پاورپوینت کامل روش تربیت مجرمان و گناه کاران ۷۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل روش تربیت مجرمان و گناه کاران ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل روش تربیت مجرمان و گناه کاران ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل روش تربیت مجرمان و گناه کاران ۷۸ اسلاید در PowerPoint :
۱۹
قسمت چهارم
آنچه در گفته های پیشین آمد، روش تربیت به صورت کلّی بود، در این بخش برآنیم که مسائل را جزئی تر بیان نموده، به برخی روش های خاص یک موضوع، بپردازیم تا مسأله جنبه عملی تر و کاربردی تر پیدا کند، در این بخش اوّلین بحثی که مطرح می شود روش تربیت خلافکاران، مجرمان و گناه کاران است، همان چیزی که امروز سخت جامعه ما به آن نیازمند است.
۱ـ گفتگوی دوجانبه
یکی از شیوه های برخورد با خلافکاران گفتگوی طرفین و استدلال منطقی است از این شیوه شخص پیامبر(ص) و امامان معصوم از جمله امیرمؤمنان(ع) استفاده برده است.
از جمله وقتی پیامبر اکرم(ص) از دنیا رفت و امیرمؤمنان به کار تجهیز او مشغول شد، اندکی از مردم در سقیفه گرد آمدند و با زیر پا گذاشتن بیعت های مکرّر با علی(ع) به فکر تعیین خلیفه رسول خدا افتادند، پس از جریانات مفصّلی با ابوبکر بیعت کردند و به مسجد آمده مردم را اجبار به بیعت با وی نمودند از علی(ع) نیز خواستند که با او بیعت کند. حضرت برای بازداشتن آنان از منکر بزرگ تغییر رهبری الهی امت و دعوت آنان به راه صحیح یعنی امامت و ولایت شروع به استدلال کرد و حقّانیت خویش، و ویژگی های خو و بیعت غدیر را به یادشان آورد. با این بیان امیرمؤمنان(ع) فریادها بالا گرفت و عمر که احساس می کرد ممکن است مردم گرد علی(ع) جمع شده سخنانش را بپذیرند، مجلس را برهم زد و مردم را متفرق کرد.(۱) همچنین در شورای تعیین خلیفه، پس از درگذشت عمر بن خطاب، حضرت رو به اعضای شورا نموده فرمود: سخنم را بشنوید، اگر حق بود بپذیرید و اگر باطل بود انکار کنید، سپس فضائل و ویژگیهای خود را بیان کرد در هر مورد مخاطبان را سوگند می داد و از آنان پاسخ می طلبید. آنان نیز سخن حضرت را تأیید کردند، طبرسی در احتجاج صد مورد از این سوگندها را نقل نموده از آن جمله حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند می دهم آیا غیر از من کسی از شما هست که به دو قبله نماز گذارده باشد و در دو بیعت فتح و رضوان شرکت جسته باشد و همسرش سرور زنان جهانیان و دو فرزندش سرور جوانان اهل بهشت باشند؟ همگی پاسخ دادند: نه کسی غیر از تو نیست، سپس آن حضرت اعلمیّت خود، عصمت و پاکی خود، حوادث جنگ بدر و احد و… را بیان کرد و همگان را سوگند داد آنان نیز سخن آن حضرت را تصدیق کردند، آنگاه حضرت فرمود: «شما علیه خودتان اعتراف کردید و سخن پیامبرتان برای شما روشن شد. شما را به پروای از خداوندی که شریکی ندارد توصیه می کنم و از خشم او باز می دارم، فرمان خدای را مخالفت نکنید و حق را به اهلش برگردانید، سنّت رسول اللّه (ص) را پیروی کنید زیرا مخالفت با سنّت او مخالفت با خداوند است، خلافت را به اهل آن برگردانید و به آنانکه خلافت حق ایشان است تحویل دهید…» آنها در جواب گفتند: اگر علی به خلافت رسد میان اهل شورا و دیگران به تساوی خواهد نگریست، بنابراین عثمان انتخاب می شود…(۲)
