پاورپوینت کامل بدا در قضا و قدر الهی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بدا در قضا و قدر الهی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بدا در قضا و قدر الهی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بدا در قضا و قدر الهی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :

۸

اشاره

یکی از عقاید مسلمانان، مسأله بدا است که در قرآن و حدیث به آن اشاره شده است. درباره این مسأله که در بحث قضا و قدر مطرح می شود، نظرات مختلفی مطرح گردیده است. مسأله قضا و قدر یا همان سرنوشت از جمله مسائلی است که همواره در زندگی انسان ها دارای جایگاه بسیار مهمی بوده است. قضا و قدر اقسامی دارد که در قسمت اول این مقاله قضا و قدر الهی در تکوین و تشریع مطرح و سپس قضا و قدر علمی و عینی در آیات بیان شد. شمول قضا و قدر الهی و نقد برخی نظریه ها دراین زمینه نیز مطرح شد. در این شماره به شمول قضا و قدر الهی در امور غیر اختیاری و نقد برخی نظرات با استفاده از آرای اندیشمندان و بزرگان دینی، جمع میان شمول قضا و قدر با اختیار انسان و دلایل عقلی و نقلی آن خواهیم پرداخت.

قسمت دوم

شمول قضا و قدر الهی در امور غیر اختیاری

شمول قضا و قدر الهی در امور غیراختیاری، یکی از عقاید فرقه معتزله است. معتزله برای حفظ اصل عدل ، افعال انسان را از قلمرو قضا و قدر الهی بیرون می دانند. آنان در دلایل عقلی و نقلیِ قضا و قدر، به نوعی استثنا قائل می شوند و معتقدند که همه چیز از جانب خدا با اندازه گیری خاصی به حکم و ایجاب او آفریده می شود، جز افعال انسان که خصوصیات آن از طرف خود انسان طراحی می شود. اگر اندازه گیری می شود، به وسیله خود انسان انجام می گیرد و اگر پس از پیدایش علت، وجود او لازم و واجب می گردد، به وسیله خود او است.

در حقیت حفظ اصل عدل، سبب شده است که افعال انسان از حیطه قضا و قدر بیرون برود و به همین جهت کمتر درباره قضا و قدر سخن می گویند. برداشت معتزله از قضا و قدر درباره موجودات طبیعی این است که خدا شیء را می آفریند و هرگاه کسی بگوید: افعال انسان در قضا و قدر الهی است ، نتیجه این است که خدا خود خالق گناه باشد و آن گاه برای آن مجازات نماید. از این جهت از قضا و قدر درباره افعال انسان، فقط اطلاع و آگاهی خدا از افعال یا فرمان به طاعات را پذیرفته اند. قاضی عبدالجبار در کتاب المحیط بالتکلیف می گوید: هرگز نمی توان گفت افعال بندگان در قلمرو قضای الهی است؛ زیرا معنی آن این است که خداوند، آن ها را آفریده است. ۱

معتزله برای اثبات سخن خود به آیات قرآن نیز استناد می کنند که چند نمونه از آن ها را به صورت اختصار بیان می کنیم:

۱. خدا وضع هیچ مردمی را عوض نمی کند، مگر آنکه خود آن ها وضع خود را تغییر دهند . ۲

۲. ما انسان را راه نمودیم، او خود یا سپاسگزار است یا ناسپاس . ۳

نقد

این صحیح نیست که اختیار خود انسان، یگانه سبب و علت تامه حوادث پنداشته شود و هر حادثه مربوط به خود را تنها به خود و اختیارش نسبت دهد و هیچ یک از اجزای عالم و در رأس همه آن ها اراده الهی را در آن حادثه دخیل نداند. اگر خداوند متعال آن اسباب و شرایط را فراهم نمی کرد، اختیار او به تنهایی کاری از پیش نمی برد.

معتزله به خاطر اصل عدل ، برخی از معارف عقلی و قرآنی را نادیده گرفته است. قضا و قدر در روایات به صورت چشم گیر وارد شده و این گروه به گمان منافات اصل عدل و اعتقاد به قضا و قدر، مسأله دوم را از جدول معارف حذف کرده اند و در تفسیر آن به همان معنی اعلام و اخبار، یا امر به اطاعت اکتفا ورزیده اند؛ در حالی که قضا و قدر از معارف قرآنی است، ارتباطی به اخبار و اعلام یا امر به اطاعت ندارد.

