پاورپوینت کامل معلم رکن آموزش و پرورش ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل معلم رکن آموزش و پرورش ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معلم رکن آموزش و پرورش ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل معلم رکن آموزش و پرورش ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :
۳۵
کسی گفت: چونی چنین رنج بر
به تعظیم استاد بیش از پدر؟
بگفتا: زد آن نقش آب و گِلم
وزین تربیت یافت جان و دلم
از آن شد تن من پذیرای جان
وزین آمدن زنده و جاودان
«جامی»
تعلیمات معلمان بشریت
در فرهنگ لغت معلم به معنای تعلیم دهنده، آموزنده، مدرّس، آموزگار، استاد و شیخ آمده است. در اهمیت مقام معلم همین بس که پروردگار متعال نخستین معلم انسانیت است، چرا که به قول قرآن کریم خداوند تمامی اسماء را به آدم آموخت: و علّم آدم الاسماء کلّها؛(۱) و نیز کلام وحی تأکید دارد معلم و آموزنده شما خداست: و یعلّمکم اللّه و اللّه بکلّ شی ءٍ علیم(۲) و در سوره اقرأ که به قول جمعی، آغازین سوره بود که بر رسول اکرم(ص) نازل گردید، خداوند می فرماید: الّذی علّم بالقلم، علّم الانسان ما لم یعلم(۳) و در سوره الرحمن می خوانیم: الرّحمن علّم القرآن خلق الانسان علّمه البیان.(۴)
اساس فرهنگ و معارف بشری خواندن، نوشتن و سخن گفتن است و آنچه بشر را از سایر موجودات ممتاز می سازد همین سه مورد می باشد و معلّم این ها خدای عزّو جلّ است زیرا در مقام خواندن می فرماید: علّم القران و علّم بالقلم و علّمه البیان که به نوشتن و تکلّم اشاره دارد. بنابراین عالم صنع به منزله مدرسه ای است که افراد بشر به تفاوت مراتب، تفاوت های فردی و استعدادها، فراگیران این مدرسه هستند. خداوند متعال علاوه بر این که معلّم عمومی و مربّی تمام انسان ها می باشد، تعلیم اختصاصی هم دارد و شاگرد اول و برجستگان تدریس خصوصی او انبیاء و اولیاء عظام هستند. در سوره کهف ذیل داستان خضر و موسی(ع) خداوند درباره خضر می فرماید: آتیناه رحمهً من عندنا و علّمناه من لدنّا علماً(۵)، در اینجا خداوند معلّم اختصاصی یکی از بندگان با استعداد و شایسته خود است که به مرتبه علم لدّنی در برابر دانش اکتسابی ارتقاء داده شد. رسول اکرم(ص) در روایتی فرموده اند: ادّبنی ربّی فاحسن تأدیبی: پروردگارم مرا تربیت کرده و نیکو مرا ادب آموخته و مرا به حسن ادب پرورش داده است.
بعد از خداوند که معلّم و مربّی اول خلایق است، انبیاء و فرستادگان الهی معلّم ثانی جوامع بشری هستند، در واقع این شاگردان شایسته مکتب حق بر حسب مشیّت و عنایت خداوندی به مقام و رتبه معلمی دیگر آحاد بشر رسیده اند و با نیل چنین منزلتی، اعتبار و افتخار یافته اند. آنان به مدد وحی و الهام ربّانی بدون واسطه یا توسط یکی از ملائکه که امین وحی و جبرئیل یا پیک پروردگار نامیده می شود تعلیم و تربیت یافته تا به سرحد خلافت معلم اول(خداوند) ترقی نموده اند. پیک وحی یا به تعبیر قرآن «شدید القوی» همچون دانشیار از طرف خداوند مأمور املاء و تعلیم و تدریس کتاب وحی است، درباره رسول اکرم(ص) قرآن می فرماید: هو الّذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه؛(۶) در آیه ای دیگر تصریح گردیده است: لقد منّ اللّه علی المؤمنین اذ بعث فیهم رسولاً من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمه(۷) پس از
۳۶
