پاورپوینت کامل شرح دعای کمیل- قسمت پنجم ۸۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شرح دعای کمیل- قسمت پنجم ۸۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرح دعای کمیل- قسمت پنجم ۸۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شرح دعای کمیل- قسمت پنجم ۸۳ اسلاید در PowerPoint :
۲۴
«اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شی ء»
رحمت بی نظیر هدایت
رحمت الهی و لطف عمیم حضرت لایزالی اقتضا کرده که انسان را در گوشه ای از ساختمان جهان برای مدتی معین جای دهد و او
را از انواع مواهب و نعمت ها که از طریق فعل و انفعالات عناصری چون ابر و باد و مه و خورشید و فلک و… به دست می آید بهره مند
کند، و انواع سبزیجات و حبوبات و میوه جات را که از طریق نباتات تامین می شود در اختیار او گذارد، و وی را از گوشت های حلال
دریایی و هوائی و زمینی روزی دهد، و ابزار و وسائل لازم را برای به پا کردن خیمه زندگی برای او تامین کند، تا با تکیه بر عقل و
خرد، و به کارگیری اراده و اختیار و آزادی و حریت، هدایت تشریعی را که به عبارت دیگر صراط مستقیم است، و از میان همه
نعمت ها نعمتی بی نظیر است، صراط مستقیمی که کتب آسمانی، و نبوت انبیاء، و ولایت امامان و بخصوص قرآن مجید ترسیم
کرده اند انتخاب کند و از این راه تکالیف و وظائف و مسئولیت های خود را نسبت به خالق دریابد
و صادقانه و عاشقانه همراه با همتی بلند و عالی به اجرای آنها اقدام کند، و از این طریق به رشد و کمال مطلوب برسد، و در این
چند روز محدودی که در دنیاست به آباد کردن آخرت ابدی و سرای جاودانی بپردازد، و خود را برای بهره گیری از رضوان الله و
بهشت عنبر سرشت مهیا کند.
انسان اگر به تمام نعمت های مادی حق، و به همه نعمت های معنوی حضرت رب العزه بیندیشد، و با دقت و تامل بنگرد می یابد که
رحمت رحیمیه پروردگار، و فیض عام و خاص خدای مهربان ظاهر و باطن، و غیب و شهود، و ملک و ملکوت، و همه شئون او را
فراگرفته، و سعه رحمت دوست او را در خود فروپوشانده، و وی را آن چنان مورد مهر و محبت خود قرار داده، که موجودی از
موجودات حتی فرشته مقرب را این گونه مورد عنایت و لطف و رافت و کرم و رحمت قرار نداده! !
آن وقت است که با چراغ معرفت، قدم عشق در جاده تکلیف می گذارد، و با کمک ایمان برای رسیدن به لقاء دوست حرکت می کند،
و لحظه ای از بندگی حق و خدمت به خلق دریغ نمی ورزد، و با تمام سلول های وجودش و رگ و پی و اعضا و جوارحش، و دل شیدا و
عاشقش، و جان واله و حیرانش، و زبان گویایش، و درون باحالش، و سینه سوزانش، و پوست و گوشت و استخوانش، و همه
هستی اش خاضعانه و خاشعانه، روزانه و شبانه در پیشگاه محبوب ازلی و ابدی به عنوان توسل و تمسک به رحمت سرمدی عرضه
می دارد:
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نیایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و سخایی
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
انسان با انتخاب صراط مستقیم، و هدایت قویم الهی، و عمل به تکالیف و وظائف، و رعایت حلال و حرام، و خدمت به خلق خدا، بنا
به فرموده قرآن مجید از اجر عظیم، اجر غیر ممنون، اجر کریم، اجر کبیر، رضای حق، خلود در بهشت که همه و همه رحمت خدا
نسبت به اوست بهره مند می شود.
«اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شی ء»
رحمت خدا
انسان اگر در طول مسیر زندگی به سبب جهل، یا غفلت، یا نسیان، یا عاملی دیگر دچار خطا و عصیان شود، با بازگشت به حق، و
توسل به توبه و انابه، و جبران خطا و گناه، به صورتی که دستور داده شده، یقینا مورد عفو و آمرزش و مغفرت و رحمت حق قرار
می گیرد، به خصوص اگر توبه و انابه او همراه با دعای کمیل در شب جمعه شود، شبی که شب رحمت است، و شبی که با خواندن
دعای کمیل نازل شدن باران غفران و عفو و رحمت پروردگار مهربان و خدای ستوده صفات حتمی و قطعی است.
«قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم » (۱)
ای بندگانم! ای کسانی که بر خود اسراف روا داشتید، از رحمت خدا مایوس و ناامید مشوید، یقینا خدا همه گناهان را می آمرزد،
مسلما او بسیار آمرزنده و مهربان است.
آیاتی که در قرآن به جملات ملکوتی، و عبارات عرشی مانند: ان الله غفور رحیم، والله رؤوف بالعباد، والله یدعوا الی الجنه والمغفره،
یختص برحمته من یشاء، والله ذو فضل عظیم، ان الله کان عفوا غفورا، توابا رحیما، و هو ارحم الراحمین، ان ربک واسع المفغره،
ختم می شود فراوان است، با توجه به عمق این آیات روی آوردن به سوی حضرت حق، و توبه از گناه، و جبران عصیان و خطا، واجب،
و ناامیدی از رحمت حضرت او حرام و گناه کبیره است.
روایات باب رحمت
ابوسعید خدری از پیامبر اسلام روایت کرده: چون مؤمنان گنهکار را به دوزخ برند، آتش بر آنان سرد شود، تا بیرونشان آورند،
آنگاه از طرف حضرت الله بر فرشتگان خطاب آید:
اینان را به فضل و رحمت من به بهشت درآورید، که دریای مرحمت من و امتنان و لطفم بی کران، و فضل و احسانم بی پایان است.
از اهل بیت روایت است، چون روز قیامت برپا شود، حق تعالی اهل ایمان را در یک نقطه جمع کند و خطاب فرماید: من از حقوقی
که در ذمه شما دارم گذشتم، شما هر حقی در ذمه یکدیگر دارید بگذرید تا به بهشت درآئید.
در روایت آمده: وقتی روز قیامت شود، بنده ای از اهل ایمان را حاضر کنند، خطاب رسد: بنده من نعمتم را سر بار معصیت ساختی،
و چندان که نعمت را بر تو افزودم تو بر عصیان افزودی بنده از خجلت معصیت سر در پیش افکند، از پیشگاه رحمت خطاب رسد:
ای بنده من سر بردار که همان ساعت که معصیت می کردی تو را آمرزیدم و قلم عفو بر آن کشیدم.
و نیز روایت شده بنده ای را نزدیک آرند آن بیچاره به خاطر گناه بسیار سر به زیر اندازد، و از شرمساری به گریه درآید، از درگاه
عزت و رحمت خطاب رسد، آن روز که گناه می کردی و می خندیدی تو را شرمسار نساختم، امروز که سر شرمساری و خجلت به
پیش انداخته ای، و گناه نمی کنی، و زاری و گریه می آوری، چگونه تو را عذاب کنم! گناهت را بخشیدم، و اجازه درآمدن به جنت را
به تو مرحمت کردم.
از رسول خدا روایت شده: خدا را صد رحمت است، از آن صد رحمت یکی را در دنیا جلوه داد و در میان بندگان پراکنده کرد، و نود و
نه دیگر را در خزانه احسان خود نگاهداشت تا در آخرت آن یک را به این نود و نه اضافه کند و بر بندگان نثار فرماید.
از رئیس محدثین، حدیث شناس کم نظیر حضرت صدوق از یکی از امامان معصوم روایت شده: که چون قیامت برپا شود، رحمت
واسعه الهی چنان جلوه کند و از گناهکاران فوج فوج بیامرزد که شیطان رانده شده در عفو خدا به طمع افتد! !