افعال بندگان به دو صورت مورد تعلق قضا و قدر الهی هستند؛ نخست به صورت کلی و دوم به صورت جزئی. در صورت نخست، مقصود قوانین کلی آفرینش است که بر جهان و افعال انسان، حاکم است و هر انسانی محکوم این قوانین بوده و برای او گریزی از آن ها نیست، هر چند کلید گزینش هر یک از این قوانین در دست اوست و به دیگر سخن سنت های الهی، بر همه یکسان حاکم است. تفاوت در این است که هر انسانی، کدام یک از سنت ها را برگزیند. در برخی روایات وارد شده است: چشم حضرت علی (ع) به دیواری افتاد که در حال فروریختن بود. سریع از جای خود برخاست و از آن دور شد. مرد ناآگاهی به ایشان اعتراض کرد و گفت: از قضای قطعی خدا می گریزی؟ فرمود: من از قضای خدا به تقدیر او می گریزم. ۴

قرآن مجید به یک رشته سنت های الهی به صورت قضایای شرطیه اشاره کرده که مشعر به آن است که این سنت ها تقدیر و قضای قطعی خداست، ولی قرار گرفتن در پوشش آن در اختیار بشر است. اینک به برخی از این آیات اشاره می کنیم:

۱. نوح می گوید: من به آنان گفتم: از خدا طلب آمرزش کنید. او را بخشنده می یابید. اگر استغفار کنید، ابرهای رحمت خود را بر سر شما می فرستد و شما را با ثروت ها و فرزندان کمک می کند و برای شما باغ ها و نهرهایی قرار می دهد . ۵

معنی جمله شرطیه این است که بشر می تواند از یکی از این دو راه وارد شود: یکی استغفار و دیگری ادامه گناه است که هرکدام برای خود عکس العملی دارد و هر دو متعلق تقدیر الهی است. چیزی که هست انتخاب آن در دست بشر است.

۲. خدا وضع زندگی مردم را دگرگون نمی سازد، مگر آن که قبلاً در خود آن ها دگرگونی پدید آید . ۶

این نوع آیات در قرآن، که حاکی از سنت های کلی الهی است، فراوان به چشم می خورد و اعتقاد به چنین تقدیر و قضایی از انسان، اختیار و آزادی را سلب نمی کند.

در مورد دوم که افعال بندگان به صورت جزئی مورد تعلق قضا و قدر الهی است، می توان گفت همان طور که تمام پدیده های جهان برای خود حد و مرزی دارد، کارهای انسان نیز از این حد و مرز که اندازه گیری تکوینی است، بیرون نیست. تمام افعال انسان با یک رشته مشخصات قهری همراه است، برای مثال فعل هر انسانی، متصف به حسن و قبح، از مقوله طاعت یا معصیت، از جهان ماده یا فوق آن می باشد. همه این حدود نوعی مهندسی و اندازه گیری است که خواه به خداوند مستند باشد یا به خود انسان، مایه جبر و انحراف از عدل نمی باشد.

کار مهم، تبیین مسئله قضا به معنی ایجاب و الزام الهی است که به صدور فعلی تعلق می گیرد. باید توجه نمود تا صدور یک شیء از فاعلی به حد لزوم نرسد، فعل تحقق پیدا نمی کند. ایجاد پدیده هر چند مربوط به خود انسان است، ولی این فعل، مانند دیگر افعال او نمی تواند بی ارتباط با خداوند بوده و فقط به خود انسان مستند باشد؛ زیرا لازمه آن این است که در جهان هستی، دو نوع فاعل مستقل وجود داشته باشد. فاعلی که انسان را آفریده و فاعلی که فعل خود را انجام می دهد و این، همان ثنویت (دوگانه پرستی) است که باطل می باشد. حق آن است که تمام آنچه که از انسان سر می زند، حتی ایجاب فعل را به خدا مستند بدانیم و معنای قضای الهی این است که خدا به خاطر حتمیت و الزامی که خود انسان به فعل خود با کمال اختیار می بخشد، صدور فعل از انسان را حتمی گردانیده است.

