پاورپوینت کامل آشنایی با تمیم داری;(چهره پدیدآورنده اسرائیلیّات) ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آشنایی با تمیم داری;(چهره پدیدآورنده اسرائیلیّات) ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آشنایی با تمیم داری;(چهره پدیدآورنده اسرائیلیّات) ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آشنایی با تمیم داری;(چهره پدیدآورنده اسرائیلیّات) ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint :

۵۸

چکیده:

از امور مسلم و غیر قابل انکار در حوزه علوم حدیث، وجود روایاتی جعلی به نام اسرائیلیات در متون حدیثی و تفسیری مسلمانان است. از جمله چهره­های شاخص در حوزه جعل و نشر اسرائیلیات، تمیم داری است. افزون بر برخی عوامل عمومی گسترش اسرائیلیات، آنچه موجب رواج کار تمیم داری شده، همکاری خواسته یا ناخواسته برخی خلفای مسلمان با وی است که به طور رسمی اجازه نقل قصه را به وی دادند. معروف ترین داستان نقل شده از وی که در منابع اهل سنت به وفور یافت می شود، داستان جسّاسه راجع به دجال است.

مقدمه

پس از قرآن کریم، معتبرترین منبع دینی مسلمانان، روایات پیامبر اکرم (ص) است. اهمیت ضبط و نقل صحیح این روایات بر کسی پوشیده نیست، به گونه ای که علوم رجال و درایه به منظور تشخیص روایات صحیح از غیر صحیح به وجود آمده است. هر چند در همین راستا محدثان اهل سنت نیز کتاب هایی را با عنوان صحاح به منظور تمییز میان روایات صحیح از غیر صحیح و جمع آوری روایات صحیح در مجموعه هایی مستقل به رشته تحریر در آورده اند، اما وجود روایات جعلی و ساختگی در مجموعه متون حدیثی و تفسیری بر کسی پوشیده نیست. بخش کثیری از روایات جعلی را روایاتی با عنوان اسرائیلیات به خود اختصاص داده اند که ابتدا به وسیله عوامل یهودی وارد متون حدیثی و تفسیری شده است. تاریخ مسلمانان چهره های برجسته ای از کسانی را که اقدام به گسترش اسرائیلیات کرده اند، معرفی کرده است که تمیم داری را می توان از شاخص ترین آن ها به شمار آورد.

آنچه در این تحقیق ارائه می شود، آشنایی با تمیم داری و برخی از روایات جعل شده از سوی اوست.

مفهوم اسرائیلیات

اسرائیلیات جمع اسرائیلیهمنصوب به اسرائیل است. اسرائیل از القاب حضرت یعقوب فرزند اسحاق۸ و نوه حضرت ابراهیم (ع) است که قوم یهود به او منسوب می شوند. اسرائیل مرکب از اسریبه معنای عبد و بنده یا برگزیده و ایلبه معنای الله و پروردگار می باشد. اسرائیل یعنی عبدالله، بنده خدا و برگزیده الاهی.[۱] برای واژه اسرائیل، معنای دیگری نیز بیان شده که با معنای قبل به طور کامل متفاوت است.

اسرائیلیعنی چیره شدن و پیروز آمده بر قدرت کامل خداوند تعالی و چون به پندار آنان حضرت یعقوب (ع) با خداوند پیکار کرد و در نتیجه بر خداوند فائق شد، به وی لقب اسرائیلداده شده است.[۲]

واژه اسرائیلیاتگرچه در ظاهر به معنای داستان­هایی است که از یک منبع یهودی سرچشمه گرفته شده، ولی در اصطلاح مفسران و محدثان مفهوم وسیع تری به خود گرفته است، به گونه ای که برخی از محققان آن را به روایاتی نیز که از مآخذ مسیحی نقل شده باشد، اطلاق کرده اند.[۳]

برخی دیگر از نویسندگان، معنای عام تری را نیز برای آن در نظر گرفته اند و آن را شامل تمام افسانه های کهنی که از گذشتگان وارد تفسیر و حدیث و تاریخ شده است، اطلاق کرده اند؛ اعم از اینکه منشأ اصلی آن یهودی و مسیحی یا غیر آن باشد.

