پاورپوینت کامل جراحی یک اسیر فلسطینی بدون بیهوشی ۱۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل جراحی یک اسیر فلسطینی بدون بیهوشی ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جراحی یک اسیر فلسطینی بدون بیهوشی ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل جراحی یک اسیر فلسطینی بدون بیهوشی ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

۷۶

تاکنون مطالب زیادی درباره وضعیت زندان های رژیم اشغالگر قدس و اقدامات غیر انسانی صهیونیست ها علیه مردم فلسطین نوشته و گفته شده است اما وضعیت “انس کامل شحاده” که در زندان صحرایی «نقب» بسر می برد دردآورتر از همه اینگونه مطالب است.

انس که ۲۴ سال دارد از اهالی روستای بیت اکسا واقع در جنوب رام اللّه (در کرانه باختری رود اردن) می باشد. وی در دانشگاه “بیرزیت ” در رشته مهندسی الکترونیک مشغول تحصیل بود که در روز ۱۲ دسامبر سال ۲۰۰۳ میلادی دستگیر و در بازداشتگاه صحرایی نقب زندانی شد.

وی داستان غمبار خود را اینگونه بازگو می کند:

وقتی خورشید اولین روز ورودم به این زندان که در عمق صحرا قرار دارد فرا رسید دلم درد گرفت. این اولین بار بود که چنین حالتی به من دست می داد. هم سلولی هایم متوجه درد من شدند از این رو از سربازها خواستند بهیار را خبر کنند. پس از دو ساعت خواهش و تمنا بهیار آمد و با حالتی خشمگین در حالتی که با عصبانیت به من نگاه می کرد. دو قرص مسکن به من داد و به سرعت رفت. اما قرص فایده ای نداشت.

روز بعد درد شدیدی همه جانم را گرفت. ناله کردم و کمک خواستم اماکسی به حرف هایم گوش نمی داد. جوانان هم سلولی ام نخوابیدند. آنها فریاد می زدند و تقاضا می کردند که بهیار یا دکتر بیاید.

پاسخ صهیونیست ها از پیش مشخص بود فردا صبح، امروز دکتر نیست. برای این کار نیروی کافی نداریم. فردا صبح جوانان مرا برای معاینه به درمانگاه بردند. آنها مرا روی یک صندلی قرار دادند. سپس شروع به داد و فریاد کردند تا به صهیونیست ها بگویند که حال من بسیار خطرناک است و باید فوراً معالجه شوم. من در دستم مقداری قرص داشتم، تهدید کردم که اگر این وضع ادامه یابد تمام قرص ها را به یکباره خواهم خورد و بدین ترتیب مسؤولیت هرگونه اتفافی بر عهده آنها خواهد بود.

سرانجام پس از تهدیدهای زیاد تعدادی از نظامیان اشغالگر با تجهیزات کامل برای بردن من آمدند اما به شرط آنکه هیچ کس همراه من نیاید. به رغم دشواری های فراوانی که این شرط داشت، پذیرفتم. مانند مرده ها راه می رفتم. دیگر نتوانستم قدم از قدم بردارم. سرم گیج رفت و به روی زمین افتادم.پرستار فوراً آمپول تقویتی به من تزریق کرد. اما یادش رفت که بند پلاستیکی را از دستم باز کند تا خون راحت در رگ ها جریان یابد به همین سبب خون و دارو زیر پوست جمع شد.

بالاخره به درمانگاه رسیدیم. اما دکتر نیامده بود. دو ساعت منتظر شدم. دلم خیلی درد می کرد. این دو ساعت مانند یک عمر گذشت. دکتر آمد. او گفت که مرا به بیمارستان ببرند. دست و پایم را بستند و مرا به بیمارستان “سروکا” بردند.

در بیمارستان سربازها مرا روی تخت قرار دادند. دکتر با حالتی عصبانی دستش را روی شکمم فشار داد.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.