اما اصل وجود اراده ازلی خداوند، موجب جبر و رافع اختیار نمی گردد، بلکه باید در چگونگی تعلق اراده او، دقت و سپس قضاوت و داوری نمود. درست است که تمام پدیده های جهان، از آن جمله فعل انسان از حوزه اراده خدا خارج نیست و در قلمرو حکومت او چیزی بدون اراده و خواست او انجام نمی گیرد و اراده الهی از ازل بر تحقق پدیده تعلق گرفته است؛ ولی آنچه را که خدا از ازل اراده کرده، این است که انسان از روی اختیار و آزادی، عملی انجام دهد، نه از روی جبر و اضطرار و نیز هر فعلی از مبادی و علل خاص خود صادر گردد. اگر فاعل مضطر است، از ازل خواسته که بر اضطرار کار خود را انجام دهد و اگر فاعل آگاه و آزاد است، از روز نخست خواسته است که با کمال آزادی و آگاهانه علت فعل خود شود. یک چنین اراده ازلی موجب جبر نیست، بلکه درست در نقطه مقابل جبر قرار می گیرد. ۷

جمع بین شمول قضا و قدر با اختیار انسان

ما شیعیان به پیروی از راهنمایی های امامان بزرگوار خود: معتقدیم که در باب قضا و قدر الهی نه جبر وجود دارد و نه تفویض، بلکه حد وسط میان این دو درست است. این راه، آن چنان دقیق و باریک است که ستیزه جویان اهل جدل توان درک آن را ندارند؛ از این رو راه افراط و تفریط رفته اند.

امام جعفر صادق (ع) در بیان معروف خود فرموده اند: نه جبر در کار است و نه تفویض، بلکه حقیقتی است میان این دو ۸ . خلاصه معنای بلند و دقیق نهفته در این جمله اینکه: اعمال و رفتار ما از یک نظر، در واقع ساخته خود ما است. ما اسباب و علت طبیعی وجود آن ها هستیم و آن ها در قدرت و اختیار ما هستند. از نظر دیگر، همه اعمال و رفتار ما به قدرت خدا پدید می آیند و زیر فرمان و اراده او هستند. ۹

دلایل عقلی

در دو گفتار پیش دلایل عقلی پیرامون قضا و قدر بیان شد. موجود ممکن در صفاتی که واجد آن می گردد و آثاری که از آن صدور می یابد، رها و مستقل از واجب تعالی نیست؛ بلکه زمام امرش به دست باری تعالی است و جز آنچه او مقدر ساخته، تحقق نمی یابد. در توضیح اصل الامر بین الامرین میان فلاسفه و متکلمین امامیه و سایر فرقه های اسلامی در عصرهای اخیر اختلافی وجود دارد. بهترین تشبیهی که در این باره دیده شده، همان است که یکی از اندیشمندان معاصر بیان کرده است. اجمال تشبیه مذکور این است:

فرض کنیم انسانی فلج است، به طوری که توانایی حرکت ندارد و ما می توانیم با وصل کردن سیم برق او را به حرکت وادار کنیم و در هنگام این حرکت نیز کلید برق در دست ما باشد؛ به طوری که هر لحظه بتوانیم آن شخص را از حرکت باز داریم. حال اگر چنین شخصی، حرکت کند و کارهایی انجام دهد، این کارها با اختیار او انجام خواهد گرفت، خواه کار بد یا کار خوب. آنچه که از این کار به ما مستند می باشد، نیرو و قدرتی است که ما توسط برق در او ایجاد کرده ایم و در هر لحظه می توانیم آن قدرت را از او سلب نماییم. ما این کار را نمی کنیم و او را به حال خود می گذاریم. طرز بهره برداری از این نیرو که ما به او داده ایم، مربوط به اختیار اوست و به ما تعلقی ندارد. کارهای صادر شده از ما نیز چنین است، که نیرو از خداوند است و در هر لحظه ریزش آن نیرو از فیاض مطلق انجام می گیرد و در هر لحظه هم می تواند آن را قطع کند. ولی اختیار بهره برداری از آن نیرو به طور کامل به دست ما است. بنابراین هنگامی که ما بهترین کار را انجام می دهیم، نیرو از خداوند بوده که هر لحظه ای قدرت بریدن آن را دارد. همچنین هنگامی که مرتکب زشت ترین کارها می شویم، باز نیرو از او بوده و اختیار بهره برداری از ماست. ۱۰