امیر مؤمنان حتی در میدان جنگ نیز برای هدایت متخلّفان و مخالفان از استدلال منطقی چشم پوشی نکرد و در جنگ جمل به فردی که نسبت به حقانیّت حضرت در مقابل طلحه و زبیر و عائشه تردید داشت
۲۰
فرمود: حق را با افراد نمی توان شناخت، تو اوّل حق را بشناس آنگاه افراد را با آن مقایسه کن…
۲ـ پند و اندرز
گاه امیرالمؤمنین با مجرمان و متخلّفان از در موعظه و پند وارد می شود این بخش را چون در ضمن روش موعظه توضیح داده ایم، از آن گذر نموده فقط به ذکر گوشه هایی از پند آن حضرت به کسانی که او را تنها گذارده و این جرم بزرگ را مرتکب شدند بسنده می کنیم: ای مردم! مهار بار سنگین گناهان را رها کنید، امام خود را تنها مگذارید، که در آینده خود را سرزنش می کنید. خود را در آتش فتنه هایی که پیشاپیش افروخته اید نیفکنید راه خود گیرید، و از راهی که به سوی فتنه ها کشانده می شود دوری کنید. به جانم سوگند که مؤمن در شعله آن فتنه ها نابود نشود… همانا من در میان شما چونان چراغ درخشنده در تاریکی هستم، که هر کس به آن روی می آورد از نورش بهره مند می گردد. ای مردم سخنان مرا بشنوید، و بخوبی حفظ کنید، گوش دل خود را باز کنید تا گفته های مرا بفهمید.(۳)
و همچنین علی(ع) هنگام عبور از بازار با خواندن آیات الهی سعی داشت مردم را پند و اندرز دهد، مردی به نام ذاذان نقل می کند که «امیرمؤمنان در بازارها بدون همراه می گذشت، گمشدگان را راهنمایی می کرد، ناتوان را کمک می کرد و چون به فروشندگان و بقّالها می رسید، قرآن را در برابرشان می گشود و این آیه را تلاوت می کرد: آن سرای آخرت است که آن را برای کسانی که قصد برتری جویی و فساد انگیزی در زمین ندارند، قرار دادیم و عاقبت از آن پرهیز کاران است(۴)»(۵).
۳ـ تألیف قلوب با کمکهای اقتصادی
برخی منحرفان و خلافکاران هستند که تربیت آن ها نیاز به کمک های مادی دارد تا قلب آنها جلب شده، هدایت یابند. پیامبر اکرم یک بخش از بیت المال را به این امر اختصاص داده بود، چنان که امام هفتم (ع) می فرماید: «آنان گروهی بودند که خدا را به یگانگی پذیرفته بودند و عبادت غیر خدا را رها کرده بودند ولی این شناخت که محمد(ص) رسول خداست در قلوبشان وارد نشده بود. رسول خدا(ص) با آنان الفت می گرفت، تعلیمشان می داد و برای این که شناخت پیدا کنند با آنها سخن می گفت و قسمتی از صدقات
را به ایشان اختصاص داد تا شناخت و تمایل (به دین خداوند) پیدا کنند.»(۶)
