پاورپوینت کامل بهار می شود اینجا، اگر بباری تو ۱۳ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بهار می شود اینجا، اگر بباری تو ۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بهار می شود اینجا، اگر بباری تو ۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل بهار می شود اینجا، اگر بباری تو ۱۳ اسلاید در PowerPoint :

۳۴

سلام بانوی باران ها!

از دل هزار پاره ات اگر بخواهم بگویم؛ از زخم های تن پدرت، موسی بن جعفر (ع) که با غل و زنجیر اسارت، مرهم می یافت؛ بگویم یا از نسیم غربتی که از سوی تبعیدگاه برادرت، علی بن موسی (ع) وزیدن می گرفت؟! اگر مرغ دل، کوچ هم آشیان خویش را تاب می آورد، کجا می توانستی دل از مدینه برگیری و دامن از آن خاک برکشی؟

پس باید بار سفر بر می بستی و زینب وار، به دنبال برادر می آمدی تا بیت النور میزبانت شود، برای چند صباحی و سپس آنگاه که نفست بوی یاس به خود می گیرد، یک چشم به مشهد کاظمین بدوزی و یک چشم به مشرق خراسان و سپس هفده روز میزبان بودن بیت النور به سر آید …، اما چه زود گذشت! … گویی همین دیروز بود که کاروان شتران در میان شادی و صلوات وارد قم شد. قدم به قدم قربانی ذبح کرده بودند تا خداوند وجود این میهمان را از گزند حوادث حفظ کند. اینک و امروز، هفده روز از آن می گذرد و حال و هوای این شهر تغییر کرده است. هر جا را که می نگری، پرچم عزا برافراشته شده است. مردم گریه کنان به منزل موسی بن خزرج می روند.

چه چیز تو را این گونه زود از پای در آورد؟ نمی دانم! اما از واقعه عاشورا اگر فقط نقل قول شنیده بودی، در ساوه گوشه ای از آن را به چشم دیدی؛ وقتی که بیابان از غبار غلیظی پر شد، گویی ده ها اسب سوار با یکدیگر در حال تاختن بودند. حجم غبار چون گردبادهای موسمی صحرا، با سرعت پیش می آمد و همه چیز را در خود می پیچید. ملحدان ساوه که از حضور کاروانی از علویان در آن خطه آگاه شده بودند، در حمایت سربازان حکومتی به راه افتاده و برای غارت اموال کاروان، شما را محاصره کرده بودند. اگر چه اموالتان را دادید که دیدن علی بن موسی (ع)، مهم تر از آن آویزه های زینتی و اموال بود، اما وقتی حرامیان راه جنگ و ستیز در پیش گرفتند؛ پسران موسی کاظم (ع) با سلاح های اندک خود به آن ها هجوم بردند، اما صد افسوس که طولی نکشید که پیکرهای بی سر آنان، در میدان کارزار بر جای ماند و تو در میان سرهای بی بدن می گشتی و نمی دانستی