پاورپوینت کامل حضور زنان در عصر نبوی(ص) قسمت دوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حضور زنان در عصر نبوی(ص) قسمت دوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حضور زنان در عصر نبوی(ص) قسمت دوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حضور زنان در عصر نبوی(ص) قسمت دوم ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

اشاره:

در شماره قبل، موقعیت زن در منطقه حجاز و جایگاه او از منظر قرآن را به طور اجمالی مرور کردیم. اینک در ادامه نوشتار به بحث اصلی «حضور زنان در عصر نبوی» می پردازیم. این نوشتار به حضور زنان در عصر نبوی در عرصه فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می پردازد. ابتدا با ارائه تعریفی از فرهنگ، نگاهی کوتاه به فرهنگ جاهلی و سپس با آوردن نمونه هایی از زنان فرهنگ ساز، حضور زنان در فرهنگ سازی جامعه عصر نبوی دنبال خواهد شد.

حضور زنان درعرصه فرهنگی

یکی از عرصه های حضور زنان در عصر نبوی، عرصه فرهنگ و علم و دانش و آگاهی بود که برخی از آنان در این عرصه درخشیدند.

تعریفی از فرهنگ

برای لفظ فرهنگ(culture)، تعاریف و توصیفات گوناگونی ذکر شده است که در این نوشتار فقط به دو مورد اشاره می شود: فرهنگ، مجموعه الگوها یا هنجارهای رفتاری است که از طریق یادگیری از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد. این اصطلاح به فرآوردهای این الگوها نیز اطلاق می شود.[۱]

«تای لر» فرهنگ را در معنی دانش، عقاید، هنرها، اخلاق، رسوم و سایر یافته های اجتماعی انسان به کار برده است؛ اما در عصر ما فرهنگ بر ابزارها، رسوم، معتقدات، علوم، هنرها و سازمان های اجتماعی دلالت می کند.[۲]

شاید بتوان گفت مراد از فرهنگ در کاربرد امروزی، معنای عام آن می باشد که مجموعه ای از آداب، سنن، هنجارها و ناهنجاری ها و رفتارها اجتماعی می باشد. بنابراین در مواردی همچون: تبلیغ، تبیین مبانی دینی، فراگیری علم، احکام آموزی و… در حوزه فرهنگ قرار خواهد گرفت. نگاهی گذرا به فرهنگ جامعه عرب قبل از اسلام،[۳] نقش بعثت پیامبر(ص) و آموزه های دینی ـ اخلاقی اسلام، در چگونگی دگرگونی فرهنگ جامعه جاهلی و ایجاد فرهنگی که رشد و تعالی همه گروه های انسانی، اعم از زن و مرد را به دنبال داشته، بیشتر نمایان می گردد.

نگاهی کوتاه به فرهنگ جاهلی قبل از اسلام

همزمان با ظهور اسلام، کیش غالب عرب بت پرستی بود که همراه با تشریفات و مراسم گسترده خرافی به همراه آمیخته هایی از بقایای آیین ابراهیمی به صورت ناقص و تحریف شده، رواج داشت. برای مثال در عین تعظیم کعبه، معبدهای دیگری نیز ساخته بودند که مثل کعبه گرد آن طواف کرده و در کنار آن قربانی می کردند. [۴] نمازشان در کنار کعبه چیزی جز سوت و کف نبود.[۵] مراسم تلبیه گفتن قبایل عرب به صورت های مختلف انجام می شد.[۶] بعضی از قبایل هنگام گفتن «لبیک»، نام بت هایشان را همراه نام خدا ذکر می کردند.[۷]