پیامبران، اولیاء الهی و ائمه هدی مربّی و معلم انسانهای تشنه معارف و مکارم می باشند. معلم نخستین امام، رسول اکرم(ص) می باشد چنانکه آن حضرت می فرماید: آن زمان که کودکی بیش نبودم (رسول خدا) مرا به خانه خود برد و مورد پرورش قرار داد. هر روز از اخلاق و منش خود لوایی به من می نمایاند و مرا در درجه ای بالاتر و برتر قرار می داد و دستور می داد تا بدان راه گام نهم و هرسال مرا با خود به کوه حراء می برد و چیزهایی نشانم می داد که به دیگران ارائه نداد.(۸) این نمونه و شواهد فراوان دیگر نشان دهنده یک نوع تربیت ویژه است که نبی اسلام آن را در مورد امام اول به انجام رسانید تا او را برای معلّمی جامعه اسلامی مهیا سازد. حضرت امام حسین(ع) در قیام خود علیه استبداد یک کلاس درس و مکتبی آموزشی و تربیتی تربیت داد که طی آن در برابر انحرافات پایمردی نشان داد، در قالب ارزش های قرآنی از مکتب اسلام پاسداری کرد و برای اصلاح امت اسلامی و احیاء نمودن عنصر امر به معروف و نهی از منکر با مخالفان به مبارزه برخاست، از چهره های مزوّری که در ورای آنها جز فساد،تباهی و تجاوز به آبرو و نوامیس و اموال مردم انگیزه دیگری وجود ندارد، پرده برداشت، نیروهای مخلص را جذب کرد و در جهت تزکیه و تهذیب اصحاب خویش کوشید و برای استمرار راه و رسیدن به هدف عالی و مقدّس نیروهای زبده، خبره و برگزیده را تربیت کرد.
پیامبران و ائمه هم یادآورنده و متذّکرند و هم معلم، زیرا چه بسا خیلی مطالب به طور مبهم در ذهن افراد جامعه وجود دارد اما آنان نسبت به این مسایل بی اعتنا و در حال غفلت هستند و آن بزرگان سعی دارند انسان را بیدار کنند، در واقع زوایای روح در خوابی عمیق فرو رفته است و پیامبر یا امامی آن روح غافل را آگاه می سازد، آنان علاوه بر آن که مطالبی را که تاکنون در ذهن مردم نیامده است به آنان یاد می دهند (و یعلّمکم ما لم تکونوا تعلمون)(۹) به کمک نور تذکر، تنبّه و یادآوری، اشخاص را از ظلمت گناه و عصیان و تاریکی ها و آلودگی ها بیرون می آورند و به فضای نورانی تقوا و پارسایی و پاکیزگی سوق می دهند.(۱۰)
نکته دیگر این که در تعالیم انبیاء و وارثان آنان یعنی اولیای الهی تعلیم کتاب با آموزش حکمت توأم است و این واژه یعنی حکمت به معنای مفاهیم خشک و بی روح فلسفه نمی باشد بلکه منظور ادراک و شناخت حقیقی امور و اشیاء است به نور باطن و روشنی درونی قرآن تأکید می نماید به هر کس حکمت داده شود خیر فراوانی نصیب او گردیده است: «و من یؤت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیر»(۱۱) آنچه موجب رستگاری و سعادت دنیوی و اخروی بشر می گردد همین حکمت قرآنی و ایمانی است که از راه تهذیب اخلاق و صفای باطن و اتصال به عالم قدس و ملکوت، برای مشتاقان طریق حق بدست می آید و نتیجه اش رسیدن به مقام «علم الیقین» و «حق الیقین» است نه آنچه محصول اوهام و تخیّلات متزلزل افکار بشر است که نتیجه ای جز تردید، نگرانی و آشفتگی ندارد. از مرادف بودن کتاب با حکمت این نکته استنباط می شود که تعلیم کتاب وقتی فایده دارد که با حکمت و تدبّر و فهم لطایف و دقایق محتویات کتاب قرین گردد و در یاد دادن و یاد گرفتن و کسب علوم و فنون صرفاً خواندن، نوشتن و به حافظه سپردن مضامین کتاب نیست بلکه درست فهمیدن و درک کردن روح مطالب نیز شرط است. صلاح دینی و سعادت واقعی جامعه و افراد وقتی تأمین می گردد که تحصیل علوم و فنون با حکمت ایمانی، فضایل معنوی و مکارم اخلاقی مقرون باشد.(۱۲)
