پاورپوینت کامل آفتابی که زود غروب کرد… ۱۶ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آفتابی که زود غروب کرد… ۱۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آفتابی که زود غروب کرد… ۱۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آفتابی که زود غروب کرد… ۱۶ اسلاید در PowerPoint :

۶۸

مسافر غریبی بوده ای در این شهر و حالا زمان کوچیدن رسیده است؛ چشمان من هنوز از انتظار می سوزد.. . می خواهم آخرین بار ببینمت، بدرقه ات کنم و خود بازگردم؛ اما چگونه؟ نمی دانم.. . دیوار خون آلود شمع وجود مرا ذره ذره آب می کند و در نیم سوخته با آن مسماری که گداختگی اش آن روز، نه فقط سینه تو، که سینه همه ما را شکافت؛ مرا و فرزندانمان را.. .

پیراهنم که نه.. . تمام وجودم بوی غصه گرفته است؛ بوی دود؛ بوی زخم.. . بوی گفتن ها و شنیدن ها؛ بوی بهتان و افترا.. . بوی رفتن، بوی تنها ماندن.. .

مردمان این شهر را گویا ـ این روزها ـ خدا فقط برای تماشا کردن آفریده و گریستن! یادت هست آن شب ها که با حسنین و زینب مان کلون خانه هایشان را دق الباب می کردیم؛ در به رویمان نمی گشودند!.. . صدایشان می کردیم، بی پاسخ مان می گذاشتند!.. . حالا خوب می دانم که فردا چه خواهند کرد.. . شیون و فغان سرخواهند داد و فراقت را بر سینه خواهند کوفت.. . می دانم فردا که خبر در شهر بپیچد که دختر رسول خدا۶ را به خاک سپرده اند، این جماعت دروغ و ریا و فریب بر سر و سینه کوبان راه خانه مان را در پیش خواهند گرفت که نشان مزار تو را طلب کنند.. . این همه مزار که می بینی ساخته ام، از برای وصیت توست زهرا جان.. .

چقدر غریب بودی تو، فاطمه ام.. . چقدر مظلوم بودی، چراغ خانه ام.. .

آن لحظه که حسنین بر سینه ات سر نهادند و گریه کنان صدایت می کردند، در آغوششان که گرفتی، ندای ملکوتی جبرئیل را شنیدم که فرمانم می داد آن ها را از تو جدا کنم تا پایه های عرش فرو نریزد، اما من چه.. . پایه های وجود من چه؟.. .

فدک بهانه کبودی شد؛ پشت در که ایستادی، می دانستی این شعله ها بغض فرو خفته دشمنان من است؛ می دانستی این خدانشناسان آتش آورده اند و از هیچ ستمی فرو نمی گذارند؛ اما ایستادی.. . می خواستی تکیه گاهی باشی برای حقیقت.. .

اینان تو را می شناختند فاطمه ام؛ می دانستند که خانه تو، خانه امامت و ولایت است؛ خانه ای که بزرگ ترین ره آورد بشریت در آن شکل گرفته است؛ خانه ای که آفتاب هدایت و سعادت در آن طلوع کرده است؛ خانه ای که فرودگاه ملائک و مهبط وحی است؛ خانه ای که زینت کعبه است و خدا، به معنای واقعی کلمه در آن پرستش شده است.. .

اینان تو را می شناختند چراغ خانه ام، می دانستند که در خانه توست که می توان آموخت ولایت، حلقه اتصال جهان با خداست و مخلوقات به دستگیره ولایت آویخته اند.. . هنوز طنین صدایت را در گوش دارند.. .

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.