پاورپوینت کامل دیوارهای نامرئی ۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل دیوارهای نامرئی ۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دیوارهای نامرئی ۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل دیوارهای نامرئی ۲۰ اسلاید در PowerPoint :

۵۸

پدر در اتاق مهرداد را باز کرد. مهرداد تنها فرزندش بود که سال دوم راهنمایی درس می خواند؛ پسری که تمام آرزوهایش بود. سلامی بلند تحویل پسر داد، اما جوابی نشنید. با نگاهش، اتاق را ورانداز کرد. مثل همیشه شلوغ و درهم ریخته بود. شلواری روی تخت و بلوزی آن طرف تر پرت شده، جوراب ها که می شد قبل از دیدن، از بوی بدشان متوجه مکانشان در گوشه های اتاق شد. کتاب ها روی زمین و میز، پخش شده، کیف با دهانی باز و به هم ریخته در سمت چپ اتاق افتاده، پرده ها کشیده و اتاق تاریک تاریک و پسری با موهای پریشان و لباسی نامرتب پشت میز کامپیوتر که سخت هم مشغول بود.

پدر با نگرانی به سمت میز مهرداد رفت و استکان چای را کنار دستانش گذاشت. مهرداد تکانی نخورد و حتی نگاهی به پدر نیانداخت.

پدر با صدایی که از عصبانیت می لرزید، گفت: «بسّه دیگه مهرداد! کافیه! دو ساعته داری بازی می کنی. درسات چی می شه؟! بدبخت شدی. همه چی تو از دست دادی. کافیه مهرداد، می شنوی؟!».

اما هیچ صدایی در جواب حرف ها و فریادهایش، نشنید. با لحنی آرام تر ادامه داد: «مهرداد، پسرم! بیا چایی بخوریم و با هم حرف بزنیم. ببینیم دردت چیه، حرفت چیه. مگه یه پدر و پسر حرف ندارن با هم بزنن؟!».

آنچه در دره سرگردانی پدر می پیچید و آزارش می داد، سکوت بود و سکوت. مرد حس می کرد دور فرزندش را دیوارهای بلند نامرئی گرفته اند و او هیچ راه ورودی ندارد. انعکاس صدایش را از برخورد با آن دیوارها شنید و به وحشت افتاد؛ از تنهایی خود، از تنهایی پسرش.

پسرک، تکان کوچکی به خود داد. مرد خوشحال شد و خواست چیزی بگوید، ولی دید حرکت مهرداد، برای تغییر موقعیت موس بوده که با آمدن استکان چای، محدود شده بود. او حتی دستش را به سمت استکان چای نبرد تا شاید گرما یا سرمای آن او را از فضای مجازی بازی که دیگر تمام زندگی اش شده بود، خارج کند؛ شاید هم اصلاً متوجه چای و پدر و… نشده بود.

پدر، ناامیدانه با استکان چای از اتاق خارج شد.

وقتی وارد اتاق شد، دستان پسر می لرزید، سرش هرچند دقیقه نیم دور به سمت چپ می گشت و چشمانش در هر دقیقه بیش از ۱۰۰ بار پلک می زد.

وقتی نشستند، ناخودآگاه دستان مهرداد در هوا دنبال موس و دکمه های کیبورد می گشتند. پدر، مهربانانه دستان پسر را روی پاهایش نگه داشت تا کمتر اذیت شود. نگاهی از سرِ ناامیدی و درد به دکتر انداخت و گفت: «آقای دکتر، بعد از این همه جلسات درمانی، وضع پسرم رو ببینین. هنوز تیکای عصبی و گوشه گیریش ادامه داره، نمره هاش از ۱۰ بالاتر نیومده، برای کامپیوتر گریه می کنه و همش افسردس».

دکتر روانپزشک روی صندلی مبلی قرمزش نیم چرخی خورد و گفت: «بله آقای جابری! حق با شماست. ولی اگه کسی رو از دهان گرگ نجات داده باشین، چه حال و روزی داره؟! چقدر طول می کشه تا زخم ها و جراحات و له شدگی های بدنش، خوب بشه؟!».

چین های چهره آقای جابری در هم فرو رفتند و آتش بغضی در گلویش، زبانه کشید. آرام گفت: «اونم چه گرگی، تمام هستی پسرم رو ازش گرفت: درسش رو، دوستا و خانواده اش رو، سلامتی و تمام حیثیت و آبروش رو».

دکتر که متوجه اند

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.