مقام و منزلت معلم
معلم از زبان واسطه فیض الهی، در ملکوت آسمان ها عظیم خوانده می شود: «من تعلّم العلم و عمل به و علّم للّه دعی فی ملکوت السموات عظیماً»(۱۳) معلم مظهر اسم شریف محیی است که نفوس مستعد را به آب حیات علم احیا می کند، معلم اگر در مسیر ارزش ها گام بردارد و کارش الهی باشد در حقیقت فرزندان معنوی پرورش می دهد و از عقیم بودن بدر می آید و تا آثار وجودیش باقی است از آنها بهره مند است که ارتقای درجات نوری در نشأت ماورای طبیعت عایدش می گردد، بدون این که از پاداش عاملان به آثارش چیزی کم شود. علم شخص روح انسان و عمل ویژه بدن او در عالم آخرت است و هر کس به صورت علم و عمل خویش در سرای دیگر برانگیخته می شود و این معلم است که می تواند چنین ملکاتی را در انسان ها شکوفا سازد و آن ها را به سوی سعادت جاویدان رهنمون نماید. اگر نهال وجود طفل و نوجوانی به دست باغبانی شایسته قرار گیرد، شجره طیّبه ای پدید می آید که ثمرات نورانی و معنوی آن معلم و متعلّم را ارتقاء خواهد داد:
قدر خود بشناس و مشمر سرسری
خویش را کز هرچه گویم برتری
آن که دست قدرتش خاکت سرشت
حرف حکمت بر دل پاکت نوشت(۱۴)
از این جهت امام خمینی(ره) شغل معلمان را بسیار شریف دانسته و آن را در ردیف برنامه های تعلیماتی پیامبران دانسته اند و فرموده اند: «شما باید خیلی توجه داشته باشید که یک مردم عادی نیستید، شماها معلم نسلی هستید که در آتیه همه مقدّرات کشور به آن نسل سپرده می شود» و خاطرنشان ساخته اند: «معلم امانت داری است که غیر از همه امانت ها، انسان امانت اوست»(۱۵) و در جمع گروهی از بانوان دزفول فرموده اند: «شغل شما، شغل انسان سازی است، معلم انسان درست می کند، همان شغل انبیاست، انبیاء آمدند…انسان درست کنند، آنها معلم همه بشر هستند، شما هم معلم یک عده هستید اینها در یک محیط وسیع تر و ماها در یک محیط کوچک تر، بنابراین، این شغل شما، شغل بسیار شریفی است لکن مسؤولیت آن هم بسیار زیاد است.»(۱۶)
مقام معظم رهبری حضرت آیه اللّه العظمی خامنه ای متذکر گردیده اند: «حقیقت این است که معلم با بار معنایی که در این کلمه هست در همه جوامع نقش تعیین کننده دارد، زیرا در هر جامعه ای آنچه که تضمین کننده بقاء حرکت آن جامعه و در اختیار آن جامعه است، نسل های روبه رشدی هستند که اداره امور آن جامعه را در آینده بر عهده خواهند داشت. پس جهت آینده هر جامعه جهت نوباوگان آن جامعه است و نوباوگان در اختیار معلمان هستند
۳۷
لذاست که نقش معلم حسّاس است…»(۱۷)
ایشان در جایی دیگر می فرمایند: «معلمین، نسل آینده ما را می سازند و چشم و چراغ این مملکت اند و صرف نظر از مجاهدین… باید بگویم که مؤثرترین و والاترین مشاغل، معلمی است زیرا همه برای کوتاه مدت و یا میان مدت کار می کنند ولی معلّم برای استمرار زمان کار می کند، همه مصرف کننده نیروی انسانی هستند و معلّم تولید کننده نیروی انسانی است.»(۱۸)
اگر تربیت را فراهم نمودن زمینه های بالندگی، متعادل کردن و بالابردن گوهر آدمی بدانیم و هدفش را فعلیت بخشیدن به استعدادهای بالقوه آدمی در جهت کمال مقدّر و قرب الی اللّه در نظر آوریم، بدون شک معلّمان در تحقق این امر نقش ارزنده و بسزایی دارند و اگر مقصد تعلیم را انتخاب و انتقال عناصر فرهنگی و تجارب بشری به نسل دیگر تصور کنیم این معلمان اند که در جوامع گوناگون و در اعصار مختلف در انتقال چنین عناصر و مفاهیمی سهم فراوانی داشته اند.
