پاورپوینت کامل چادری خاکی، تنها نشان من از تو ۱۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل چادری خاکی، تنها نشان من از تو ۱۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل چادری خاکی، تنها نشان من از تو ۱۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل چادری خاکی، تنها نشان من از تو ۱۵ اسلاید در PowerPoint :
۸۵
چشم در چشم اشک نشسته ام و این سطور را برایت می نگارم؛ برای تو که تمام نشان من از تو، همین نگاه اشک آلود و چادر خاکی است؛ تو که خوشه های رستگاری را برایمان به ارمغان آورده ای؛ تو که وقتی با تو سخن می گویم، داغ دلم تازه می شود و اشکی بی دریغ بر گونه هایم می لغزد. چه کسی باور می کرد فاطمه و سیلی را؟ فاطمه و پهلوی شکسته را؟ فاطمه و تازیانه را؟ چه کسی باور می کرد این کتاب ورق ورق شده، همان مصحف عشقی باشد که رسول خدا(ص)
به دستان امتش سپرد تا خاطرات نبوی را از آن تلاوت کنند؟ همان سفینه النجاتی که برای رهایی و هدایت آن ها از دریاهای فتنه و سردرگمی گذارد؟ فاطمه ای که رمز آفرینش بود … .
از آن شهر، از آن کوچه و از آن در نیم سوخته، فقط نامی باقی مانده است که مدینه امروز دیگر کوچه بنی هاشمی ندارد و علی(ع) … و مردمان آن روزگار، به خواب غفلت فرو رفته بودند یا خود را به خواب غفلت زده بودند که سخنان رسول خدا(ص)
را نشنیدند و شاید هم شنیدند، اما منفعت دنیایی شان چیز دیگری را برایشان می خواست!
فقط خدا می دانست و ملائک که تو آن روز، چگونه این داغ را تحمل می کردی و چقدر سخت است تحمل این داغ؛ فقط خدا می دانست چگونه خاک های تیره کوچه تا مسجد را طی کردی! می دانستی که علی(ع)، هنوز هم علی(ع) است که می تواند بدر را پیش چشمان عرب زنده کند، اما دست هایش بسته است، نه با ریسمان دشمن که دست های خیبرگشا با بندهای زمینی بسته نمی شود؛ سفارش مولایش رسول خدا(ص)
دستانش را بسته بود.
آن روز، مدینه بوی رخوت می داد و خواب و غفلت. مردمان آن روز مدینه، مردمان مردنما بودند که خورشید روشن حقیقت را آشکارا پشت پرده های بزرگ نیرنگشان پنهان کرده بودند و کسی از میان اهالی سرد و خاموش شهر، دم برنمی آورد. دیروز تمام این شهر، تو را می شناختند؛ تو را؛ فاطمه۳ دختر محمد(ص)
را، اما امروز فقط درهای بسته است که همچنان به روی تو بسته می ماند. هیچ کس دری به یاری تو نمی گشاید. آن روز هیچ کس قدر تو را نمی دانست، جز علی(ع) … .
در و دیوار مدینه، اگر چه خیلی فرق کرده است، اما هنوز مبهوت فاجعه است که دستی که سیلی زد، دستی که جسارت کرد، ارزش گوهر وجودت را به خوبی می شناخت و می دانست خشت خشت خانه تو از سلام و صلوات است؛ می دانست پشت هم
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 