دلایل نقلی

۱. آیات قرآن؛ برای تثبیت مطالب گفته شده و این که اسناد مستقیم کارهای اختیاری انسان ها به قضا و قدر، مخالف مشیت خداوند است، صدها آیه قرآنی را می توان در نظر گرفت. آیات با صور مختلفی کوشش و سعی و فعالیت های انسانی را تمجید می کنند و کسانی را که تبهکاری های خود را به مشیت و قضای خداوندی مستند می کنند، به شدت توبیخ می نمایند. ۱۱ به عنوان نمونه:

الف. )ما أصابَ مِنْ مُصیبَهٍ فِی اْلأرْضِ وَ لا فِی أنْفُسِکُمْ إِلاّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أنْ نَبْرَّأها إِنّ ذلِکَ عَلَی اللّهِ یَسیرٌ( ۱۲ ، این آیه دال بر آن است که این امور در کتاب مبین قرار دارند. بنابراین این سؤال مطرح است که آیا این امور هم از جهت غیب و هم از جهت شهودش در کتاب می باشد و یا تنها از جهت غیب بودن؟ به عبارت دیگر آیا کتاب مبین عبارت است از همین عالم کون که اجرام مذکور را در خود جای داده، یا آنکه کتاب مبین چیز دیگری است که تمامی موجودات به نحو مخصوصی در آن نوشته شده و به قسم خاص در آن گنجانده شده است، به طوری که از فهم درک کنندگان و از حیطه علم هر صاحب علمی بیرون است؟ اگر معنای کتاب مبین این باشد، محتویات آن همان غیب مطلق خواهد بود. به عبارتی دیگر، آیا موجوداتی که در ظرف این عالم قرار دارند و آیه مورد بحث به طور عموم از آن ها اسم برده، مانند خطوطی هستند که در کتاب قرار می گیرد؟ یا آنکه مانند مطالب خارجی است که یک واقعه نگار معنای آن را در قالب الفاظی در کتاب خود درج نموده و آن معانی به تبع آن الفاظ، با خارج منطبق می گردد؟ از آیه شریفه فوق چنین بر می آید که نسبت کتاب مبین به حوادث خارجی، نسبت خطوط برنامه عمل است به خود عمل، پس کتاب مبین هر چه باشد، یک نحوه مغایرتی با این موجودات خارجی دارد. کتابی است که نسبت به موجودات خارجی تقدم داشته و بعد از فضای آن هم باقی می ماند، مانند خطوط برنامه که مشتمل بر مشخصات عمل بوده، قبل از عمل وجود داشته و بعد از آن هم باقی می ماند. ۱۳

ب. )قُلْ لَنْ یُصِیبَنا إِلاّ ما کَتَبَ اللّهُ لَنا هُوَ مَوْلانا وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکّلِ الْمُؤْمِنُونَ( ۱۴ .

از این آیه و آیات دیگر به دست می آید که همه چیز مشمول تقدیر الهی است. پس تمام افعال اختیاری انسان بی نیاز از خدا نیست و وابسته به اوست، پس قضا شامل همه چیز می تواند باشد و معنایش جبر نیست. جبر این است که جایی که من می توانم اختیار کنم، کسی جلوی مرا بگیرد و اگر نخواهم، کسی به زور تحمیل کند؛ یعنی بدون میل و اراده من، ولی امور به اختیار من سر می زند، هر چند من در اختیار خود مستقل نیستم، اما کارم اختیاری است. خدا می خواهد انسانِ انتخاب گر را از مجرای انتخاب خود پرورش دهد. ۱۵

۲. روایات؛ روایاتی نیز از ائمه اطهار: در مورد چیستی قضا و قدر و اثبات آن وارد شده است که به صورت اختصار به بیان آن ها می پردازیم:

