پاورپوینت کامل نگاهی به قوامیت مردان در خانواده ۷۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نگاهی به قوامیت مردان در خانواده ۷۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نگاهی به قوامیت مردان در خانواده ۷۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نگاهی به قوامیت مردان در خانواده ۷۹ اسلاید در PowerPoint :
۱۸
اشاره
در دیدگاه اسلام، باورها و عقاید دینی، رکن مهمی در تشکیل خانواده و استمرار و پویایی آن محسوب می شود. قرآن کریم نیز در صورتی اعضای خانواده را به صورت یک جمع می پذیرد و ارزش خانوادگی برای آن قائل می شود که شرط ایمان در آن خانواده برقرار باشد.[۱]
یکی از مسائل مهم در خانواده که پذیرش آن، نقش مهمی در بقا و استواری آن دارد؛ مسئله ریاست و قوامیت مردان بر خانواده است که از نظر متون دینی و توصیه های اولیای دین، امری مقبول و پذیرفته و به پیروی از شرع مقدس، در ماده ۱۱۰۵ قانون مدنی نیز مقرر شده است؛ با این حال، در این زمینه شبهات و سؤالاتی در جامعه وجود دارد که متأسفانه در برخی موارد برخوردهای نامناسب آن، این اصل مهم را مخدوش می سازد و سبب ایجاد مشکلاتی در خانواده می شود. به عبارتی می توان گفت، منشأ بخش مهمی از اختلاف ها، ناهنجاری ها و بی ثباتی های موجود در خانواده که در نهایت ممکن است به تزلزل و از هم پاشیدگی نهاد خانواده منجر شود، ریشه در ناآشنایی یا بدفهمی این قاعده حقوقی و شرعی دارد.
گاه ریاست مرد در خانواده، تنها جنبه شعاری و غیر کاربردی به خود می گیرد و مردان نمی توانند در این مورد به وظایف و مسئولیت های خود در قبال همسر و فرزندانشان به خوبی عمل کنند. گاهی نیز ریاست و تسلط مرد در خانواده به گونه ای است که نقش مهم و حساس زن در خانواده به دلیل برداشت های نادرست از این امر، نادیده انگاشته و به زورمداری مردانه در خانواده کشانده می شود؛ اما در حقیقت آنچه از معنای قوام بودن مرد بر زن ـ به دور از پیرایه های افراطی و تعصبات ناروا ـ براساس قرآن کریم: (الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أنْفَقُوا)[۲] می توان برداشت کرد، مدیریت و مسئولیت ویژه مرد در خانواده است.
معنای قوامیت
«قوامون» جمع قوام و صیغه مبالغه از ماده قیام است. در جایگاه های مختلف و بنا بر قرینه های کلامی، معانی مخصوصی از قیام به معنای ایستادن استفاده می شود، اما معنای عام آن، نهادن تصدی و تدبیر و ریاست کاری بر عهده کسی است. اگر قوامیت را به ریاست نیز معنا کنیم، ذکر این نکته ضروری است که در اندیشه دینی، در واقع رئیس هر گروه، خادم آن ها[۳]و موظف است مسئولیتی بیش از دیگران را بر عهده بگیرد. بنابراین وقتی قرآن کریم مرد را به عنوان «قوام» در خانواده معرفی می کند، از سویی مسئولیت بزرگی را بر عهده او قرار می دهد؛ به این معنا که مسئولیت تمام امور مادی و معنوی خانواده را بر عهده مرد می گذارد و از سوی دیگر، بقیه اعضای خانواده را به اطاعت و قبول چتر حمایتی او دعوت می کند.
