پاورپوینت کامل فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان ۶۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان ۶۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان ۶۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فرهنگ عزاداری در سیره پیشوایان ۶۷ اسلاید در PowerPoint :

۱۴

فرهنگ عزاداری

سخن را با این فراز از سخن حضرت امام خمینی(قدّس سرّه) آغاز می کنیم: «گریه کردن به عزای امام حسین(ع) زنده نگهداشتن نهضت است.»(۱)

واژه فرهنگ دارای معانی مختلفی نسبت به مناسبت های گوناگون است، و در مجموع و به طور کلی یعنی «مجموعه علوم و معارف و هنرهای هر ملّت» و نیز به معنی «مجموعه آداب و رسوم» یا به معنی «دانش و معرفت، ادب و تربیت» آمده است، ماجرای حرکت و نهضت امام حسین(ع)، یک فرهنگ بود، فرهنگی فراگیر، فرهنگی دارای چند فرهنگ مانند: فرهنگ نهضت و قیام، فرهنگ معرفت دین، فرهنگ ایثار و فداکاری، فرهنگ ارزش ها، فرهنگ ادب و تربیت، و فرهنگ عزاداری که خود یک مکتب و کلاس جداگانه و جاودانه برای انسان سازی، و مبارزه و امر به معروف و نهی از منکر، و جنبش عواطف و احساسات برای شکوفایی ارزش ها، و به پیروزی رساندن ارزش ها بر ضد ارزش ها.

بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که فرهنگ بر دو نوع است: فرهنگ ارزشی، فرهنگ ضد ارزشی.

کربلای حسینی پایگاه فرهنگ ارزشی بر ضد پایگاه ضد ارزشی شام به سردمداری بنی امیّه و یزیدیان بود.

اینک در این گفتار بر آنیم تا فرهنگ عزاداری را بررسی کنیم، که چگونه عزاداری، فرهنگ سازی می کند، و مبدل به فرهنگ ارزشی می شود، و به طور کلی عزاداری مثبت با منفی چه فرق دارد، و عزاداری صحیح یعنی چه؟

واژه عزا، که واژه عربی است به دو معنی آمده: ۱ـ به معنی نسبت دادن چیزی به چیز دیگر است. ۲ـ به معنی تسلّی خاطر دادن، صبر و آرامش بخشیدن، و تحمّل و بردباری(۲) و معادل فارسی آن سوگواری است، نظر به اینکه در سوگواری، نسبت به صاحبان عزا، دل گرمی و دلداری می دهند، و علاوه بر اندوه و حزن درونی خود، حزن و اندوه سوگمندان را خالی می کنند، و به جای آن امید و آرامش و صبر و تحمّل می بخشند، از آن به عزاداری و به تعبیر روایات تعزیه و تسلیت تعبیر می شود.(۳) بنابراین فلسفه و اساس عزاداری آرامش بخشیدن، و دعوت به صبر و استقامت، و روحیه دادن و نابود نمودن هرگونه یأس و ناامیدی و خود زنی و خود خوری و خود باختگی است، و نتیجه آن جبران چالش ها، و ترسیم خسارت ها و نشاط بخشی به صاحبان اندوهی است که گاهی اندوهشان موجب بیماری روانی و سقوط و انحلال می شود.

عزاداری سنّتی نوعاً با گریه و ریختن اشک همراه است، اینک این سؤال مطرح می شود که اگر عزاداری برای آرامش است، پس گریه و نوحه چرا؟ پاسخ اینکه: چنانکه خاطر نشان می شود، گریه دارای انواع مختلف است، و بیشتر انواع آن آرام بخش و به اصطلاح خالی کردن، اندوه درون، و جایگزینی آن به نوسازی است.

مسأله عزاداری به صورت های مختلف در میان همه اقوام و ملت ها از قدیم و ندیم، وجود داشته و دارد، چرا که یک موضوع فطری و طبیعی است، و در برابر حوادث تلخ و پر اندوهی که در همه جا و همه وقت رخ می دهد، ناگزیر مسأله عزا پیش می آید و گریزی از آن نیست، بنابراین باید به طور صحیح و مثبت اجرا شود، و به جای اینکه ویران گر باشد، سازنده گردد مانند لیموی ترشی که از آن شربت ناب می سازند، و موجب نشاط می شود، با توجه به این مقدمه، نظر شما را به مسأله پیشینه عزاداری، و عزاداری در سوگ شهیدان کربلا، و فلسفه آن و فلسفه ارزشی بودن آن جلب می کنیم:

پیشینه عزاداری

نخست باید دانست که عزاداری اختصاص به کربلا و شهیدان آن ندارد، بلکه در همه جا، در موارد بسیار بوده و هست، مهم آن است که از آن استفاده بهینه کرد، بنابراین باید آن را از هرگونه انحراف، تصحیح کرد. به عنوان نمونه:

