پاورپوینت کامل اختلاف حقوق زوجین از دیدگاه مرحوم طبرسی و علامه طباطبایی(ره) ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل اختلاف حقوق زوجین از دیدگاه مرحوم طبرسی و علامه طباطبایی(ره) ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اختلاف حقوق زوجین از دیدگاه مرحوم طبرسی و علامه طباطبایی(ره) ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل اختلاف حقوق زوجین از دیدگاه مرحوم طبرسی و علامه طباطبایی(ره) ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
۱۴
قسمت اول
اشاره
خانواده رکن اساسی اجتماع بشری است. اسلام به این رکن اساسی توجه خاصی دارد تا آنجا که شارع مقدس با توجه به توانایی ها، فطرت درونی، نیازهای بشر و مصلحت عمومی، قوانینی را برای سعادت افراد مقرر کرده است که پس از قرن ها همچنان این احکام پا برجا و پویاست. خداوند برای هدایت بشر، انسان های کامل را اعم از مرد و زن الگو قرار داد تا مسیر رشد و هدایت برای انسان ها آشکار گردد. باید توجه داشت که قوانین به تنهایی نمی توانند آرامش و سعادت خانواده را تأمین کنند؛ آنچه در خوشبختی خانواده بیشتر از قانون مؤثر است، اخلاق زوجین می باشد. زن و شوهر باید با صفا و صمیمیت و وفاداری در کنار هم زندگی کنند و از کمک به یکدیگر دریغ نورزند و اصول گذشت و فداکاری، روحیه ایثار و احسان را بر خانواده حکم فرما سازند تا این کانون همواره سعادتمند باقی بماند، اما اگر زوجین همواره بر سر حقوق و تکالیف قانونی خود نزاع کنند و هر روز برای رفع اختلافات به مقامات قضایی رجوع نمایند، بی شک نمی توانند با آرامش و سعادت زندگی کنند.
حقوق متقابل
بنابر قانون مدنی همین که نکاح به طور صحیح واقع شد، روابط زوجیت بین طرفین موجود و حقوق و تکالیف زوجین در مقابل همدیگر برقرار می شود.(۱) خداوند متعال در قرآن کریم می فرماید: ((وَ لَهُنّ مِثْلُ الّذی عَلَیهِنّ بِالْمَعْرُوفِ))(۲)؛ «برای زنان بر عهده مردان حقوقی شایسته است، مانند حقوقی که (برای مردان) به عهده آن هاست». مرحوم طبرسی در این رابطه می فرماید: زنان حقوقی دارند که شوهران ملزم به رعایت آن ها هستند؛ حقوقی همچون حسن معاشرت و ضرر نزدن به آن ها، مساوات در قسمت بیتوته، نفقه و…، همانطور که مردان نیز دارای حقوقی هستند که باید از سوی زنان رعایت شود، مانند وجوب اطاعت زن از شوهر در چیزهایی که خداوند واجب کرده است (مانند حق زناشویی، عدم خروج از منزل بدون اجازه شوهر)، کسی را به خود راه ندهد و نطفه و فرزند شوهر را به طور صحیح رعایت کند(۳) (تولید مثل و پرورش و تربیت).
علامه طباطبایی معتقد است که حق مردان بر زنان، بیشتر از حقی است که زنان بر مردان دارند و این مطلب نیز با تساوی حقوق زن و مرد منافات ندارد؛ زیرا در اجتماعی که معروف حاکم است، تمام افراد در هر حکمی برابر هستند و در نتیجه احکامی که علیه آنان است، برابر با احکامی است که به نفع ایشان می باشد. البته این تساوی را باید با حفظ جایگاه اجتماعی افراد در نظر گرفت؛ یعنی با توجه به موقعیت و مسئولیتی که نسبت به دیگران دارند، برای مثال فردی که در کمال و رشد اجتماع تأثیر دارد، با فردی که تأثیر ندارد؛ فرق داشته باشد و این طبیعت هر اجتماعی است که رییس و زیردست اوـ معاون باشد یا خدمتگزار جزء ـ با هم تفاوت داشته باشند. کارگر با کارفرما، عالم با جاهل و…، ولی در میان آنان تساوی اعمال گردد و حق هر صاحب حقی داده شود. اسلام بر همین اساس احکامی را به نفع زن و احکامی را به ضرر او قرار داده است؛ یعنی آنچه از احکام که له اوست، با آنچه علیه اوست، مساوی می باشد و در عین حال موقعیت و جایگاه او را در روابط اجتماعی و تأثیری که در زندگی زناشویی و بقای نسل دارد، در نظر گرفته و معتقد است که مردان در این زندگی زناشویی یک درجه بر زنان برتری دارند و منظور از درجه، همان برتری و منزلت است.(۴)
باید توجه داشت که نظر علامه در تفسیر آیه ۳۴ سوره نساء، قیمومیت نوع مردان بر نوع زنان است؛ البته در جهات عمومی که با زندگی هر دو طایفه ارتباط دارد… که عبارت است از مثل حکومت و قضا که حیات جامعه به آن ها بستگی دارد و قوام این دو مسئولیت و یا دو مقام، بر نیروی تعقل است که در مردان بالطبع بیشتر و قوی تر است، تا در زنان همچنین دفاع از سرزمین با اسلحه که قوام آن برداشتن نیروی بدنی و هم نیروی عقلی است که هر دوی آن ها در مردان بیشتر است تا زنان.
