پاورپوینت کامل راز شگرف یحیی و یمیت ۱۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل راز شگرف یحیی و یمیت ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل راز شگرف یحیی و یمیت ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل راز شگرف یحیی و یمیت ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۱۱۰

یُخْرِجُ الْحَیّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیّ‏ِ وَ یُحْیِ اْلأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ کَذلِکَ تُخْرَجُونَ [۱]

بوی بهار که در لابه لای شاخه های خشک و خالی از برگ می پیچد، طبیعتی تازه را نوید می دهد و طبیعت دوباره برمی خیزد به سوی سرسبزی و طراوت و زندگی، دوباره برمی خیزد از بطن سرد مرگ ها و خاموشی ها و با خود یاد معاد را می آورد، وقتی همه ممکنات زمزمه می کنند: حوّل حالنا إلی أحسن الحال

بهار که می آید، یاد قیامت را با خود می آورد که هر غنچه و گل، پیراهنی از معاد در بردارد. بهار که می رسد، دانه جوانه می زند، زمین را می شکافد تا بشکفد، رشد کند، میوه دهد و باز دانه ای دیگر در بهاری دیگر و رویشی دیگر و عالم را که نیک بنگری، همه را این چنین در تکاپو خواهی دید؛ در رویش، مسیر شکفتن و رو به کمال. خاک، آب، زمین، آسمان و همه خلق رو به کمال دارند، به اوج؛ بهار که می آید، حکایتگر سیری می شود که عالم هستی با همه مخلوقاتش از ریز و درشت، رو به بالا دارند؛ رو به کمال. بهار که می آید، جسم خاکی تو هم شاید همسو باشد، با این سیر رو به اوج؛ تو که از هیچ نبودنت با بودنی تازه آغاز شدی و تا آخرین دم حیات، باید رو به اوج باشی و کمال که اصل آفرینشت همین است و در این میان، این تویی که مختاری برای سر به پایین گذاردن یا رو به بالا رفتن؛ راه کمال پوییدن یا پای در ضلالت کشیدن؛ بلندی برگزیدن یا پستی برگزیدن!

بهار که می رسد؛ یعنی موسم دمیدن عطر بیداری بر جسم خواب آلود خاک و کمی آن سوتر؛ یعنی دمیدن عطر بیداری بر جسم خواب آلود و فرو رفته در غفلت ما که زمین در سیر زمان و به تدبیر گرداننده جهان، هر سال تن به رستاخیزی سبز می دهد، اما ما چه؟ من و تو چه؟ که گاه سال ها در سایه بی خیالی زیر غبار غفلت به وادی نسیان دل می سپاریم!…

بهار که می آید؛ خورشید هم در تولد تازه زمین شریک می شود و من و تو باید بیندیشیم که بهار؛ یعنی نوروز و نوروز؛ یعنی روز نو، روز جدید، روز آغازی جدید، روزتر و جدیدتر از روزهایی که پشت سرت بودند؛ روزی که منشأ روزهایی می تواند باشد که خواهد آمد تا تو از آن بهترین استفاده را ببری، یک نقطه آغاز، یک مبدأ حرکت؛ جایی که تو از او طلب حرکت می کنی … یا مقلّب القلوب و الابصار … و این، همان تغییر دهنده است؛ فقط تویی که باید بخواهی؛ فقط تو باید بخواهی تا دریابی که نزدیک او شدن؛ یعنی عشق تا دریابی یا مدبّر الیل و النّهار را … باید بخواهی که حل شوی، به بهترین حال بروی؛ مثل بهار که در رگ زمین حلول می کند تا آغازی نو داشته باشی و در عظمت بی انتهای او حل شوی و هیچ شوی در همه او … یا محوّل الحول و الاحوال … باید بخواهی که بارآور باشی و بارده تا اطاعت، طاعت و عبادتت ب