پاورپوینت کامل جلوه های بلاغی در کلام الهی(۱) ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جلوه های بلاغی در کلام الهی(۱) ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه های بلاغی در کلام الهی(۱) ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه های بلاغی در کلام الهی(۱) ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
۲۰
اشاره
شکوفایی دانش بلاغت با ظهور اسلام و اعجاز جاودانه قرآن، پیوندی دیرینه دارد. بر کسی پوشیده نیست که یکی از جنبه های اعجاز قرآن، فصاحت و بلاغت آن است تا آنجا که قرآن کریم منکران وحی را به نظیره گویی فراخوانده است: ((وَ إِنْ کنْتُمْ فی رَیبٍ مِمّا نَزّلْنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَه مِنْ مِثْلِهِ))[۱]؛ «اگر از آنچه بر بنده خود فرستادیم در شک هستید، پس مثل آن را بیاورید».
خداوند دو گونه جهان آفریده است؛ با عناصر، طبیعت و با کلمات، قرآن را خلق نموده است. بنابراین همان قدر که بحث درباره عناصر، نزد دانشمندان طبیعی اهمیت دارد، تحقیق درباره کلمات قرآن نیز برای قرآن شناسان مهم و معرفت افزاست.[۲]
ابن خلدون معتقد است: «فن بلاغت تنها برای فهم و بازیابی وجه اعجاز قرآن کریم بنیان گذاشته شده؛ زیرا اعجاز قرآن در آن است که چنان دلالت و ارشاد می کند که وافی و رسا به همه مقتضیات احوال انسان است».[۳]
«جلوه های بلاغی در کلام الهی» عنوان سلسله مقالاتی است که تلاش دارد گوشه هایی از جلوه های بلاغی قرآن را با کمک تفاسیر مهم شیعی و سنی نشان دهد تا نقش بلاغت در فهم عمیق معارف قرآن و نیز زیبایی مفاهیم ژرف آن روشن شود.
فصاحت و بلاغت در علم معانی بیان
فصاحت در اصطلاح به این معناست که هر چه بر زبان جاری می شود، از ناسازگاری حروف و کلمات، ناآشنایی، پیچیدگی و نارسایی دستوری (ضعف تألیف) خالی باشد.[۴]
برای روشن شدن چهار قید مطرح شده در تعریف فصاحت، به نمونه هایی از اشعار فارسی اشاره می شود:
قاف قربانی قلب قابل در راه دوست
قاف قرب قاب قوسین است او ادناستی
در این بیت تنافر و ناسازگاری حروف (ق، ف و ب) مشهود است و این تنافر حروف، خواندن شعر را دشوار می نماید.
من یکی جرمک پلشتک خُرد
تو همه نور آسمان اَومَند
در این بیت واژه های پَلشتک و اومَند ناآشنا و غریبند، این واژه ها در عهد باستان به کار می رفته است.[۵]
غیر را جایی که من از دیدنش بد می برم
بد نمی آید نمی دانم چرا خوب مرا
این بیت به این معناست که وقتی من از دیدن بیگانه آزرده می شوم؛ چرا محبوب من از دیدن غیر آزرده نمی شود؟ تقدیم و تأخر نابه جا، پیچیدگی و تعقید را در این بیت پدید آورده است.
شهریارا چه به جا زد فلکت سنگ محک
تا تو باشی که طلا خرج مطلاّ نکنی
در این بیت واژه «مطلاّ» از «طلا»ی فارسی، اما به شیوه اسم مفعول در زبان عربی، ساخته شده که این مورد نارسایی دستوری است.[۶] هر یک از این ابیات، فاقد یکی از شروط فصاحت است.
بلاغت، آفرینش سخن فصیحی است که به مقتضای حال، یعنی مناسب با شرایط زمان، مکان، گوینده و شنونده باشد.[۷] البته در تعریف بلاغت، اقتضای حال انسانی مورد نظر است؛ نه حال حیوانی. باور یکی اندیشمندان معاصر بر این است که شاعران دوره جاهلیت با اینکه به فصاحت و بلاغت مشهورند، اما به واقع بلیغ نبوده اند؛ زیرا شعر آن ها به اقتضای حال حیوانی و محور اشعار آن ها بر غارتگری، جنگ و چپاول بوده است.[۸]
بنابراین کلامی با چنین ویژگی ها، خوش آهنگ، بیان گر، روشن، دارای چینش استوار، با کلماتی روان، خوش ادا، آشنا، استوار و مناسب حال انسانی، بلیغ نامیده می شود؛ زیرا معنا را به قلب انسان می رساند.[۹]
اما چه چیز بلاغت را از علم نحو جدا می سازد؟ در پاسخ باید گفت: «معنا» در بلاغت به دو چیز اطلاق می شود:
۱. آنچه بر اساس علم نحو از لفظ فهمیده می شود که به آن «معنای اولی» می گویند.
