پاورپوینت کامل وصله های ناجور ۱۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل وصله های ناجور ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل وصله های ناجور ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل وصله های ناجور ۱۷ اسلاید در PowerPoint :

۶۰

پسر مو فرفری شیطان دوید جلوی مادر و چشم های قهوه ای اش را به دستان مادر دوخت که داشت تند تند پیاز ریز می کرد:

«برو کنار نوید، چشمات می سوزه ها!»

نوید، کمی از میز آشپزخانه فاصله گرفت و گفت: «مامان! مامان! املا بگو می خوام برم فوتبال، دیرم می شه ها!!»

مادر با همان دست پیازی، موهای جلوی چشمانش را کنار زد و در حالی که اشک می ریخت، گفت: «امان از دست تو نوید، یه کم صبر کن، کارم تموم شه بهت املا بگم یا برو اگه خواهرت درساشو خونده بهت املا بگه».

پیازهای رنده شده را در کاسه ریخت و پیاز دیگری را برداشت تا رنده کند. نوید مثل سپند روی آتش، بی قرار بود. بالا و پایین می پرید و می گفت: «همین الان، همین الان، دیرم می شه مامان!!».

مادر که حسابی کلافه شده بود، گفت: «آخه پسر، مگه شیش ماهه به دنیا اومدی؟! من الان دستم بنده، بذار یه روز بیام پیش معلّمت، بهش بگم چه خبره این همه تکلیف می ده. ما رو بیکار گیر آورده، یا شاگردای عجول و بی حوصله شو نمی شناسه؟!…».

مادر، همان طور داشت برای خودش حرف می زد که صدای نوید را از بیرون آشپزخانه شنید: «بسّه مامان! نوشتم. همه رو نوشتم. خانوممون گفته اشکال نداره عین کتاب نباشه!».

نوید، دوان دوان خود را به پدر بزرگ رساند و کنار او ایستاد. پدر بزرگ داشت به مرغ عشق ها غذا می داد و می خواند:

«مرغ سحر ناله سر کن داغ مرا تازه تر کن…»

نوید به خودش زحمت التماس به پدر بزرگ را هم نداد. تند تند چیزهای درهمی نوشت و گفت: «ممنون بابا بزرگ، دو خطّ دیگه هم جور شد. مونده فقط دو خط تا املام تموم شه».

صدای وز وزی از دور در گوش های بدون سمعک پدر بزرگ، شنیده شد. دنبال سمعکش گشت تا بفهمد نوید چه گفته. اما سریع تر از کشف پدر بزرگ، نوید دویده و به اتاق خواهرش رسیده بود.

«سیستان بلوچستان، استانی کویری در شرق ایران و بزرگ ترین استانِ کشور می باشد. آب و هوایی بیابانی و خشک دارد».

صدای جغرافیا خواندنِ ندا، به قدری بلند بود که متوجه آمدن و رفتن نوید نشد. فقط صدایی شنید که فریاد می زد: «تموم شد، ۶ خط املام تموم شد! آخ جون، فوتبال!».

* * *

«حوصله ندارم توکتابا بگردم. اصلاً حوصله کتابخونه رو ندارم. هی می گن هیس! هیس! آروم! نفس نکش!… اینجا، هم تخمه می شکنم هم به کارم می رسم».

همان طور که داشت با خودش حرف می زد، می خواست سرنوشتِ تحقیقی را که استاد در ۴۰ صفحه از آن ها خواسته بود و تا یک ساعت دیگر باید تحویل داده می شد، معلوم کند. دنبال ۴A گشت و آن ها را در شکم پرینتر فرو کرد. دکمه دستگاه را به سمت روشن بالا برد، به رایانه نگاه کرد و یک مشت تخمه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.