پاورپوینت کامل گفتاری در چیستی ظهور ۵۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل گفتاری در چیستی ظهور ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گفتاری در چیستی ظهور ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل گفتاری در چیستی ظهور ۵۴ اسلاید در PowerPoint :

۳۷

بحث از چیستی ظهور بحثی بر زمین مانده است. بسیارند نوشته های با ارزشی که از علائم ظهور و حوادث پس از ظهور سخن گفته اند، اما حقیقت ظهور کمتر مورد کنکاش علمی قرار گرفته است. یک معنا برای ظهور، معنایی ابتدایی است. آنکه بگوییم امام معصوم پس از آنکه مدتی طولانی در میان ما حاضر نبود ظاهر شود به گونه ای که ما او را ببینیم و او ما را ببیند و حکومت عدالت گستر تشکیل دهد. به نظر می رسد این معنا از ظهور همه حقیقت آن را برای ما واگو نمی کند. چه آنکه اگر ظهور فقط در این معنا خلاصه شود، باید گفت آن همه آثار که برای ظهور در روایات آمده، دور از ذهن و باور است. آثاری مانند اینکه زمین گویی متبدل به زمینی دیگر می شود، نعمت چنان فراوان می شوند که بنا به فرموده معصومان، هنگام قیام قائم آسمان باران های خود را می بارد،)[۱]) رودخانه ها پر از آب می شود، چشمه سارها به جوشش آمده و لبریز می گردند و زمین چند برابر محصول می دهد و )[۲]) گنج های خود را بیرون ریخته و آشکارا می کند. )[۳])

آسمان نه تنها بخل نمی ورزد بلکه هر آنچه که از آن می بارد به مقدار، به جا و به موقع هم هست. نعمت های معنوی مانند عدالت و دوستی و مواسات فراگیر می شود. همه در سایه سار امنیت حکومت مهدوی، آرامشی بی نظیر را تجربه می کنند. )[۴]) به راستی این همه نعمت فقط به خاطر حضور قامت رسای آن امام همام در میان مردم است به صورتی که حجاب از دیده مردمان عصر ظهور برداشته شود؟ اگر چنان است پس چرا چنین آثار و برکاتی در عصر سایر معصومین علیهم السلام رخ نداد؟ اگر این آثار از آن حضور شخصی و جسمانی امام است، باید پرسید: مگر امام از فراپرده غیبت، نور افشانی نمی کند و مگر او نیست که به یمن وجودش همگان روزی می خورند، آسمان و زمین پابرجایند…

پس ناگزیر اتفاق دیگری است، ظهور!

به راستی حقیقت ظهور چیست؟

برای تبیین پاسخ این سؤال نیازمند طرح مقدمه ای مهم هستیم. آن مقدمه درباره این پرسش است که حقیقت امام چیست؟

پاسخ های متنوعی می توان به این پرسش داد، ولی آنچه مورد نظر ماست همان است که در راستای تبیین معنای ظهور به کارمان خواهد آمد.

خلاصه پاسخ این است که امام درگاه فهم بشر به سوی حقیقت خداوند است. اصلی از اصول بنیادین ما در امر امامت این است که امام هیچ گاه به خود دعوت نکرده است. وجود امام تداوم وجود نبی است و نبی تمام حقیقتش در همین إنبا و اخبار از خداست. پیامبران آمده اند تا خداوند را به ما بشناسانند.

سؤال بعدی این است که این شناخت چگونه ممکن می شود؟ یکی از راه های آن ایجاد یک معرفت حصولی از طریق بیان معارف توحیدی است. راه دیگر آن، قرار دادن یک نمود است. خلقِ آینه ای که حقیقت الهی را بتاباند. در هر دو راه همواره این شبهه مطرح است که چگونه می توان با معرفتی محدود از درکی ناقص، بر نامحدود احاطه یافت. دانشمندان عقاید اسلامی در پاسخ به این سؤال فرموده اند که آگاهی از ذات باری تعالی برای احدی ممکن نیست، ولی از طریق آگاهی به صفات حضرت حق می توان به سواحل شناخت نزدیک شد. ناگفته پیداست که این تمام سخن نیست؛ زیرا بر اساس انگاره توحید صفاتی، صفات عین ذات خدایند. صفات که همان ذات پروردگارند و بین آنها و ذات چندگانگی وجود ندارد، خود بی منتهایند. پس چگونه می توان با ادراک ناقص بشری، بر این صفات بیکران آگاه شد. راهی که همان اندیشه وران، پیش پای ما نهادند این است:

تمام خیرات و کمالاتی که در این دنیای مادی وجود دارند همه مصادیقی ناقص و محدودند. علل محدودیت آن ها هم متفاوت و متعدد می باشد. علم در کامل ترین شکل که ما در این دنیا از آن سراغ داریم، دانشی است که از هر دو سو محدود است. از یک سو نیست و باید به کمک اسباب پیدا شود)[۵]) از سوی دیگر، روزی نیز همین دانش از صحنه نفس صاحبش زدوده می شود. قرآن کریم از مرحله هایی از رشد آدمی سخن می گوید که همه دانسته هایش محو می شود. )[۶])

در میان این دو عدم و عدم شیئیت)[۷]) دانش در آدمی، انسان ها به کمک اسباب و علل مانند استعداد یادگیری، وجود حواس، وجود معلم و کتاب و گاه به مدد تقوا و از طریق شهود، معارف مختلف را کسب می کند. آنگاه اگر کسی می خواهد بداند علم نامحدود که به خداوند نسبتش می دهند، کدام است باید تمام این محدودیت ها را سلب کند؛ یعنی بگوید علم نامحدود علمی است که اول و آخر ندارد، همواره بوده و همواره خواهد بود، محتاج هیچ عامل و سببی هم نیست… . روشن است که فهمیدن همین تعبیر همواره نیز با تمرکز بر هموارگی (ازلیت و ابدیت) چندان ممکن نیست، بلکه اگر بخواهیم همواره را در این ابعاد (ازلیت و ابدیت) بفهمیم؛ ناچاریم چنین بگوییم که همواره بودن یک چیز یعنی آنکه محدود به زمانی نیست و ما محدود بودن به زمان را می فهمیم.