عرب بادیه نشین تابع هیچ حکومتی نبود و نظم و تشکیلاتی نداشت. نظام حاکم بر جامعه آن روز ـ نظام قبیلگی ـ رئیس و نماینده آن، شیخ قبیله بود که در مسائل قضایی، جنگی و کارهای عمومی دارای قدرت فکر و نظر بود. تعصب قبیلگی و نژادی با شدت تمام در میان آنان رواج داشت و به منزله روح قبیله بود. هر فرد و عضو قبیله بی دریغ به افراد قبیله وابسته و حاضر بود حتی جان خود را فدا کند.[۸] انتقام جویی، رقابت و تفاخرهای قبیلگی در میان آنان به شدت رواج داشت و نسب، یکی از معیارهای مهم و ارزشی به حساب می آمد. جهل و خرافه پرستی به علت عدم درک بسیاری از پدیده های طبیعی بسیار شایع بود. بهره عرب از علم و هنر بسیار محدود و به تعبیری، مردم حجاز درس نخوانده و بی سواد بودند. هنگام ظهور اسلام، در قریش تنها هفده نفر و در یثرب یازده نفر در میان دو قبیله اوس و خزرج توانایی خواندن و نوشتن داشتند.[۹] تنها امتیاز بزرگ عرب آن روز مهارت آنان در شعر و خطابه بود که به ویژه در شعر به مرحله شکوفایی رسیده بود.

یکی از روشن ترین مظاهر جهل و خرافه پرستی عرب، دیدگاه آنان نسبت به زنان بود که در جامعه آن روز از ارزش انسانی و حقوق اجتماعی در زندگی محروم بودند و در اثر دیدگاه گمراه و تفکر غلط آنان، وجود دختر مایه سرافکندگی و ننگ به حساب می آمد. تعدد زوجات در جامعه بدون هیچ محدودیتی رواج داشت.[۱۰] محرومیت و محکومیت زن در تفکر و اندیشه و ادبیات عرب آن روز به طور گسترده انعکاس داشت. شاعری عرب در این باره گفته است: برای هر پدری که دارای دختری است و ماندن او را دوست دارد، سه گونه داماد هست: خانه ای که زیر سایه آن قرار گیرد، شوهری که او را حفظ کند و قبری که او را فروپوشاند، ولی بهترین آن ها قبر است.[۱۱]

حضور زنان در فرهنگ سازی جامعه

یکی از ارزشمندترین ویژگی های انسانی، توان و استعداد او برای کسب آگاهی و معرفت است؛ آگاهی از خویشتن و جهانی که در آن زندگی می کند، آگاهی از رموز و اسرار هستی و آفرینش زمین و آسمان و…. انسان می تواند این آگاهی را از طریق حواس، تعقل، کشف و شهود کسب کند و به میزان آن برای خویشتن کمال وجودی به دست آورد. در شریعت اسلام این کمال از هیچ فردی دریغ نشده؛ بلکه انسانیت با تمامی اصنافش به دانش طلبی دعوت شده است. کارسازترین عامل گرایش مسلمانان به آموختن علم و دانش، وجود مقدس پیشوای بزرگ اسلام پیامبر اکرم(ص) بود که بزرگ ترین معجزه او قرآن کریم است. نخستین مرحله مسئولیت او بر اساس آموزش کتاب و حکمت استوار گردید؛ پیامبری که آغاز بعثت او با نزول آیات الهی در ستایش قلم و خواندن شروع شد: «بخوان به نام پروردگارت! آن که آفرید… آن کس که به وسیله قلم، علم آموخت. به انسان آنچه را نمی دانست؛ آموخت».[۱۲] تربیت، تعلیم و تزکیه انسانی با خواندن، آموختن و قلم آغاز شد و مسلمانان در پناه چنین تربیت الهی و قرآنی، با شور و اشتیاقی فراوان برای آموختن علم و دانش نهایت سعی و تلاش خود را به کار بردند. طولی نکشید که با یک انقلاب فکری و فرهنگی، نور علم و دانش همه زوایای زندگی مسلمانان را روشنی بخشید. مسلمانان با احساس مسئولیت این مطلب که آموخته ها و اندوخته های خود را به دیگران منتقل کنند، تمام همت خود را به کار بردند. ارزش نهادن پیامبر(ص) به امر تعلیم، تعلّم و دانش چنان بود که شرط آزادی اسیران جنگ بدر که حدود هفتاد نفر بودند سوادآموزی هر کدام به ده نفر از مسلمانان تعیین شد.[۱۳] در مجلسی دیگر دو گروه در مسجد پیامبر(ص) بودند دسته ای به راز و نیاز و عبادت مشغول و عده ای دیگر نیز مشغول تعلیم و دانش آموختن بودند. پیامبر(ص) با گفتن این سخن که من دوست دارم در حلقه و گروه افراد دانش پژوه قرار گیرم «ثم قعد معهم»، نگرش خود را به مسئله مهم علم و دانش بیان فرمود.[۱۴] از این رو یکی از بارزترین موضوعات و پدیده ها در اسلام، مسئله علم و جانبداری اصولی از رشد علم و گسترش آموزش و دانایی در سطح جامعه اسلامی بدون هیچ فرق و تمایزی میان افراد و طبقات جامعه ـ چه زن و مرد و چه بزرگ و کوچک ـ می باشد. سخن والا و ارزشمند پیامبر(ص) که فرمود: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم ومسلمه»[۱۵] و در برخی نقل ها (مسلم) آمده که آن نیز اسم جنس است و شامل مرد و زن می شود، خود مؤید دیگری بر این مسئله است. در بسیاری از آموزش ها همچون آموزش اصول اعتقادات و احکام شرعی، زنان نیز از حق آگاهی برخور دارند. اهمیت مسئله آنجا مشخص می شود که رسول خدا(ص) از «شفاء ام سلیمان» ـ یکی از زنان خردمند و با فضلیت و عاقله که از مهاجرین و اولین بیعت کنندگان با پیامبر(ص) است ـ می خواهد که به زنان قرآن بیاموزد و خواندن و نوشتن یاد دهد. در کتب تاریخی آمده که «شفاء» به همسر پیامبر(ص) خواندن و نوشتن آموخت؛ چنان که روزی حضرت(ص) «شفاء» را در کنار «حفصه» دید و به او فرمود: «به حفصه خوب شوهرداری را بیاموز، همانطور که کتاب را آموختی».[۱۶]

