پاورپوینت کامل طعمی تلخ برای ماندن ۳۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل طعمی تلخ برای ماندن ۳۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل طعمی تلخ برای ماندن ۳۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل طعمی تلخ برای ماندن ۳۰ اسلاید در PowerPoint :
۸۷
اشاره:
ما شیعه ایم و برخلاف تمام تبلیغات دنیا، دارای مکتبی صلح جو. اصلاً هر چشم و گوش منصفی با خواندن و شنیدن فقه و اصول جهادی ما به این نتیجه می رسد.
در طول تاریخ، اسلام روزهای زیادی را با مسالمت و صلح گذرانده تا بماند و به روزهای زندگی و بندگی من و تو برسد؛ اما این صلح ها، سکوت ها و نرمش ها که به صلاحدید کسانی چون محمد (ص) و علی (ع) و حسن (ع) بود، بذر علامت سؤال های بزرگی را در ذهن و فکر تاریخ نادانی کاشت.
در این میان گزنده ترین انگشت تاریخ به سمت صلح امام حسن مجتبی (ع)، کریم مظلوم اهل بیت: است. حسینِ بی سپاهی که پر شکوه ترین نرمش قهرمانانه تاریخ را به نمایش گذاشت.
… این جا، این نقطه تاریخ، خیلی از آن جا، آن نقطه تاریخ، دور نیست. باید برای ماندن دین محمد (ص) گاهی طعم تلخ سکوت را چشید. باید دانست. باید دانا بود.
***
* مضطرب بود. داد می کشید و می گفت: مسلمین! اجازه ندهید مرا ببرند، میان کفاری که مرا از دینم بر می گردانند .
همه ناراحت بودند. هر کس جمله ای می گفت تا او را راضی کنند.
گفتند: یا رسول الله! اجازه بده این یکی را دیگر نگذاریم ببرند!.
فرمود: نه! این یکی را هم ببرند .
گفتند: مگر ما مسلمان نیستیم؟ مگر این ها مشرک نیستند؟ پس این وضع چیست؟
فرمود: خدا راهی برایش خواهد گشود .
فرد مضطرب با التماس به جمع حاضر نگاه می کرد که نگذارید. با اصرار از حضرت رسول (ص) خواست، اما فایده ای نداشت.
گفتند: محمد! او به ما پناه آورده!!!
فرمود: پیمان بستیم .
گفتند: دین او در خطر است، تو می گویی پیمان بستیم؟!
فرمود: در دین ما نیست که برخلاف قراردادمان عمل کنیم .
… مأموران قریش او را بردند.
* همه ناراحت بودند. گفتند: برای ما ننگ است تا نزدیک مکه آمده ایم، از این جا برگردیم؟! این کار درست نیست. ما حتماً می رویم ؛ اما پیامبر (ص) دستور داد شترها را همان جا قربانی کنند و به علامت خروج از احرام، سرش را تراشید.
همه این کار را کردند؛ اما کسی راضی نبود.
* شرایط بسیار عجیب بود.
ـ امسال برگردید و سال آینده سه روز در مکه بمانید، برای عمره.
ـ بعد از این اگر یکی از قریش بیاید به مسلمین ملحق شود، قریش حق دارند او را ببرند.
ـ اگر یکی از مسلمین فرار کند و به سوی قریش برود، مسلمین حق بازگرداندن او را ندارند.
همه ناراحت بودند. هر کس جمله ای می گفت تا او را راضی کنند. آن که از همه بیشتر اظهار ناراحتی می کرد، عمربن خطاب بود. به ابوبکر گفت: این ذلت مسلمین است و عزت مشرکین!! این وضع چیست؟ رفتند نزد حضرت رسول (ص) گفتند: محمد! مگر خواب ندیده بودی که ما وارد مکه می شویم و فتحش می کنیم. پس چطور شد؟ چرا خوابت تعبیر نشد؟
فرمود: من نه در خواب دیدم و نه به شما گفتم که امسال وارد مکه می شویم. خوابم راست است. ما وارد مکه خواهیم شد .
گفتند: پس این چه قرارداد ننگینی است؟!
فرمود: اگر از ما کسی بخواهد برود میان آن ها، مرتد شده و به درد ما نمی خورد. مسلمانی که مرتد شده، ما اصلاً دنبالش نمی رویم. اگر از آن ها کسی مسلمان شود و بیاید نزد ما. ما به او می گوییم برو. فعلاً شما مسلمین در مکه به همان حالت استضعاف به سر ببرید. خداوند یک راهی برای شما باز خواهد کرد .
* همچنان جوّ علیه محمد (ص) بود و همه از این سیاست او، مسلمین را خوار و خفیف می دیدند. پیامبر (ص) کوتاه و با حسابی سرانگشتی به همه گفت: دو سال از پیمان صلح حدیبیه می گذرد؛ پیمانی که هیچ کس این بند آن را ندید: مسلمان ها در مکه آزادی داشته باشند و تحت فشار، قرار نگیرند . اکنون دو سال گذشته است و تعداد کسانی که اسلام آوردند، از همه کسانی که در طول سال های پیش از این، اسلام آورده بودند، بیشتر است .
***
پسر ابوطالب! چرا مثل جنین در رحم، دست و پایت را جمع کرده و همین جور یک گوشه نشسته ای و مثل متهمانی که خجالت می کشند از خانه بیرون بروند، در خانه نشسته ای؟ .
حتی برای زهرا (س) هم جای سؤال و تعجب بود. تو همان مردی هستی که در میدان های جنگ، شیران از جلوی تو فرار می کردند. حالا این شغال ها بر تو مسلط شده اند؟! .
فرمود: آن جا وظیفه من آن بود و این جا وظیفه من این است .
علی (ع) ۲۵ سال خانه نشین شد. گفتند: علی خود را لایق خلافت نمی داند!
فرمود: مادامی که ستم بر شخص من است، ولی کار مسلمین بر محور و مدار خودش می چرخد و آن کسی که به جای من است ـ اگر چه به ناحق آمده ـ اما کارها را عجالتاً درست می چرخاند، من تسلیمم و مخالفتی نمی کنم .
اصرار کردند. فرمود: اگر مثل گذشته وزیر باشم، بهتر است از اینکه امیر باشم .
گفتند: علی خود را شایسته ترین فرد برای زمامداری بعد از پیامبر نمی داند!
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 