الف. ای فرزند آدم! با خواست من است که تو گزینش گر شده و هر چه را بخواهی، برای خود اختیار می کنی و با نیروی من است که واجباتم را به جا می آوری و با نعمت های من است که بر نافرمانی ام توانمند شده ای. من تو را شنوا و بینا و توانا ساختم؛ پس این را بدان که هر چه از نیکویی به تو می رسد، از خدا است و هر چه از بدی به تو رسد، از خودت می باشد. ۱۶

ب. امام صادق (ع) فرمود: نه جبر و نه تفویض، بلکه چیزی است میان این دو. راوی می گوید، گفتم: چیزی میان این دو یعنی چه؟ فرمود: مثال آن، مثال کسی است که در حال گناه است و تو او را نهی می کنی و او نمی پذیرد. پس از آن، رهایش می کنی و او آن گناه را انجام می دهد. پس چنان نیست که چون از تو نپذیرفت و تو به حال خود رهایش کردی، این تو بودی که به گناه فرمانش دادی. ۱۷

ج. امیر مؤمنان (ع) در پاسخ به پرسشی درباره قضا و قدر فرمودند: نگویید خداوند بندگانش را به حال خودشان واگذاشته است؛ زیرا این سخن اهانتی است به خداوند و نگویید آنان را بر انجام گناهان مجبور ساخته است؛ زیرا این سخن ظلمی است به خداوند؛ بلکه بگویید خیر و نیکی در اثر توفیق الهی و شر و بدی در اثر سلب توفیق است و خدا همه اعمال را از پیش می داند. ۱۸

با توجه به مسائل ذکر شده، به خوبی روشن می شود که نظر صحیح، نظر امامیه است که آن را با تمسک به اهل بیت: یافته است. معتزله طرفدار آزادی و اختیار بی حد و حصر انسان در کارها می باشد و برخلاف این گروه، اشاعره تمام افعال را از روی جبر می داند و همه کارهای انسان را از جانب خداوند می دانند و هیچ اختیاری را برای انسان قائل نیستند.

در این مجال، ابتدا به فلسفه بدا پرداخته می شود که چرا بدا ایجاد می شود و در چه مواردی از قضا و قدر، جای دارد. سپس فوائد و آثار اعتقاد به بدا مورد بحث قرار گرفته و در پایان تفاوت بدا با نسخ و موارد جاری شدن بدا و نسخ بررسی می شود.

فلسفه بد

موضوع تغییر و دگرگونی سرنوشت که در کتاب های اعتقادی به آن بد می گویند، از موضوعات بسیار بحث برانگیز است.

فلسفه بدا را می توان در دستورات دین به انجام امور نیک و پرهیز از امور نادرست و همچنین در آثار اعتقاد به بدا جستجو کرد. این عقیده باطلی است که کسی معتقد شود که برخی از انسان ها که در زمره نیک بختان قرار دارند، هرگز حالشان عوض نمی شود و هیچ گاه در ردیف سیه روزان قرار نمی گیرند و برعکس انسان سیه روز هرگز حالش عوض نشده و در زمره نیک بختان قرار نمی گیرد. همچنین مفاهیمی مانند توبه و در کمین بودن شیطان بی معنا خواهد شد. مراقبه در اعمال نیکوکاران به تکبر و خودخواهی مبدل می شود، به گونه ای که خود را در آخر امر در قعر جهنم خواهد یافت. پس باید توجه داشت که بدا و اعتقاد به آن در زندگی انسان جایگاه مهمی دارد و می تواند سرنوشت یک فرد یا ملت را تغییر دهد و عواقب شوم یا خوبی را برای آن ها به دنبال داشته باشد. می توان گفت پذیرش بدا، اعتقادی است که پدیده خوف و رجا، پای بندی به اصول اخلاقی و … را به ارمغان می آورد.

آثار اعتقاد به بد

اعتقاد به بدا ـ محو و اثبات ـ و این که شخص قادر است به وسیله اعمال و افعالش سرنوشتش را تغییر دهد، امید را در قلب هر کسی که بخواهد پاک شود، زنده می کند و خوبی را در نفس آن شخص رشد می دهد. پس تشریع در بدا مثل تشریع در قبول توبه، شفاعت و تکفیر گناهان کوچک با اجتناب از گناهان بزرگ است. تمام این ها به خاطر زنده کردن امید و روشن نمودن نور آن در قلب انسان گناهکار است، تا این که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.