انسان بنده احسان است ممکن است انسان با احسانی مجرمی را برای همیشه هدایت کند، امیرمؤمنان از کسانی است که از این طریق بهره برد و انسانهای زیادی را هدایت و تربیت نمود، ابن عباس در تفسیر آیه شریفه «رجالٌ لاتلهیهم تجارهٌ ولابیعٌ عن ذکر اللّه»(۷) می گوید به خدا سوگند منظور از این آیه شریفه، امیرمؤمنان(ع) است. روزی رسول خدا(ص) سیصد دینار به علی هدیه کرد. علی(ع) گفت: من دینارها را گرفتم و با خود گفتم: به خدا سوگند، امشب با این دینارها صدقه ای خواهم داد که خداوند از من بپذیرد. چون نماز عشاء را با رسول خدا(ص) گزاردم. از مسجد بیرون رفتم زنی از من درخواست کمک کرد و من صد دینار به او دادم. فردا صبح چون به میان مردم آمدم، دیدم آنان به همدیگر می گویند، علی دیشب صد دینار به زنی بدکاره کمک کرده است. بشدّت ناراحت شدم و فردا شب چون نماز را خواندم صد دینار را برداشته از مسجد خارج شدم و با خود گفتم به خدا سوگند، صدقه ای خواهم داد که خداوند از من بپذیرد. مردی را دیدم و دینارها را به وی دادم، فردا صبح اهل مدینه می گفتند علی دیشب به
مرد دزد صدقه داده است. من باز در اندوهی شدید فرو رفتم و به خود گفتم امشب صدقه ای خواهم داد که خدا از من بپذیرد. بعد از نماز صد دینار به مردی دادم که فردای آن روز مردم گفتند: علی دیشب به مرد ثروتمند صدقه داده… نزد پیامبر اکرم(ص) رفتم، فرمود: این جبرئیل است که به تو می گوید: همانا خداوند عزّ و جلّ صدقات تو را پذیرفته است و عملت را پاک و پاکیزه ساخت آن صد دینار شب اوّل به دست زنی فاسد رسید، به خانه اش برگشت، از فساد توبه کرد، همان صد دینار را سرمایه خود قرار داد و الآن در جستجوی شوهری است که با وی ازدواج کند. صد دینار شب دوم به دست دزدی رسید، دزد با گرفتن صد دینار به خانه برگشت. از دزدی توبه کرد و با همان صد دینار به تجارت مشغول است صد دینار سوم به دست مرد ثروتمندی رسید که چندین سال زکات مالش را نپرداخته بود او نیز با گرفتن صد دینار از تو، به خانه اش برگشت و خویش را سرزنش کرد و گفت: من چقدر بخیل و خسیسم. علی(ع) که ثروتی ندارد صد دینار صدقه می دهد ولی سالها است که خدای زکات را بر من واجب کرده است و من آن را نپرداختم. سپس مرد ثروتمند حساب مال خویش را رسیدگی کرد و زکات مالش را پرداخت…(۸)
امیرمؤمنان علاوه بر رفتار، در سخنانش نیز روی این روش تأکید نموده است از جمله فرمود:
«اصلح المسی ء بحسن فعالک و دلّ علی الخیر بجمیل مقالک؛ بد کار را با رفتار نیک اصلاح نما و با زیبا و خوب سخن گفتن او را به کار خیر راهنمائی کن.»(۹)
و همچنین فرمود: «عاتب اخاک بالاحسان الیه، و اردد شرّه بالانعام علیه؛ سرزنش و ملامت کن برادر خود را (که به تو اهانت کرده) با احسان نمودن به او، و شرّ او را با هدیه دادن بر طرف(۱۰) کن.»
البته این شیوه اختصاص به امیرالمؤمنین نداشت تمام امامان معصوم ما یکی از روشهای هدایت گناهکاران و مجرمان را تألیف قلوب و کمک های اقتصادی می دانستند، ولی علی(ع) بر این روش بیشتر تکیه داشت. از امام صادق(ع)
۲۱
نقل شده است که مردی را نزد امیرمؤمنان آوردند که استمنا کرده بود. امیرمؤمنان(ع) اوّل او را تأدیب نمود، سپس از بیت المال هزینه ازدواج وی را فراهم کرد و او را همسر داد(۱۱) و بدینوسیله همیشه او را از جرم و ارتکاب آن نجات بخشید.