گفتنی است که یهودیان بیشتر از دیگر اهل کتاب با مسلمانان رابطه داشتند و از دانش گسترده تری برخوردار بودند. آنها نیرنگ ها و حیله های خبیثانه ای در جهت خدشه دار ساختن چهره اسلام به کار می بستند؛ بنابراین در جعل احادیث، حجم وسیعی را به خود اختصاص داده اند. از این رو، احادیث جعلی به اسرائیلیات مرسوم و مشهور شد.[۴]

اغلب این روایات به دانشمندان یهود و نصرانی که مسلمان شده بودند مانند کعب الاحبار، وهب بن منیه، تمیم داری و عبد الله بن سلام بر می گردد که با تقرب به دربار خلفا توانسته بودند، اندیشه های خرافی خویش را در میان مسلمانان انتشار دهند. برخی صحابه خوش­نام مانند ابن عباس هم در شرح و توضیح داستان های قرآن، به این اشخاص مراجعه می کردند.[۵] آن ها نیز که فرصت را مغتنم می دیدند، اندیشه های خرافی خویش را که برگرفته از تورات و انجیل تحریف شده بود، به عنوان حقایق الهی به جامعه القا می کردند.

برخی دیگر از مفسران و محدثان نیز پا را فراتر نهاده و مفهوم گسترده­تری را برای این واژه در نظر گرفته­اند و آنچه را که دشمنان اسلام از سر دشمنی و کینه توزی در تفسیر و حدیث وارد ساخته اند، اسرائیلیات نامیده اند.[۶]

بنابراین اطلاق واژه اسرائیلیاتبر همه جعلیات از باب تغلیب است؛ زیرا بیشتر این احادیث خرافی و بی اساس را که در اصل به یک منبع یهودی متصل می شود و نقش عنصر یهودی بر دیگر عناصر غالب است، اسرائیلیات نامیده اند.[۷]

عوامل پیدایش و گسترش اسرائیلیات در حوزه اسلام

درباره عوامل پیدایش و گسترش اسرائیلیات در میان مسلمانان، مطالب متعددی بیان شده است که به برخی از این عوامل اشاره می کنیم:

۱. ارتباط و همجواری مسلمانان با اهل کتاب

عده­ای از اهل کتاب ، به ویژه یهود که در جزیره العرب پراکنده بودند و در اطراف مدینه قبایلی مانند: بنی قینقاع، بنی قریظه و بنی نظیر را تشکیل می دادند، از سال ۷۰ میلادی برای خلاصی از شکنجه و آزار تیتوس رومیبه آنجا آمده[۸] و بسیاری دیگر نیز به انتظار ظهور پیامبر جدید در این منطقه به جزیره العرب روی آورده بودند. در میان آنان دانشمندان بسیاری وجود داشت که از علم و فرهنگ بهره مند و از سرگذشت پیامبران و اقوام گذشته باخبر بودند و نزد اعراب جاهلی مقام و موقعیت علمی داشتند، به گونه ای که اعراب برای یافتن پاسخ بسیاری از سؤال ها به آنان مراجعه می کردند. چنین امری سبب شد تا فرهنگ اهل کتاب به حوزه اسلام وارد شود.

۲ـ اجازه فعالیت دادن به قصه گویان و افسانه پردازان تازه مسلمان

یکی از مهم ترین علت های گسترش اسرائیلیات در میان مسلمانان، اجازه فعالیت دادن به قصه گویان تازه مسلمان بود. از سائب بن یزید نقل است که در زمان رسول خدا (ص) و ابوبکر قصه گویی رواج نداشت، ولی از زمان عمر مجوز این کار صادر شد و اولین شخصی که به طور رسمی به قصه گویی پرداخت، تمیم داریبود. او از عمر اجازه خواست تا قصّه گوید و عمر هم اجازه داد.[۹]

کعب الاحبار نیز از کسانی بود که قصه های یهودی را میان مسلمانان رواج داد؛ زیرا عمر از او خواست تا مطالب مختلفی که از کتب اهل کتاب به یاد دارد، برای او نقل کند.[۱۰]

کار افسانه پردازی تا آن جا پیش رفت که آنچه برای هر عقل سلیمی قابل پذیرش نبود، به آسانی میان مردم گفته می شد؛ مثل اسرائیلیاتی که درباره پیامبران از جمله سلیمان، داوود، یوسف و…. گفته شده است.

۳ـ وجود برخی مشترکات بین متون دینی گذشته و قرآن کریم

یکی دیگر از زمینه های گسترش اسرائیلیات در میان مسلمانان، بیان بسیاری از قضایا و تاریخ پیامبران و امت های پیشین در قرآن است که نقل مطالب برگزیده به نکته های مهم و مفید بسنده شده است. این مطالب از سوی اهل کتاب نیز با ذکر جزئیات غیر واقعی، شرح و بسط فراوان یافته است. به همین جهت برخی از مسلمانان ساده لوح برای وقت گذرانی و ارضای حس کنجکاوی به اسرائیلیات گوش می دادند و برخی از مفسران نیز برای آنکه داستانی کامل و جامع ساخته و پرداخته شود، اسرائیلیات و روایات غیر معتبر را در کتاب های خود ذکر می کردند و سبب گسترش آن ها در میان مسلمانان می شدند؛ غافل از آنکه آنچه در قرآن به طور مختصر آمده است، از سویی از نظر محتوا، بر اساس حقایق و واقعیت های استوار می باشد و از سوی دیگر از نظر مقدار، بیش از اندازه ای که برای هدایت و تربیت افراد مؤثر می باشد، به تضییع عمر و دور شدن از اهداف قصّه می انجامد.[۱۱]

