پاورپوینت کامل نسبت حق و تکلیف در آموزه های اسلامی ۶۵ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نسبت حق و تکلیف در آموزه های اسلامی ۶۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نسبت حق و تکلیف در آموزه های اسلامی ۶۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نسبت حق و تکلیف در آموزه های اسلامی ۶۵ اسلاید در PowerPoint :
۶
از جمله مباحثی که در جهان کنون آن را مطرح می کنند. مسئله حق و تکلیف و نسبت بین آن دو است، بدین معنا که آیا انسان حق دارد و محق است یا مکلّف است و دارای تکلیف؟ و یا این که آدمی هم حق دارد و هم مکلّف است؟ برای بیان مسئله لازم است ابتداء حق و کاربردهای گوناگون آن را بیان کنیم و سپس مفهوم حق و تکلیف را روشن سازیم و آن گاه به بیان رابطه آن دو در پیوند با انسان بپردازیم.
حق چیست؟
حق کاربردهای مختلفی دارد و آن ها عبارتند از:
۱ـ حق گاه در برابر باطل قرار می گیرد
در این صورت حق به معنای واقعیت یا مطابقت با واقع است و باطل به معنای غیر واقعی، پنداری یا عدم مطابقت با واقع است. در قرآن کریم اغلب، حق در برابر باطل استعمال می شود و مصادیقی چون خدا، توحید، قرآن، اسلام، عدل، صدق و امثال آن را برای آن ذکر می کند، در سوره مبارکه رعد با مثال زیبایی چهره حق و باطل را برای آدمیان ترسیم کرده است: «انزل من السماء ماء فسالت اودیه بقدرها فاحتمل السیل زبداً رابیاً و ممّایوقدون علیه فی النار ابتغاء حلیه اومتاعٍ زبدٌ مثله کذلک یضرب اللّه الحق و الباطل، فاما الزبد فیذهب جفاءً و اماما ینفع الناس فیمکث فی الارض کذلک یضرب اللّه الامثال.»(۱)
خدای سبحان از آسمان آبی فرستاد و از هر دره و رودخانه ای به اندازه آن ها سیلابی جاری گردید، سپس سیل بر روی خود کفی حمل کرد ـ و آن چه که برای بدست آوردن زینت آلات یا وسائل زندگی، آتش روی آن روشن می کنند نیز کف هایی مانند آن به وجود می آید ـ اما کف ها به بیرون پرتاب می شوند ولی آن چه به مردم سود می رساند (آباب یا فلز خالص) در زمین می ماند، خدای متعال این چنین مثال می زند.
در این آیه، حق را به آب و باطل را به کف روی آب تشبیه و برای هر یک نشانه هایی ذکر می کند و می گوید:
الف: حق همیشه مفید و سودمند است، هم چون آب زلال که مایه حیات و زندگی است. اما باطل بی فایده و بیهوده است. همانند کف های روی آب که نه تشنه ای را سیراب می کند و نه باعث رویش گیاهان می گردد.
ب: حق، پیوسته کم سرو صدا، متواضع، اهل عمل، پرمحتوا و سنگین وزن است. اما باطل همواره مستکبر، بالانشین و پر سر و صدا و توخالی و بی محتواست.
ج: حق مدام متکی به نفس است، اما باطل از آبروی حق مدد می گیرد و سعی می کند خود را به لباس او درآورده و از اعتبار وی استفاده کند.
بر این اساس است که پیروان باطل برای این که دیگران را اغوا کنند از پوشش و لباس حق استفاده می کنند و چهره باطل را در زیر پوشش حق کتمان می نمایند.
حضرت امیر(ع) فرمود:«فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین و لو ان الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه السن المعاندین.»(۲) اگر باطل از آمیزش با حق خالص شود بر حق جویان مخفی نخواهد ماند و اگر حق، از آمیزش باطل رهایی یابد، زبان بدگویان از آن قطع خواهد شد.