این نحوه از روش فهم که در آگاهی بر نامحدودیت ها ما را تا حدی به کرانه درک می رساند، از کلام حضرت امیر(ع) در نهج البلاغه گرفته شده است که فرمود: و کمال توحیده الاخلاص له و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه. )[۸]) معنای عبارت این است که یکتاپرستی در کامل ترین شکل خودش زمانی که همه هستی را تنها جلوه یک حقیقت دیدنی بدانی ممکن می شود که همه آن شناختی که از صفات داری، شناختی که به طور طبیعی مربوط به صفات محدود است، وا بگذاری و همه صفات را از خداوند نفی کنی و چرا اینگونه؟ زیرا همه صفات در ظرف ذهنی و ادراک ما محدودند به آن جهت که منتزع و برخاسته از مصادیق متناهی اند. علاوه بر این راه نظری، خداوند راهی آسان تر، غیرنظری و قابل فهم برای همگان نیز در این مسیر قرار داده است. خداوند در قرآن کریم فرموده: من در زمین خلیفه قرار دادم.)[۹])

خلافت را برخی مفسران به نام مظهریت معنا کرده اند. خلیفه خدا یعنی آن کس که مظهر صفات جمال و جلال پروردگار است. )[۱۰]) بنا به روایات تفسیری که درباره این آیه وارد شده اند نبی اکرم۹ و ائمه معصومین: مظهر اتم و مثل اعلای باری تعالی هستند. همه آنان که صفات خداوند را در حد وسع یک موجود امکانی (غیر خدا) می تابانند. بدیهی است که این ذوات مقدسه نیز نخواهند توانست صفات را آن چنان که در ذات خداوند متجلی اند، بنمایانند که در این صورت خود خدا بودند و حال آنکه قرآن کریم خداوند را اینگونه می ستاید: )لیس کمثله شی(.)[۱۱]) و خود فرموده اند: نزّلونا عن الربوبیه)[۱۲])؛ ما را مقام خدایی و ربوبیت ندهید.

اما مسأله این است که در نشئه مادی، موجودی غیر از چهارده معصوم: برتر وجود ندارد که بتواند تا بدین حد صفات او را نشان دهد. اینها همه برای این است که خداوند نمایانده شود، نه آنکه غیر خدا حتی معصومین: مستقل از ذات حق ستوده شوند. معصوم آینه الهی است و به سوی او دعوت می کند. گاهی معصومین: توانسته اند این مظهریت را ایفا کنند. تمام داستان هایی که از حلم و بردباری، علم و دانش، قدرت و سطوت، بخشایش و گذشت، ایثار و آقایی آن راد مردان معصوم شنیده ایم، جلواتی از این مظهریت هستند. معلوم است که بردباری تا بدان حد، دانش تا کرانه غیب گویی، قدرت تا قلعِ درِ قلعه خیبری، بخشایش تا آنجا که بتوان دشمن را عفو کرده و از قاتل گذشت نمود و حتی درموقع لزوم به یاری اش شتافت، ایثار و انفاق تا آنجا که مؤمن و کافر، دوستدار و ناسزاگو را بر سر سفره نشاند و اینها و هزاران صفات جلالی و جمالی را در خود جمع کردن، آنگاه که بگویند کسی جامع اضداد شده است … در قدرت غیر معصوم نیست.

برای شیرینی سخن برخی از این قضایا را به اشاره نقل می کنیم:

فردی به محضر رسول خدا(ص) آمد، خبر داد فلان کس و فلان کس در فلان خانه (مکان شخصی) مشغول انجام خطایند. رسول خدا(ص) که هدف و مقصدی تربیت ساز در پیش رو داشت، فرمود: چه کسی می رود و از آن دو خبر می آورد و بر عملشان گواهی می دهد. هر که برخاست، رسول مکرم۹ او را بر جای خود نشاند تا آن که علی(ع) اجازه خواست و معلم بشریت رخصتش داد. آن امام همام رفت و آمد و فرمود من چیزی ندیدم. حضرت پرسید: چگونه تفحص کردی؟ فرمود: چشم خود را بستم و از گرداگرد خانه را جستم و البته هیچ ندیدم. رسول خدا(ص) مدال اخلاق و انسانیت به سینه علی(ع) چسبانید و فرمود: أنت فتی هذه الأُمّه یا علی)[۱۳]) ؛ تو ای علی جوانمرد این امتی.

علی(ع) همان کسی است که دشنامش دادند، برخانه اش هجوم بردند، حرمتش را پاس نداشتند و حریمش را شکستند و آنگاه که وقت نیاز و مشورت رسید؛ آنچنان خیرخواهانه نصیحت می کرد و راهنمایی می داد که خود دعا می کردند، نکند در ساعتی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.