در روایتی بسیار مهم آمده: چون بنده مؤمن را در قبر گذارند و سر قبر را بپوشانند و دوستان و رفیقان برگردند، و او را در کنج
لحد تنها گذارند، حضرت عزت از روی لطف و رحمت به او خطاب کند: بنده من در این تاریکی تنها ماندی، و آنان که به خاطر
خوشنودیشان معصیت مرا کردی و رضای آنان را به رضای من برگزیدی از تو جدا شدند و تو را تنها گذاشتند و رفتند، امروز تو را
به رحمت واسعه خود بنوازم چنان که خلایق تعجب کنند، پس به فرشتگان خطاب شود ای فرشتگان من، بنده ام غریب و بی کس
و بی یاور و دور از وطن است، اکنون در این لحد مهمان من است، بروید او را یاری کنید و دری از بهشت به رویش بگشائید و انواع
ریاحین و طعام نزدش حاضر کنید و پس از آن او را به من واگذارید که مونس او تا قیامت خواهم بود. (۲)
داستان هایی از رحمت
در روایتی آمده: چون روز قیامت شود، عبد را به جایگاه حساب درآورند، و نامه عمل او را که پر از گناه است به دست چپ وی دهند،
عبد وقت گرفتن نامه به خاطر عادتی که در دنیا داشته بسم الله به زبان جاری کند و با خواندن
خدا به رحمت نامه را بستاند، چون بگشاید آن را سپید یابد، و هیچ نوشته ای در آن نامه به نظرش نیاید، گوید این جا نوشته ای
نیست تا بخوانم فرشتگان گویند: در این نامه سیئات و خطاهایت نوشته بود. ولی به برکت این آیه زایل شد و حضرت عزت از تو
گذشت. (۳)
عیسی و گناهکار
در روایات آمده: روزی عیسی با جمعی از حواریون به راهی می گذشت، ناگاه گنهکاری تباه روزگار، که در آن زمان به فسق و فجور
معروف و مشهور بود آنان را بدید، آتش حسرت در سینه اش افروخته شد، آب ندامت از دیده اش روان گشت، تیرگی روزگار، و
تاریکی حال خود را معاینه دید، آه جگر سوز از دل پرخون برکشید و با زبان حال گفت:
یا رب که منم دست تهی چشم پر آب
جان خسته و دل سوخته و سینه کباب
نامه سیه و عمر تبه کار خراب
از روی کرم به فضل خویشم دریاب
پس با خود اندیشید که هرچند در همه عمر قدمی به خیر برنداشته ام، و با این آلودگی و ناپاکی قابلیت همراهی با پاکان را ندارم،
اما چون این گروه دوستان خدایند، اگر به مرافقت و موافقت ایشان دو سه گامی بروم ضایع نخواهد بود، پس خود را سگ اصحاب
ساخت و به دنبال آن جوانمردان فریادکنان می رفت.
یکی از حواریون باز نگریست و آن شخص را که به نابکاری و بدکاری شهره شهر و مشهور دهر بود دید که به دنبال ایشان می آید
گفت: یا روح الله، ای جان پاک این مرده دل بی باک را کجا لیاقت همراهی با ماست، و بودن این پلید ناپاک از پی ما در کدام مذهب
رواست؟ او را از ما بران تا ما را دنبال نکند و از همراهی ما جدا شود که مبادا شومی گناهانش دامن زندگی ما را بگیرد! !