از این رو می بینیم که با ظهور اسلام و برطرف شدن موانع علم آموزی، زنان نیز به عنوان نیمی از پیکره جامعه اسلامی آن روز در میدان های علم و آموزش گام نهادند و با آگاهی از جایگاه انسانی ـ الهی خویش همچون مردان، نهاد خویش را از سخنان و راهنمایی های رسول خدا(ص) نورانی ساختند و اندوخته های خود را به دیگران منتقل کردند. چندی نگذشت که زنانی آگاه و دین شناس پدید آمدند که به مقامات بالایی از درک و آگاهی و دانش رسیدند.[۱۷]

در این جا به نمونه هایی از زنان تأثیرگذار در جامعه نبوی اشاره کرده و شخصیت و زندگی آنان را به طور اجمالی مورد بررسی قرار می دهیم.

خدیجه(س)، یار روزهای درد و رنج رسول خدا(ص)

پیامبر(ص) پس از نزول وحی و دریافت آیات الهی و پیوند با مبدأ آسمانی در حالی که سنگینی رسالت و عشق رسالت وجودش را پر کرده بود، به خانه بازگشت و ماجرای ملاقاتش با امین وحی را با همسرش که از او جز راستی و درستی ندیده بود، در میان گذاشت و حضرت خدیجه(س) که در طی دوره زندگی پانزده ساله اش با زوایای روح و اندیشه رسول خدا(ص) به خوبی آشنا بود، به رسالتش تبریک گفت.

پس از نزول وحی طبیعی بود که در ایمان آوردن به پیامبر(ص) و تصدیق او جواب مثبت دهد و در پیشگامی به اسلام شتاب کند؛[۱۸] زیرا در طول زندگی، حضرت را شناخته و به صداقت، درستی، امانت و خیرخواهی اش برای مردم ایمان کامل داشت و کوچک ترین لغزشی از او ندیده بود. بنابراین چگونه می توانست در راستگویی او شک کند و در پذیرش دعوت الهی او و پرستش خدای یگانه و شرک نورزیدن، نسبت به او تردیدی داشته باشد؟ رفتارها و اندیشه هایی که حضرت خدیجه(س) پیش از همسری با پیامبر(ص) به آن ارزش ها عشق می ورزید، احترام می گذاشت و عمل می کرد.

