پاورپوینت کامل شاعر غزنین؛از مدیحه سرایی تا سروده های قرآنی ۵۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شاعر غزنین؛از مدیحه سرایی تا سروده های قرآنی ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شاعر غزنین؛از مدیحه سرایی تا سروده های قرآنی ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شاعر غزنین؛از مدیحه سرایی تا سروده های قرآنی ۵۴ اسلاید در PowerPoint :
۵۴
اشاره
مـلکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی نروم جز به هـمان ره کـه توام راه نـمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
آن روز که شعر و شاعری را پیشه خود ساخت، شاید هرگز فکر نمی کرد که روزی عرفان و تصوف را به عرصه شعر فارسی وارد کند؛ شعر فارسی ای که تا آن زمان هر چه بود، مدح و ثنا و توصیف بود. شاعر بلند آوازه ایران، حکیم ابوالمجد مجدود بن آدم «سنایی غزنوی» یکی از نامداران عرصه علم و ادب و فرهنگ فارسی که در پی سخنی متحول شد، دست از حمد و ثنای شاهان برداشت و همچون شوریده حالی که در دریای معرفت غواصی می کند، واله و شیدا شد و تا آ نجا پیش رفت که مولوی او را این گونه سرود:
عطار روح بود و سنایی دو چشم او ما از پی سنایی و عطار آمدیم
برگی از زندگی سنایی
ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنویی در سال ۴۳۷ قمری در غزنین دیده به جهان گشود. از کودکی و نحوه آموزش و اساتید او شناخت کاملی در دست نیست؛ اما همین اندازه واضح است که وی پس از رشد کامل و پای گذاشتن به سنین میان سالی، کوشید تا همانند دیگر شعرا و اندیشمندان، خود را به دربار دانش پرور غزنویان برساند. او در زمان ابراهیم بن مسعود و بهرام شاه بن مسعود در غزنین می زیسته و نخستین شاعر دربار بوده است.[۱]
در این مدت شعرهای زیادی در مدح خلفا و امرا سروده است و با استناد از قول دهخدا، وی نصیبی از اشعار استادانه خود نبرده است. [۲]
او مدتی از عمر خویش را به گشت و گذار و سیاحت در خراسان و شهرهای علم پرور آن همچون نیشابور، هرات، سرخس و… گذراند و با اهل طریقت و عرفان مجالست و هم نشینی نمود و در این میدان دست بر دامن شیخ ابویوسف یعقوب همدانی زد و توانست با سیر و سفر و داخل شدن در وادی عرفان، تجارب و اندوخته های فراوان علمی و روحانی کسب کند که بازتاب آن را می توان در اشعار روحانی و عرفانی وی یافت.
شخصیت سنایی از همین زمان بروز کرد و در همین دوره است که به سرودن قصاید زهدآمیز واعظانه و ایجاد منظومه های مثنوی مشهور حدیقه الحقیقه، طریق التحقیق، سیر العباد، کارنامه بلخ و… توفیق یافت. با ظهور سنایی، شاید نخستین بار بود که قصیده و مثنوی صرفاً به بحث در مسائل عرفانی و حکمی اختصاص می یافت. او در روزگاری شاعر پرور به عرصه رسیده بود. با شاعران بزرگ آن روزگار همچون مسعود سعد سلمان، عثمان مختاری، سید حسن غزنوی، معزّی، سوزنی سمرقندی، انوری و چند شاعر دیگر معاصر بوده است. از این گروه، با عثمان مختاری هم شهری خود، رابطه دوستی و مودت داشته، معزّی را مرثیت گفته و سوزنی او را به تلویح و تصریح هجو گفته است.
هر چند سنایی مبتکر ترانه ها و غزل های صوفیانه در شعر فارسی نیست و پیش از او ابوسعید ابوالخیر، عین القضاه همدانی و خواجه عبدالله انصاری شعرهایی از این دست می سروده و یا از دیگران می خوانده اند، اما سنایی این طریقه را گسترش بسیار داده، طبع خود را در پیچ و خم نکات مشکل ذوقی و عرفانی انداخته است و به همین دلیل بزرگان روزگار او همچون عین القضاه در نامه ها و تمهیدات و خاقانی و پس از آن، عطار در مثنوی های خود و مولوی در مثنوی معنوی و دیوان کبیر و نیز فیه ما فیه او را ستوده اند و فهم دقایق معنوی و عرفان حق را به کتاب های او ارجاع داده اند.[۳]
سنایی با افتادن در راه عرفان و تصوف، شیوه به نسبت جدیدی را ابداع کرد و راه و رسم پیشینیان این طریقه را رواج و کمال بخشید. قصاید و غزلیات و مثنوی های مفصل و کوتاه سروده و ترکیب ها و تعبیرهای جدیدی پدید آورده است. او در این راه کلام خود را به اشارات مختلف از آیات، احادیث، قصص، تمثیلات و استدلال های عقلی، برای اثبات مقاصد دینی ـ عرفانی خود آراسته است. به سبب همین فرو رفتن در مباحث عرفانی، استفاده های ویژه از آیات و احادیث و اصطلاحات علمی نجوم، طبیعی و جز آن ها، بسیاری از ابیات او به ویژه در حدیقه، مشکل و دشواریاب شده و محتاج شرح و تفسیر گردیده است. [۴]
یکی دیگر از امتیازات سنایی، سیلان روح طنز در اشعار اوست. وی با زبانی صریح و بی پروا به انتقادهای مهم اجتماعی و سیاسی پرداخته که در زبانی طنز آمیز جلوه گر شده است. انسجام و استحکام کلام و الفاظ و ترکیبات و ایراد معانی فلسفی در اشعار وی به آ ن پایه است که تقلید از روش شعرگویی او را، برای دیگر شعرا مشکل ساخته است.[۵]
نمونه هایی از تأثیر آیات در اشعار سنایی
خداوند قرآن را کتاب آسمانی معرفی می کند که راهنمای پرهیزکاران است و هر که از آن پیروی کند، رستگار خواهد شد: ( ذلِک الْکتابُ لا رَیبَ فیهِ هُدًی لِلْمُتّقینَ ) [۶]؛ “این کتاب والا مرتبه جای شکی در آن نیست، مایه هدایت پرهیزکاران است»؛ ( هذا بَیانٌ لِلنّاسِ وَ هُدًی وَ مَوْعِظَه لِلْمُتّقینَ ) [۷]؛ «این بیانی است برای مردم و هدایت و پندی است برای پرهیزکاران»؛ ( وَ اتّبَعُوا النّورَ الّذی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ ) [۸]؛ «و از نوری که با او فرستاده شد پیروی کردند، آن ها رستگارانند».