۱ـ قابیل و هابیل دو برادر از فرزندان حضرت آدم(ع) بودند، هابیل جوانی خداشناس و باتقوا و درست کار بود، ولی قابیل در گمراهی و

۱۵

انحراف به سر می برد، هابیل در پرتو دین و معرفت به مقام ارجمندی رسید. قابیل به مقام او حسادت ورزید، و کینه او را به دل گرفت، و او را تهدید به کشتن نمود و سرانجام با کمال بی رحمی او را کشت، سر او را در میان دو سنگ نهاد، و با آن دو سنگ سر او را شکست.(۴)

مطابق بعضی از روایات، هابیل در خواب بود، قابیل با کمال ناجوانمردی به او حمله کرد و او را کشت.(۵) آدم (ع) از این فاجعه آگاه شد، بسیار گریه کرد و همواره در یاد او بود، و به یاد او اشک می ریخت، وقتی که هابیل کشته شد همسرش حامله بود، پس از مدتی وضع حمل کرد، نوزاد پسر بود، آدم(ع) نام او را هابیل گذاشت.(۶)

آدم در سوگ جان سوز پسر شهیدش هابیل، اشعار زیر را سرود و خواند:

تغیّرت البلاد و من علیها

فوجه الارض مغبرّ قبیح

تغیّر کلّ ذی طعمٍ و لونٍ

و قلّ بشاشه الوجه الملیح

اری طول الحیاه علیّ غمّاً

و هل انا من حیاتی مستریح

و مالی لا اجود بسکب دمعٍ

و هابیل تضمّنه الضریح

قتل هابیل قابیلاً اخاه

فوا حزنی لقد فقد الملیح

یعنی: «سرزمین ها و آنچه در آنهاست، همه دگرگون شده و چهره زمین غبار آلود و زشت گشته است.

مزه هر غذایی، و رنگ هر چیزی تغییر یافته، و چهره شاداب و غمگین اندک شده است. طول زندگی را برای خود اندوهی دراز می نگرم، آیا روزی خواهد آمد که از این زندگی پر رنج راحت شوم

چه شده است که اشک هایم جاری نمی گردند، و چشم هایم از اشک فشانی دریغ می کنند، با اینکه پیکر هابیل در میان قبر قرار گرفته است.

قابیل برادرش هابیل را کشت، وای بر این اندوه که به فراق هابیل زیبایم گرفتار شد.»(۷)

۲ـ نمونه دیگر، در طول تاریخ عزاداری یعقوب برای یوسف(ع) و گریه یوسف(ع) است، کوتاه سخن این که چنان که در قرآن در سوره یوسف آمده، برادران یوسف، او را از دست پدرش یعقوب گرفته و سپس او را در بیابان به چاه انداختند، و قافله ای بر سر چاه آمد و یوسف را بیرون آورد، و به مصر برده و به عنوان برده فروخت و…حضرت یعقوب چهل سال به فراق یوسف گرفتار شد. قرآن از زبان او می فرماید: «یا اسفی علی یوسف و ابیضّت عیناه من الحزن؛ وا اسفا بر یوسف! و چشمان او از اندوه سفید شد.»(۸)

امام سجاد(ع) فرمود: «یعقوب از اندوه فراق یوسف(ع) آنقدر گریست که موی سرش سفید شد، و کمرش خم گردید، و دیده اش نابینا گشت.»(۹) این مطلب از امام صادق(ع) نیز نقل شده است.(۱۰)

یوسف (ع) نیز وقتی که با دسیسه همسر عزیز مصر، به زندان افتاد، در زندان از اندوه فراق پدرش یعقوب به قدری گریه کرد که به فرموده امام صادق(ع)، زندانیان به ستوه آمدند و به او پیشنهاد کردند یا روز گریه کند یا شب، تا در یکی از این دو وقت در آسایش باشند. یوسف این پیشنهاد را پذیرفت.(۱۱)

عزاداری پیامبر(ص) برای حمزه و جعفر و ابراهیم

مسأله عزاداری در میان پیامبران و اولیاء دیگر نیز به طور فراوان بوده است، تا آن هنگام که عصر پیامبر اسلام فرا رسید، آن حضرت نیز در سوگ عزیزان، عزاداری می کرد، و به آن دستور می داد و به عنوان نمونه: وقتی که حضرت حمزه(ع) عموی پیامبر(ص) در جنگ احد به شهادت رسید، پیامبر(ص) در کنار جنازه به خون تپیده اش بسیار گریست، و وقتی که با همراهان به مدینه آمد، از بسیاری از خانه های مدینه که شهید داده بودند صدای گریه شنیده می شد، پیامبر(ص) به یاد حمزه(س) اشک می ریخت، و مردم را به عزاداری برای حمزه(ع) تحریک کرده و فرمود: «ولکن حمزه لابواکی له الیوم!؛ولی امروز حمزه(ع) گریه کننده ندارد.»