با نگاهی به فرهنگ، آداب و رسوم جاهلی و جایگاه زن در آن جامعه و نظر به اینکه زن از نظر مالی، استقلالی نداشت و هر چه داشت از آن همسر و متعلق به شوهر می شد، حضرت خدیجه(س) با خرد و درایت خود تمام دارایی و ثروت خود را در اختیار پیامبر(ص) و اهداف دینی ـ الهی او قرار داد؛ زیرا در آغاز شکل گیری هر گروه و تشکلی، برای ترویج اهداف نیاز اساسی به پشتوانه مالی خود دارد، خصوصاً اینکه در ابتدای دعوت اکثر اسلام آورندگان از طبقه ضعیف و بردگان و قشر کم درآمد جامعه [۱۹] و مخالفان این نهضت بیشتر از طبقه ثروتمند جامعه مکه بودند، کمک اقتصادی حضرت خدیجه(س) به پیامبر(ص) بهترین و عالی ترین نوع حمایت مالی در اهداف دینی او به حساب می آمد، تا آنجا که رسول خدا(ص) در این باره فرمود: «هیچ مالی همچون مال خدیجه مرا سود نبخشید».[۲۰]

از مهم ترین خطرهایی که پیامبر(ص) در رسالت خود در زمان بعثت با آن روبرو شد، محاصره اقتصادی مسلمان از سوی بزرگان و مشرکان قریش بود. سران قریش پس از نتیجه نگرفتن از روش های مختلف سیاسی و اهرم فشار برای شکست رسالت الهی پیامبر(ص) و بی نتیجه بودن مراجعه به ابوطالب و ناکامی آنان برای بازگرداندن مهاجران حبشه، برای وارد کردن فشار بر مسلمان و خاندان بنی هاشم دست به اقدام دیگری زدند و تصمیم گرفتند آنان را در فشار اقتصادی و اجتماعی قرار دهند تا از حمایت رسول خدا(ص) دست بردارند. سران قریش پیمان نامه ا ی نوشتند که از بنی هاشم زن نگیرند و به آنان زن ندهند، چیزی به آنان نفروشند و هیچ چیز از آنان نخرند.[۲۱] به موجب این پیمان نامه قریش، پیامبر(ص)، بنی هاشم و بنی مطلب در شب اول سال هفتم بعثت از مکه به شعب [ابی طالب] منتقل شدند و در آنجا استقرار یافتند.[۲۲] بنا بر بسیاری از گزارشات تاریخی، پس از امضای پیمان نامه و در شرایطی که احتمال خطر برای پیامبر(ص) وجود داشت، حضرت ابوطالب، بنی هاشم و از جمله رسول خدا(ص) را به شعب انتقال داد.[۲۳] سه سال مقاومت مؤمنانه حضرت خدیجه(س) در شعب ابی طالب، بیش از همه مراحل زندگی حضرت خدیجه(س) با پیامبر(ص)، عشق و معرفت او را به همسر و راه وی نشان داد. سه سال گرسنگی و تحقیر برای انسان هایی که همواره با فقر زندگی می کردند، غیر قابل تحمل بود تا چه رسد به کسانی که لذت های رفاه و تنعم را در سراسر عمر تجربه کرده و با آن ها خو گرفته بودند. تنها خلق و خوی جدیدی که خدیجه(س) پس از ازدواج با پیامبر(ص) در خویشتن خود خلق کرد، قامت صبوری او را در سختی های شعب و فشار گرسنگی و تشنگی استوار نگه داشت.[۲۴]

دو ماه پس از پایان زندگی مشقت بار شعب، حضرت خدیجه(س) یار روزهای درد و رنج رسول خدا(ص)، در حالی که تمام ثروت خود را در شعب صرف محاصرین اقتصادی کرده بود، چشم از جهان فرو بست. اموال و دارایی حضرت خدیجه(س) در این سه ساله محاصره در واقع کمک بزرگی برای مسلمانان بود. او مواد مصرفی افرادی را که در شعب ابی طالب محاصره شده بودند، به چندین برابر قیمت واقعی اش تهیه می کرد.[۲۵]

عملکرد مدبرانه حضرت خدیجه(س) اثباتگر این مهم می باشد که اگر قدرت اقتصادی با تعهد و حق جویی همراه باشد، به سعادت جامعه و بلکه به سعادت تاریخ منجر می شود. اعتبار و شخصیت والای حضرت خدیجه(س) حتی مردم بریده از انسانیت عصر جاهلی را به خضوع وا داشته بود. این امر، زن امروزی را به کسب اعتبار و شخصیت معنوی در سایه کرامت، طهارت، سخاوت و دستگیری از محرومین رهبری می نماید تا مادیات را فدای معنویات نماید. حضرت خدیجه(س) علی رغم ثروت فراوان، هرگز به تکاثر نمی اندیشید و همه دارایش را صرف رشد معنوی خویش و جامعه کرد. حضرت خدیجه(س) با فداکاری و تحمل قهرمانانه در حوادث به بانوان آموخت که زن می تواند دشوارترین پیش آمدها را نه تنها تحمل کند؛ بلکه عاشقانه و سخاوت مندانه برای خدا از آن ها استقبال نماید.