۲. آنچه بر اساس رعایت ویژگی های مناسب حال پدید می آید که به آن «معنای ثانوی» می گویند.
برای مثال هنگامی که شما در مقابل دوستتان که توانمندی های خود را قبول ندارد، می گویید: «من مطمئن هستم که شما فرد توانایی هستید»، معنای اولی و نحوی، اثبات توانمند بودن اوست؛ اما غرض و مقصود که ایجاد روحیه خودباوری و ایمان او به این مهم است، با معنای ثانوی یعنی تأکید بر توانایی او حاصل می شود. این معنای ثانوی، پدیده «رعایت خصوصیت تأکید» در مقابل انکار مخاطب است؛ زیرا وی توانمندی های خود را انکار می کند. در اینجا اقتضای حال ایجاب می کند که تأکید در جمله آورده شود؛ مانند استفاده از تعبیر «مطمئن هستم» و ذکر «شما». در علم نحو تکیه بر معنای اولی است و در بلاغت معنای ثانوی نقش مهمی دارد؛ بنابراین موضوع علم بلاغت، لفظ عربی با تکیه بر معنای ثانوی است.[۱۰]
فصاحت و بلاغت در روایات
پس از تعریف فصاحت و بلاغت در علم معانی بیان، اینک به روایاتی در این زمینه می پردازیم که به برخی از قیدهای تعریف اشاره دارد و فصاحت و بلاغت را در سخنان گهربار ائمه معصومین((ع)) تعریف کرده است.
از امیرمؤمنان علی(ع) در مورد فصیح ترین مردم سؤال شد، ایشان فرمودند: «المجیبُ المُسکتُ عند بَدیهه السؤال[۱۱]؛ کسی که فی البداهه، به سؤالی پاسخ قانع کننده بدهد». در روایت دیگری از ایشان چنین آمده است: «أحْسَنُ الکلامِ ما لا تَمُجُّهُ الآذانُ و لا یتْعِبُ فهمُه الأفهام[۱۲]؛ بهترین سخن، آن است که گوش ها از شنیدن آن بیزار نشود و فهمیدن آن، اندیشه ها را به رنج نیندازد».
در سخن دیگری از ایشان نقل شده است: «أحسنُ الکلامِ مازانَهُ حُسْنُ النّظامِ و فَهِمُهُ الخاصُّ و العامُّ[۱۳]؛ بهترین سخن، آن است که به زیبایی نظم (حسن تألیف و ترکیب) آراسته باشد و خاص و عام آن را بفهمند». در مورد بلاغت نیز از امیرمؤمنان علی(ع) نقل شده که می فرمایند: «البلاغه ما سَهُلَ علی المنطقِ و خَفَّ علی الفطنَه[۱۴]؛ بلاغت آن است که به گفتار، روان و به فهم، آسان باشد».
در سه روایت گذشته به خوش آهنگی و چینش استوار کلام اشاره شد که از قیود کلام بلیغ هستند. همچنین در روایت دیگری می فرمایند: «ثلاثه فیهِنّ البلاغه: التقرُّبُ مِن معنی البُغیه و التَبَعُّدُ مِن حَشْوِ الکلامِ و الدّلاله بالقلیل علی الکثیر[۱۵]؛ بلاغت در سه چیز است: نزدیک شدن به معنای مورد نظر، دوری کردن از گفتار حشو و زاید و رساندن معنای زیاد با عبارت کم و کوتاه». حضرت در این روایت به ایجاز که یکی از باب های مشهور علم معانی است، اشاره فرموده اند. علم معانی، علم بیان و بدیع، شاخه های علوم بلاغی هستند.
فصاحت و بلاغت در قرآن
اولین تبلور اعجاز بلاغی قرآن را می توان در گزینش واژه ها دانست؛ واژه های قرآن استوار و درست، آشنا، خوش آوا، خوش آهنگ و در اوج فصاحت است.