… قیمومیت مرد بر زنش به این نیست که از اراده زن و تصرفاتش در آنچه مالک آن است، سلب آزادی بکند و اینکه استقلال زن را در حفظ حقوق فردی و اجتماعی او و دفاع از منافعش را سلب کند. پس زن همچنان استقلال و آزادی خود را دارد، هم می تواند حقوق فردی و اجتماعی خود را حفظ کند و هم می تواند از آن دفاع نماید و هم می تواند برای رسیدن به این هدف هایش به مقدماتی که او را به هدف هایش می رساند، متوسل شود.(۵)
بنابراین طبق نظریه علامه برتری شوهر بر زن در خانواده در هر دو آیه مربوط به امور زناشویی است. مرحوم طبرسی نیز اقوال مختلفی در این برتری بیان داشته است:
۱. وجوب اطاعت زنان از مردان، قرار داشتن اختیار زنان در دست مردان؛ بیشتر بودن ارث مردان و وجوب جهاد بر مردان و نه زنان.(۶)
۲. زن و مرد هر دو از هم لذت می برند و از تمتعات جنسی برابرند، ولی وجوب نفقه زن و سرپرستی، موجب برتری مرد بر زن شده است.
۳. ابن عباس این گونه نقل کرده است که مقصود، مقام و منزلتی است که در نتیجه بیشتر رعایت کردن حقوق زن بر مردان پدید می آید؛ به طوری که همواره جانب زن را رعایت کنند و همه حقوقش را از زن نخواهد و این سبب فضل و برتری بر زن می شود.
۴. در تفسیر علی بن ابراهیم بن هاشم آمده است، حق مردها بر زنان بیشتر است از حقی که زنان بر مردان دارند و درجه برتری مردان به همین جهت است.(۷)
برای روشن شدن معنای فضل و برتری در دو آیه ۳۴ سوره نساء و ۲۲۸ سوره بقره، توجه به آیه ۳۲ سوره نساء ضروری است: «و چیزی که خداوند بدان بعضی از شما را بر بعضی برتری داد، آرزو نکنید؛ برای مردان از کردارشان نصیب و برای زنان از کردارشان نصیب است و از خداوند از فضلش بخواهید که خدا بر هر چیزی داناست»؛ ((وَ لا تَتَمَنّوْا ما فَضّلَ اللّهُ بِهِ بَعْضَکمْ عَلی بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا اکتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا اکتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنّ اللّهَ کانَ بِکلّ شَی ءٍ عَلیمًا))،(۸) مرحوم شیخ طبرسی در شأن نزول آیه آورده است: اُم سلمه خدمت پیامبر(ص) عرض کرد: «مردان می جنگند و زنان نمی جنگند و برای زنان نصف میراث است. کاش ما هم مرد بودیم و می جنگیدیم و به آنچه مردان می رسیدند، می رسیدیم»(۹) و شأن نزول های دیگر شبیه به همین را بیان و از قول بلخی نقل می کند که جایز نیست مرد آرزو کند زن باشد و نه زن آرزو کند که مرد باشد؛ زیرا کار خدا براساس مصحلت است، سپس نتیجه گیری می کند که بنابراین آنان چیزی را آرزو کرده اند که خلاف مصلحت است و مفسده نیز به دنبال دارد و اگر به آنچه در دست دیگران است، احتیاج پیدا کردید و خواستید مثل آن ها باشید، از خداوند مسئلت کنید تا به شما بدهد؛ به شرطی که فسادی برای خود یا دیگری نداشته باشد.(۱۰)
علامه طباطبایی در تفسیر آیه شریفه می فرماید: از ظاهر آیه استناد می شود که می خواهد از آرزوی خاص نهی کند و آن آرزوی داشتن برتری هایی است که در بین مردم ثابت است؛ برتری هایی که از تفاوت هایی ناشی می شود که بین گونه های انسانی وجود دارد. برخی از صنف مردان هستند و بعضی از صنف زنان و هر صنف، نسبت به صنف دیگر برتری دارد که به طبیعتشان بر می گردد. نکته دقیق این است که فعل فضل را به خداوند سبحان نسبت داده و این طور فرموده: ((بَعْضَکمْ عَلی بَعْضٍ))؛ یعنی از یک طرف خضوع در برابر خدا را در دل ها بیدار کند و انسان را به مصلحت خود آگاه سازد و از طرف دیگر غریزه حب و علاقه به فرد دیگر را بیدار و به این آگاه کند که فرد برتر، بعضی از خود توست و از تو جدا نیست؛ گویا شما یک تن واحد هستید و به سبب ازدواج تکمیل کننده یکدیگر شده اید؛ ((هُنّ لِباسٌ لَکمْ وَ أنْتُمْ لِباسٌ لَهُنّ)).