رسول خدا(ص) سخت ترین برخوردها را که یک منادی حق می تواند از مردم ببیند، از مردم جامعه خود می دید. آنان در مقابل دعوت او بر کفر و کینه و دشمنی خود می افزودند و آن حضرت با همه خستگی و دل آزردگی به خانه بر می گشت و با همسر مهربان و نیکوکار خود روبرو می شد. حضرت خدیجه(س) با کمال رأفت و عطوفت وی را آرامش می بخشید، تسلی می داد و به ادامه دعوت الهی اش امیدوار می ساخت.

عواطف این همسر مهربان و مخلص در سخت ترین شرایط که همه اسباب و عوامل تشویش و نگرانی در کنار هم قرار می گرفت، در قالب خوش ترین و زیباترین سخن خدیجه(س) مایه امید و آرامش همسر بود.

از روایتی که در کتب اهل سنت و شیعه مشهور است، از پیامبر(ص) نقل شده، حضرت خدیجه(س) یکی از چهار زن ممتاز جهان به شمار می رود. مقامش تا آنجاست که ملائکه مقرب الهی افتخار می کنند که حضرت خدیجه (س) سلام ایشان را بپذیرد. ابوسعید خدری از پیامبر(ص) چنین نقل می کند که حضرت فرمود: «در شب معراج هنگام مراجعت از جبرئیل پرسیدم: آیا حاجتی داری؟ او پاسخ داد: حاجتم آن است که در مراجعت به زمین از جانب پروردگار از طرف من به خدیجه(س) سلام برسانی». وقتی که پیامبر(ص) این مطلب را به حضرت خدیجه(س) رساند، خدیجه(س) گفت: «ان الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام و علی جبرئیل السلام».[۲۶]

حضرت زهراء(س) و تأثیر ایشان در توسعه علم و آگاهی

فکر و اندیشه حضرت فاطمه(س) در روش صحیح زندگی و تربیت فرزندان سالم و صالح، شیوه مطلوب خانه داری، شوهرداری، همسایه داری و آموزش و راهنمایی دیگران، شیوه دفاع از کیان اسلام و دفاع از رهبری و ولایت امام خویش، همه و همه گویای اندیشه عمیق، فرهنگ، علم و دانایی حضرت فاطمه(س) است.[۲۷]

دانشمندان شیعه و سنی، همگی به وجود محدَّث در اسلام قائل می باشند و معتقدند که پس از پیامبر اسلام(ص) یقیناً بشری محدَّث (الهام گیرنده و گوش فرا دهنده به حدیث فرشتگان) باید وجود داشته باشد؛ انسانی که تمام گفتار و کردارش مطابق فرامین الهی و مورد تصدیق و تصویب خدایی است.

هم صحبت و همراز چنین فردی، آن فرشته ای است که واسطه فیض از جانب خداست و شخص محدَّث آنچه دستور می گیرد، با کمال فرمان پذیری به آن ها عمل می کند. اعتقاد ما شیعیان این است که ائمه اطهار((ع)) همگی محدَّث می باشند.[۲۸]

در روایتی آمده است: «ائمه((ع)) همگی دانشمند، راستگو، دارای فهم بسیار خداداد و محدَّث می باشند».[۲۹]