اگر هدف از تزکیه را پاکسازی روح وروان و دل از تمامی زنگارهای گناه و آلودگی ها بدانیم این معلمان هستند که مراحل تخلیه، تحلیه و تجلیه را برای به کمال رسانیدن آدمی عملی می سازند. شهید ثانی می نویسد: به واسطه معلم است که دانش در دنیا باقی می ماند و از بین نمی رود، از این رو تدریس و تعلیم از مهم ترین عبادات و از واجب کفایی است.(۱۹)
با سخنان معلم، انسان جانی تازه بدست می آورد، با شنیدن کلامش پر می گیرد و پرواز می کند و به آسمان انسانیت صعود می نماید و به سرچشمه زلال و حکمت دست می یابد، کلام معلم دیده درون را می گشاید و بصیرت آدمی را افزایش داده و ارزشهای والا را در معرض دید او قرار می دهد، تلاش معلم شوق ها را به تکاپو وا می دارد و رفتارش دل ها را خاضع و خاشع می نماید، فروغ بینش او روان شاگردان را نوازش می دهد و آنان را بنده خود می سازد، چنان که علی(ع) فرموده اند: «من علّمنی حرفاً فقد صیّرنی عبداً»(۲۰). در تجلیل از منزلت معلم امام صادق(ع) فرموده اند: تمامی موجودات زمین، ماهیان دریا و هر کوچک و بزرگی در زمین و آسمان برای معلّم خوب طلب آمرزش می کنند.(۲۱) به یکی از مشاهیر گفتند: چرا معلم خود را بیش از پدرت تعظیم می نمایی؟ پاسخ داد: پدرم مرا از عالم ملکوت به زمین آورد ولی استادم مرا از زمین به سوی آسمان ارتقاء داد.(۲۲)
شدت احترام علامه طباطبایی نسبت به استاد و مربّی عرفان خود آیه اللّه سید علی قاضی طباطبایی به حدی بود که حدود دو سال پس از رحلت ایشان یکی از شاگردان وی به، علامه طباطبایی عطر تعارف نمود، آن مفسّر بزرگ شیشه عطر را به دست گرفته و گفتند دو سال است که استادمان به سرای باقی شتافته و من تا به حال عطر نزده ام!(۲۳)
جواد اقتصادخواه یکی از معلمان علامه جعفری در کلاس چهارم دبستان است، علامه جعفری از وی به عنوان فردی فاضل، متدین و دلسوز نام می برد و می افزاید یک روز که در دانشگاه مشهد سخنرانی داشتم همین که پشت میز قرار گرفتم، از دور فردی را دیدم که آشنا به نظر می رسید، دقت کردم دیدم آقای جواد اقتصادخواه است وقتی قیافه ایشان را دیدم به جهت احساس احترام چند دقیقه ای نتوانستم سخنرانی کنم.(۲۴)
شهید مطهری از استاد خویش علامه طباطبایی با احترام و تجلیل فراوان سخن می گفت و در برخی از سخنرانی ها و نوشته ها از وی به عنوان استادناالکرام علامه طباطبایی روحی فداه یاد می کند.(۲۵)
علامه حسن زاده آملی می گوید: محضر اساتیدم همه شریف و عزیز بود، هر یک از کواکب قدر اوّل آسمان معارف حق الهیه بوده اند. بنده حریم استادان را بسیار حفظ می کردم، سعی می نمودم در حضورشان به دیوار تکیه ندهم کوشش داشتم چهارزانو بنشینم، مواظب بودم سخنی را در محضرشان زیاد تکرار نکنم، یک بار در محضر حکیم الهی قمشه ای نشسته بودم، خم شدم و کف پای ایشان را بوسیدم، ایشان فرمودند: چرا چنین کردی؟ گفتم: من لیاقت ندارم دست شما را ببوسم.(۲۶)
خصال معلّم
چنین نیست که هر کس قوت حافظه و انبار کردن و تحویل دادن اصطلاحات و محفوظات علمی و ادبی را بدست آورد و آن ها را به فراگیران انتقال داد، معلم است و منزل و مقام معنوی و شایستگی های روحانی را به خویش اختصاص داده است، دانش اکتسابی اگر با ایمان، درست کرداری و راست گفتاری حکیمانه مقرون نباشد نه تنها سرچشمه هدایت و رشد نخواهد بود بلکه مایه ضلالت است. مقصود و هدف اسلام از تحصیل علم و معارف این علوم اکتسابی که در مدرسه و نزد معلمان و استادان یاد می گیرند نیست و این آئین چنین دانشی را برای سعادت بشر کافی نمی داند بلکه غرض عالی تری دارد و آن عبارت است از تربیت اخلاق، رشد معنوی و معرفت حقیقی که روح و روان آدمی را به فضایل و کمالات عالی