۲ـ حق در برابر ضلالت
گاهی حق در برابر ضلالت به کار می رود. چنان چه فرمود: «فذلکم اللّه ربکم الحق فماذا بعد الحق الا الضلال»(۳) این است پروردگار بر حق شما پس بعد از حقیقت، گمراهی نیست، این آیه در حقیقت یک راه منطقی روشن را برای شناخت باطل و ترک آن پیشنهاد می کند و آن این که، آدمی نخست باید از طریق وجدان و عقل برای شناخت حق گام بردارد و هنگامی که حق شناخته شد هرچه غیر آن و مخالف آن است گمراهی و باطل است که آدمی از طریق پیمودن آن به مقصد نمی رسد بلکه زمینه هلاکت و نابودی خود را فراهم می سازد.
۳ـ حق در برابر هوا و هوس
قرآن گاهی حق را در برابر هوا به کار
۷
برده است و فرمود:«ولو اتبع الحق اهوائهم لفسدت السموات و الارض و من فیهن»(۴) و اگر حق از هوس های آنها پیروی کند آسمان و زمین و تمام کسانی که در آن ها هستند تباه می شوند.
از این آیه استفاده می شود که نباید حق تابع تمایلات مردم باشد. زیرا هوا و هوس های مردم معیار و ضابطه ای ندارد بلکه علاوه بر این در بسیاری از موارد به سوی زشتی ها می گراید. اگر قوانین هستی تابع این تمایلات انحرافی باشد، هرج و مرج و فساد سراسر جهان را فرا می گیرد.
۴ـ حق در برابر تخلف
گاهی حق در برابر تخلف از مقررات حقوقی و اخلاقی به کار می رود. به این معنا اگر آدمی کاری را مطابق با مقررات حقوقی و قانونی و اخلاقی انجام داد حق است و اگر کاری را برخلاف قانون اجتماعی یا اخلاقی انجام داد خلاف است، البته این معنا و کاربرد به حق به معنای اول بازگشت می کند. زیرا قوانین و مقررات جامعه و حقایق اخلاقی به ویژه اگر برخاسته از وحی الهی باشد حق است و اگر مطابق با آن نباشد باطل است.
قرآن می فرماید: «و اشرقت الارض بنور ربّها و وضع الکتاب وجی ء بالنبیین و الشهداء و قضی بینهم بالحق و هم لایظلمون»(۵) و زمین به نور پروردگار روشن می شود و نامه های اعمال را پیش می نهند و پیامبران و گواهان را حاضر می سازند و در میان آنها به حق داوری می شود و به کسی ستم نخواهد شد.
از این آیه استفاده می شود که چون خدای سبحان حاکم است و زمین به نور عدالتش روشن می باشد و نامه اعمال که بیان گر اعمال انسان است مطرح می شود و گواهان عدل و پیامبران حضور دارند، فقط به حق و در چارچوب قوانین و مقررات قضاوت می شود، از این رو در چنین دادگاهی ظلم و بیدادگری و خروج از حدود قانون معنا و مفهومی ندارد. و در جای دیگر فرمود: «و اللّه یقضی بالحق و الذین لایدعون من دونه لایقضون لشی ء»(۶) و خدا به حق داوری می کند و خدایانی که بجای خدا می خوانند به چیزی داوری نمی کنند…
از این آیه نیز استفاده می شود که فقط خداست که در چارچوب حدود تعیین شده داوری می کند. اما کسانی که با خدای حقیقی کاری ندارند یا غیر خدا را محور قرار می دهند به طور طبیعی در چارچوب عدالت نبوده و لذا به حق داوری نخواهند کرد. در این موارد چهارگانه که حق در برابر باطل یا ظلالت و گمراهی و یا هوای نفس و یا تخلف از قوانین و مقررات قرار می گیرد (حق بودن) را تبیین می کند.
۵ ـ حق در برابر تکلیف
گاهی حق در برابر تکلیف قرار می گیرد، در این صورت بحث می شود که آیا انسان محق است یعنی حق دارد یا مکلّف است و باید اوامر و نواهی و دستورها را به عنوان تکلیف اجرا کند.(۷)
برخی حق را به چهار قسم تقسیم کرده اند:
الف: حق به عنوان امتیاز
مقررات حقوقی گاهی به افراد امتیاز می دهد و با وضع نکردن تکلیفی به فرد امتیاز می دهد شبیه امور مباح در دایره شریعت، که در این موارد انسان آزاد است که کار مباحی را انجام دهد یا انجام ندهد یا حق آزادی بیان به معنای مکلف نبودن به عدم اظهار عقیده و امتیاز جلوگیری از وارد کردن اتهام برخود با مکلف نبودن به پاسخ دادن به سؤالات دادستان.