از جمله ویژگی ها و صفات حضرت زهرا(س) نیز محدَّثه بودن ایشان است. در روایتی از امام صادق(ع) آمده است: «هنگامی که خدای تعالی پیامبرش را قبض روح فرمود، از غم های گرانباری که قلب زهرا(س) را در مصیبت پدرش فرا گرفت، جز خدای عزوجل کسی آگاه نبود. به این جهت حق تعالی فرشته ای را مونس زهرا(س) فرمود که تسلی بخش غم های او و هم صحبت او در تنهایی باشد. فاطمه(س) این مطلب را به علی(ع) بازگو نمود و حضرت فرمود: هرگاه احساس کردی که فرشته به حضورت آمد و صدای او را شنیدی، مرا خبردار کن. از املاء جبرئیل و فرشتگان دیگر که امیرالمؤمنین(ع) کاتب آن ها بود، مصحف فاطمه(س) فراهم آمد که علی(ع) درباره آن فرمود: در این مصحف مسائل شرعی از حلال و حرام مطرح نیست؛ بلکه دانشی است از آنچه (واقع شده و یا) به وقوع خواهد پیوست».[۳۰]

بنابراین حضرت زهرا(س) در مقام محدَّثه بودن (هم صحبت فرشتگان بودن) با امام علی(ع) و یازده معصوم دیگر((ع))، شریک می باشد و احراز این مقام جز برای آن کس که «ولی» است، امکان پذیر نیست و چون حضرت زهرا(س) ولیهالله است، در سایه مقام ولایتش، فرشتگان با او سخن می گویند. پیامبراکرم(ص) و امیرالمؤمنین(ع) مقام ولایت را توأم با محدَّث بودن بیان کرده اند. هر نبی بعد از خودش یک ولی را جانشین قرار داده است. رسول خدا(ص) نیز امیرالمؤمنین فاطمه، حسن و حسین و اولاد معصومین((ع)) او را اولیاء پس از خویش قرار داده است و دارا بودن این مرتبه والای محدَّث بودن در امت رسول خدا(ص) جز برای این سیزده معصوم((ع)) برای هیچ یک از افراد امت معقول نیست و تمام حرکات، اطوار، گفتار و کردار حضرت زهرا(س) نمایانگر مقام محدَّث بودن آن حضرت است.

حضرت فاطمه(س) خود دارای احادیث زیبایی بودند که نشانگر جایگاه بلند علمی ایشان بود که از زبان دیگر معصومان((ع)) و بزرگان صحابی به ما رسیده است. [۳۱] در برخی کتب تاریخی ـ روایی از مصحف فاطمه(س) به عنوان های صحیفه فاطمه(س) و نیز کتاب فاطمه(س) یاد شده که بعد از شهادت ایشان به دست ائمه((ع)) رسیده است.[۳۲]

خطبه غرا و زیبا و تاریخی ایشان پس از رحلت پیامبر(ص) برای دفاع از مقام ولایت و امامت، یکی از بارزترین رفتارهای سیاسی حضرت زهرا(س) ـ که برگرفته از سیره نبوی ـ در مسجد مدینه و در حضور ابوبکر با آن همه جمعیت، به شمار می آید. حضرت زهرا(س) با جمعی از زنان بنی هاشم به مسجد می آید و به بهانه غصب فدک و احقاق حق خود، از بسیاری مسائل به وجود آمده سیاسی، پرده بر می دارد. تحلیل های عمیق و عالمانه بانوی اسلام، بیانگر بینش دقیق او در پیچیده ترین مسائل مربوط به مبدأ، معاد، مبانی توحید و موشکافی زیبای ایشان در زمینه فلسفه احکام و تحلیل تاریخ سیاسی اسلام و مقایسه دوران جاهلیت با زندگی آنان بعد از ظهور اسلام، درس های بزرگی به رهروان راه حق می دهد. این خطبه، هشدار کوبنده ای بود برای کسانی که می کوشیدند خلافت پیامبر(ص) و حکومت اسلامی را از مسیر اصلی باز دارند؛ درسی زیبا برای بیدار ساختن آنانی که حقشان غصب می شود و سکوت مسالمت آمیز را بر فریادهای بیدارگر ترجیح می دهند. حضرت زهرا(س) به این باور رسیده بود که تنها راه نجات انسان ها، تمسک به دامن ولایت و امامت است و هر راهی جز این راه، انحراف و سقوط در فتنه هاست: ((ألا فِی الْفِتْنَهِ سَقَطُوا وَ إِنّ جَهَنّمَ لَمُحیطَهٌ بِالْکافِرینَ)).[۳۳] ایشان در این فراز خطبه خود با استفاده از آیه قرآن توجه مهاجر و انصار را به این مطلب مهم گوشزد می کند که شما با عذر واهی که همان ترس از سقوط در فتنه است، در فتنه بزرگ تر که همان انحراف از خط ولایت است، افتاده اید.[۳۴]