۴- ممنوعیت نگارش و نقل احادیث نبوی

یکی دیگر از علت های مهمی که موجب شد، میدان برای نشر و گسترش اسرائیلیات باز شود و احادیث واقعی و ساختگی در هم آمیخته گردد، ممنوعیت نگارش و نقل روایات پیامبر اکرم (ص) بود. این رخداد تلخ که پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)آغاز گردید، تا بیش از یک قرن ادامه یافت و از این راه ضربات سختی بر رشد فرهنگی و پیشرفت جامعه اسلامی وارد شد؛ زیرا احادیث نبوی رفته رفته دچار فراموشی و تغییر شد. در پی آن اختلافات عقیدتی و فقهی فراوان شد که این امر تشکیل فرقه های فراوانی را به دنبال داشت. همچنین در زمان تابعین، جریان جعل حدیث رونق بسیاری یافت، چنان که ابوریهدر این زمینه به بحث و بررسی پرداخته و خطر نفوذ اندیشه های انحرافی یهود را به فرهنگ اسلامی اعلام کرده و می نویسد: از جمله پیامدهای تأخیر در امر تدوین و نگارش حدیث تا پس از قرن اول هجری و بخش زیادی از قرن دوم، این است که درهای نقل حدیث گشوده شد و جریان جعل حدیث بدون هیچ قانونی و ضابطه ای رونق و گسترش یافت.[۱۲]

شخصیت تمیم داری

نام وی تمیم بن اوس بن خارجه و کنیه اش ابورقیه است. وی در سال نهم هجری اسلام آورد و پس از قتل عثمان، رهسپار شام شد و در بیت المقدس سکنی گزید.[۱۳]

شایان ذکر است که اسلام آوردن وی به توصیه پیامبر اکرم (ص) و به خاطر سرقتی بود که او و رفیق دیگرش عدی بن بداءـ که از خویشاوندان عمرو عاص بود ـ هنگام سفر تجارتی به شام صورت مرتکب شده بودند.[۱۴]

به نوشته ابن حجر، تمیم از راهبان مسیحی اهل فلسطین و از عابدان آن دیار بوده است.[۱۵] وی را از دانایان به تورات و انجیل نیز به شمار آورده اند.[۱۶]

تمیم بی واسطه از پیامبر (ص) حدیث نقل می کرده است و کسانی مانند ابن عمر، ابن عباس، ابوهریره، انس بن مالک، زراره بن اوفی، روح بن زنباع، عبدالله بن موهب و عطا بن یزید از او حدیث نقل می کنند.[۱۷] گفته اند تمیم و پیامبر (ص) از یکدیگر حدیث نقل کرده اند. بخاری و مسلم ۱۸ حدیث از او ثبت کرده اند. البته تنها یک حدیث، یعنی حدیث جساسه، در صحیح مسلم آمده است.[۱۸] در سنن ابن ماجه از قول ابوسعید خدری آمده است: نخستین کسی که در مساجد چراغ روشن کرد، تمیم داری بود.[۱۹]

در زمان وفات وی، اختلافاتی وجود دارد. برخی نویسندگان مرگ وی را در سال ۴۰ ق دانسته اند.[۲۰] از برخی روایات نیز استفاده می شود که وی، در زمان پیامبر اسلام (ص) اسلام آورده و در حیات آن حضرت نیز درگذشته است. روایت زیر که مرحوم کلینی از علی بن ابراهیم نقل می کند، به چنین مطلبی اشاره دارد:

تمیم داری و ابن بیدی و ابن ابی ماریه، در یکی از سفرها با هم بودند. آن دو نفر، مسیحی و تمیم مسلمان بود. در این سفر، تمیم خورجینی داشت که محتوای آن را کالا و ظروف منقوش به طلا و یک گردنبند تشکیل می داد. وی می خواست آن ها را در بازارهای هرب بفروشد. ولی به بیماری شدیدی مبتلا شد و چون مرگش فرا رسید، اشیای همراه خود را به ابن بیدی و ابن ابی ماریه سپرد… . ولی این دو پس از بازگشت به مدینه وجود این اشیاء را پیش خود انکار کردند. از این رو فرزند تمیم ، آن دو را پیش رسول خدا برد.[۲۱]