آیا ریاست در خانواده امری ضروری است؟
هر مجموعه برای برقراری نظم و رسیدن به اهداف مورد نظر، نیازمند مسئولی با کفایت و دارای حسن تدبیر است؛ زیرا ضعف در تدبیر امور و بی توجهی و بی کفایتی مسئول، موجب سقوط و انهدام آن مجموعه می شود. در جوامع انسانی، سازمانی که همه اعضای آن از نظر مسئولیت در یک رتبه باشند، دیده نمی شود. خانواده نیز به عنوان یک نهاد اجتماعی از این امر مستثنا نیست؛ بلکه از آن جهت که خانواده حریم امن انسان ها و محل ارتباط خاص عاطفی و اخلاقی و تربیتی است و مانند اجتماعات بزرگ انسانی، با مسائل مختلفی همچون اقتصاد، فرهنگ، نزاع و خصومت و… روبه رو است، ریاست پذیری آن نیز از اهمیت و ظرافت خاصی برخوردار است.
از نظر بسیاری از صاحب نظران مباحث خانواده، وجود سلسله مراتب در خانواده یکی از مهم ترین محورهای سلامت و موفقیت خانواده است.[۴] برای مثال قدرت و اختیار بیشتر والدین نسبت به فرزندان در خانواده، راهی برای تربیت و مدیریت هر چه بهتر فرزندان است. تعالیم اسلام برای نهادینه شدن این امر، حفظ اقتدار والدین، تسهیل نقش مهم آن ها در کارایی خانواده و تشویق فرزندان به پذیرش این اقتدار، برخی عبادت ها را در صورت ناخشنودی والدین، نادرست اعلام می کند و رضایت خدا را منوط به رضایت والدین می داند که خشم و ناخشنودی آن ها از فرزند، موجب خشم و غضب خداوند می شود.[۵] تعالیم اسلام، ضمن تأکید بر اقتدار والدین، در روابط زن و شوهر نیز به مرد اقتدار بیشتری می دهد. این امر در قوانین مدنی سوئیس و ایتالیا و بسیاری از کشورهای دیگر نیز دیده می شود و خانواده به صورت گروهی منظم به ریاست مرد اداره می شود.[۶]
حال با نادیده انگاشتن وظایف خاص مرد در اداره خانواده، مانند تأمین مخارج اقتصادی، این سؤال مطرح می شود که آیا می توان مدیریت تنظیم امور خانواده را به گونه ای مساوی میان زن و مرد تقسیم نمود؟ پاسخ به این سؤال، پرسش های متعدد دیگری را مطرح می کند؛ سؤالاتی همچون اینکه اختلاف سلیقه ها کجا باید حل شود؟ آیا می توان برای حل هر مشکلی هر چند کوچک، راهی دادگاه شد؟ فرزندان در این شرایط چه وضعیتی پیدا می کنند؟ در صورت کشمکش مداوم والدین برای حل اختلافات، تربیت فرزندان به کجا خواهد انجامید؟
باید توجه داشت که اگر خانواده دارای ریاست واحدی نباشد، زن و مرد ناچارند برای حل اختلافات در هر مورد جزئی به مراجع بالاتر رجوع کنند که این امر به طور طبیعی، به انسجام و روابط مطلوب در خانواده آسیب می رساند.
این مسئله در حکومت داری اسلامی نیز مورد توجه قرار گرفته است؛ چنانچه امام علی(ع) می فرماید: «مردم از داشتن امیری خواه نیک و بد، ناگزیرند».[۷] در چنین شرایطی است که با توجه به جایگاه و موقعیت خاص خانواده، وجود فردی که ریاست را برعهده داشته باشد، لازم می شود.
قرآن و قوامیت مردان بر زنان
بیشتر مفسران معتقدند، در میان آیات قرآن کریم، آیه ۳۴ سوره نساء، تنها آیه ای است که به صراحت از قوامیت مردان بر زنان سخن گفته است. برخی از مفسران نیز عقیده دارند علاوه بر این آیه شریفه، آیات دیگری از قرآن کریم نیز بر این مسئله دلالت دارد.
قرآن می فرماید: (الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ)[۸]؛ «مردان، سرپرست زنانند، به دلیل آنکه خدا برخی از ایشان را بر برخی برتری داده و [نیز] به دلیل آنکه از اموالشان خرج می کنند».