واژه های قرآن نور آفرین و بسیار آشناتر از واژه هایی است که در شعر آن روز عرب به کار رفته است. به طور مثال مفردات آیه ((خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أعْرِضْ عَنِ الْجاهِلینَ))[۱۶]؛ یعنی واژه های عفو، عرف و جاهل بسیار آشنا و روانند. واژه های قرآن، خوش آهنگ ترین واژه ها هستند. گاهی دو واژه برای یک معنا به کار می رود که هیچ یک خوش آهنگ نیست، اما باری تعالی تعبیری زیبا از این معنا آورده است. برای مثال واژه «آجر» و مترادفش «قِرمد» هیچ یک خوش آهنگ نیست و خداوند، هیچ یک را برنگزیده، از سخن فرعون به هامان که گفت: «آجر تهیه کن»، چنین تعبیر فرموده: ((فَأوْقِدْ لی یا هامانُ عَلَی الطِّینِ))[۱۷]؛ «ای هامان، بر گل آتش بیفروز» و تعبیر زیبای « فَأوْقِدْ عَلَی الطِّینِ» به جای «آجر» و «قرمد» انتخاب شده است. به بیان روشن تر، حرف همزه در لفظ «آجر» به راحتی تلفظ می شود، اما حروف «ج» و «راء» دارای قلقله بوده، با مدی که در تلفظ این کلمه وجود دارد، هماهنگی ندارند. این لفظ و مرادف آن یعنی «قِرْمَد» نزد فصیحان عرب استعمال می شده است، اما باری تعالی با عبارتی لطیف این مطلب را بیان می فرمایند که علاوه بر فصاحت، تحقیر شأن فرعون را نیز در پی دارد؛ زیرا وی طمع داشت تا به کمک طین (گِل) برجی بسازد که به وسیله آن، به آسمان ها راه یافته و به خدای موسی دست یابد.[۱۸]
زمخشری در تفسیر این آیه می گوید: عبارت ((فَأوْقِدْ لی یا هامانُ عَلَی الطِّینِ))، به چند نکته اشاره دارد: نکته اول اینکه فرعون معلم این صنعت بوده و اولین فردی می باشد که از خشت خام آجر تهیه کرده است؛ به علاوه این عبارت، نیکوترین گزینش در فصاحت قرآن است. مطلب دیگر اینکه امر فرعون به هارون با لفظ «یا» در وسط کلام، دلالت بر خودبزرگ بینی و سخن گفتن از سر کبر دارد.[۱۹]
علاوه بر موارد فوق، کلمات قرآن، ژرف، فراگیر و همراه با عفاف است. گزینش هر کلمه ای، حکمتی و درسی می آموزد و آهنگ واژه ها با معانی، هماهنگ و تقابل آن ها، حکمت آموز است. واژه ها با هم هماهنگ هستند و در آمیزش با یکدیگر نهایت سازگاری را دارند.
در قرآن علاوه بر فصاحت کلمات، «فصاحت کلام» نیز چشم گیر است. چینش واژه های قرآن همانند چینش ستاره ها و سیارات و همانند چینش اعضای بدن انسان، حکیمانه، اعجازآمیز، درس آموز و تغییر ناپذیر است. استواری نظم قرآن و استحکام ترکیبات آن، بی مانند می باشد. قرآن از هر گونه سست پیوندی (ضعف ترکیب) پیراسته است. برای مثال در آیه ((اعْدِلُوا هُوَ أقْرَبُ لِلتّقْوی ))[۲۰]؛ «عدالت پیشه کنید که آن (عدالت) به تقوا نزدیک تر است»، در اینجا مرجع ضمیر «هو»، عدالت می باشد که در کلام نیامده است؛ اما از «اعدلوا» فهمیده می شود. بنابراین قاعده تقدم مرجع ضمیر بر ضمیر، رعایت شده که تقدم معنوی است و هیچ گونه ضعف ترکیبی در آیه دیده نمی شود.
یکی دیگر از ارکان فصاحت سخن، پیراسته بودن از ناهنجاری یا «تنافر کلمات» در آن است. سخن فصیح باید به گونه ای ترکیب یافته باشد که لکنت آفرین نباشد؛ مانند این جمله: «صد سطر شعر سرودم». آوردن پی در پی حروف ص، س و ش سبب لکنت زبان در تلفظ این جمله می ش
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 