اسلام آوردن تمیم

تمیم در عصر جاهلیت و پیش از پذیرش اسلام، علاوه بر این که راهب بود، به تجارت نیز می­پرداخت. بخاری در صحیح خود چنین نقل می کند:

تمیم داری و عدی بن بداء با مردی از طایفه بنی سهم به مسافرت تجاری رفتند. این مرد میان راه در سرزمینی که هیچ مسلمانی در آنجا وجود نداشت، مرد. اموال او به دست تمیم و عدی افتاد. در اموال آن مرد، جامی از نقره وجود داشت که ارزشمندترین بخش اموال صاحبش بود و نام و نشان آن، در شمار اموال او ثبت شده بود. تمیم و عدی این جام را فروختند و پول آن را تصاحب کردند و خانواده شریک پدرشان برای بقیه مال التجاره آن ها مراجعه کرده، آن را طلب نمودند. آن دو آن را انکار کردند. آنان برای حل اختلاف به نزد پیامبر (ص) رفتند. حضرت دستور داد تا این دو پس از نماز، در مسجد نزدیک منبر به خداوند سوگند بخورند که ما خیانت نکرده ایم و هرچه بوده است، را آورده ایم. آن دو سوگند خوردند، اما بعدها جام در نزد آنان پیدا شد. از تمیم در این مورد سؤال کردند؛ او گفت که این جام را از سهمی(شریک خود) خریده بودیم. اما در آن هنگام فراموش کردیم که واقعه را برای شما بازگو کنیم.[۲۲]

در اینجا بود که این آیه نازل شد:

)یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ شَهَادَهُ بَیْنِکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّهِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الأَرْضِ فَأَصَابَتْکُم مُّصِیبَهُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاَهِ فَیُقْسِمَانِ بِاللّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لاَ نَشْتَرِی بِهِ ثَمَنًا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَی وَلاَ نَکْتُمُ شَهَادَهَ اللّهِ إِنَّا إِذًا لَّمِنَ الآثِمِینَ([۲۳]

ای کسانی که ایمان آورده‏اید، هنگامی که یکی از شما را [نشانه‏های] مرگ در رسید؛ باید از میان خود دو عادل را در موقع وصیت به شهادت میان خود فرا خوانید یا اگر در سفر بودید و مصیبت مرگ شما را فرا رسید [و شاهد مسلمان نبود] دو تن از غیر [همکیشان] خود را [به شهادت بطلبید] و اگر [در صداقت آنان] شک کردید، پس از نماز آن دو را نگاه می‏دارید. پس به خدا سوگند یاد می‏کنند که ما این [حق] را به هیچ قیمتی نمی‏فروشیم، هر چند [پای] خویشاوند [در کار] باشد و شهادت الهی را کتمان نمی‏کنیم که [اگر کتمان حق کنیم] در این صورت از گناهکاران خواهیم بود و اگر معلوم شد که آن دو دستخوش گناه شده‏اند، دو تن دیگر از کسانی که بر آنان ستم رفته است و هر دو [به میت] نزدیک ترند، به جای آن دو [شاهد قبلی] قیام کنند. پس به خدا سوگند یاد می‏کنند که گواهی ما به طور قطع از گواهی آن دو درست‏تر است و [از حق] تجاوز نکرده‏ایم؛ زیرا [اگر چنین کنیم] از ستمکاران خواهیم بود.

طبق دستور این آیات، دو تن از وابستگان آن مرد در پای منبر پیامبر (ص)، سوگند خوردند که ما راست می گوییم و آن جام از جمله میراث او بوده است و این دو، دروغ می گویند. بدین ترتیب پیامبر (ص) حکم کرد که آن جام و یا پول آن را به وارثان مرد سهمی بازگردانند.[۲۴]

پس از این حادثه، پیامبر (ص) به تمیم نصرانی فرمود: اسلام بیاور؛ زیرا اسلام تمام گناهان گذشته را می پوشاند. تمیم در اینجا به آیین اسلام گروید.

تمیم از نگاهی دیگر

ابونعیم می گوید: تمیم راهب عصر خود و عابد فلسطین بود. گفته می شود پیامبر (ص) داستان جساسهو دجال را از او شنیده بود و از زبان او این داستان را بر منبر نقل کرد؛ که این نوعی منقبت و فضیلت برای تمیم به حساب می آید.[۲۵]

او از پیامبر (ص) درخواست کرد، چنانچه خداوند شام را به تسخیر اسلام درآورد، حضرت دو روستا از روستاهای فلسطین را به او ببخشد. وی به پیامبر (ص) عرض کرد: ما همسایگانی از رومیان داشتیم. آنان دو روستا داشتند که یکی حبریو دیگری بیت النیوننام داشت. اگر خداوند شامات را مسخر شما کرد، آن دو روستا را به من ببخشید. حضرت(ص) فرمود: آن دو را به تو بخشیدم.