کلمه «قیم» به معنای آن کسی است که مسئول قیام به امر شخصی دیگر است و کلمه «قوّام» مبالغه در همین قیام است و مراد از عبارت (بِما فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ) آن زیادت هایی است که خدای تعالی به مردان داده به حسب طاقتی که بر اعمال دشوار و امثال آن دارند و مراد از جمله (بِما أَنْفَقُوا) مهریه ای است که مردان به زنان می دهند و نفقه ای که همواره به آنان می پردازند.
از عمومیت علت به دست می آید که حکمی که مبتنی بر آن علت است؛ یعنی قیم بودن مردان بر زنان عمومیت دارد و منحصر به شوهر نسبت به همسر نیست؛ بلکه حکمی است که برای نوع مردان بر نوع زنان جعل شده است. البته در جهات عمومی مثل حکومت و قضا که حیات جامعه بستگی به آن ها دارد و قوام این این دو مسئولیت یا این دو مقام، بر نیروی تعقل است که در مردان بالطبع بیشتر و قوی تر است تا در زنان؛ همچنین دفاع از سرزمین با اسلحه که قوام آن بر داشتن نیروی بدنی و عقلی است که هر دوی آن ها در مردان بیشتر است تا زنان.
قیمومیت مرد بر زنش به این نیست که سلب آزادی از اراده زن و تصرفاتش در آنچه مالک آن است بکند و استقلال زن را در حفظ حقوق فردی و اجتماعی او و دفاع از منافعش سلب کند؛ بلکه معنای قیمومیت مرد به خاطر پرداخت هزینه زندگی زن و همه چیزهایی که متعلق به حق شوهر است می باشد. لذا دامنه استقلال و آزادی زنان تا آنجایی گسترده است که با حق شوهر مزاحمت نداشته باشد.[۹]
دامنه قوامیت شوهر بر زن
اگر چه قوام بودن و ریاست شوهر بر خانواده، نوعی تکلیف و مسئولیت و راهکاری عملی برای حفظ بنیان خانواده است؛ با این حال برای آن، قلمرو و محدوده خاصی نیز تعیین شده است.
از آنجا که شوهر رییس خانواده است، این امر دارای آثار و نتایجی است؛ زن حق دارد نام خانوادگی شوهر را با موافقت او به کار برد.[۱۰] اقامتگاه زن اصولاً همان اقامتگاه شوهر است.[۱۱] همچنین ریاست خانواده ایجاب می کند که ولایت قهری نسبت به اطفال، از آن پدر بوده و هم او هزینه اداره خانواده را به عهده داشته باشد.[۱۲] اختیار تعیین مسکن نیز اصولاً با اوست[۱۳] و زن باید از او تمکین کند و نیز شوهر می تواند زن را از شغلی که منافی مصالح خانوادگی است، باز دارد.
نکته اساسی در این مسئله آن است که به تعبیر بسیاری از علما، قوامیت و ریاست شوهر بر زن تنها مربوط به حوزه مسائل خانواده و همسرداری است و فراتر از آن نمی رود؛ زیرا ریاست او بر خانواده، ثمره ایجاد رابطه زوجیت در راستای حفظ و رعایت مصالح خانواده است.
علامه سید محمد حسین فضل الله در این باره می نویسد:
«برخی در مصداق ریاست مرد بر زن توسعه می دهند تا شامل هر چیزی بشود، به طوری که مرد قائم به کارها و امور مختلف زن گردد و زن هیچ ولایت و ریاستی بر امور خویش نداشته باشد، ولی ریاست در مفهوم ما شامل هر چیزی نمی شود؛ بلکه مختص به دایره زوجیت و رابطه همسری است».[۱۴]
ایشان در جای دیگر می نویسد: «اسلام بر زن فرض نکرده که از شوهر به طور مطلق اطاعت کند، به گونه ای که تفکّر و خواست او در زندگی خصوصی و اجتماعیش مختل شود».[۱۵]
قانون گذار مدنی نیز که در ماده ۱۱۰۵ مقرر کرده است: «در روابط زوجین ریاست خانواده از خصائص شوهر است»، ریاست مرد را تنها به روابط زوجین محدود کرده و دلیل دیگری در قانون برای گسترش قلمرو ریاست شوهر بر زن ذکر نشده است.
