پاورپوینت کامل پیچکی از نور ۲۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیچکی از نور ۲۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیچکی از نور ۲۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیچکی از نور ۲۲ اسلاید در PowerPoint :
چند سالی بیش نگذشته است از هجرت تاریخی به مدینه، از لیله المبیت. سوم شعبان است.. چشمان منتظر تاریخ گره خورده است به در خانه ای در کوچه های تنگ مدینه… خانه ای که با تمام کوچکی اش عظمت یافته به دو دریای بی منتهای درون خود… «شرف المکان بالمکین»… شرف دارد این خانه به تمام چهاردیواری های این عالم، به تمام کوشک ها و قصرها و سرسراها، که هر چه نور است از این مطلع خواهد تابید به صفحات تاریک تاریخ، و بشر را روشنای راه خواهد بود… تاریخ چشم دوخته به این در… به شادمانی به انتظار نشسته است…
خبر پیچیده در تمام کائنات که فاطمه(س) مادر می شود… آسمان و زمین در شعف اند که به شادی بضغه الرسول، شادمانی کنند… حسنِ خردسال(ع) شیرینی وجود برادری را می چشد و آغوش فاطمه(س) دوباره مادری می کند برای یکپارچه نور و روشنی و عاشقی… و علی(ع) را شور پدر بودن، پدر نور و مهر و آب و بندگی، غرق می کند در نغمات حمد و ثنا و سپاس الهی.
رسول خوبی ها نوزاد را در آغوش می فشارد. در گوشش زمزمه توحید و نبوت و امامت جاری می سازد و “حسین” می نامدش، زبان در کام حسین اش می نهند.. نوزاد چند روزی از کام رسول الله(ص) تغذیه می کند… جانش گره می خورد به جان رسول خدا(ص).[۱]
یا رسول الله! نامش را که حسین می نهادی و کام بر کامش، می دانستی که این نام چه شوری در دل ها خواهد آفرید؟! می دانستی که چه التهابی بر جان قلم می افتد هر وقت که بخواهد از حسین بنویسد؟! می دانستی که قلم را تاب به دوش کشیدن این عظمت نیست؟! می لغزد و شرمِ تمامِ وجودش را در جان واژه ها می ریزد و به تماشا می گذارد تا عالمیان بدانند که نور را، خوبی را، آسمان را، باران را نمی شود در قالب واژه ها حبس کرد؟!
کنیزی تحفه ای آورد برایش و او فرمود: «آزادی!» پرسیدند: به خاطر همین یک تحفه ناقابل؟ فرمود: «حضرت عشق در کتاب منزلش امر فرموده ((وَ إذا حُییتُم بِتَحِیهٍ فَحَیوا بِأحسَنَ مِنْها أو رُدُّوها))[۲]؛ “و آزادیش برتر و نیکوتر از هدیه او بود”».[۳]
من نیز از پس قرن ها، تحفه ای آورده ام خدمتتان به غایت بی بها و ناقابل اما، می دانم خوب دری را انتخاب کرده ام؛ دری که یک تاریخ، چشمِ انتظار به آن دوخته است. آمده ام اذن رهایی بگیرم، اذن پرواز. اذن بگیرم که قلم برای شما بنویسد، از شما بنویسد، از عباس ات؛ از عباس ات که در کربلا خواندی اش و به «فدایت شوم»ی جانش را لبریز از شیرینی همیشگی مهرت کردی و پیکش کردی به سوی لشکر دشمن.
می گویند: عباس، باب الحسین است؛ اما نمی دانم چرا نوشتن از علمدار و سقایت اینقدر برای این قلم نحیف دشوار است و برای وصف هرچند قطره ای کوچک از دریای وجودش، دست به دامان شما شده است. این قلم هستی اش را پیشکش کرده برای شما حسین جان. همین ناقابل را بگیر و بأحسن منها جوابش ده!
…
مادرش دختر جوانی بود که به حق تربیت یافته مکتب وحی بود و الگویش بانوی بانوان دو عالم، زهرا(س). افتخار همنامی با دردانه رسول الله(ص) داشت، اما وقتی عروس خانه علی(ع) شد، به حرمت فرزندان زهرا(س) تقاضایی عجیب کرد… «مولای من! می شود مرا به اسم نخوانید نزد فرزندان زهرا، که عرق شرم می نشیند بر پیشانی ام و قلبم تاب ندارد غصه را در چشمان کودکان زهرای مرضیه ببیند!» [۴]… و علی(ع) با “لبخند أم البنین اش” خواند.
أم البنین شد و گل سر سبد پسرانش، عباس. تعبیر شاعرانه ای می شود اگر بگوییم که عباس چنان از ازل شیفته حسین(ع) بود که تاریخ ولادتش هم قرین میلاد او شده است و شادی سوم شعبان امتداد می یابد ب
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 