سنایی نیز با الهام از آیات توصیف کننده قرآن چنین سروده است:
باش تا روز عرض بر یزدان
گله جان تو کند قرآن
گوید این ما حل مصدق تو
چند باطل کشید بر حق تو
گوید ای کردگار میدانی
آشکارا چنان که پنهانی
شب و روزم بخواند با فریاد
داد یک حرف من به صدق نداد
حق نحو و معانی و اعراب
زو ندیدم به صدق در محراب
حنجره در سرود نیک آید
جامه غم کبود نیک آید
به جز از گفت و گوی دمدمه ای
نیست گوشی نصیب زمزمه ای
گه بخواندی مرا به راه مجاز
خیره بگشاد چون خران آواز
که بسی لاف زد به دعوی ما
پس ندانست قدر معنی ها
سوی میدان خاص اسب بتاخت
روی ما از نقاب ما نشناخت
بر سر کوی ما ز زشت و نکو
سگی آمد کسی نیامد ازو
عقل و جان را به حکم من نسپرد
سوی رای و هوای خویشم برد
گه به تیغ هوا بخست مرا
گاه بر دام نفس بست مرا
گه به سوی شراب راند مرا
گه به راه سرود خواند مرا
گه شکستی چو چوب را سکنه
سر و روی حروفم از شکنه
گه چو قوال کرده از نغمه
متفرق حروفم از زخمه
ای مدبر ز مدبری چونین
خواهم انصاف تو به یوم الدین
در سرای مجازی از سر ناز
گه به بازار و گه به بانگ نماز
جلوه کردی برای اعجازی
گه به حرفی و گه به آوازی
نماز یکی از دستورات دین مبین اسلام است که به فرموده قرآن، آدمی را از گرفتار شدن در دام فساد و فحشا باز می دارد: ( اتْلُ ما أُوحِی إِلَیک مِنَ الْکتابِ وَ أقِمِ الصّلاه إِنّ الصّلاه تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکرِ وَ لَذِکرُ اللّهِ أکبَرُ وَ اللّهُ یعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ ) [۹]؛ ( یا بُنَی أقِمِ الصّلاه وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ اصْبِرْ عَلی ما أصابَک إِنّ ذلِک مِنْ عَزْمِ اْلأُمُورِ ) [۱۰]؛ ( مُنیبینَ إِلَیهِ وَ اتّقُوهُ وَ أقیمُوا الصّلاه وَ لا تَکونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ ) [۱۱] و سنایی با الهام از این آیات شریفه، درباره این دستور مهم دین چنین می سراید:
بنده تا از حدث برون ناید
پرده عز نماز نگشاید
چون کلید نماز پاکی توست
قفل آن دان که عیبناکی توست
پای کی برنهی به بام فلک
باده کی در کشی ز جام ملک
تات چون خر در این سرای خراب
شکم از نان پرست و پشت از آب
تا به زیر چهار و پنج و ششی
باده جز از خم هوس نچشی
کی تو را حق به لطف برگیرد
یا نمازت به طوع بپذیرد
آگاه به اسرار غیب تنها خداست و کسی جز خدا غیب را نمی داند: ( وَ ما کانَ اللّهُ لِیطْلِعَکمْ عَلَی الْغَیبِ ) [۱۲]؛ ( قُلْ لا أقُولُ لَکمْ عِنْدی خَزائِنُ اللّهِ وَ لا أعْلَمُ الْغَیبَ ) [۱۳]؛ ( وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَیبِ لا یعْلَمُها إِلاّ هُوَ ) [۱۴]؛ سنایی نیز در اشعار خود از این حقیقت پرده بر می دارد و می گوید:
خود چه باشد فلک آب رو باد نهاد
خود که باشند در او این همه صاحب سفران
کار حکم ازلی دارد و نقش تقدیر
که نوشته است همه بوده و نابوده در آن
جرم از اجرام ندانند به جز کوردلان
طمع از چرخ ندارند مگر عشوه خران
زآن که از قاعده قسمت در پرده راز
چرخ پیمایان دورند و ستاره شمران
همه باد است حدیث فلک و سیر نجوم
باده دارد همه خوشی و دگر باده خوران
سنایی نیز مانند بسیاری دیگر از شاعران، یاد مرگ را در اشعار خویش تداعی می کند و با الهام از آیات ( ِإنّا لِلّهِ وَ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 