پاورپوینت کامل تمام هستی ام به فدای تو ۲۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تمام هستی ام به فدای تو ۲۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تمام هستی ام به فدای تو ۲۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل تمام هستی ام به فدای تو ۲۵ اسلاید در PowerPoint :

۴۸

ابراهیم(ع) است و اسماعیلش؛ میوه دلش، تمام هستی‌اش، نهال شوقش که روز به روز رعناتر می‌شود، خوش قامت، خوش سیما و خوش سیرت و چقدر ابراهیم(ع) به او عشق می‌ورزد. او نه تنها پسر اوست؛ بلکه حاصل سال‌های سال انتظار اوست و وارث گوهر نبوت او…

شب است و خلوت انس و میعاد عاشقانه با حضرت دوست و ابراهیم(ع) فارغ از تمام غم‌های دنیاییان با دوست زمزمه می‌کند که ناگاه ندایی می‌شنود:

ای روی بتخانه پا گذاشته، بر مهر اسماعیلت پا بگذار؛ ای از آتش گذشته، از اسماعیلت بگذر…

و ابراهیم(ع) حیران می‌پرسد:

چگونه؟…

به درگاه دوست قربانی‌اش کن، ای خلیل ما…

اسماعیل را؟ نهال شوقم را؟…

و فدا کردن اسماعیل(ع) سخت نیست؛ خنجر بر حنجر این چنین دلبندی زیبا نهادن دشوار نیست؛ نه دشوار نیست که ابراهیم(ع) خودش باید قربانی شود. شکوه و عشق حضرت دوست چنان در دیار قلب خلیل طوفان به پا کرده که بی‌هیچ تردید، بی‌هیچ شک و بدون کوچک‌ترین اعتراضی نه در زبان، نه در اعضا و جوارح، نه در سینه و قلب و نه حتی در نگاهش به سوی قربانگاه رهسپار می‌شود که این بار یار می‌خواهد او را این چنین ببیند؛ با دستانی خون‌آلود، با عزیزی فدیه شده و این پاسخ ابراهیم(ع) است: لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک…

ای شیطان! کور خوانده‌ای اگر برای دوست خدا، برای ابراهیم قهرمان نقشه کشیده‌ای که به سراغش می‌روی و هر بار از هیبت و صلابت و عشق ابراهیم(ع) پا به فرار می‌گذاری… و ابراهیم(ع) به سوی قربانگاه می‌رود؛ سرزمین منی؛ سرزمین قربانی کردن آرزوها و امید دل ابراهیم(ع) باید در منی به پای دوست قربانی شود و آنجا صدای عشق به گوش عالم برسد… رُو که در یک دل نمی‌گنجد دو دوست…

کاردی در دست پدر و طنابی در دست پسر است. پسر پشت سر پدر قدم بر می‌دارد. از دامنه تپه‌ای بالا می‌روند هر دو منقلب‌اند، اما با شتاب و عزمی راسخ گام بر می‌دارند، بی‌هیچ گونه خوف و لرزشی بر سیمایشان که هرچه هست، صلابت است و مهابت…

اینک اسماعیل(ع) جوانی است برومند و زیبا؛ رشید و خوش قامت و ابراهیم(ع) برای دیدار او به مکه آمده…

پدر! حالت را به گونه‌ای دیگر می‌بینم. ای پیامبر، ای خلیل خدا، چیزی در سینه داری که از من پنهان می‌کنی؟ و ابراهیم(ع) پاسخ می‌دهد با سطوّت در سیمایش و شفقت در کلامش… یا بُنَیّ إِنّی أری‏ فِی الْمَنامِ أنّی أذْبَحُکَ ([۱]) و اسماعیل(ع) خلیل‌وار دل به دریای سلم الهی می‌سپارد: پدر! افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللّهُ مِنَ الصّابِرینَ([۲]) شگفتا از تو اسماعیل! ابراهیم(ع) از آتش گذشته بود که به قربانگاه آمده و تو آن را تجربه نکرده با پدر همراه شدی. از تیزی چاقو هراسی به دلت نیامد؟ از پریشانی‌ هاجر نترسیدی؟ شگفتا از تو اسماعیل! از ادب تو! از عبودیت تو!… و مگر نه این است که اسماعیل(ع) پای کوبان به منی می‌رود؟ و مگر لذتی بالاتر از قربانی شدن در پای دوست برای عاشق می‌شناسی؟… این تسلیم نیست؛ عشق است… و اسماعیل(ع) چه دوست دارد در درگاه دوست پذیرفته شود و همه وجودش فدای این فرمان شود…

اینک با خودت بیندیش چرا ما از عشق نمیریم و به پای عشق فدا نشویم؟ چرا این صدا را از آسمان وجود نشنویم که:

اقتلونی اقتلونی یا ثقات ان فی قتلی حیاتا فی الممات

و خوشا به حال آن‌ها که مهر عاشقی بر قلب‌شان می‌خورد؛ آن‌ها که آخرین لحظه حیات، چشم خونین به محبوب می‌گشایند و آن‌گاه از شوق قالب تهی می‌کنند؛ آن‌ها که آرزویشان با لحظه لحظه عمرشان گره می‌خورد، هر صبح و هر شام… المستشهیدین بین یدیه…

اینک خورشید بر پهنه آسمان به این صحنه چشم دوخته است. به کنار صخره‌ای می‌رسند. پدر، اسماعیل(ع) را در آغوش می‌گیرد و قلبش را بر سینه‌اش می‌فشارد… و محبوب برای ابراهیم(ع) این چنین می‌خواهد، امتحانی در پی امتحانی و ابتلایی در پی ابتلایی… که همیشه مصیبت‌های عظمی برای انسان‌های عظیم است و خطرات برای مردان خطیر…

پدر!

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.