اکتسابی نام می گیرد. ([۳۹])

انگیزه کمال

مراد از منشأ کمال، در واقع منشأ حس کمال جویی در انسان است. از آن جا که کمال، هدف خلقت انسان است و تمامی انسان ها برای رسیدن به این هدف خلق شده اند، باید لازمه رسیدن به این هدف برای انسان ها فراهم شده باشد. مهم ترین لازمه، این است که فکر رسیدن به چنین هدفی در انسان ها وجود داشته باشد، تا به سمت آن حرکت کنند و خداوند این حس ضروری را به طور عمده در وجود همه انسان ها قرار داده است. با این توضیح می توان گفت که منشأ یا انگیزه کمال، فطرت است.

شاید کسانی که در اثر گناهان فطرت خود را پوشانده اند، منکر فطری بودن این حس شوند، ولی با دلیل ثابت می شود که کمال جویی یک حس فطری و مشترک بین تمام انسان هاست. علت آن این است که انسان در دوران کودکی هم طالب کمال است و انسان ها با اراده و اختیار شیفته ارزش های عالی می گردند و علاقه به نیرو یافتن از اعماق درونشان می جوشد و سپس فعالیت و تلاش به خاطر تأمین آن شروع می شود. تمام این ها نشانه این واقعیت است که عشق به کمال در ضمیر انسان پایگاهی دارد و همین که فرصت مناسبی پیش آمد، تجلی خود را آغاز می کند.([۴۰])

لازم است این نکته یادآوری شود که حس کمال طلبی نه تنها در انسان بلکه در تمامی موجودات به ودیعه نهاده شده است.

عوامل مؤثر در کمال

برخی از عوامل کمال عبارتند از:

۱. خودشناسی

مقصود از خودشناسی آن است که با تأمل در وجود خویش، ابعاد آن، استعدادها و نیروهای درونی و تمایلات و کشش های باطنی، هدف واقعی آفرینش و کمال نهایی و راه رسیدن به آن را بشناسیم. ([۴۱]) امام علی(ع) در اهمیت خودشناسی فرمود: أفضلَ المعرفه معرفه الإنسان نفسه([۴۲])؛ برترین شناخت، خودشناسی است. قرآن شریف فراموش کردن نفس را لازمه فراموش کردن خدا و به منزله عقوبت این گناه معرفی می کند([۴۳]): ) وَ لا تَکُونُوا کَالّذینَ نَسُوا اللّهَ فَأنْساهُمْ أنْفُسَهُمْ…( ([۴۴])؛ و مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و او[نیز] آنان را دچار خود فراموشی کرد.

نقش خودشناسی در کمال؛ اولین قدم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.