۴ـ تشویق هدایت شدگان
مواردی لازم است برای برخورد با مجرم، طرف مقابل او را تشویق نمود، شاگردی که خوب درس نمی خواند با تشویق کسی که نمره عالی آورده می شود زمینه درس خواندن او را فراهم، نموده، با تشویق کسی که اعتیاد را ترک کرده می توان معتادان دیگر را وادار به ترک اعتیاد نمود، و همین طور در گناهان دیگر، علی(ع) در این زمینه دستور کلّی می دهد و می فرماید: «ازجر المسی ء بثواب المحسن؛ بدکار را با پاداش دادن به نیکوکار از کار بد باز دار (و زجر بده).»(۱۲)
ابن اشهب نخعی از امیرمؤمنان(ع) نقل می کند که فرمود: «من دخل فی الاسلام طائعاً و قرء القرآن ظاهراً فله فی کلّ سنهٍ مأتا دینارٍ فی بیت مال المسلمین؛ سالانه دویست دینار از بیت المال مسلمین، از آن کسی است که به اختیار خویش اسلام آورد و قرآن را آشکارا بخواند.»(۱۳)
اگر چنین تشویق هایی در سطح جامعه گسترش یابد جلوی خیلی از جرم ها گرفته می شود.
۵ ـ مهربانی و ملامت نکردن مجرمان
روش دیگری که امیرمؤمنان در نهج البلاغه بدان پرداخته عدم ملامت و این که گناه او را به رخ او نکشند، چون ملامت باعث لجاجت در نتیجه باعث افزایش جرم می شود بلکه با گناهکار مهربانی و ترحم کند علی(ع) در این زمینه می فرماید:«به کسانی که گناه ندارند و از سلامت دین برخوردارند سزاوار است که:« ان یرحموا اهل الذّنوب و المعصیه؛ به گناهکاران ترحم کنند، و شکر این نعمت گذارند، که شکر گزاری آنان را از عیب جویی دیگران بازدارند، چرا و چگونه آن عیب جو، عیب برادر خویش گوید؟ و او را به بلایی که گرفتار است سرزنش می کند؟ آیا به خاطر ندارد که خدا چگونه او را بخشید و گناهان او را پرده پوشی فرمود؟ چگونه دیگری را بر گناهی سرزنش می کند که همانند آن را مرتکب شده! یا گناه دیگری انجام داده که از آن بزرگ تر است؟ به خدا سوگند! گرچه خدا را در گناهان بزرگ عصیان نکرده و تنها گناه کوچکی مرتکب شده باشد، امّا جرأت او بر عیبجویی از مردم، خود گناه بزرگتری است.
ای بنده خدا، در گفتن عیب کسی شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد، و برگناهان کوچک خود ایمن مباش، شاید بر آنها کیفر شوی! پس هر کدام از شما که به عیب کسی آگاه است به خاطر آنچه که از عیب خود می داند باید از عیبجوئی دیگران خودداری کند.»(۱۴)
۶ـ برخورد آرام
گاه ممکن است مهربانی، و یا عدم ملامت کار ساز نباشد برای تربیت گناهکار نیاز است که برخورد مستقیم شود، منتهی در گام اول باید برخورد با آرامی همراه باشد.
رسول اکرم(ص) در سفر حج، هنگام رفتن به عرفات، اسامه بن زید را پشت سر خود بر مرکب سوار کرد و چون وقوف در صحرای عرفات به پایان رسید و خواستند به طرف مشعر الحرام کوچ کنند فضل بن عباس را که جوان بسیار خوش سیما و زیبایی بود پشت خود بر مرکب جای داد. در همین هنگام عربی همراه با خواهرش، که او نیز از زیباترین زنان عرب بود، جلو رسول اکرم(ص) را گرفت و سؤالاتی از آن حضرت کرد. حضرت به پاسخ گفتن مشغول شد ناگهان متوجه شد که فضل به آن زن عرب چشم دوخته است. پس با آرامی دستش را به صورت او گذاشته صورتش را برگرداند و مانع نگاه کردن او شد و به سخن خویش ادامه داد. فضل از زاویه دیگر، باز به نگاه کردن خویش به آن زن ادامه داد. وقتی رسول خدا(ص) از پاسخ دادن فراغت یافت، به ف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 