پیامبر اکرم (ص) پس از این بیان، نوشته ای نیز در این خصوص به او داد. زمانی که ابوبکر به خلافت رسید، آن دو روستا را به او بخشید.[۲۶] عده ای هم گفته اند: تمیم، نامه پیامبر (ص) را نزد عمر آورد. عمر گفت: من شاهد نوشتن این نامه بوده امو آن را تأیید کرد.

به نوشته ذهبی، پیامبر (ص) به تمیم فرمود: حق نداری آن ها را بفروشیو در حقیقت آن دو قریه را بر تمیم وقف کرد. از این رو هبه رسول الله (ص) (آن دو قریه) تا زمان حاضر در دست فرزندان تمیم باقی مانده است.[۲۷]

اصحاب تراجم درباره تمیم بسیار مبالغه کرده و کرامات و مناقب فراوانی برای او نقل کرده اند، تا جایی که گفته اند وی در یک رکعت، تمام قرآن را می خواند یا اینکه از شب تا به صبح به نماز مشغول بود. از جمله کراماتی که برای او نقل کرده اند، داستان مقابله او با آتش و خاموش کردن آن است.

ذهبی داستان را چنین نقل می کند:

معاویه بن حرمل که به مدینه آمد، پشیمان بود. سه روز در مسجد اقامت گزید، ولی کسی او را پناه و طعام نداد. معاویه می گوید: نزد عمر رفتم و گفتم: پیش از آنکه مرا دستگیر کنید، خود پشیمان شده و توبه کرده ام. گفت: تو کیستی؟ گفتم: معاویه بن حرمل. گفت: نزد بهترین مؤمنان برو و در منزل او رحل اقامت افکن. تمیم داری عادت داشت که بعد از نماز به چپ و راست اشاره می کرد و دو نفر را با خود به خانه می­برد و از آنان پذیرایی می کرد. از این رو، من در کنار او نماز گزاردم. او مرا به خانه اش برد و همانجا بودم.

در یکی از شب ها که نزد او بودم، ناگهان آتشی از منطقه حرهبرخاست. عمر نزد تمیم آمد و در حالی که از او کمک می خواست، گفت: برخیز و جلوی این آتش را بگیر. تمیم گفت: مگر من چه کسی هستم؟ من چه چیزی هستم؟ ولی عمر دست از اصرار خود بر نداشت. سرانجام تمیم آماده شد، با عمر برود. من نیز به دنبال آنان رفتم. وقتی به موضع آتش رسیدند، تمیم آتش را با دستان خود به عقب می­راند تا اینکه آتش وارد دره ای شد و تمیم به دنبال آن وارد شد. عمر سه بار گفت: کسی که دیده است با آنکه ندیده است، هرگز برابر نیست.

معاویه می گوید: تمیم پس از آن، از دره خارج شد، در حالی که آتش به او آسیبی نرساند.[۲۸]

تمیم داری در دوره حکومت عمر

خلیفه دوم عمر بن خطاب نسبت به تمیم بسیار احترام به جای می آورد و او را با عبارت خیر اهل المدینه(بهترین فرد مدینه) یاد می کرد، در حالی که افرادی چون امام علی (ع) و بزرگان صحابه حضور داشتند. بعدها وقتی که به فرمان خلیفه دوم ، مردم به طبقات گوناگون تقسیم شدند، تمیم در کنار اهل بدر قرار گرفت که در شمار محترم ترین یاران پیامبر (ص) بودند و بیشتر از همه حقوق می گرفتند. همچنین هنگامی که خلیفه دوم در سال چهارم هجری دستور داد تا نمازهای نافله و مستحب ماه رمضان به جماعت خوانده شود، دو نفر را به امامت جماعت منصوب داشت که یکی از آنها تمیم داری تازه مسلمان شده، بود. او با لباسی که با هزار درهم خریده بود، در نهایت جلال و تزیین به نماز جماعت حاضر شده، بر مسلمانان امامت می کرد. تمیم تا پایان خلافت عثمان در مدینه بود، ولی پس از کشته شدن وی به شام رفت و سال ۴۰ هجری در همان جا از دنیا رفت.[۲۹]

ابوریه می نویسد:

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.