ب: حق به عنوان مطالبه
از باب مثال طلبکار حق دارد از بدهکار حق خود را مطالبه کند و طبق مقررات حق خود را دریافت نماید.
ج: حق به عنوان اختیار
مثل این که مالکی حق دارد مال خود را ببخشد و با این تمام اختیارات و امتیازات را تغییر دهد یعنی این مالک این اختیار را دارد.
د: حق به عنوان مصونیت
از باب مثال قانون به نمایندگان مجلس این حق را داده است در اعطای وظائف نمایندگی دولت یا وزیری را مورد سؤال قرار دهد و مسائلی را بیان نماید و از او انتفاد کند. این نماینده از مصونیت برخوردار است و کسی نمی تواند او را مورد بازخواست قرار دهد.
در برابر این حق تکلیف است که فردی ملزم می شود عمل خاصی را انجام دهد و اگر آن کار را انجام ندهد مأموری می تواند به نحوی او را مجازات کند.
و به عبارت خلاصه تر می توان گفت: حق قدرتی است متکی به قانون که صاحب آن می تواند با کمک گرفتن از قانون، آن را بستاند و یا از گرفتن دیگران مانع گردد و یا حق قدرتی است که قانون به شخص عطا کرده یا نفعی است که مورد حمایت قانونی است.(۸)
در این معنای پنجم حق در مفهوم (حق داشتن) است یعنی انسان ها به دلیل انسان بودن حق دارند کاری را انجام دهند یا انجام ندهند یا حقی را مطالبه کنند یا از مطالبه آن صرفنظر نمایند.
با توجه به موارد رابطه حق، اکنون به بیان حق و تکلیف و رابطه آن دو می پردازیم.
در آموزه های اسلامی حق و تکلیف دو مفهومی هستند که در برابر هم قرار می گیرند و رابطه آن دو رابطه تلازم است یعنی هرجا برای کسی بر عهده دیگری حقی ثابت شود، آن دیگری در قبال آن حق، تکلیف دارد که وظیفه ای را نسبت به صاحب حق انجام دهد. از باب مثال اگر زن و فرزند از همسر و پدر حق مطالبه نفقه دارد همسر و پدر نیز موظف است آن نفقه را ادا کند و یا اگر کسی از شخصی به عنوان طلبکار، حقی دارد بدهکار در برابر او تکلیف و وظیفه ای دارد که باید آن طلب را پرداخت کند و طلبکار نیز می تواند آن حق را از بدهکار مطالبه نماید.
و یا اگر گفته می شود «مردم بر حکومت حق دارند» یعنی حکومت موظف است آن حق را ادا کند و اگر گفته می شود «حکومت بر مردم حق یا حقوقی دارد» تعبیر دیگرش آن است که مردم نسبت به حکومت وظیفه ای دارند که باید آن را رعایت کنند.
علی ابن ابیطالب (ع) در نهج البلاغه فرمودند: «فالحق اوسع الاشیاء قی التواصف و اضیقها فی التناصف، لایجری لاحد الاجری علیه و لایجری علیه الاجری له»(۹) حق فراختر چیزهاست که وصف آن
۸
را گویند و مجال آن تنگ، اگر خواهند از یکدیگر انصاف جویند، کسی را حقی نیست جز که بر او نیز حقی است و بر او حقی نیست جز آن که او را حقی بر دیگری است. از باب مثال اگر حق مردم بر حکومت آن است که حکومت امنیت جامعه را برقرار سازد مردم نیز وظیفه دارند که حقوق دولت را برای برقراری امنیت اداء کنند، مالیات ها را پرداخت کنند. بدنبال این سخن حضرت فرمود: «ثم جعل سبحانه من حقوقه حقوقاً افترضها لبعض الناس علی بعض، فجعلها تتکافاً فی وجوهها و یوجب بعضها بعضاً، ولایستوجب بعضها الّاببعض و اعظم ما افترض سبحانه من تلک الحقوق، حق الوالی علی الرعیه و حق الرعیه علی الوالی، فریضه، فرضها اللّه سبحانه لکلٍ علی کلٍّ فجعلها نظاماً لألفتهم و عزّاً لدینهم فلیست تصلح الرعیه الابصلاح الولاه و لاتصلح
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 