حضرت زهرا(س) نه تنها به مسائل و مشکلات زنان رسیدگی می کرد و به سؤالات آنان پاسخ می داد؛ بلکه به حکم وظیفه الهی ـ اسلامی خود که «المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض»، به سؤالات برخی از مردان و اشکالاتی که در مورد رهبری و جانشینی پس از پیامبر(ص) بوجود آمده و عده ای را دچار اشکال کرده بود، پاسخ می داد.

محمود بن لبید نقل کرد: پس از رحلت پیامبر(ص)، حضرت فاطمه(س) را در کنار قبر حمزه در اُحد در حال عزاداری و گریه دیدم. از ایشان سؤال کردم آیا برای امامت علی(ع) از سخنان رسول گرامی اسلام(ص) می توان دلیلی آورد؟ حضرت زهرا (س) پاسخ داد: «شگفتا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده اید؟ شنیدم که پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: علی(ع) بهترین کسی است که او را جانشین خود درمیان شما قرار می دهم. علی(ع) امام و خلیفه پس از من است و دو فرزندم و نه نفر از فرزندان حسین(ع) پیشوایان و امامانی پاک و نیک اند. اگر از آن ها اطاعت کنید، شما را هدایت خواهند نمود و اگر مخالفت ورزید تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد». پرسیدم: بانوی من! پس چرا امام علی(ع) سکوت کرد و حق خود را نگرفت؟ حضرت فاطمه(س) جواب داد: «رسول خدا(ص) فرمود: مَثل امام مانند کعبه است. مردم باید در اطراف آن حرکت کنند، نه آنکه کعبه دور مردم طواف نماید».[۳۵]

از ابن مسعود نیز نقل شده که شخصی به محضر آن بانوی بزرگوار وارد شد و عرض کرد: ای دختر رسول خدا! آیا پیامبر اسلام یادگاری نزد شما دارد که به عنوان هدیه و تحفه به من عنایت فرمایید تا بهره مند شوم. حضرت فاطمه(س) به خدمتکارش فرمود: «آن مکتوب را بیاور». خدمتکار به دنبال نوشته رفت و هر چه جستجوکرد، مکتوب را نیافت و دست خالی برگشت و جریان را بازگو کرد. حضرت فاطمه(س) از این مسئله ناراحت شد و فرمود: «ویحک! اطلبیها فانها تعدل عندی حسنا و حسینا؛ وای بر تو! سعی و تلاش کن آن را پیدا کنی؛ چون ارزش و قیمت آن در نظر من معادل ارزش حسن و حسین می باشد». در اثر جستجوی زیاد، خدمتکار موفق شد نوشته ای را که در پارچه ای پیچیده شده بود، پیدا کند. فاطمه(س) آن را گشود و در آن چنین نوشته شده بود؛ پیامبر(ص) فرمود:

«از جرگه مؤمنان بیرون است، فردی که همسایگان از آزار و اذیت او در امان نباشند. فردی که به خدا و روز رستاخیز ایمان و اعتقاد داشته باشد، هرگز همسایه خود را اذیت و آزار نمی دهد. فردی که به روز قیامت ایمان داشته باشد، سخن شایسته به زبان می آورد یا سکوت می کند. خداوند انسان نیکوکار، بردبار و عفیف را دوست می دارد…».[۳۶]

از امام حسن عسکری(ع) نقل شده که روزی یکی از زنان مدینه خدمت حضرت زهرا(س) رسید و گفت: مادر پیری دارم که در مسائل نماز سؤالاتی دارد و مرا فرستاده تا مسائل شرعی نماز را از شما بپرسم. حضرت زهرا(س) فرمود: «بپرس». آن زن مسائل فراوانی پرسید و پاسخ شنید، در ادامه پرسش ها آن زن خجالت کشید و گفت: ای دختر رسول خدا! بیش از این نباید شما را به زحمت اندازم. حضرت فاطمه(س)

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.