در مقابل این دیدگاه، برخی فقها مانند مرحوم صاحب جواهر عقیده دارند که زن موظف به اطاعت به طور مطلق از شوهر است. ایشان در این باره، به مفاد برخی روایات استناد کرده است؛ مانند روایتی از پیامبر(ص) به این مضمون که روا نیست انسانی برای انسان دیگر سجده کند و اگر جایز می بود، هر آینه زن به سجده کردن شوهرش مأمور می گشت.[۱۶]
همچنین روایتی که بر لزوم تمکین و اجابت خواسته جنسی شوهر دلالت دارد[۱۷] و نیز روایاتی که بر عدم جواز خروج زن از منزل بدون اذن شوهر دلالت می کند[۱۸]، مورد تمسک وی قرار گرفته است.
اما باید اعتراف نمود به تعبیر برخی از علمای معاصر[۱۹]، تنها چیزی که به طور مسلم از این روایات برای اطاعت زن از شوهر استفاده می شود، مطیع بودن زن در حق استمتاع و کامجویی شوهر است؛ یعنی زن باید در این باره خود را در اختیار او قرار دهد و بدون عذر شرعی یا عقلی، حق امتناع ندارد و اگر بخواهد در این مورد امتناع کند یا از خانه خارج شود، نیاز به اجازه و رضایت شوهر دارد. از همین روست که بسیاری از فقها قائل به انحصار حقوق زوج در حق استمتاع و حق مساکنت ( لزوم مسکن گزینی زن در منزل شوهر برای بر آوردن خواست او) می باشند.
بیشتر فقهای معاصر نیز در این زمینه عقیده دارند، قوامیت شوهر بر زن و اطاعت زن از شوهر، تنها در حقوق زناشویی و بیرون رفتن از منزل است و در امور دیگر اطاعت از او واجب نیست.[۲۰]
ریاست شوهر و امور مالی زن
هر چند دین اسلام زنان را از دغدغه اقتصاد خانوار رها ساخته و حتی جانب زنان بر مردان در اعطای انواع لطف و مرحمت مانند وجوب نفقه، اعطای مهریه به آنان، مقدم داشتن دختران و رسیدگی به امور مادی آن ها، ترجیح داده است، ولی اصل مالکیت و استقلال مالی آنان را به رسمیت شناخته است. قرآن کریم می فرماید: (لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا اکتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا اکتَسَبْنَ).[۲۱]
در حقوق ایران نیز به پیروی از فقه اسلامی، زن از نظر مالی مستقل و دارای اهلیت تصرف شناخته شده است. ماده ۱۱۱۸ قانون مدنی در این باره می گوید:
«زن مستقلاً می تواند در دارایی خود هر گونه تصرفی را که می خواهد بکند. در مقابل، شوهر نیز باید این حق زن را به رسمیت بشناسد و حق ندارد در اموال و دارایی او مداخله نماید؛ زیرا ریاست او بر خانواده اختیاراتی برای وی در این زمینه ایجاد نمی کند».[۲۲]
این در حالی است که در اروپا پیش از قرن بیستم، در حقوق بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، زن در برابر شوهرش فاقد استقلال مالی بود و بعد از ازدواج تمام اموال او تحت حاکمیت رئیس خانواده؛ یعنی شوهر قرار می گرفت تا اینکه از اواخر قرن بیستم، به مرور در قوانین این کشورها تغییراتی حاصل شد و زنان در سایه آن استقلال مالی یافتند.
در قوانین اسلامی، علاوه بر اینکه زن استقلال مالی یافته است، برای تأمین مایحتا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 