عیسی (ع) در اندیشه شد تا به آن شخص چه گوید و چگونه عذر او را بخواهد که ناگاه وحی الهی در رسید: یا روح الله
وست خودپسند و دچار پندار خود را بگوی، تا کار از سر گیرد، که هر عمل خیری تا امروز از او صادر شده، به خاطر نظر حقارتی که
به آن مفلس انداخت از دیوان و دفتر عمل او محو کردیم، و آن فاسق گناهکار را بشارت ده که به آن حسرت و ندامت که به پیشگاه
ما پیش آورد، مسیر توفیق به روی او گشودیم، و دلیل عنایت را در راه هدایت به حمایت او فرستادیم. (۴)
گناهکار جوان
ملافتح الله کاشانی در تفسیر منهج، و آیت الله کلباسی در کتاب انیس نقل کرده اند: در زمان مالک دینار جوانی از زمره اهل
معصیت و طغیان از دنیا رفت، مردم به خاطر آلودگی او جنازه اش را تجهیز نکردند، بلکه در مکان پستی و محل پر از زباله ای
انداختند و رفتند، شبانه در عالم رؤیا از جانب حق تعالی به مالک دینار گفتند: بدن بنده ما را بردار و پس از غسل و کفن در
گورستان صالحان و پاکان دفن کن، عرضه داشت او از گروه فاسقان و بدکاران است، چگونه و با چه وسیله مقرب درگاه احدیت شد؟
جواب آمد در وقت جان دادن با چشم گریان گفت:
یا من له الدنیا والآخره ارحم من لیس له الدنیا والآخره
ای که دنیا و آخرت از اوست، رحم کن به کسی که نه دنیا دارد نه آخرت.
مالک کدام دردمند به درگاه ما آمد که دردش را درمان نکردیم، و کدام حاجتمند به پیشگاه ما نالید که حاجتش را برنیاوریم؟ (۵)
دعای مستجاب
در زمان منصور بن عمار که از زمره عارفان و اهل حال بود ثروتمندی مجلس معصیتی آراست، چهار درهم برای خرید وسائل
پذیرایی به غلامش داد و او را روانه بازار کرد، غلام در راهی که به سوی بازار می رفت به مجلس منصور بن عمار گذشت، گفت:
بایستم و گوش فرا دهم که منصور بن عمار چه می گوید؟ شنید منصور برای فردی تهیدست از مجلسیان خود چیزی طلب می کند
و می گوید: کیست که چهار درهم انفاق کند تا چهار دعا در حق او کنم، غلام پیش خود گفت: چیزی بهتر از این نیست که چهار
درهم را به جای خرید طعام و شراب برای اهل معصیت به او دهم تا در حق من چهار دعا کند، چهار درهم را به منصور پرداخت و
گفت:
چهار دعا در حق من کن!
منصور گفت: به چه اموری نسبت به تو دعا کنم، دعایت را بیان کن.
گفت: اول دعا کن که خدا مرا از اسارت بندگی و بردگی نسبت به اربابم آزاد کند.
دوم آن که خواجه مرا توفیق توبه عطا فرماید.
سوم آن که عوض این چهار درهم انفاق شده را به من عطا کند.
چهارم آن که مرا و خواجه ام و اهل مجلس خواجه ام را مورد آمرزش قرار دهد.
منصور چهار دعا کرد و غلام با دست تهی به سوی خواجه بازگشت.
خواجه گفت: کجا بودی؟ غلام گفت: ای
خواجه چهار درهم دادم و چهار دعا خریدم!
خواجه گفت: چهار دعا کدام است؟
غلام گفت دعای اول این که از قید بردگی آزاد شوم.
خواجه گفت: تو در راه خدا آزادی.
دوم آن که تو ای خواجه توفیق توبه از گناه یابی.
خواجه گفت: توبه کردم.
سوم آن که خدا عوض چهار درهم را به من عطا فرماید.
خواجه چهار درهم به او عطا داد.
چهارم آن که خدای مهربان من و تو و اهل آن مجلس را بیامرزد.
خواجه گفت: آن چه بر عهده من بود بجا آوردم، آمرزش من و تو و اهل مجلس از عهده من بیرون است!
خواجه شبانه در عالم رؤیا صدای هاتفی را از جانب حق شنید:
ای بنده تو با این
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 