آراسته نماید: آن علمی که بر عبادت خداوند رحجان دارد و عالمش وارث انبیاست و مداد فضلش از خون شهیدان برتر است یاد دادن و فراگرفتن تعدادی تعاریف و فورمول های خشک فیزیک و ریاضی و انباشتن حافظه از چند واژه تازه و مباهات کردن به آنها نمی باشد، تازه عده ای این دانسته ها را که اثری بر فکر و ذهنشان هم ندارد و صرفاً چون بسته هایی در انبار مغز جاداده اند مایه تکبّر، سرمایه خودنمایی، خودستایی و فضل فروشی قرار می دهند و جاهلانه می گویند ما مدرک بالا هم داریم! در حالی که درک پایین تری دارند، علمی که مقصودش تحصیل امور دنیوی، ریاست طلبی و صدرنشینی کاذب و فخر فروشی بر مردمان جامعه باشد در واقع علم نیست بلکه جهالتی است در پوستین علم و دارنده اش جاهل عالم نماست، علم حقیقی باید مایه صفای روح و روشنایی ضمیر باشد و تیرگی های دل و جان را زایل کند، خیر و برکت و صلاح و نیکی به همراه دارد و نفاق، بخل و حسد را محو می سازد و صاحبش را فروتن و عاری از هرگونه عجب، داعیه داری، گزافه گویی و لاف زدن و خود ستایی می نماید معلم نیز باید دانشی را تحصیل نماید و به دانش آموزان بیاموزد که مایه آمادگی، آرامش درون، سکینه قلب و
۳۸
سبکباری روح گردد تا شایسته این شغل مقدس و لیاقت این مقام و منزلت عالی را داشته باشد و جا دارد که معلمان راستین به شغل شریف خود دلگرم باشند و از این که در خور چنین جایگاهی شده اند بر خود ببالند و خداوند عالم را از این بابت سپاسگزار باشند و روز به روز بر اهتمام خود برای تعالی و ترقی بیفزایند. شهید آیه اللّه دکتر بهشتی می گوید: معلم باید در جهت خودسازی الهی کار کند، مهربانی و فروتنی را حفظ نماید، خصال خوب را در وجود خویش بیارآید و پیگیر راستی و درستی باشد.(۲۷) کسی که می خواهد عهده دار منصب تعلیم گردد باید قبلاً شرایط احراز چنین مقامی را در وجود خویش فراهم آورد و کسی که چنین نکند موجبات ذلت و خواری خود را فراهم ساخته و به جامعه خصوص نسل جوان خیانت بزرگی کرده است، میوه نارس طعمی تلخ دارد، به علاوه خاصیت اصلی خود را هنوز بدست نیاورده است ولی وقتی رسید هم طعم آن شیرین شده و هم خاصیت اصلی را پیدا می کند. در ذیل به خصالی که معلم باید به آنها آراسته باشد، اشاره می کنیم:
۱ـ پاکیزگی و آراستگی ظاهر: شایستگی معلم باید در تمام مظاهر وجودش پدیدار باشد یعنی سیما، طرز سخن گفتن و گفتارش نمایانگر اهلیّت او باشد، تناسب بدنی، سلامتی فیزیکی و روانی، پاکی، نظافت و طهارت ظاهری بر عملکرد معلم و رابطه مستقیم او با شاگردان اثر می گذارد انبیاء پاکیزه و طاهر بودند و خداوند خطاب به رسولش می گوید: «وثیابک فطهّر»(۲۸)
۲ـ توانایی علمی: معلم باید در سطحی از معلومات و معارف باشد که بتواند پاسخ گوی سؤالات دانش آموزان باشد و نیز مشکلات رفتاری آن ها را به شیوه ای حکیمانه حل کند، با تدبیر، هوشیاری و فراست بر حسب تفاوت ها و استعدادهای دانش آموزان مبانی فکری و علمی را مطرح نماید معلّم باید بر مطالبی که تدریس می نماید احاطه علمی داشته و با وسعت نظر و سعه صدر نسبت به شکوفایی دانش آموزان بکوشد، آگاهی های معرفتی به معلم نوعی فروتنی می دهد و نیز اقتدار معنوی او را نزد فراگیران افزایش می دهد، در غیر این صورت، سیر آموزش دچار لغزش گردیده و متعلمین در معرض اشتباهات آشکار قرار می گیرند، معلومات غلط و سطحی که در روح و ذهن معلم به صورت ملکه درنیامده است او را دچار فشار روانی و واکنش های رفتاری منفی و هیجانی می کند در نتیجه به دلیل این گردبادهای عصبی نمی تواند فکر منظم و هدایت شده داشته باشد، تسلط کلاس از دستش خارج می گردد و هر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 