پاورپوینت کامل سوخته در عشق ۲۱ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سوخته در عشق ۲۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سوخته در عشق ۲۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل سوخته در عشق ۲۱ اسلاید در PowerPoint :

۳۰

گاهی دلت عجیب هوای عشق می کند؛ که قطره نمانی و دریا شوی؛ زمینی نباشی و آسمانی شوی… برای آسمانی شدن تنها یک راه بیشتر نیست؛ راه های دیگر اگر عرضه شوند، کژراهه اند و بیراهه! سر از تباهی در می آوری اگر قدم در آن ها بگذاری!

راه آسمانی شدن دست یافتن به گنج های قیمتی خداوند در دل کوه هاست! برای یافتن گنج ها باید سختی بکشی، مرارت تحمل کنی و مردان خدا، کوه های زمین و اسرار سینه هایشان دفینه های نهان است. کنار مردان خدا که باشی، یقین داشته باش که راه آسمان برایت باز می شود و شرابش برای تو نیز، پیمانه!

نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد!

دختر خواب دیده بود به حضور امام رضا(ع) و امام جواد(ع) مشرف شده اند. دیده بود امام جواد(ع) رفته و امام رضا(ع) مانده بود. پدر ـ سید محمدباقر ـ تعبیر کرده بود که خداوند دو پسر به او می دهد؛ اولی می ماند و دومی می رود. همین طور هم شد. ۸ ذی قعده سال ۱۳۱۶ قمری بود که خداوند سیدمحمدرضا را به پدر عنایت کرد. سه سال بعد پسر دوم هنگام تولد همراه مادر از دنیا رفته بود!

سیدمحمدرضا به دنیا که آمد، پدر کنیه ابوالحسن را برایش برگزید و پشت صحیفه سجادیه برایش نوشت: «خدایا! عمر فرزندم را طولانی کن و بر وی وسعت روزی رحمت فرما و او را از علمای عاملین و با تقوا قرار ده. خدایا! این خواسته های ما را با فضل و بزرگواریت عطا فرما، ای رحم کننده ترین رحم کنندگان»… و چه دعای پر برکتی بود این دعای پدر!

دلم جواب بلا می دهد صلای تو را صلا بزن که به جان می خرم بلای تو را

و او از همان ابتدا لبیک می گوید و این جواب «بلی» آغاز بلا می شود؛ بلایی غیر سوز و دشمن گداز که خالص می کند و ناخالصی را به آتش خود می سوزاند تا او را به مقام مخلصین و مخلَصین برساند… سه ساله است که مادر را از دست می دهد و هنوز داغ هجران مادر التیام نیافته، در ۹ سالگی پدر او را وداع می گوید؛ او می ماند و سختی های راه، اما عزم جزم کرده در راه نماند و قله ها را فتح کند… استعداد قوی و ذوق سرشارش او را به گلپایگان می کشاند و خوانسار. چندی بعد آوازه حوزه علمیه اراک که با حضور آیت الله العظمی حائری رنگ و بوی خاصی یافته است؛ او را به آنجا می کشاند تا رحل اقامت در آنجا بر زمین افکند. پس از چندی نیز برای زیارت عازم قم می شود و فیضیه قم او را چون نگینی در بر می گیرد و در خود ماندگار می کند. در تمام سال های تحصیلش در کلاس بزرگانی همچون آیت الله العظمی سیدحسین بروجردی، آیت الله شیخ عبدالکریم حائری، سید محمدحسن خوانساری، ملامحمدتقی گوگدی گلپایگانی، سید ابوالحسن اصفهانی، محقق عراقی، علامه نائینی، محمدرضا اصفهانی نجفی و دیگر بزرگان زانو بر زمین می زند و از محضر آنان بهره ها می برد.

هنوز ۲۴ بهار از عمرش نگذشته که اجازه روایی می گیرد و به درجه اجتهاد می رسد. درس و بحث چنان او را به خود مشغول می کند که حتی در خواب هم به درس و بحث می پردازد. خودش می گوید: تا می خوابیدم، جلسه درس شیخ عبدالکریم یا جلسه مباحثه با دوستان در نظرم مجسم می شد و مشغول مباحثه می شدم؛ حتی گاه مطالبی را هم در عالم رؤیا یاد می گرفتم!

پای درس که می نشست، دیگر هیچ جا نیست جز همان درس و بحث؛ از همه جا فارغ می شود. اشکال هم که می کند، آنقدر عمیق و اساسی است که گاه موجب تغییر مبنای استاد می شود! نه فقر، ن