پاورپوینت کامل فصل فاصله ۲۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فصل فاصله ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فصل فاصله ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فصل فاصله ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۶۴

این همه تلخی را جان من چگونه تاب می آورد، نمی دانم. ذهنم در گذشته های دور دست سیر می کند… آن روزها که صاحبم را به فرمان خلیفه وقت، شهید کرده بودند و اهل حرمش را به هر بهانه ای، با یورش های گاه و بیگاه سربازان حکومتی، می آزردند. ذهنم شب هایی را به یاد می آورد که با صدای مهمیز عسس، در خوف صبح کردیم و روزهایی که اسباب و اثاثیه خانه مان زیر نگاه عمال حکومت زیر و رو شد و به تاراج رفت! چه روزها و چه شب هایی بود… تلخ تلخ… و ما پایمردی آموخته بودیم در مکتب مولایمان.

دشوار بودند آن سال ها و من بانویم را می دیدم که بیش از دیگران در رنج و عذاب بود. او نیک دریافته بود که هارون ـ همو که پدرش را شربت شهادت نوشانده بود ـ تاب تحمل امامت برادرش را ندارد؛ از همین رو بود که همیشه انتظار هجمه ای جدید و دسیسه ای تازه روح و جانش را می آزرد.

هنوز آن سال ها خوب در خاطرم مانده… آن سال ها که هارون مرده بود و نزاع خلافت میان دو پسرانش، امین و مأمون، فرصتی را برایشان نگذاشته بود که مولایم علی بن موسی الرضا(ع) را زیر نظر داشته باشند و چه شیعیان بسیاری که از اطراف و اکناف به دیدار مولایم می آمدند و من هنوز، چهره های شیعیان ایران و به خصوص اهالی همدان و ساوه و قم را خوب به خاطر دارم که با نوع پوششی که داشتند و شیوه سخن گفتن شان، چه زود شناخته می شدند.

هنوز آن سال ها خوب در خاطرم مانده که وقتی مأمون با کشتن برادرش بر تخت خلافت نشست، دست به دسیسه ای بزرگ زد و قاصدانش، خاک جاده های مرو تا مدینه را به زیر سم اسب هایشان گرفتند تا این دسیسه جامه عمل بپوشد و علی بن موسی الرضا(ع) ولایتعهدی مأمون را پذیرا شود.

هنوز یادم نمی رود آن وداع جانسوز مولایم علی بن موسی الرضا(ع) با حرم جدش رسول الله(ص) را که وقتی ناچار ولایتعهدی مأمون را پذیرفت، به مزار جدش آمد. ما هم به دنبالش آمدیم و او با واگویه ای بغض آلود هرچه را که در آن سال ها بر سر ما رفته بود، برشمرد. هنوز گریه های بانویم فاطمه معصومه(س) را خوب به خاطر دارم که اشک را بر چهره مولایم نیز جاری کرده بود. چه شیونی بر پا شده بود آن روز کنار حرم رسول خدا(ص).. . و چه تلخ بود روزها و ماه های بعد از رفتن مولایم علی بن موسی الرضا(ع)، زمزمه ای برپا شده بود در خانه مان که قصد دیدن مولا را داشتند. روزهای فراق را به شوق این سفر، دانه دانه شب می کردیم و بالاخره هم عزم سفر کردیم… وقتی نامه مولایم به ما رسید.

قافله سالارمان، پیرغلامی از غلامان مولایمان موسی کاظم(ع) بود که راه های بیابان را همچون کف دست می شناخت. ما به توصیه او راه کوفه را در پیش گرفتیم که جاده اش امنیت بیشتری داشت. مولایمان دستور داده بود در هیچ منزلی توقف نکنیم، جز برای ضرورت و ما راهی را در پیش گرفتیم که کناره هایش آرام آرام به پیکرهای علویان زینت شد.

بیست و سه نفر بودیم، از برادران و برادرزادگان، خواهران و خادمان که فاطمه معصومه(س) را همراهی می کردیم. پشت گرمی مان در این سفر به فرزندان مولایم، فضل، هارون، جعفر و قاسم بود.

بیابان های سوزان حجاز را پشت سر می گذاشتیم، با عبور از ریگزارهایی که سخت بود و صعب و طوفان های صحرایی اش ردپای قافله ها

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.