سعد بن معاذ و اسید بن حضیر وقتی که این سخن را شنیدند به زن های انصار گفتند: «نخست بروید حضرت فاطمه (س) را در گریه کردن برای حمزه همراهی کنید، سپس برای شهدای خود گریه نمایید.» بانوان صدا و گریه بلند کردند، پیامبر(ص) و فاطمه(س) که در مسجد در عزای حمزه(ع) مجلس داشتند، بیرون آمد و پیامبر(ص) خطاب به آنها فرمود: «رحمت خدا بر شما باد، به راستی مواسات و ایثار کردید.»(۱۲) از آن پس، حتی تا به امروز رسم شده که زن های مدینه وقتی می خواهند برای گذشتگان خود گریه کنند، نخست به یاد حضرت حمزه(ع) گریه می کنند.(۱۳)

و در مورد شهادت جعفر طیّار(ع) که در جنگ موته در سال هفتم هجرت رخ داد، پیامبر(ص) در مدینه به خانه جعفر رفت، بچه ها و همسر او را نوازش داد و بسیار گریه کرد، و در حالی که اشک از چشمانش سرازیر بود، از خانه بیرون آمد و با حال غمبار به خانه فاطمه (س) وارد شد، شنید گریه و نوحه فاطمه(س) برای جعفر(ع) بلند است، پیامبر(ص) فرمود: «علی مثل جعفرٍ فلتبک الباکیه؛ باید بر شخصیّتی همانند جعفر هر بانوی گریه کننده بگرید.» سپس فرمود: «برای خانواده و فرزندان جعفر، غذا درست کنید و ببرید، زیرا آنها امروز به عزاداری مشغول هستند.»(۱۴)

پیامبر(ص) پسری به نام ابراهیم (ع) داشت، که در سال هشتم هجرت چشم به جهان گشود و در سال دهم در حالی که کمتر از دو سال داشت از دنیا رفت، مادرش ماریه قبطیه بود. پیامبر(ص) در مرگ ابراهیم گریه می کرد، شخصی عرض کرد: «تو ما را از گریه نهی می کنی، ولی خودت گریه می کنی؟» در پاسخ فرمود: «این گریه نیست، بلکه علامت رحم و مهربانی است، کسی که رحم نداشته باشد مشمول رحمت الهی نمی شود.»

پیامبر(ص) پیکر ابراهیم(ع) را به خاک سپرد، چشمانش پر از اشک شد، گریه سختی کرد، ولی فرمود: «تدمع العین، و یحزن القلب، ولانقول ما یسخط الرّب؛ چشم می گرید و قلب پر از اندوه می شود، ولی چیزی که موجب خشم خدا شود نمی گوییم.»(۱۵)

گریه و مرثیه علی(ع) و فاطمه(س)

وقتی که پیامبر(ص) رحلت کرد، فاطمه زهرا(س) از اندوه فراق او، و ظلم هایی که بر خاندانش شده بود، شب و روز گریه می کرد و عزاداری می نمود، و با اشعار جان سوزش دیگران را نیز به گریه و عزاداری فرا می خواند، از گفتار و اشعار او در فراق پیامبر(ص) این بود:

«…پدر و مادرم به فدایت! با مرگ تو چیزی قطع شد که با مرگ دیگران قطع نشد… اگر نه این بود که تو مرا امر به صبر فرموده ای، و از بی تابی نهی کرده ای، آنقدر گریه می کردم که اشک های مخزن چشمم تمام شود، و این درد جانکاه همیشه برایم باقی، و حزن و اندوهم همیشگی و دائمی می شد، تازه این ها در برابر مصیبت فراق تو کم بود…»(۱۶)

الموت لاوالد یبقی ولا ولداً

هذا السّبیل الی ان لاتری احداً

هذا النّبیّ و لم یخلد لامّته

لو خلّد اللّه خلقاً قبله خلداً

للموت فینا سهامٌ غیر خاطئهٍ

من فاته الیوم سهمٌ لم یفته غداً

یعنی: مرگ نه پدر و مادر باقی می گذارد، و برنامه مرگ همچنان ادامه دارد تا همه بمیرند.

۱۶

مرگ حتی پیامبر اسلام(ص) را برای امّتش باقی نگذاشت. اگر خداوند کسی را قبل از پیامبر(ص) باقی می گذاشت، او را نیز باقی می گذاشت. ناگزیر ه

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.