(۱۱) بنابراین تمنا نمودن که ریشه اش حسادت است، معنایی ندارد و مثل این می ماند که اعضای بدن به یکدیگر حسادت ورزند. دست نسبت به بینایی چشم حسد ورزد و بخواهد تخم چشم را از کاسه بیرون آورد با اینکه چشم بینایی دست نیز هست.(۱۲)
از مطالب بیان شده چنین به دست می آید که هر دو مفسر حقوق متقابل بین زوجین و بیشتر بودن حق شوهر نسبت به زن را پذیرفته اند، اما علامه طباطبایی در ضمن آن، تساوی حقوق زوجین را نیز به نحو زیبایی مطرح کرده است. فضل و برتری مردان هم طبیعی و هم اکتسابی است که مخصوص صنف خاص است و سزاوار نیست در این برتری های طبیعی آرزو و تمنا داشته باشیم، ولی برتری ها اکتسابی گاه اختیاری است؛ مانند صنعت، حرفه و یا هر عمل اختیاری دیگر یا غیر عمل اختیاری است؛ ولی به صفتی منتهی می شود که آن صفت سبب این اختصاص شده است؛ مانند مرد بودن و زن بودن و دو برابر بودن ارث شوهر نسبت به زن. با توجه به اینکه نظام احسن براساس عدالت، بنا و مصالح امور در آن به طور کامل رعایت شده و حق هر صاحب حقی به او اعطا گردیده است؛ گاهی حقوق افراد بیشتر و در مقابل تکالیف نیز سنگین تر خواهد بود و نزد خداوند تنها کسی ارزشمندتر که تقوای بیشتری داشته باشد؛ نه حقوق بیشتر: ((إِنّ أکرَمَکمْ عِنْدَ اللّهِ أتْقاکمْ)).(۱۳)
حقوق مشترک
الف) حسن معاشرت
مطابق قوانین الهی شارع مقدس زن و شوهر را به حسن معاشرت با یکدیگر مکلف نموده است.(۱۴) این وظیفه مشترک در آیه ۲۲۸ سوره بقره و ۱۹ سوره نساء به صراحت مطرح گردیده است؛ آنجا که خداوند متعال می فرماید: ((وَ عاشِرُوهُنّ بِالْمَعْرُوفِ)). مرحوم شیخ طبرسی در مجمع البیان می فرماید: «با آن ها به نیکی معاشرت کنید».
در ادای حقوق زنان اعم از عدالت در قسمت، نفقه و خوبی سخن و رفتار، معروف این است که او را نزند، سخن بد به او نگوید و با او به گشاده رویی برخورد نماید. خداوند متعال در آخر آیه می فرماید: ((أنْ تَکرَهُوا شَیئًا وَ یجْعَلَ اللّهُ فیهِ خَیرًا کثیرًا))، ممکن است انسان چیزی را مکروه شمارد که خداوند خیر بسیار در آن قرار داده است.
خداوند در این آیه مردان را تشویق کرده است تا نسبت به زنانی که بی علاقه هستند، شکیبا باشند. برخورد متعارف در جامعه این است که فرد جزء مقوم جامعه و در حوادث جامعه، سهیم و نیز دخالتش با دخالت سایر اعضا مساوی باشد. جامعه به کار و همکاری همه افراد نیاز دارد و فرد در ضمن کار بخشی از آن را به خود اختصاص می دهد و از اضافه محصول کارش، دیگران نیز استفاده می کنند. در مقابل از مازاد محصول کار دیگران آنچه را که لازم دارد، می گیرد. اگر افراد جامعه ای غیر از این رفتار کنند؛ یعنی به شخص ستم کنند و استقلال و نقش او را در جامعه نادیده بگیرند یا باطل نمایند و فرد را تابع و غیر مستقل سازند تا دیگران از حاصل کار او بهره مند شوند، ولی او از حاصل کار دیگران سود نبرد؛ به معروف رفتار نشده است. در حقیقت مردم شاخه هایی از یک درخت اند و مجتمع در تشکی
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 